در این قسمت به معرفی علیاکبر سعیدی سیرجانی نويسنده، استاد دانشگاه و محقق ايرانی می پردازیم
٩ - علیاکبر سعیدی سیرجانی
علیاکبر سعیدی سیرجانی در مورد واژه ی " سیرجانی" در نام خانوادگی خود چنین نوشت : "این کلمه ی سیرجانی که دنبال اسم بنده چسبیده است جنبه قانونی و رسمی ندارد ، یعنی در شناسنامه ام نیست. این ملازم دائمی را خود بنده بیست و چند سال پیش انتخاب کرده و به سعیدی افزوده ام"
//www.peikekhabari.com/index.php?option=com_content&view=article&id=412:1390-10-06-21-42-14&catid=103:1390-10-06-21-08-36&Itemid=572
براساس وبگاه سعیدی سیرجانی : "علی اکبر سعيدی سيرجانی، اديب، پژوهشگر و نويسنده ايرانی در تاريخ بيست آذر ماه هزار و سيصد و ده در سيرجان متولد شد. ماه های آخر زندگانی جسمی او در اسارت جمهوری اسلامی گذشت. بی هيچ تماسی با دنيای آزاد. او در ۲۴ اسفند ماه هزار و سيصد و هفتاد و دو، ساعت ۹ بامداد از خانه خارج شد. غروب پنجشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۷۲ دستگيری او بدست جمهوری اسلامی در روزنامه ها درج گشت.
با وجود ادعای کمال خرازی سخنگوی وقتِ جمهوری اسلامی در مقابل مجمع عمومی سازمان ملل مبنی بر ديدار سيرجانی با خانواده آنها تا زمان وفات وی در زندان موفق به ملاقات وی نشدند. وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در ۴ آذر ماه ۱۳۷۳ مرگ او را در روزنامه های رسمی اعلام نمود. درست همان زمانی که جهان آزاد آخرين مهلت برای نشان دادن سعيدی سيرجانی توسط جمهوری اسلامی اعلام کرده بود. مطابق اعترافات امير فرشاد ابراهيمی و شواهد آشکار، سعيدی سيرجانی در تاريخی ميان نيمه تير ماه ۱۳۷۳ تا آذر ماه همان سال به دست عوامل وقتِ وزارتِ اطلاعات جمهوری اسلامی به قتل رسيد"
//www.ssirjani.com/index.htm
اميرفرشاد ابراهيمی نوشت : " ماجرای علی اکبر سعيدی سيرجانی از زمانی آغاز شد که وی در مرداد ١٣٦٨ در روزنامه اطلاعات مقاله ای را منتشر کرد با عنوان «نکته». از آن جا بود که شاخک های محفل اطلاعاتی نرم نرمک متوجه وی شدند. سيرجانی در آن مقاله دست بر روی مواردی گذاشته بود که اعصاب محفل نشينان را مختل کرده بود، مواردی چون: ساده انديشی و نابخردی حکومتيان در هشت سال جنگ با عراق - مذموم و ناپسند بودن به خارج از کشور فکر کردن به جای به داخل انديشيدن - دوری از ترور و گروگان گيری - اداره مملکت بدون فکر و درايت - موضوع رابطه با آمريکا "
//www.irhumanrights.com/sirjani.htm
علی اکبر سعيدی سيرجانی پس از تحصیل در دوره دبستان در زادگاهش سيرجان در سال ١٣٢٧ برای ادامه ی تحصیل وارد دانشسرای مقدماتی کرمان شد. در سال ١٣٣٠ برای تحصیل در رشته ی فلسفه به دانشگاه تهران رفت و همزمان با پایان یافتن تحصیلش پدر خود را از دست داد. بعد از چند سال تدریس در مناطق سیرجان و بم به تهران رفت و نخستین همکاری های خود را با دکتر معین برای لغت نامه دهخدا آغاز کرد. وی از سال ٤٤ تا ٥٧ با بنیاد فرهنگ ایران همکاری داشت و واژگان قسمت حرف میم از لغت نامه را بر عهده داشت.
//fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D9%84%DB%8C%E2%80%8C%D8%A7%DA%A9%D8%A8%D8%B1_%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF%DB%8C_%D8%B3%DB%8C%D8%B1%D8%AC%D8%A7%D9%86%DB%8C
بنیاد فرهنگ ایران، نهادی بود پژوهشی که برای پاس، گسترش، و پیشبرد زبان پارسی در مهر ماه ۱۳۴۳ بنیان شد. بنیاد فرهنگ ایران سازمانی غیر انتفاعی و دارای شخصیتی حقوقی بود. دکتر پرویز ناتل خانلری دبیرکل بنیاد فرهنگ ایران بود
//fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D9%86%DB%8C%D8%A7%D8%AF_%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF_%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86
پس از انقلاب ٥٧ ، علی اکبر سعيدی سيرجانی با ارائه مقالات فرهنگی در مجلاتی چون نگین و بامشاد به نقد حکومت وقت و جمهوری اسلامی می پرداخت. مجموعه ی مقالات او در کتاب هایی با عناوین شیخ صنعان، در آستین مرقع و ای کوتاه آستینان به چاپ رسید که بعدها ممنوع شدند. کتاب های او در حکومت جمهوری اسلامی به جز معدودی در شمار کتاب های ضاله (گمراه کننده) درآمده است و ممنوع الطبع می باشند. سعیدی سیرجانی پس از انقلاب با انتقادهای خود از حکومت مغضوب حاکمان ایران شد و بیش از پیش با نامه هایی که رهبر ایران می نوشت مغضوب واقع شد تاجایی که حکم ارتداد وی را در پی داشت و سرانجام آنچنان که خود انتظار داشت توسط حکومت جمهوری اسلامی به طور مرموزی از دنیا رفت
//fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D9%84%DB%8C%E2%80%8C%D8%A7%DA%A9%D8%A8%D8%B1_%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF%DB%8C_%D8%B3%DB%8C%D8%B1%D8%AC%D8%A7%D9%86%DB%8C
ویژگیهای نثر سعیدی سیرجانی : یکی از ویژگیهای بینظیر سعیدی سیرجانی احاطه ی همزمانش بر چند موضوع جداگانه و از جمله ادبیات فارسی، عرفان و نیز تاریخ ایران بود و در هر سه زمینه به عنوان فردی خبره و کارشناس مطلب مینوشت. لحن و نوع بیان سعیدی سیرجانی متأثر از روحیه مردمان زادگاهش گرم و صمیمانه بود. نوشتههای او گاه در میان طنز و جدیت و خشم و شادی و اندوه سیالاند. این حافظشناس و استاد ادبیات، از معدود نویسندگانی است که نثر دوپهلو و روانش، هم به مذاق اهل ادب خوش مینشیند و هم خوانندگان عادی به دور از پیچیدگیهای استعارات و صنایع ادبی از آن لذت میبردند. از ویژگیهای نثر وی ، آوردن امثال و کنایات و سخنان بزرگان در لابلای جملات و به صورت متعادل است. آنچه خوانندگان ، بالاخص خوانندگان عادی را علاقه مند به نوشتههایش میکند، پرهیز از ریا و تزویر و التزام به اخلاق و آزادگی و انسانیت در جایجای نوشتههایش است
//www.ssirjani.com/writings.htm
نمونه ای از آثار ادبی - فرهنگی علی اکبر سعیدی سیرجانی
کتابها : آشوب یادها / شیخ صنعان / در آستین مرقع / ای کوتهآستینان / سیمای دو زن / ضحاکِ ماردوش / ته بساط / بیچاره اسفندیار / قافلهسالارِ سخن خانلری / شهسوار عرصهٔ آزادگی
آثار منظوم : شیخ ریا / سوز و گداز / آخرین شرارهها / افسانهها / زیر خاکستر
تصحیحات و گردآوری ها : شيرينسخنانِ گمنام / تاريخ بيداری ايرانيان (نوشته ناظم الاسلام کرمانی) / بدايع الوقايع (نوشته واصفی هروی) / واژه نامک (تنظيم و نشر يادداشتهای عبدالحسين نوشين) / ذخيره ی خوارزمشاهی (نوشتهٔ اسماعیل جرجانی)
Various Sources
نوشته ی علی اکبر سعیدی سیرجانی درباره ی «فرهنگ ملی» از کتاب در آستين مرقع : «فرهنگ ملی» مجموعهای است از هنرها و ذوقيات و آداب و سنن و تاريخ هر ملت؛ و مايهی تشخص آن ملت است در بين ديگر اقوام جهان. از نقاشی و موسيقی گرفته تا عقايد دينی و سنتهای قومي، از شيوهی جهانبينی و زمينهی فكری گرفته تا آداب معاشرت و پندارهای خرافي، همه تارهای ظريفی هستند از شيرازهی ديرگسلی كه اسناد هستی و كتاب تمدن و فرهنگ يك ملت را از آسيب پراكندگی در امان میدارد. جلوه و بروز عناصر سازندهی فرهنگ ملی هميشه به يك سان و يك اندازه نيست. در هر ملتی به اقتضای جريان تاريخ و حوادثی كه بر او گذشته است پارهای از اين عناصر مجال ظهور و گسترش بيشتری يافتهاند و پارهای ديگر كه از اين تجلی مستقيم و خودنمايی ممنوع بودهاند از دريچهای ديگر در صحنهی حيات آن ملت ظاهر شدهاند و به هر صورت وظيفهی خود را در ساختمان فرهنگ ملی ادا كردهاند. بنابراين همچنان كه جلوههای عناصر و اجزا فرهنگ ملی يكسان نيست، تأثير و سهم آنها در تكميل تمدن و تثبيت هويت يك ملت نيز به يك اندازه نمیتواند باشد. عنصری در اين مجموعه ارزش و اثرش بيشتر است كه در مضايق زمانه بار عناصر ديگر را به دوش كشيده و به آنها با همهی دشواريها و موانع امكان تجلی و ادامهی حيات داده و به عبارتی روشنتر عناصر ممنوع را نگهداری و حمايت كرده باشد.
در بعض ملتهای جهان بار نگهداری از اجزاء سازندهی فرهنگ ملی - به علل گوناگون- بر دوش يك عنصرافتاده و اين جزء بتدريج به صورت ركن استواری درآمده است كه همهی جلوههای تمدن و مظاهر فرهنگ يك ملت را تحمل میكند و در پناه حمايت و پرورش خود میگيرد و از دستبرد حوادث محفوظشان میدارد. چون پهلوان كوهپيكر قویپنجهای كه در هجوم بیامان دشمنان، سينه سپر كرده پای مردی بر زمين فشرده و سرداران ارزنده اما زخمی قوم خود را در پناه خويش گرفته و از مهلكه رهانده است. چون بست مقدسی كه آزادگان را از زخم تازيانهی استبداد و سنگسار تعصب عوام در پناه خويش امان داده است... بیشتر
//www.ssirjani.com/books/Dar-A-M/az-har-karaaneh.htm
درباره ی منظومه ی شیخ ریا
شیخ ریا، عنوان داستانی منظوم در کتاب افسانهها است، که توسط علی اکبر سعیدی سیرجانی به نظم کشیده شدهاست. گرچه اصل این داستان در سال ۱۳۴۰ خورشیدی و بنا به توصیهٔ دکتر مظفر بقائی کرمانی خطاب به سعیدی سیرجانی، توسط وی سروده شده و در مجله خواندنیها و همینطور دو نوبت (در سالهای ۱۳۴۰ و ۱۳۴۱) در قالب کتاب افسانهها چاپ و منتشر شده بود، امّا شهرت اصلی و جهانگیر آن، پس از تجدید چاپ آن، با برخی اصلاحات و اضافات اندک، بود که در سالهای بعد از انقلاب ۵۷ و در خارج از ایران صورت گرفت. این شهرت بیشتر بواسطهٔ قدرت یافتن روحانیون در ایران و به خاطر تعریضها و کنایات متعددی بود که در سرتاسر ابیات شیخ ریا، نسبت به حکومت روحانیون به کار برده شده بود.
//fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%DB%8C%D8%AE_%D8%B1%DB%8C%D8%A7
شیخ ریا ، اثری از سعیدی سیرجانی که کمتر خوانده شده است : یکی از کارهای تکاندهنده و پرمعنای سعیدی سیرجانی ، مثنوی شیخ ریاست که به همراه منظومۀ دیگری بهنام «یک شب و دو منظره» در مجموعهای بهاسم افسانهها در سال ۱۳۷۱ خورشیدی توسط انتشارات مزدا در کالیفرنیا چاپ شده است.سعیدی در یادداشت و مقدمه اول منظومه یادآور شده که این اثر را در سال ۱۳۴۲ ساخته است که با خواندن منظومه و تطبیق حرفها، وقایع و شعارها، بهنوعی بهانه برای رفع شبهه میماند بی آن که خواننده اصل موضوع را از دست بدهد و گمراه شود... در منظومۀ «شیخ ریا» سعیدی سیرجانی داستانی ساخته و پرداخته است که در روزگاری نامعلوم و در سرزمینی ناشناس اتفاق میافتد. اما در خلال ابیات منظومه، اشارههای روشن و آشکار او به مسائل روز و چهرههای شناختهشده نشان میدهد که شاعر چگونه با استفاده از فضای داستانی، قصد رسوا کردن شیخان ریا را داشته است. داستان اینطور آغاز میشود:
خسروی ، دادگستری ، جم جاه
دختری داشت خوبرو ، چون ماه
سرو قدش ، نهال باغ کمال
ماه رویش ، چراغ چشم جمال
سر زلفش ، کنایت از ظلمات
لب لعلش ، کلید آب حیات
خواستارش ، به جان سرافرازان
سرکشان بر درش ، سراندازان
سروران ، در غمش هلاک شده
«ای بسا آرزو که خاک شده»...
//khaandaniha.com/text/1655
سال شمار زندگي علیاکبر سعیدی سیرجانی
۱۳۱۰ (بيستم آذرماه) تولد در سيرجان
۱۳۱۷ ورود به دبستان
۱۳۲۷ شروع تحصيل در دانشسرای مقدماتی کرمان
۱۳۲۸ چاپ مجموعهی شيرينسخنانِ گمنام
۱۳۳۰ چاپ مجموعه شعرِ سوز و ساز
۱۳۳۲ چاپ مجموعه شعرِ آخرين شرارهها
۱۳۳۰ تا ۱۳۳۴ تحصيل در رشتهی فلسفه دانشگاه تهران، به تشويق روانشاد علی اصغر حکمت
۱۳۳۴ فوتِ پدر
۱۳۳۴ تا ۱۳۴۰ دو سال تدريس در سيرجان، سه سال تدريس در مدارس بم و سپس انتقال به تهران
۱۳۴۰ آغاز به تاليف در لغتنامهی دهخدا به دعوتِ روانشاد دکتر معين
۱۳۴۱ ازدواج با مهرانگيز زرندی
۱۳۴۴ تا ۱۳۴۲ چاپ مجموعه افسانه ها (داستان منظوم) آخرين چاپ ۱۳۷۲
۱۳۴۲ چاپ مجموعه شعر خاکستر
۱۳۴۲ تا ۱۳۵۱ حرف ن لغت نامه دهخدا ( کامل، در يازده مجلد)
۱۳۴۴ تا ۱۳۴۸ چاپ مجموعه زير خاکستر( منتخب اشعار)
۱۳۴۴ همکاری با بنياد فرهنگ ايران (از آغاز تاسيس توسط دکتر خانلری)، نخست در سمت مسئول انتشار کتاب وسپس به عنوان معاونت علمی و فنی بنياد
۱۳۴۴ تا ۱۳۵۷ حفظ چند ساعتی تدريس در دانشکده های ادبيات و پژوهشکده بنياد
۱۳۴۶ تا ۱۳۴۹ گردآوری و چاپ تاريخ بيداری ايرانيان( به قلم ناظم الاسلام کرمانی، دو بخش)
۱۳۴۹ تصحيح و نشر بدايع الوقايع ( تاليف واصفی هروی، براساس چاپ بلد يروف، ۲ جلد)
۱۳۵۲ قسمتی از حرف م لغت نامه دهخدا ( دو مجلد)
۱۳۵۲ واژه نامک ( تنظيم و نشر يادداشتهای عبدالحسين نوشين)
۱۳۵۲ تا ۱۳۵۵ تلخيص و شرح اشعار خسرو و شيرين نظامی گنجوی
۱۳۵۴ تلخيص ليلی و مجنون نظامی گنجوی
۱۳۵۶ آشوب يادها ( مجموعه مقالات) چاپ اول در مجله يغما، چاپ دوم در مجله خواندنيها، چاپ سوم به صورت کتاب
۱۳۵۶ چاپ ذخيره خوارزمشاهی ( چاپ عکسی نسخه ای کامل و کهن، با مقدمه و فهرست)
۱۳۵۷ کنارهجويی از بنياد فرهنگ ايران و تدريس با تقاضای بازنشستگی
۱۳۵۷ همکاری در چاپ مجله بامشاد
۱۳۵۷ـ۱۳۵۸ چاپ مجموعه مقالات با عنوان شيخ صنعان در مجله نگين
۱۳۵۷، ۱۳۶۱، ۱۳۶۳ تجديد چاپ تاريخ بيداری ايرانيان
۱۳۶۱،۱۳۶۳ تصحيح و نشر وقايع اتفاقيه ( گزارشهای خفيه نويسان انگليس در اواخر عهد قاجار)
۱۳۶۲ گردآوری و چاپ يادداشتها ( به قلم صدرالدين عينی، با فرهنگ لغات تاجيکی)
۱۳۶۳،۱۳۶۴ در آستين مرقع ( مجموعه مقالات) آخرين چاپ ۱۳۷۲
۱۳۷۲،۱۳۶۷ ای کوته آستينان ( مجموعه چند مقاله) آخرين چاپ ۱۳۷۵
۱۳۶۷ تدريس ادبيات فارسی به دعوت دانشگاه کلمبيا، نيويورک
۱۳۶۷،۱۳۶۸ سيمای دو زن ( تحليلی از چهره شيرين و ليلی در خمسه نظامی) آخرين چاپ ۱۳۷۲
۱۳۶۸،۱۳۶۹ ضحاک ماردوش ( گزارشی از شاهنامه). آخرين چاپ ۱۳۷۲
۱۳۶۹ ته بساط آخرين چاپ ۱۳۷۲
۱۳۶۹ تفسير سور آبادی ( از قرن پنجم، مقابله با ۱۶ نسخه کهن با تعليقات و فهرست لغات) در ۶ مجلد که از حدود پانزده سال قبل آن را آغاز کرده بود
۱۳۷۰ قافله سالار سخن در ياد بود دکتر خانلری
۱۳۷۰ بيچاره اسفنديار ( گزارشی از شاهنامه) آخرين چاپ ۱۳۷۲
۱۳۷۰ فرهنگ لغت فارسی و کتاب "عرصه دار ميدان آزادی" آمادهی چاپ شده بود که متاسفانه به همراه تمامی فيشها و همچنين نسخهی تکميل شدهی شيخ صنعان توسط مامورين جمهوری اسلامی به يغما رفت
//www.ssirjani.com/
معروف ترین اشعار علی اکبر سعیدی سیرجانی
خدا ناشناس
خبر داری ای شیخ دانا ،که من/ خدا ناشناسم ، خدا ناشناس
نه سربسته گویم دراین ره ، سخن/ نه از چوب تکفیر دارم ، هراس
زدم چون قدم ازعدم ، در وجود/ خدایت ، برم اعتباری نداشت
خدای تو ، ننگین و آلوده بود/ پرستیدنش ، افتخاری نداشت
خدائی بدینسان ، اسیر نیاز/ که برطاعت چون توئی بسته چشم
خدائی ، که بهر دو رکعت نماز/ گه آید به رحم و گه آید به خشم
خدائی ، که جز در زبان عرب/ به دیگر زبانی ، نفهمد کلام
خدائی ، که ناگه شود در غضب/ بسوزد به کین ،خرمن خاص وعام
خدائی چنان خودسر و بلهوس/ که قهرش ، کند بی گناهان تباه
به پاداش خشنودی یک مگس/ ز دوزخ ، رهاند تنی پرگناه
خدائی ، که با شهپر جبرئیل/ کند شهرآباد را ، زیرو رو
خدائی ، که در کام دریای نیل/ برد لشگر بیکرانی ، فرو
خدائی ، که بی مزد و مدح و ثنا/ نگردد به کار کسی ، چاره ساز
خدا نیست بیچاره ، ورنه چرا/ به مدح و ثنای تو دارد نیاز
خدای تو گه رام وگه سرکش است/ چو دیوی که اش بایدافسون کنند
دل او به"دلال بازی" خوش است/ وگرنه "شفاعت گران" چون کنند؟
خدای تو ، با وصف غلمان و حور/ دل بندگان را بدست آورد
به مکر و فریب و به تهدید و زور/ به زیر نگین ، هرچه هست آورد
خدای تو ، مانند خان مغول/ "به تهدید چون کشد تیغ حکم"
ز تهدید آن کارفرمای کل/ "بمانند کر و بیان صم و بکم"
چو دریای قهرش ، بر آید به موج/ نداند گنه کاره از بیگناه
به دوزخ فرو افکند فوج فوج/ مسلمان و کافر ، سپید وسیاه
خدای تو ، اندر حصار_ ریا/ نهان گشته ، کز کس نبیند گزند
کسی دم زند گربه چون وچرا/ به تکفیر گردد ، چماقش بلند
خدای تو با خیل_ کروبیان/ به عرش اندرون ، بزمکی ساخته
چو شاهی که از کار خلق جهان/ به کار_ حرمخانه پرداخته
نهان گشته در خلوتی تو بتو / به درگاه او ، جز ترا راه نیست
توئی محرم او ، که از کار او / کسی در جهان ، جز تو آگاه نیست
تو زاهد ، بدینسان خدائی بناز/ که مخلوق طبع کج اندیش توست
اسیر نیاز است و پابند آز/ خدائی چنین ، لایق ریش توست
نه پنهان نه سربسته گویم سخن/ خدا نیست این جانور، اژدهاست
مرنج از من ای شیخ دانا ، که من/ خدا ناشناسم ، اگر این خداست
علی اکبر سعیدی سیرجانی
عاشق صبح سپید
هیچ باور داری
زیر این بر شده ی دُود وَش زنگاری
سرزمینی است عجیب ، همه چیزش وارون
کاندر او ، مرگ به از زندگی است
شرف انسان ، در بندگی است
دیده ، گریان خوب است و لب خندان ، بد
موهبت های خدا ، فقر و نیاز و مرض است
که کنی عصیان ، روزی تو اگر سیر شوی
هیچ پنداشتی ، ای بسته به آینده امید
عاشق_ صبح سپید
ای به سودای_ طلوع_ سحری جسته ز جا
راه پیمای_ جهان_ فردا
کز پس عمری سعی و عمل ، شوق و امید
زیر آوار شب تیره ، زمین گیر شوی؟
وندر این دامگه_ جهل وجنون ، زرق و ریا
به گناهی که چرا ، دم زدی از چون وچرا
هدف_ ناوک_ مردافکن_ تکفیر شوی
هیچ پیش آمده ، کز هستی دلگیر شوی
هیچ پیش آمده ، کز جان و جهان سیر شوی
علی اکبر سعیدی سیرجانی
تصاویر
علی اکبر سعیدی سیرجانی
//upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/thumb/e/e6/Sirjani.jpg/200px-Sirjani.jpg
علی اکبر سعیدی سیرجانی بعد از انقلاب
//houshidar.files.wordpress.com/2011/06/saeedi-sirjani.jpg
روی جلد کتاب “سیمای دو زن” نوشته ی علی اکبر سعیدی سیرجانی
//aghlgarayan.files.wordpress.com/2009/07/d8b3db8cd985d8a7db8c-d8afd988-d8b2d986.jpg%3Fw%3D468
روی جلد کتاب “شیخ صنعان” نوشته ی علی اکبر سعیدی سیرجانی
//mamnoe.files.wordpress.com/2009/01/sheikh-sanaan.jpg%3Fw%3D250%26h%3D352%26h%3D352
روی جلد کتاب از شيخ صنعان تا مرگ در زندان
//azadieiran2.files.wordpress.com/2011/10/az_sheikhe_san_an_ta_marge_dar_zendan_www-azadieiran2-wordpress-com.jpg%3Fw%3D535
نظر شما چیست؟
xxxxxxxxxx
خدمتگزاران فرهنگ ایران : محمد حسین فروغی ذکاءالملک اول - محمد علی فروغی ذکاءالملک دوم - استاد حبیب یغمایی - ادیب الممالک فراهانی - حسن وثوق معروف به وثوقالدوله - شاعره ی توانا فروغ فرخزاد - ملکالشعرای بهار - رضا ارحام صدر
Recently by All-Iranians | Comments | Date |
---|---|---|
کار پردازان انگلیس در ایران : ۵٢ - احسان نراقی عنصر فعال فراماسونر | 4 | Dec 04, 2012 |
اشعاری به یاد محمد مختاری شاعر و نویسنده ی مقتول ایران | 11 | Dec 04, 2012 |
خدمتگزاران فرهنگ ایران : ٢٠ - محمد نوری | 2 | Dec 02, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
نوشتاری ازمنیرطه درباره ی سعیدی سیرجانی
All-IraniansThu Aug 30, 2012 04:13 PM PDT
ازمنیر طه سعیدی یار خوگرفته با یاران دانشکدهء ادبیات : گفتم که روزهای جدایی را / با سنگ صبر و حوصله سر کوبم/ گفتم که انتظار تو را ای دوست / چون چشم انتظار به در کوبم / گفتم بیاید آنکه به مشتاقی / بار دگر بیایم و در کوبم/ خاکم به سر که سوگ تو را امشب / گاهی به سینه گاه به سر کوبم.
با خود میگفتم اینبار اگر بیاید هرطور شده میروم و میبینمش.از گذشته میگویم و از حال میپرسم که خبر گرفتاریش را شنیدم.شگفت نیاوردم زیرا دوست سیهچردهء لاغر اندامک دورهء دانشجویی یک تنه به میدان درآمده بود،اما نه به طمع ربودن گوی توفیق و سعادت.با خود میرفت به پیشروی و پیروی.چشم به راه خضر فرخپی ننشسته بود.میدانست که اینهمه،کرامات لابلای کتابها و داستانهاست،آب حیوان تا بوده تیرهگون بوده.تا بوده از شاخ گل خون چکیده.تا بوده حق دوستی زایل. حقناشناسان بر قدرت و ستم سوار و شهریاران در چه شد و چه نشد گرفتار... بیشتر
//www.noormags.com/view/fa/articlepage/370613
شاهكارى از زنده ياد على اكبر سعيدى سيرجانى
All-IraniansSun Aug 26, 2012 02:13 PM PDT
Jenab-e Shahrvand2 Thank you for your visit and for your input. You may also like to view this
//tanntar.blogspot.ca/2011/12/blog-post.html
تشکر فراوان از همه ایرانیان
shahrvand2Sun Aug 26, 2012 01:43 PM PDT
یاد سعیدی سیرجانی گرامی باشد.
Jenab-e Anglophile
by All-Iranians on Sun Aug 26, 2012 01:40 PM PDTThank you for your visit and for your very thoughtful input. You may also like to view this
ظهور عجيب الخلقه اى با نام حكومت جمهورى اسلامى
از: سايه سعيدى سيرجانى
//www.roshangari.net/as/ds.cgi?art=20040815002035.html
Jenab-e Dainasur & amu maad agha
by All-Iranians on Sun Aug 26, 2012 01:35 PM PDTThank you for your visit and for your kind input. You may also like to view this
نامه تاريخي زنده ياد سعيدي سيرجاني به سيدعلي خامنه اي
//bozorgmehr-persian5.blogspot.ca/2010/11/blog-post_28.html
سعیدی رفت ولی شکر خدا را که "سایه" او بر سر ماست
anglophileSun Aug 26, 2012 11:20 AM PDT
با تشکر از یادمان سعیدی سیرجانی این عالیقدرترین فرزند کرمان بجاست که از فرزند شایسته ایشان "سایه" نیز که به حق سایه پدر بر زمین است یادی کنیم. مقاله سایه در نکوهش شیرین عبادی گویای مطلب است:
//iranian.com/Ebadi/2004/June/Sirjani/index.htmlJenabe all Iranian
by Dainasur and amu maad agha on Sun Aug 26, 2012 11:16 AM PDTthanks for the interesting blogs you are writing on famous and infamous people of our country, I am one of your admirers, but unfortunately my time is so short that I sometimes scan through your blogs and other people's blogs.
anyhow, I apologize if in any manner I offended anybody on your blogs or News pieces
thanks again
Dainasur......
Jenab-e Roozbeh_Gilani
by All-Iranians on Sun Aug 26, 2012 08:17 AM PDTThank you for your visit and for the very timely poem. You may also like to view this
//sarzamineazad.blogspot.de/2012/07/blog-post_9342.html
جناب فرهنگی
All-IraniansSun Aug 26, 2012 08:12 AM PDT
بر اساس وبسایت خانوادگی سعیدی سیرجانی، ایشان در سال ۱۳۴۱ با خانم مهرانگيز زرندی ازدواج کرده بود
خیلی ناجوانمردانه، و به دستور شخص علی خامنهای به قتل رسید.
Roozbeh_GilaniSun Aug 26, 2012 07:37 AM PDT
با چه رویی سخن از شادی ما می گویید
دستتان خونی و از عدل خدا می گویید
چه غلط ها که نکردید پس پرده دین
تف به درگاه خدایی که شما می گویید.
"میرزاده عشقی"
Jenab-e Shazde Asdola Mirza
by All-Iranians on Sun Aug 26, 2012 07:14 AM PDTThank you for your visit and for your absolutely correct comment. You may also like to view this
//en.wikipedia.org/wiki/Ali-Akbar_Sa%27idi_Sirjani
Q
by Ladan Farhangi on Sun Aug 26, 2012 07:05 AM PDTآیا مرحوم علی اکبر سعيدی سيرجانی ازدواج هم کرده بود؟
Jenab-e Farhangi
by All-Iranians on Sun Aug 26, 2012 06:43 AM PDTThank you for your visit and for your kind input. You may also like to view this
از کتاب ته بساط - آسيد ابول
خدا بيامرزد اموات شما و همهي رفتگان اسلام را، پدر خدا بيامرز من اولين کسي بود که پاي کتاب و مجلات را به ولايتمان باز کرد. کتابفروشي پيرمرد اگر براي خودش جز دردسر و زيان حاصلي نداشت، براي من که در سالهاي دور و بر دهسالگي ميپلکيدم و حرص سيريناپذيري به خواندن مجلات هفتگي داشتم چيزي از مقولهي خلوت بيمدّعي و سفرهي بيانتظار بود ... بیشتر
//www.ssirjani.com/books/tah-e-basaat.htm
IRI terror of this & other intellectuals will never be forgotten
by Shazde Asdola Mirza on Sun Aug 26, 2012 06:42 AM PDTBad Stories for Bad Kids
One of the best blogs
by Ladan Farhangi on Sun Aug 26, 2012 03:17 AM PDTThis is one of the best blogs in the collection of introducing people who were interested to promote the Persian culture. Thank you.