از آنجا که قافیه’ دنیا تنگ شد و خلق ما هم همینطور و تا اطلاع ثانوی حوصله ای برای جنگ و جدالهای سیاسی، نظامی، ایدئولژیکی، استراتژیک، و خانگی باقی نمانده، بدینوسیله از کلیه’ اصحاب فرهنگ و ادب فارسی دعوت می نمایم تا در جلسه’ مشاعره ای در این صفحه به بنده بپیوندند. تا اطلاع ثانوی، جنگ، هرج و مرج، کشمکش، یکی به دو، شکایت، غیبت، و حمله در این صفحه ممنوع می باشد. ورود جنگجویان و بد اخلاقان و شاکیان اکیدا ممنوع است و فقط مهربانان و خوش اخلاقان قدمشان سر چشم. ایضا ورود غیر فارسی زبانان نیز ممنوع اعلام می شود که البته حقیر توان مقابله با آنان را ندارم ولی اگر آمدند از درون فضای مجازی کمی آنها را هو خواهیم کرد، البته از نوع شاعرانه اش. بله. تنگ خلقی تا این حد است.
مشاعره کار آسانی است. من یک شعر می نویسم و نفر بعدی میبایست یک شعر بنویسد که با حرف آخر آخرین بیت یا مصرع شعری که من نوشته ام شروع شود. مثلا اگر من نوشتم "توانا بود هر که دانا بود/زدانش دل پیر برنا بود،" نفر بعد از من باید شعری بنویسد که با حرف دال شروع شود. هر نوع شعری، از هر شاعری، و به هر تعداد بیت که دلتان خواست می توانید بنویسید. فعلا هنوز نمی دانم شرایط برنده شدن چیست، اما وقتی برنده معلوم شد، برای او جایزه’ ارزنده و خوشمزه ای از طریق پست ارسال خواهد شد.
این هم از شعر آغازین:
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند
بيخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند
باده از جام تجلی صفاتم دادند
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شب قدر که اين تازه براتم دادند
بعد از اين روی من و آينه وصف جمال
که در آن جا خبر از جلوه ذاتم دادند
من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب
مستحق بودم و اينها به زکاتم دادند
هاتف آن روز به من مژده اين دولت داد
که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند
اين همه شهد و شکر کز سخنم میريزد
اجر صبريست کز آن شاخ نباتم دادند
همت حافظ و انفاس سحرخيزان بود
که ز بند غم ايام نجاتم دادند
"حافظ"
نفر بعد می بایست شعری بنویسد که با حرف دال شروع شود. با تشکر. ج.ی.
Recently by Javad Yassari | Comments | Date |
---|---|---|
سردار پلیس اسماعیل احمدی مقدم = یک بی ناموس | 4 | Jun 21, 2011 |
خایه مال ترین ایرانی خارج از کشور | 20 | Aug 03, 2010 |
نامه ای به شهرام امیری عزیزم | 7 | Jul 21, 2010 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
ه بدین
JalehoThu Jan 29, 2009 06:54 PM PST
وصال او ز عمر جاودان به
خداوندا مرا آن ده که آن به
و بده
ebi amirhosseiniThu Jan 29, 2009 06:51 PM PST
وصف لعلت کرده ساقی وز هوای شکرت
آتش اندر جان جام خوشگوار انداخته
قلزم چشمم که از وی آب جیحون میرود
موج خون دیده هر دم بر کنار انداخته
پای دار ار عاشقی خواجو که در بازار عشق
هر زمان بینی سری در پایدار انداخته
Ebi aka Haaji
و بده
JalehoThu Jan 29, 2009 06:46 PM PST
هست طومار دل من به درازای ا بد
بر نوشته ز سرش تا سوئ پایان: تو نرو
از ا برای ابی عزیز
HajminatorThu Jan 29, 2009 06:28 PM PST
ابا اين هنرها يكی بندهام جهان آفرين را پرستندهام
همه دست بر روی گريان زنيم همه داستانها ز يزدان زنيم
كزو تاج و تختست ازویم سپاه ازویم سپاس و بدویم پناه
ابی جان مخلصم، با اجازه این بهتر میچسپه
HajminatorThu Jan 29, 2009 06:23 PM PST
هاجمیا، علم و ادب ورز که رو سایت جی جی هر که را نیست ادب لایق صحبت نبود
این هم از م برای آقا منوچهر از حافظ
HajminatorThu Jan 29, 2009 06:20 PM PST
من ملك بودم و فردوس برين جایم بود آدم آورد در اين دير خراب آبادم
سايه طوبی و دلجويی حور و لب حوض به هوای سر كوی تو برفت از يادم
نيست بر لوح دلم جز الف قامت دوست چه كنم حرف دگر ياد نداد استادم
"ه"برای " هاژمینیتور " عزیز....
ebi amirhosseiniThu Jan 29, 2009 06:15 PM PST
هر شب به مهر روی جهانتابت از فلک
در چشم هجر دیدهی من اختر آمده
بیرون ز طرهی تو شبی کس نشان نداد
بر خور فکنده سایه و بس در خور آمده
از سهم نوک ناوک خونریز غمزهات
مو بر وجود من چو سر نشتر آمده
بی چشم نیم خواب و بنا گوش چون خورت
خواجو ز خواب فارغ و سیر از خور آمده
Ebi aka Haaji
"م" برای ملک الشعرا آقا "منوچهر" که در "غیبت صغری" هستند
ebi amirhosseiniThu Jan 29, 2009 06:12 PM PST
من رند و می پرستم پندم مده که مستم
کز دست کس نگیرم جز می ز دست ساقی
یا منیة المتیم صل عاشقیک وارحم
فالقلب مستهام من شدة الفراقی
دور از رخت چو خواجو دورم ز صبر و طاقت
لیکن بطاق ابرو از دلبران تو طاقی
Ebi aka Haaji
اینم یک ش دیگه
HajminatorThu Jan 29, 2009 06:09 PM PST
شد عرض ز طبع فكرتانديش در طول چهار مه، كم و بيش
در يك دو سه ساعتی ز هر روز شد طبع بر اين مراد، فيروز
هر چند كه قدر اين تهی دست زين نظم شكستهبسته بشكست.
من از روی این سایت یک نرم افزار پیدا کردم که باهاش فارسی نوشتن برام خیلی دلپذیر شده
//www.farsiabzar.com/Farsiboard/Farsiboard.ht...
ش بدین
ebi amirhosseiniThu Jan 29, 2009 06:00 PM PST
شب تاری تو پنداری که خور سر برزد از مشرق
که روشن باز میداند فروغ آفتاب از می
ترا گفتم که چون مستم ز من تخفیف کن جامی
چه تلخم میدهی ساقی بدین تیزی جواب از می
بساز ای بلبل خوشخوان نوائی کان مه مطرب
چنان مستست کز مستی نمیداند رباب از می
چو گل سلطان بستانست بلبل سر مپیچ از گل
چو می آئینه جانست خواجو رخ متاب از می
ببند ای خادم ایوان در خلوتسرا کامشب
حریفان مست و مدهوشند و شادروان خراب از می
Ebi aka Haaji
ش بدین
JalehoThu Jan 29, 2009 05:55 PM PST
یارب این نوگل خندان که سپردی به منش
میسپارم به تو از چشم حسود چمنش
مرسیی اقا مجید برای سایت عالی و شعر عالیترتان
علیک سلام نازی جان...
ebi amirhosseiniThu Jan 29, 2009 05:33 PM PST
دل بدستت دادهام لیکن کدامم دستگاه
خاک کویت گشتهام اما کدامم آبروی
گر وطن بر چشمهی آب روانت آرزوست
خوش برآ بر گوشهی چشمم چو گل بر طرف جوی
گر تو برقع میگشائی ماه گو دیگر متاب
ور تو قامت مینمائی سرو گو هرگز مروی
لاله را گر دل بجام ارغوانی میکشد
بلبلان را بین چو خواجو مست و لایعقل ببوی
Ebi aka Haaji
"سین" برای کمند ابروی " ایراندخت خانم"...
ebi amirhosseiniThu Jan 29, 2009 05:35 PM PST
ساقیان خفتند و رندان همچنان در های های
مطربان رفتند و مستان همچنین در های و هوی
یکنفس خواهم که با گل خوش برآیم در چمن
لیک نتوانم ز دست بلبل بسیار گوی
خویشتن را از میانت باز نتوانم شناخت
زانکه فرقی نیست از موی میانت تا بموی
دل بدستت دادهام لیکن کدامم دستگاه
خاک کویت گشتهام اما کدامم آبروی
گر وطن بر چشمهی آب روانت آرزوست
خوش برآ بر گوشهی چشمم چو گل بر طرف جوی
گر تو برقع میگشائی ماه گو دیگر متاب
ور تو قامت مینمائی سرو گو هرگز مروی
لاله را گر دل بجام ارغوانی میکشد
بلبلان را بین چو خواجو مست و لایعقل ببوی
Ebi aka Haaji
سلام ابی جان! دال بدهید تا من بروم منزل!
Nazy KavianiThu Jan 29, 2009 05:05 PM PST
یاد باد آنکه نهانت نظری با ما بود
رقم مهر تو بر چهره’ ما پیدا بود
"جیم" برای صفای دل میزبان عزیز "جواد یساری"
ebi amirhosseiniThu Jan 29, 2009 05:05 PM PST
جان پرورم گهی که تو جانان من شوی
جاوید زنده مانم اگر جان من شوی
رنجم شفا بود چو تو باشی طبیب من
دردم دوا شود چو تو درمان من شوی
پروانه وار سوزم و سازم بدین امید
کاید شبی که شمع شبستان من شوی
دور از تو گر چه ز آتش دل در جهنمم
دارم طمع که روضهی رضوان من شوی
Ebi aka Haaji
نازی خانم عزیز اینم "میم" برای گل روی شما ...
ebi amirhosseiniThu Jan 29, 2009 05:00 PM PST
میگفت دوش با دل خواجو خیال تو
کاندم رسی بگنج که ویران من شوی
وان ساعتت رسد که بر ابنای روزگار
فرمان دهی که بندهی فرمان من شوی
Ebi aka Haaji
آقا مجید "ت" میخواد....
ebi amirhosseiniThu Jan 29, 2009 04:58 PM PST
تو جان و جهانی و جان جهانی
تو نور جنانی و حور جنانی
سزد کاروان رخ نهد پیش اسبت
اگر باز داری سمند ار دوانی
ترا نار پستان به از نار بستان
که سیب از ترنجت کند بوستانی
تو ترخان و ترخون ز جور تو خواجو
دل از خون چو خانی و رخ زر خانی
Ebi aka Haaji
خانمها و آقایان: میم بدهید!
Nazy KavianiThu Jan 29, 2009 04:56 PM PST
روز مرگم نفسی مهلت دیدار بده
تا چو حافظ ز سر جان و جهان برخیزم
کی بود «ر» میخواست؟
MajidThu Jan 29, 2009 04:38 PM PST
ردای ترمه در بر
بالش پر زیر پاهایش
گهی از دست دلدار سمن رویی شراب و شهد می نوشد
وگاهی از برای عشوه هایش باز پیدا میکند غمباره فرهادی
و این فرهاد
کوهی میکند
بار غمی را میکشد
خون میخورد
میمیرد.........امّا
.......................
.......................
باز شیرین ، این لوند پست و بدکاره
در آغوش شهی بد نام ، خسرو نام
تن میساید و اطوار میریزد
و در حالیکه خون تازه فرهاد
روی سنگ سخت بیستون هرگز نخشکیده ست..............
***
این............عشق است !!!
با تشکر و خوش آمد حاجمیناتور عزیز،لطفا ت مرحمت بفرمایید
Javad YassariThu Jan 29, 2009 04:27 PM PST
دلم گرفته است
دلم گرفته است
به ايوان مي روم و انگشتانم را
بر پوست كشيده شب مي كشم
چراغهاي رابطه تاريكند
چراغهاي رابطه تاريكند
كسي مرا به آفتاب
معرفي نخواهد كرد
كسي مرا به ميهماني گنجشكها نخواهد برد
پرواز را به خاطر بسپار
پرنده مردني است.
با تشکر از همگی
Javad YassariThu Jan 29, 2009 04:19 PM PST
مخلص آقا مجید. آقا مجید با هر نوع شعری که دوست دارید شرکت بفرمایید.
بنده این چند
HajminatorThu Jan 29, 2009 04:08 PM PST
بنده این چند روز حتی وقت سر خاروندن هم ندارم وگرنه زودتر میامدم. همه ماشالله این سالن رو خوب گرم کردن. با اجازه این هم مشاعره من. چند تا دارم
در اين دامگاه ارچه همدم ندارم بحمدالله از هيچ غم غم ندارم
این تشریح خودم بود.
در غمش هر شب به گردون پيك آهم میرسد صبركن، ای دل! شبی آخر به ما هم میرسد
اینو این بلاگ داغ این چند روز بیادم انداخت
دعوی چه كنی؟ داعيهداران همه رفتند شو بار سفر بند كه ياران همه رفتند
این برای بگو−مگویه این چند روزه سره غزه و جبهه گیری ما همه
آقا ی مجری
MajidThu Jan 29, 2009 04:04 PM PST
آقا ی مجری اجازه ست؟
میشه از شعر نو هم استفاده کرد؟
Jaleho and poetry lover
by Majid on Thu Jan 29, 2009 03:54 PM PSTI used to use www.behnevis.com untill couple weeks ago where I found this : //radiozamaaneh.org/tmp/edi/
This is from " www.radiozamaneh.com ' translator section which has a built in Farsi keyboard, which is much much easier than first one.
If you check the second one for the things not shown in main keyboard like "hamzeh, tashdid, e'eraab.......click on "shift" botton.
Good luck
poetry lover, I use
by Jaleho on Thu Jan 29, 2009 03:33 PM PST//www.behnevis.com/
you type it in English, and it comes out in Farsi. Sometimes it is dumb and you have to change the writing in so many ways to come out right. So, before Ebi comes along, try this or else that fellow will come up with poems immediately and you wouldn't have enough time for a come back :-)
what a wonderful idea
by poetry lover 2! (not verified) on Thu Jan 29, 2009 03:23 PM PSTPeople, you've got to tell me how you get the Persian font. I used to play this all throughout my childhood with my father. He, of course, knew so much more, but I got to know a lot too. We used to memorize poetry for fun and I had not thought about this for ages. So I thank Mr. Javad Yassari for starting such a beautiful thread. I warn you, I still know "beyts" with C with three dots :)
Thanks a lot!
باز هم که د!!
JalehoThu Jan 29, 2009 03:12 PM PST
سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
سین بده بیاد
IRANdokhtThu Jan 29, 2009 03:04 PM PST
درد عشقی کشیدهام که مپرس
زهر هجری چشیدهام که مپرس
گشتهام در جهان و آخر کار
دلبری برگزیدهام که مپرس
بازم د بدید!
JalehoThu Jan 29, 2009 02:57 PM PST
دانی که چنگ و عود چه تقریر میکنند
پنهان خورید باده که تکفیر میکنند
آخ آخ دوباره دال بده
IRANdokhtThu Jan 29, 2009 02:53 PM PST
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند
چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند
مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند