Sorry folks, no Green revolutions on Charshanbeh Souri or Eid, no revolts, mayhem or bloodshed in the streets of Tehran, unpack your luggage.
Iran was the same Iran that it has always been during Eid. The typical beautiful Noroozi spirit with the aromatic spring air, flowers everywhere and happiness reflected on people and freshness on the roads, mountains, and the parks... everywhere was fresh and beautiful! Anticipation of Norooz, vacation, fun, and family visits made people crowd the Shirini foroushis, gol foroushis, ajil foroushis, mahi foroushis... life was fluid all over Tehran. The difference between setting your haft sin in Iran and setting it here reminds me of the difference between decorating a Christmas tree in Boston with snow all around you vs. the fake Florida Christmas decoration :-)
Here are some photos hoping to transport part of the authentic Eid spirit. Tehran is celebrating Norooz of 1389 - where the New Year's slogan is "Hemmat Mozaaf - Kaar Mozaaf" as seen on banners along the streets.
The first picture is few days before Eid and is in Massachusetts, the geese are trying to find parts of the water where ice has melted, and they usher the coming of spring by doing their favorite thing: upending and showcasing their pretty white butts. That picture is partially meant for Ari who likes geese behavioral analysis.
There are pictures of pre-Eid shopping in Tehran where some sellers were making jokes by shouting: "toop - tank - feshfesheh... sinereh poonsad toman!"
I will include some pictures of Haft Sin, Norooz flowers and shirini, Gheytariyeh park where old and young are busy with many sport machines along the pathways in the park, youth are mostly busy with the new fashion of the day (and night) - Badminton - and I personally like the park because I love ping pong and that park has many ping pong tables and many good regular players. There, one gets to watch good players and play with random unknown people and have a park tournament! Many people were also playing takhteh nard, rami, and chess in the park. There is one accepted park champ for takhteh nard it seems. There are nice tables and gazebos designated for the games in the park. Finally, for me, it was the first time to hear loud speakers in the park play beautiful Noroozi music.
The pretty highway pictures are along bozorgrah Hemmat and Moddares and those highways get prettier by the year as the trees grow! I found it ironic that some smoker friends were buying the cigarettes which have the picture of "marg v zendegi" and because of that picture are few hundred tooman cheaper than the same cigarettes without the pictures, and they were feeling good about fooling the manufacturers by not caring about the pictures >>> Photos
Recently by Jaleho | Comments | Date |
---|---|---|
No revolts, mayhem or bloodshed | 4 | Apr 01, 2010 |
The STINK grows as Dabashi stirs it more! | 23 | Feb 01, 2010 |
Moral Bankruptcy of Green Leaders, and The Quds Day | 216 | Sep 16, 2009 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
Dear Abarmard
by divaneh on Sat Apr 17, 2010 02:42 PM PDTThank you for your advice. I would be grateful if you could extend that lecture to the IRI gang in this blog.
Dear Divaneh
by Abarmard on Sat Apr 17, 2010 02:34 PM PDTI enjoy your comments and thought process very much. Please say what you wish and stay away from accusing or insulting others. Agreement or disagreement with you is not important. I am sure many people have learned something new here. Insulting doesn't fit your knowledge. A brotherly suggestion :)
I don't agree with many people but admire their knowledge and wisdom. The least that one can get from this discussion is that if one is to oppose the other, what logic is used and how to answer those. That's an important lesson for thought process.
Thanks
مردم مظلوم عزیز
divanehSat Apr 17, 2010 02:25 PM PDT
با همه کس می توان همزبان شد به جز جاهلی که ادعای فضل داشته باشد. همین ژالو را ببینید که پوچی همه ادعاهایش به اثبات رسید و باز هم دست از رجز خوانی بر نمی دارد. چون با این گونه موارد آشنا نیست اول فکر می کرد که آن مقاله کذا را یار شاطر نوشته و او را کرده بود سند ادعاهای فطیر و بی مایه. بعد که خلاف آن ثابت شد دلایل مسخره دیگر آورد. گویا فکر می کند که یار شاطر به عنوان سردبیر سایتی به بزرگی ایرانیکا، همه مقالات آن را می خواند و با همه آنها موافق است، هر چند که آن مقاله هم به نتیجه قطعی نرسیده بود. من و شما فقط وقت گرانبهای خویش را با این افراد تلف می کنیم.
از اطلاعاتی که در مورد سعیدی سیرجانی دادید بسیار بهره مند شدم. اول آن مرد بزرگ را در زندان کشتند و حال از او تعریف و تمجید می نمایند و بعید نیست که تا چندی دیگر او هم مثل فردوسی معتقد به ولایت فقیه بشود. آخوند که شرم نمی شناسد.
ژالۀ عزیز
Manoucher AvazniaFri Apr 16, 2010 10:39 PM PDT
سپاس از پشنهاد شما. حاضر به زحمت نیستم. از وقت گرانمایه بهره بگیر. آثار نظامی را دارم.
با سپاس
ابرمرد عزیز؛
Manoucher AvazniaFri Apr 16, 2010 10:30 PM PDT
ما چه دانیم که ندانی. سپاس از بزرگواری شما. فکر می کردم که چیزی بنویسم که هنوز فرصتش را نیافته ام. سخنان شما توشه راه است.
درود بر شما
نیلوفر عزیز؛
Manoucher AvazniaTue Apr 20, 2010 10:49 PM PDT
سپاس ازمهربانی شما. این بحث می توانست به نتایج بخردانه تری بیانجامد. دست کم، می توانست آموزه های بهتری داشته باشد. من راهی چنان راستایی بودم. من که بیش از پنجاه سال از زندگی ام می گذرد و از مسلمانی تا ماتریالیسم مطلق و اسلام و عرفان را تجربه کرده ام، در عمل بیشتر آنهایی را که ادعای اندیشمندی علمی و سکولار دارند را صاحبان اذهانی بسته تر یافته ام. یک بار در نظری در بارۀ یکی ازهمین قلمفرسایانی که ریشی را هم سفید کرده نوشتم این یک سکولاریسم مقدس است؛ سرکوبگر تر از هر تقدس دینی. عین سیاست عشیرتی با برچسپ علمی. من که دیگر کلاه نام بر سر خودم نمی گذارم. شور کودکانه هم در من مرده است که به چاه جنجال بیفتم. سپاس برخدای که از غنای فقر هم برخوردارم.
شادم از اینکه این نوشتار اندک اثری در فارسی نوشتن شما داشته است. اگر همین اندک تلاش را هم نکنیم، هر آنچه داریم هم از دست می دهیم.
با سپاس
بله کجاشو ما دیدیم
Mardom MazloomFri Apr 16, 2010 08:43 PM PDT
؟
تا حالا ندیده بودیم یک "خانم" طرفدار نظام اسلامی،
Mardom MazloomFri Apr 16, 2010 08:42 PM PDT
قربون یک مرد نامحرم بره، که نمردیم و اونو هم دیدیم! حالا پس منتظربمونیم ا.ن. با ریش تراشیده و حموم رفته، با یک کت و شلوار تمیز بیاد پایه تلویزیون اعتراف کنه که سعید سیرجانی بعد از نامه اش, "قاصد را نیز شرمنده کرده بود", به خامنه ای بدست وزارت اطللاعات کشته شد...
مرحوم تو نامه اش نوشته بود: :تاسف و تاثرم از پندارهای باطل خویش بود و امیدهای برباد رفته ام درباره سعه صدر جناب عالی و سرنوشتی که ملت ایران در دوران رهبری شما خواهند داشت/بگذریم از لحن توهین آمیز پیام که حتی قاصد را شرمنده کرده بود و از هر مسلمان با تقوایی بعید مینمود تا چه رسد به رهبر مسلمانان جهان/فرموده بودید چرا این همه مزایای حکومت اسلامی را ندیده ام و به تمجید نپرداخته ام/فرموده بودید چرا در انتقاد از حکومت شاه به جزئیات اداری پرداخته ام/می دانم در حکومتی که مرحوم شریعتمداری با آن مقام فقاهت، مهندس بازرگان با آن تقوای دینی و سیاسی، آیت الله منتظری با آن سوابق مبارزاتی دقمرگ و خانه نشین و مطرودند، تکلیف امثال بنده معلوم است
منوچهر بسیار عزیز،
JalehoFri Apr 16, 2010 08:13 PM PDT
همانطور که میدانید گاهی در این سایت "سنگها را میبندند و سگها را باز میگذارند!" من جوابی مودبانه در مقابل دهان دریدگی و برچسب بیجای بیسودان نوشته بودم که متأسفانه زیر تیغ سانسور رفت. در نتیجه تصمیم گرفتم که وقت نازنین را بیشتر سر مجادله بی فایده نکنم. گاهی غرض از بحث یاد گرفتن است، گاهی پافشاری از روی جهل و عقده خود گنده بینی. خوشحالم که شما با صبر و متانت مطالبی رأ برای کسان دیگری که واقعاً علاقه به درک مطلب دارند توضیح میدهید.
من به این بلاگ بر نخواهم گشت و آدرس شما را هم دیگر ندارم. اگر کتابهای سعیدی سیرجانی را ندارید به من یک ایمیل بنویسید تا دو تا کتاب تفریحی که فکر کنم مورد علاقه شماست برایتان سوغاتی از ایران بفرستم. در راه کوه تو تهران یک کتاب فروشی با صفا هست که من هر دفعه چندتا کتاب از ان میگیرم. چند سال پیش دو کتاب که از روی کلاسی که ایشان در دانشگاه تهران درس داده بود خریدم، یکی در باره نظامی و لیلی و مجنون، و خسرو و شیرین (سیمای دو زن) و یکی در باره فردوسی (ضحّاک ماردوش) است. قلم نثر شما مرا یاد این نویسنده انداخت و فکر کنم این کتابها را دوست داشته باشید. من ده روز دیگر برمیگردم ولی ایمیل را چک خواهم کرد.
قربان شما،
ژاله
ملوک الطوايفي ( تيره شاهی , تيره فرماني )واژۀ ايست عربی
SamSamIIIIFri Apr 16, 2010 05:38 PM PDT
که چمه ويژه خود را دارد و بکاربردن همتای پارسی ان در ان زمان دريافته(مفهوم) و خواست فردوسی را ايدون به خواننده نميرساند بمانند واژگانی که پيش از اين نمونه و همانند اوردم چون, "وحي" "تنزيل" و يا "رسول" که بن و ريشه و چمه اسلامی دارند. همينگونه نامهايه عربی "اکبر" و "اصغر" که نميشود انان را " بزرگ" و "کوچک" خواند که با يافت مينوی واژه ناهمگن است. يه مشت پنهان کار(تقيه کار) امتي با دروغ بافي(مغلطه) و سخن تابي (سفسطه) ميخوان پرتو مهر کياني اون پير توس رو از ميان ببرند ولی يادشون رفته که شيخ عطٌارش شماره ای نبود چه برسه به نوچه های مدرنش. کور خوندن که پساب و گنداب را به پرديس فردوسی راهی نيست. صدها سال کيان ستيزي وگسستگی و فروهشتگی در پژوهش و اموزش سرانجامی جز اين ژاژ بافی و ياوه سرايی و عجم بردگی ندارد. خداوند اين اهمندان و بيماران امتي را در دوزخ "انشاءالله" روان درمانی کند::)). آمن
و افزون بر اين * من ان بخش را خوانده ام و گمان دارم که خواست او از ملوک اطوايفی همانا دودمان سلوکيد و اسکندری است که به گفته او دويست سال درازا کشيد بويژه که در پايان داستان اسکندر ميايد و در اغاز اشکاني. اگرچه بر ان نيک گمان(مطمعن) نيستم.
شما فراموش
divanehFri Apr 16, 2010 02:32 PM PDT
شما فراموش کرده اید که آن سیف ذی یزن را ایرانی ها کمک نمودند تا اتیوپی ها را از یمن بیرون براند. هر چند که وی بعدها به دست ایرانیان کشته شد اما تمدن یمن و حکام دست نشانده در یمن به دست ایرانیان نابود نشد. منظورتان از " این ایرانیها پیش از بقیه مسلمان شدند" حتماَ این است که آنها پیش از بقیه شکست خوردند و مجبور به پذیرش اسلام شدند. این را من با چشم بسته هم می توانستم بگویم. خوب البته اول نواحی مجاور شکست خوردند نه خراسان که آنور دنیا بود.
باز هم داری مغالطه می کنی. من در همین سایت هم از وجود لغات عربی در زبان فارسی دفاع کرده ام و هیچ گونه تعصب و دشمنی با کلمات ندارم. اما این دلیل نمی شود که مثل شما حقیقت را زیر پا بگذارم و بگویم در شاهنامه هزارو پانصد لغت عربی هست. فرق است بین انسان غیر دینی و انسان متعصب دینی.
بنده از اعدام هیچ کس دفاع نکردم و فقط به شما یاد آور شدم که شیخ فضل اله خائن و خودفروخته به دلیل خیانتها و دسیسه هایش در کار مشروطه اعدام شد و نه صرفاَ عقاید مذهبی.
هنوز هم نگفته ای که کافر می کشی یا نه؟ محارب با خدا چی؟ بهشت را که مجانی به کسی نمی دهند. باید کافر بکشی.
گویا این انقلابات اروپا و دست پخت سکولارها جوامع خوب و متعادلی بوجود آورده که شما یک فرد خارجی که با آنها دشمنی داری در سرزمین آنها زندگی می کنی و هر نظری که داشته باشی ابراز می کنی. حال آنکه در ایران حتی شهروندان کشور هم نمی توانند نظری مخالف دولت داشته باشند. نمی توانند بگویند چرا آخوندها و سپاه دارند همه چیز را می دزدند و یا چرا این قدر به قهقرا رفته ایم. نمی توانند بگویند این اسلام شما و مدیریتتان مال خودتان، این مملکت را صدها سال عقب بردید. مجازات این گونه نظر مرگ است و شما هم با آن موافقید. اینجا نمی توانید کسی را خر بکنید. حال شما برو و کمی مطالعه کن. و یا این که بهتر بگویم فقط نخوان، فکر هم بکن.
لطفاَ بفرمایید که این ملوک الطوایف کجای شاهنامه است تا ما هم مستفیض شویم.
این نام مستعار هم که برای شما مسئله ساز شده سر جایش خواهد بود. قبلاَ هم جواب این سوال سطحی شما را داده ام. برای بنده هیچ فرقی نمی کند که نام شما واقعی است و یا ساختگی.
آقای منوچهر
AbarmardFri Apr 16, 2010 12:12 PM PDT
منوچهر عزیز
Niloufar ParsiFri Apr 16, 2010 05:11 AM PDT
فکر نمیکنم که گوششان باز باشد. اما بسیار خوشهالیم که شما چنین صبورانه به تکتک نقاط پاسخ میدهید. مدتهاست که
منتظر چنین گفتگویی در این مکان بودم.
ببین 'تایپ' فارسی ما را هم تشویق کردی!
با سپاس از متانت شما
تروی عزیز؛
Manoucher AvazniaThu Apr 15, 2010 11:25 PM PDT
نسبت به شما هیچ نظر بدی نبوده. اگر چنین برداشتی فرمودید، بر من ببخشایید. جوابها ی من کوتاه بود از این جهت که موضوع بسیار طولانی است. داستان تروریسم که شما می فرمایید به نظر بنده بر خاسته از تعریف امریکاییها از تروریسم است که حتی با تعریف سازمان ملل هم همخوانی ندارد. اینکه می فرمایید ایران به تروریستها پول و امکانات می دهد حتی با تعریف خود امریکاییها هم نمی خواند. امریکا بسیاری جریانات را تروریست مینامد در حالیکه همه امکانات را هم در اختیارشان قرار می دهد. در واقع من این جنجال را بیشتر در خدمت جهانگشایی می دانم تا یک حقیقت عینی قابل بررسی. حتی اگر به ادعای دولت امریکا باور هم داشته باشیم در عمل سیاستگذاریهایشان در خدمت منافع امپریالستی ایشان است تا یک مبارۀ واقعی بر علیه تروریسم. همین داستان یازده سپتامبر و تبعاتش رسواکننده ترین داستان مسئله دار بودن تعریف داستان تروریسم از نوع امریکایی است.
این تعارف برگرد به ایران هم توجیه گر نظام سلطه و سلطه طلبی جهانی نیست. سپاس از تعارف. بسیاری ازمتولدین کشورهای غربی هم مخاف امپریالیسمند. به ایشان هم میگویید به ایران کوچ کنند. ولی، بنده با اهانتی که دولت امریکا به ایرانی زادگان، از جمله خانواده من، روا داشته نه تنها پا بدان خاک نمی گذارم بلکه حدالامکان از مصرف کالاهایشان هم پرهیزخواهم کرد. مسئله گسترش طلبی تنها در مورد ایران نیست . این مسئله ای جهانی است. حالا در رابطه با ایران به انگیزه شرایط خاصش این شکل را پیدا کرده است. به باور من همه کشورها حق حاکمیت ملی خودشان را باید پاسدارند. ایران هم کشوریست و دارای حقوقی پذیرفته شده.
برادر یا خواهرگرامی؛ در باره حق حاکمیت ملی دیانت یکی از ارکان محکم کننده انسجام ملی است. البته، اعتقادات الهی در پیشرفت اقتصادی و معنوی ملل موثرند. دیانتی که سخت کوشی را تشویق می کند البته رفاه اقتصادی به همراه می آورد. بسیاری پیشرفتهای اقتصادی امریکا را مرهون اندیشه های ویژه گروه خاصی از پروتستانتهای مسیحی دانسته اند. بررسیهای ماکس وبر بر همین مبنا ست.
عزیزم؛ به مرگ من که شاهان گذشته اگر خودشان را به دین چسباندند یکسره از روی نفاق و کلاهبرداری نبود. بخش بزرگیش مربوط به استحکام بخشیدن به وحدت ملی ما بود. آنچه من هنوز هم نمی فهمم در باره برخی برداشتها این است که چرا برخی هنوز هم نمی دانند که دولت پهلوی و دولت بعث عراق بخشی از زنجیرامپریالیسم شرق و غرب بودند و ایران پس از سال 57 ایران مستقل است. درد سرهایش هم به همین خاطر است. جنگ عراقش هم به همین خاطر بود. تحریمهای گوناگون بر علیه اش هم از همین زاویه است. بابا، اگرامروز ایران چیزی نبود، که این قدر سر و صدا در باره اش نبود.
گوشتان با من هست؟
با احترام
باز هم نگرفتی.
Manoucher AvazniaThu Apr 15, 2010 11:22 PM PDT
باز هم نگرفتی. حد آگاهی سرکار از رابطه اعراب و ایران پیش از اسلام همان داستان کتاب تاریخ کلاس ششم
ابتدایی نظام قدیم است. داستان پرورش شاهزاده ها هم ارتباطی به یمن ندارد. برای شما روشن کردم که صحبت از حیره است نه یمن. اصولا، پس از مرگ سیف ذی یزن حاکمی یمنی باقی نماند که ایشان را براندازند یا برجای گزارند. از آن پس حکومت یمن در دست ایرانیها ماند و از قضا این ایرانیها پیش از دیگرایرانیان مسلمان شدند به حضور پیامبر رسیدند و داستان مسیلمه کذاب را شاید چند روزی پیش از رحلت پیامبر ایشان به پایان آوردند.
گمان می کنم بنا بر باور شما فردوسی عرب ستیز واژه عربی را برای خوش آمد شما مخصوصا بکار گرفته است.
تو که اعراب و اسلام را وحشی می خوانی، چرا از کلماتشان استفاده می کنی. از دیگران مایه نگذار و واژگان فارسی بکار ببر. اگرهمت کردی؟ مگر خودت از اعدام و تبعید ملایان مخالف سکولارها دفاع نکردی؟ چه ادعای مخالفت با حداکثر مجازات را یدک می کشی؟
جنگهای جهانی انقلابات صده ها نوزده و بیست و حتی بیشتر انقلابات سده هیجده و هفده در اروپا دست پخت سکولارها ست. ولی حضرت عالی نیازمند قدری مطالعه ای.
اینرا هم آشکارا ننوشتم که دلت نشکند. چون روشنتر خواسته بودی می نویسم که دلسوزی من ازین بابت است که با همچون تویی که حتی نام مبارک را هم پنهان می کند سخن گفته ام. این اوج رهایی من است. سکولاریسم بر انگشتان شما بیفزاید. واژۀ گان ملوک طوایف هم در داستان اشکانیان عربی است.
تعداد انگشتان را تحت نام مستعار پنهان کن.
والسلام
Poor Ferdowsi
by SamSamIIII on Thu Apr 15, 2010 08:10 PM PDTHe was tortured then when he wrote it and his character & work therein after for the last thousand yrs has been trashed & "takfired" by Arabo Ommatie shaikhak philosophers with no end in sight. Shaikh Attar calls his shahnameh, "Alam al Kaazebin" & him as "Akbar al Jaahelin, Shaikh Esfahani calls him.......... .
Instead, why dont we compare the number of times he used the words Iran & Kiaan in his master piece. Why dont we compare the number of times he sighed in grief in losing the glory of Eran-Shahr. Why dont we compare his minimal use of mere 23 Arabic words and compare it to those maddah shaikhak poets after him & their arabo shaikhak poetry and the hundreds of thousands of Arabic words they shoved the Iranian throat for the sake of ghaafieh, chaaploosi & sounding anntelectual, their love affair with Bedoin icons, their priority of dont worry be happy bs. & yes try to find the term Iran or Kiaan in those geniouses divaan-e aysh.
Guess poor Ferdowsi is fair game but God forbid if we talk about hazarat-e shaikhak al shoaraa conmanship and put a glimmer of light on their Arabo Ommatie agenda and see an army of status quo occult wanting your head from seculars to Khamenei himself . Thats right, Ferdowsi said it like it is in Parsi without bs filled mystisism and hiding behind symbolic esoteric referal mumbo jumbo to save his ***. Show me one & only one poet after him who had a grain of his dedication, courage, magic and love for the cause of true Iran & glory of Kiaan.
Thats right he belongs to those who cherish him & practice his teachings.
Path of Kiaan Resurrection of True Iran Hoisting Drafshe Kaviaan //iranianidentity.blogspot.com //www.youtube.com/user/samsamsia
قبلاَ هم عرض
divanehThu Apr 15, 2010 01:12 PM PDT
قبلاَ هم عرض کردم با مغلطه یه جایی نمی رسی. فقط خودت را مضحکه بقیه می کنی.
فردوسی حکیما را همانطور که توضیح دادم به عنوان لقب به کار می برد و نه صفت. به همین دلیل به جای آن بخردا و دانشمندا (کلمات ساخت شما) را نمی تواند بیاورد.
داستان سکولاریسم گویا از جنگ جهانی رسید به رنسانس. پرت و پلا گویی هم حدی دارد. جواب ما را هم که ندادی. بالاخره با قتل افراد دگر اندیش که به هیچکدام از ادیانی که اسلام پذیرفته اعتقاد ندارند موافقی یا نه؟
خوب شد که فهمیدیم حکام یمن را ساسانیان از بین بردند. دفعه دیگر اگر کسی سوال کرد که چه هدیه ای دوست داری بگو کتاب تاریخ.
بنده هم دلم برای خنگی شما می سوزد ولی چه انتظار می توان داشت از کسی که یک عمر به تقلید از مرجعش پرداخته و مغز خودش را به کار نگرفته تا در امور دنیا از قضاوت خودش بهره بگیرد.
منوچهر جان
TroyThu Apr 15, 2010 12:59 PM PDT
شما از نوشته من چه برداشتی کردید که این چنین جواب دادید؟؟!! منظورتون اینه که خرج کردن ثروت کشور برای گروههای تروریستی هیچ اشکالی نداره تا زمانی که جمهوری اسلامی بر قدرته؟؟؟!!!! اگه شما به این اندازه از کشورهای غربی دلگیر هستید، جناب عزیز چگونه در یکی از همین کشورها زندگی میکنید؟؟!! به احتمال زیاد دارای خانواده هستید، آیا شما، همسر و فرزندتان از آزادی کشور غربی استفاده نمیکنید؟؟ چگونه به جمهوری اسلامی ( که این چنان باور و اعتقاد به بودنش دارید ) برنمیگردید تا از زندگی در آن زندان بزرگ لذت ببرید؟؟!!!
منوچهر جان مگه داشتن یا نداشتن مذهب برای پیشرفت و پایدار بودن سرزمینی مهمه؟؟ من بر این باور نیستم که شما شخص مذهبی باشید، اگر هم باشید مربوط به کسی نیست ولی از نوشتههای قبلی شما به نظر میاومد که شما باور کمونیستی دارید!! شاهان و بزرگان گذشته اگه خودشون را به اسلام یا هر مذهب دیگهای چسباندند چه ربطی به ما و ویرانی ایران در حال حاضر داره؟؟؟ آیا مذهب همان دسیسهای نیست که جمهوری اسلامی ۳۱ سال پیش برای حمله به ایران استفاده کرد؟؟ فکر نمیکنم شما اینقدر جوان باشید که سخنان خمینی یادتون نباشه که " راه قدس از کربلاست " چرا در زمان گذشته صدام جرات حمله به ایران نمیکرد؟؟؟ و اگه جمهوری اسلامی عاشق جنگ نبود چرا بعد از خروج عراق از ایران جنگ به پایان نرسید و باعث اون همه خرابی شد؟؟؟؟ آیا شما در جنگ ایران - عراق در ایران تشریف داشتید؟ آیا در جنگ شرکت کردید؟؟ وحشت و ویرانی کشورمون به یادتون هست؟؟ اگر هنوز باور به حمله اوباما به ایران هستید، شوربختانه باید بگویم ناگاهتر از آنکه تلاش میکنید هستید. هنوز هم امیددارم که طرفدار جمهوری اسلامی نباشید.
منوچهر جان
TroyThu Apr 15, 2010 12:58 PM PDT
شما از نوشته من چه برداشتی کردید که این چنین جواب دادید؟؟!! منظورتون اینه که خرج کردن ثروت کشور برای گروههای تروریستی هیچ اشکالی نداره تا زمانی که جمهوری اسلامی بر قدرته؟؟؟!!!! اگه شما به این اندازه از کشورهای غربی دلگیر هستید، جناب عزیز چگونه در یکی از همین کشورها زندگی میکنید؟؟!! به احتمال زیاد دارای خانواده هستید، آیا شما، همسر و فرزندتان از آزادی کشور غربی استفاده نمیکنید؟؟ چگونه به جمهوری اسلامی ( که این چنان باور و اعتقاد به بودنش دارید ) برنمیگردید تا از زندگی در آن زندان بزرگ لذت ببرید؟؟!!!
منوچهر جان مگه داشتن یا نداشتن مذهب برای پیشرفت و پایدار بودن سرزمینی مهمه؟؟ من بر این باور نیستم که شما شخص مذهبی باشید، اگر هم باشید مربوط به کسی نیست ولی از نوشتههای قبلی شما به نظر میاومد که شما باور کمونیستی دارید!! شاهان و بزرگان گذشته اگه خودشون را به اسلام یا هر مذهب دیگهای چسباندند چه ربطی به ما و ویرانی ایران در حال حاضر داره؟؟؟ آیا مذهب همان دسیسهای نیست که جمهوری اسلامی ۳۱ سال پیش برای حمله به ایران استفاده کرد؟؟ فکر نمیکنم شما اینقدر جوان باشید که سخنان خمینی یادتون نباشه که " راه قدس از کربلاست " چرا در زمان گذشته صدام جرات حمله به ایران نمیکرد؟؟؟ و اگه جمهوری اسلامی عاشق جنگ نبود چرا بعد از خروج عراق از ایران جنگ به پایان نرسید و باعث اون همه خرابی شد؟؟؟؟ آیا شما در جنگ ایران - عراق در ایران تشریف داشتید؟ آیا در جنگ شرکت کردید؟؟ وحشت و ویرانی کشورمون به یادتون هست؟؟ اگر هنوز باور به حمله اوباما به ایران هستید، شوربختانه باید بگویم ناگاهتر از آنکه تلاش میکنید هستید. هنوز هم امیددارم که طرفدار جمهوری اسلامی نباشید.
ما که درماندیم
Manoucher AvazniaWed Apr 14, 2010 10:15 PM PDT
ما که درماندیم درین آشفته بازار شما
از آخر باز.
البته بنا بر اسطوره ای که شما پیرامون فردوسی ساخته اید آنچه شما می فرمایید درست در می آید:
چگونه فردوسی نمی توانسته بجای حکیما کلمۀ بخردا، دانشمندا، و چیزهایی ازاین دست بکار ببرد؟ نام فردوسی حکیم نیست که بخواهم نمونه بیاورم که می توانستم پنجاتایش را بدون مراجعه مجدد به شاهنامه برایت قطار کنم که بر تعداد انگشتان شما اضافه شود.
داستان سکولاریسم را اصلا نگرفته ای. دست کم باید چند روزی در باره رنسانس در اروپا و بعد از آن مطالعه بفرمایید تا متوجه عرایض بنده بشوی.
اتفاقا آن پادشاهان عربی که با دربار ایران تماس داشتند پیش از اسلام بوسیله شاهان ساسانی برانداخته شدند. این حقیر تصورمی کند بازماندگان همانها پس از گرایش به اسلام راه بلد سپاه اسلام در فتح امپراتوری ساسانی شدند.
حالا دیگر دلم به خِنگی خودم می سوزد که چه فکر می کردم که این سخن را ادامه دادم. امید که خوانندگان این را بر من ببخشایند.
Thank you Mr. Avaznia
by marhoum Kharmagas on Wed Apr 14, 2010 08:29 PM PDTMr. Avaznia, thank you for your response. Would like to clarify that I did not bring up Karroubi in a positive light. It suffices to say that although I am glad I participated in Iran's last election, I regret having voted for Karroubi.
BTW, Your Persian writing brings back to life even a mordeh adabi such as this fossilized marhoum who was nothing but pain for moallemine adabeiaat!
#best regards
1. دور در
divanehWed Apr 14, 2010 04:13 PM PDT
1. دور در شاهنامه من وجود ندارد و معلوم نبود که از ان دور (مخالف نزدیک) و یا دور (گردش) را منظور دارید.
2. آن پادشاهانی که با دربار ایران رابطه داشتند به وسیله همان فرهنگ وحشی بیابانی از بین رفتند.
4. واژه "احتمال" زمانی به کار می رود که در امری یقین نباشد. همه مثل شما با فردوسی نان و تلیت نخورده اند که حکمهای قطعی در مورد وی صادر کنند.
5. خسته نمی شوی از این همه مغلطه؟ آخر آدم کشی های ملت ها در زمان جنگ و بمباران هیروشیما چه ربطی به سکولارها دارد. پس اگر خلبانش و یا پرزیدنت مسیحی بود این می شود دلیل آدم کشی مسیحیان. یک خرده هم فکر بکن. بنده با اعدام و کشتار انسانها به کل مخالفم. شما هم بگو که با کشتار هر انسان ولو این که به خدا اعتقاد نداشته باشد مخالفی. اما آن وقت قرآن چه می شود؟
6. واژه ها
وقتی که در شاهنامه من نیست، نیست. گویی سرکار فراموش کرده اید که در بین همه نسخ موجود تفاوت هست. مگر این که شما فکر می کنید که نسخه شما را فردوسی برایتان به یادگار گذاشته.
واژه آلت: یک امتیاز (این هم شد واژه؟)
واژه وصف: در شاهنامه من وجود ندارد.
واژه حکیما: لقب را ذکر نموده است. به جای نام و لقب که نمی شود مترادف استفاده کرد.
واژه طبع: یک امتیاز
واژه شعر: در شاهنامه من وجود ندارد.
واژه های الهی، عفو و حشر: الهی در شاهنامه من وجود ندارد. این بیت در کل به نظر نمی آید که از فردوسی باشد و با سبک او فرق دارد. به نظر نمی آید که در هیچ کجای دیگر شاهنامه لغت حشر وجود داشته باشد. با این حال دو امتیاز برای عفو و حشر.
حالا شد چهارده واژه. خوب است که شما از این ستایشهای اول و آخر شاهنامه بگذرید و نظری هم به اصل شاهنامه بیاندازید. منتظر واژه بعدی هستیم.
تروی عزیز؛ در
Manoucher AvazniaWed Apr 14, 2010 11:05 AM PDT
تروی عزیز؛
در زمان محمد رضا ایران نه تنها بردریای مازندران حاکمیت عملی نداشت که از اصفهان به طرف شمال حق کاوشهای نفتی هم نداشت. برخی هم گفتند نفت شمال را به رفقای ما بدهید. همه دستگاههای تبلیغاتی غرب و شاه حاکی از وجود دهشت افکنی در آن زمان است. حق با شماست پولها پیش فرنگیها بود. البته، بهتر می دانی که ایران آغازگر هیچ حمله ای نبوده. از آقای اباما بپرسید چرا می خواهد حمله کند. تاریخ قاجار و پهلوی حاکی از این حقیقت است که با ملا یا بی ملا ایران معضل طمع بیگانه را دارد. حتی قدیمی تر است این موضوع. دوست عزیز مسئله اسلام و شیعه یک مسئله استراتژیک است در ایران. اگر نبود که نیازی هم نبود شاهان سکولار ایران خودشان را بدان وصل کنند. والله هیچ آدم عاقلی خودش را خلع سلاح نمی کند به نحوی که ما خودمان را خلع سلاح می کنیم.
با سپاس
منوچهر نازنین
TroyWed Apr 14, 2010 09:50 AM PDT
فکر نمیکنم که شما با ۲ قطره ساندیس خریداری بشوید، ولی گرامی بودن جمهوری اسلامی هیچ سندی بر یکپارچه گی بودن ایران نیست چرا که در عرض ۳۱ سال گذشته جمهوری اسلامی اقدامی جز ویرانی ایران نکرده، چند % از دریای خزر مانده، استانهای جنگزده هنوز بد از گذشته ۲ دهه ویران هستند، و یادمون باشه که حکومت در آرزوی حمله جنگی آمریکا یا بهتر اسرائیل هست، چون جنگ به ماندگار بودنش کمک میکنه، همانطور که اگه جنگ با عراق نبود جمهوری اسلامی الان وجود نداشت. جمهوری اسلامی در ۳۱ سال گذشته به طور روزانه ادعا کرده که آمریکا و اسرائیل میخواهند به ما حمله کنند، چه شد این حمله رویائی؟؟، تلاش فراوان هم انجام میدهد که این حمله اتفاق بگیرد ولی هنوز دعاهاشون مستجاب نشده. تعجب من از شماست که این گونه تصور میکنید!!!! آیا شما از صمیم قلب به این باور هستید؟؟؟؟
منوچهر جان شما بر این عقیده هستید که نبودن آزادی، کشتار دست جمعی، شکنجه، تجاوز، اذیت و آذر عمومی بخاطر یکپارچه بودن کشور اشکالی نداره!!!!؟؟؟؟ چون اگه جمهوری اسلامی بر قدرت نباشه ایران تیکه تکه خواهد شد، اگه چنین تصوری درسته پس چه اشکالی در بودن دیکتاتور قاتل، محمد رضا شاه، بود؟؟ حداقل در آن زمان تروریست نبودیم، ثروت کشور متعلق به سوریه، فلسطین، سودان........ نبود، جوانانمان در آغوش خلیفههای وحشی نبودند، ۵۰۰۰۰۰۰ ایرانی در آرزوی آزادی از کشور دور نبودن، و هزاران حقیقت دیگه. آیا باز مهمه که فردوسی مسلمان شیعه بوده یا نه؟؟؟؟؟
سپاس فراوان
تروی عزیز؛
Manoucher AvazniaWed Apr 14, 2010 08:18 AM PDT
شاید دو قطره ساندیس به دهان من هم خورده. موضوع بر سر این است که ویرانیهای بزرگتر هم هست. مردم ایران هم نیازمند آرامشند. چند روز پیش آقای پرزیدنت تهدید به حملۀ هسته ای کرد. تبلیغات جمهوری اسلامی نیست. اگر به همین خانه نیمه ویران نچسپی، با لحافی نیمسوخته راه بادیه در پیش خواهی گرفت. به عراق و یوگسلاوی یورش نبردند مگر اینک نخست میان حکومت و مردمش شکاف انداختند
سپاس
Mr. Kamaangar;
by Manoucher Avaznia on Wed Apr 14, 2010 08:06 AM PDTWhat plenty of people have followed so far on this bloggings is that everything, so-called, religious is necessarily disgusting while no one has been able to give a convincing definition of religion. Religion that comes from our cultural backgound is simply defined as a path or a course and has been classified as true and false religion. Even in the Qura'an (with caution that I am not certain) the word does not have a plural form of (Adyaan).
As you see this is very broad definition of the subject and as a result it encompasses any creed and way of perseiving the universe; and from that point of view it is a correct definition. From the same point of view secularistic beliefs are a type of religion. In many earlier writings among Iranians materialistic way of looking at the world has been referred to as a religion, however false.
Now, some desparate friends include superstition and fables of ancient and belief in invisible world and sheepishly following a certain rules and regulations as charctristics of religion. This, of course, is their false perception as they follow the same dogmas in their materialistic beliefs. They do falsifications, they sheepishly follow certain dogmas, they are highly self-centered, they promise wonderful wolrd to their disciples, their so-called scientific ways of looking at the world go wrong. In general, they share the same problems while they pretend to be immune to all of those. My whole point is to show that they are not as flawless as they try to beautify themselves with glawlessness.
I am not to name names here, but look at the colorful articles written on this site. It ranges from clear gerrila warfare to subotage of the power grids in Iran all the way to fabricating images from another land and pasting in here under different titles in order to cause confusion. I believe, I have the right to show those who play with my trust and mind that they are in the same shoes with those who they accuse. Do I ever believe those who have been with the Iranian governments until few years ago and since they have been kicked out of the government and have found a support in the West to be clean of what they say has been done? I still am waiting to hear the name of the person who, one hour after the conclusion of the elections, called from the Ministry of Interior and told Mosavi's camp he had won the election and was killed in a car crash the next day. As a member of the society, I will be outraged if I find out certain people play with my mind for their political gains. I believe I have the full right to suspect what I hear and read.
Mr. Karroubi has been with the government for over two decades. If that government was bad and Mr. Karoubi was good and is good, why on the face of the earth did he stay with it in the position of Speaker of the House? Anyone forced him to be a part of the government? Do you expect me to follow a person who cannot properly talk? Even today, he is asking for a share of the power. Should I ever trust the person who claims his wife is the most intellectual woman researcher of the Quar'an while I had read a couple of her writings in my early twenties? It is interesting that once these people asked me to follow them to create an Islamic government and thirty years later they ask me to follow them to bring down an Islamic government. Am a sheep to be sacrtificed in both wedding and mourning? Where did they bring such an authority to be leaders as long as they live?
In brief, I talk about what I understand. I am not anyone's speaker and I will not become anyone's speaker.
Regarding to Shahnaameh, I believe it is among the greatest works of poetry in the world. I do not have to believe in everything in it (learning 10 percent from it is enough for me), however being unaware of it is a done injustice towards Iranian heritage. Many people have claimed things about Shahnameh that has little base in it. As a matter of fact, those hearings were a motive for me that a few years ago I spent months and read it from beginning to the end. I recommend that every Iranian read this great book, howeve at the end they find it useless. The minimum benefit of such a reading will be a strong understanding of Iran. Despite Mr. Kasravi's claim that called poetry a blow to Iranian literature and setting books on fire, I strongly believe without understanding Nezaamee and Mowlavee and others our understanding of Iranian heritage would be a failure.
Regards
Mr. Avaznia
by marhoum Kharmagas on Wed Apr 14, 2010 07:02 AM PDTMr. Avaznia, I agree with you that many secularists are Machiavellist in core, neither humanist nor democrat despite all their loud noise, some like the Kiaanis (SSIIII and others) are even hard core racists. However, I am wondering if you are too forgiving when it comes to the same kind of people who are Muslims (Karroubi is not a secularist is he?).
BTW, I am a secularist, although I realize that currently secularist Iranians are dominated by secularisthaaye Amricai (e.g. D. ET, Kazemzadeh, Sazegara [in his case Isreali/Amricai], Makhmalbaf, Sadjadpour......)
منوچهر جان
TroyTue Apr 13, 2010 11:33 PM PDT
چگونه است که شما جنایات جمهوری اسلامی را فراموش کرده، دست به تحلیل و تشریح شاهنامه پرداخته اید!!! از نوشتههای پیشین شما اینچنین گمان میرفت که شما عقیده کمونیستی دارید، چگونه شد نابهنگام به دامن اسلام پناه آورده اید؟؟!! آیا ریشه خود را گم کرده اید یا سخنان اندیشمندانه و دلنشین احمدینژاد به مرام شما خوش نشسته؟؟!!! نازنین لطفا از گذشته دل بکنید تا پی به ویرنگریهای جمهوری اسلامی ببرید
1. دورعمر را چه
Manoucher AvazniaTue Apr 13, 2010 10:18 PM PDT
1. دورعمر را چه به دور آمده؟
2. تا همین حالا می فرمودی که ضدیت عربی اسلامی نداری. چه شد که فرهنگ عربی وحشی شد در حالیکه پادشاهان تمدن آفرین شما شاهزاده های نازنین را برای تربیت نزد ایشان می فرستادنذ. و ایشان به نوبه خود از اعراب دریوزه کمک می کردند.
3. امتیازات سرکار هم ارزانی خودت. امتیاز گرفتن کار آدمهای سود جو است. سودش هم برای شما.
4. از قول فردوسی هم که با واژۀ احتمالا نظر دادی. خوب که نام مستعار را حفظ کنی که اگر مردم بشناسند شرمساری فراوان می شود.
5. البته، تنها موارد آدمکشی سکولارها اینها نیست که خدمت عرض کردم. اینها را آوردم که بدانی فرمایشی را که می کنی دو طرفه است. اگر من چنین شعاری که می گویی بدهم، مرا اعدام می کنی؟ پس داد و هوار آزادی بیان تنها برای بیان آرای شما مناسب است؟ چرا کسانی را که شروطه خواهان را کشتند به وکالت و وزارت رساندید و کسی را که مخالفت لفظی یا دینی کرده اعدام می کنید؟ اگر اظهار یک نظر کسی را خائن می کند، چرا به جمهوری اسلامی ایراد میگیرید؟ کسی که دشتی بت بلامناع شما او را اردشیر بابکان دوران خواند دیکتاتور شد؟ فکر می کنم عرقش زیادی خوب بوده. بگذار پوست کنده بگویم. شما اعتقادی به آنچه را که خودتان آزادی می نامید ندارید. بازهم عرض می کنم. بنابر منابع تاریخ که چندتایش را تاکنون آورده ام: سکولارها همیشه آدمکشتر از باورندگان به آنچه را دین خوانده شده است بوده اند. با یک بمب در هیروشیما دویست هزار تن جان باختند. هنر بالاتر از این در کارنامه ها اندک نیست.
6. عرض کردم. اینها پاسخهای خردپسند نیست.
7. انگار سرکار مانند خدایان هند هزاران چشم و گوش و انگشت داری. حال چند نمونه دیگر از واژگان عربی را از سه چها صفحه در اوایل شاهنامه می آورم. هی بگو در شاهنامه من نیست. البته اگر زنده بمانم این موضوع و دریوزه گی نویسندۀ خوتاینامک از افسانه برای توجیه کودتای اردشیر بابکان را در یک مقاله در همین دادکام آقای جاوید منتشر خواهم کرد .
در آغاز کناب بیت یازدهم واژه آلت
ستایش خرد
بیت نخست واژه وصف
حکیما در همان بخش مصرع سوم از پایین
در داستان دقیقی
بیت سوم طبع
بیت چهارم شعر
بیت آخر الهی، عفو، و حشر هر سه تازیند
بقیه را هم بخشیدیم به سرکار.
آغاز پایان
divanehTue Apr 13, 2010 06:57 PM PDT
خوب شد که از پایان آغازیدید. امیدوارم که بتوانیم این گفتگو را نیز به پایان آن برسانیم و به همین جهت پیشنهاد می کنم که اقلام جدید به آن نیفزایید که جدل بی فایده اطلاف وقت است. اما در مورد مواردی که فرمودید.
1. باز هم حرف در دهان ما گذاشتی. بنده کی حرف از هدف و وسیله زدم. سعی کنید از مو ضوع خارج نشوید و اگر نه بحثی هم بر سر هدف و وسیله در خواهد گرفت. ما نمی توانیم همه مسائل دنیا را در این بلاگ حل کنیم.
2. خوب شد که شما علت دل درد مرا فهمیدید که هر چه توسل به نبات داغ کردم گشایشی حاصل نشد. بنده از خسرو پرویز هیچ دفاعی نکرده ام و ایشان هم به اندازه بقیه آخوندها و در باری های مذهبی گناه کار است. در واقع فردوسی چهره بسیار زشتی از این شاه بزدل ترسیم می کند و اگر این شاه نالایق افراد بزرگی مانند بهرام چوبینه را به قتل نرسانده بود البته که شاید ما امروز گرفتار فرهنگ عرب و خود کم بینان بیگانه پرست نبودیم. تاریخ را با اگر و اما نمی نویسند و آنچه گذشت، گذشت. اما شما هنوز هم نفهمیده اید که بنده به هیچ شخصی تعصب ندارم و این شمایید که هرگز نمی توانید احتمال کوچکترین اشتباهی از جانب قدیسین را بپذیرید. بنده هم در اینجا و هم در بلاگهای دیگر فساد اواخر دوره ساسانی را که مذهب و آخوند فاسد بدان رسمیت بخشیده بود، دلیل اصلی سقوط امپراطوری ایران ذکر نموده ام.
3. اگر صد بار دیگر هم این یکی را بخوانم، باز هم بی معنی است.
. خوب است که ما خائنی بی مقدارتر از آن شیخ فضل اله نوری نداشته ایم که آن چنان بر علیه مشروطه توطئه می نمود و ملت او را به سزای اعمال کثیفش رساند. با شناختی که از شما پیدا کرده ام مطمئنم که اگر شما هم در آن زمان می زیستید به خیابانها می رفتید و فریاد می زدید: ما حب علی خواهیم مشروطه نمی خواهیم. خوب است مغلطه نکنید و مرگ این جور افراد به دلیل خیانتهایشان و یا قتل مدرس به دست یک دیکتاتور را مدرکی برای محکوم نمودن سکولارها نفرمایید. این مغلطه ها ی شما واقعاَ خسته کننده است.
5. لطفاَ پاسخهای قبلی مرا در رابطه با فردوسی و یزدان بخوانید. یونان و روم و ارمنستان و هندوستان و بقیه دنیا را هم به این بحث اضافه نفرمایید.
6. واژه ها
واژه قلب: یک امتیاز مال شما
واژه خیمه: در شاهنامه بنده وجود ندارد.
واژه تاج: این واژه فارسی است و از فارسی وارد عربی شده است.
واژه دور: در شاهنامه بنده وجود ندارد اما واژه دور فارسی است.
واژه قسیس: ریشه آن معلوم نیست و صورتهای دیگر آن کشیش و قشیشا در زبانهای آرامی و سریانی نیز یافت می شود.
واژه رهبان: حتماَ شوخی می فرمایید.
واژه میراث: یک امتیاز
واژه نظاره: این را قبلاَ هم گفته اید. ابیات دیگری نیز هست مانند "ستاره بر آن جنگ نظاره بود"
حال با این دو واژه توانسته اید ده واژه بیابید. منتظر بقیه هستیم.
فردوسی احتمالاَ زوال ایران و جایگزینی فرهنگ آن با یک فرهنگ وحشی را گناه عربها می دانسته و بریا همین مدح ایشان را نمی گفته است. جواب بقیه فرمایشاتتان هم در پاسخهای قبلی من بیابید.