TANZ
پاسخ یکی از روحانیون بلندپایه به نامه سروش
در پاسخ به نامه دکتر سروش به روحانیون بلندپایه قم، یکی از ایشان طی نامهای به نامه وی پاسخ گفت. به گزارش خبرنگار ما از قم، این نامه در پاسخ به نامه دکتر سروش که در آن از مراجع و علمای ناراضی قم خواسته بود اگر ناراضی هستند از قم به نجف عزیمت کنند نوشته شده است. در آن نامه سروش به برخی علمای ناراضی قم و مشهد توصیه کرده است که چنانچه نمیتوانند به رفتار حکومت اعتراض کنند لااقل به عتبات مهاجرت کنند تا بدینوسیله نارضایتی و جدا بودن راه خود از حکومت فعلی ایران را به مردم نشان دهند. مطلبی که برخی از ناظران محافل دینی و روشنفکری دینی از آن به نوعی اتمام حجت یاد کردهاند. متن نامه این عالم سرشناس قم به آن نامه به شرح زیر است:
>>>
HUMOR
Iranian cultural love affair with Javads
A peculiar specie called “Javad” lives in modern-day Iran. Javads move and hunt in large herds. Its mutation has spread through an entire population for over a century. The theory of organic evolution proves that Javads are products of accumulated small changes over 1400 years. Its variation contains the unique genetic characteristics which includes hatred of personal hygiene or anything clean and odorless
>>>
TANZ
وای خدا مرگم بده این مردهای غریبه لخت و پتی اینجا چکار می کنند؟
دروازه بان در بزرگ بهشت را گشود و گفت: بفرمایید تو. نجیب السادات کمی هاج و واج به بهشت خیره شد و قدم به بهشت گذاشت. درست همان جوری که قول داده شده بود با جوی های شیر و عسل و آب، درختهای طوبی که شبیه انجیر بودند و پرنده های بهشتی که روی آنها می خواندند. با دیدن هدهدها و قناری ها که از درختی به درخت دیگر می پریدند لبخندی تمام صورتش را پر کرد
>>>
CHARSHANBEH-SOORI
Mousavi and Karroubi’s attempts at navigating the ship of reforms is arriving at a pivotal juncture
With relentless pressure from the right and deterioration of once powerful green movement, Mousavi and Karroubi have been forced to outline their strategy. Finding themselves in a tough position, both men have made it clear that reform is the path they endorse and regime change is not on the agenda of the green movement. This is a tricky balancing act as it forces the duo to reaffirm their alliance to Islamic revolution while trying to keep the coalition of green movement motivated and together
>>>
REALITY
How many of us will return to Iran to be a part of these historic times?
I got an email from a fella Twitter/Facebook warrior the other day, announcing that he had posted his “personal anti IRI demonstration” video on YouTube. Turns out that he and a few of his cyber vigilante friends held demonstrations in the basement of his house in Los Angles which included shouting anti IRI slogans and dancing to a pro green movement rap music followed by burning Khamanie’s posters (faces were blurred for fear of reprisal). As I was watching this so-called private demonstration, I wondered how my fellow Iranians inside Iran feel about this
>>>
DINNER
Put the plate down immediately and nobody gets hurt. I said put the plate down!
The other night Becky and I arrived at a large gathering of family and friends. Our generous guest, Mrs. Nicey had obviously spent a good deal of time meticulously preparing for this occasion, cleaning, cooking, and decorating. Her recently remodeled home was tastefully painted and painfully overfurnished with the usual suspectsin the mix, French, Qajar and modern American articles. As soon as we arrived Mrs. Nicey rushed to greet us. She looked rather frazzled though. It must have been the stress of all the hard work of arranging the perfect party. She shook hands and accepted the bottle of wine
>>>
TRAVELER
Photo essay: Visiting Tehran after 32 years
by
Jeesh Daram >>>
TRAVELER
ایران باید از معدود کشورهای دنیا باشد که حاکمانش حتی تاریخ خود را نبش قبر کرده و گذشتگان را گوربگور میکنند
باغ طوطی اولین جایی بود که میخواستم بعد از آنهمه سال ببینم. امیدم بدرختان تنومند قدیمی بود، چنارهایی که پر از کلاغ میشدند و به گنبد شاه عبدالعظیم ابهتی میدادند. بسیار تعجب کردم که تمام محوطه قبرفرش بود ودر تمام سطح آن باغ قدیمی فقط چند درخت کاج ده پانزده ساله و نیمه مرده مانده بود و روی تنه یکی از آنها پیراهن بچه ای پهن بود تا خشک شود. زیر درخت دیگری بچه ای مشغول بازی بود. دو زن وسط آفتاب روی قبری نشسته بودند و چای میخوردند. شاید آنها نیز برای تکرار خاطرات کودکی آمده بودند
>>>
TANZ
اگر فردا یکوقت اسپارت ها ی بی پدر و مادر دوباره به سرشان زد که به ما دست اندازی کنند، بدون سرمایه چطوری از خودمان دفاع کنیم؟
نیکیاس متوجه شده بود که هر روز از جواهرات آویخته و جا سازی شده مجسمهً آتنا در معبد پارتنون کم میشود و به شم خودش که گویا کمی هم حالت پلیسی داشت دریافته بود که باید یک ککی توی تنبان پریکلس باشد. اما آدمی ضعیف مثل او کجا و فرمانروائی سخنور مثل پریکلس کجا. این بود که به کله اش زد این مسئله را با بقیه هم در میان بگذارد و یا لااقل به طور غیر مستقیم نظرها را متوجه پریکلس کند. حسابهایش را کرد و یک روز وارد یکی از آکادمیهای بیشمار آتن شد و به گروهی که داشتند بحث داغی را دنبال می کردند پیوست
>>>
HUMOR
Domestic violence may lead to foreign conflicts
It all started when Gretchen sued Ed for sexual harassment. "Your honor,” she told the court, “this man touches me inappropriately, constantly flirts with me, and always suggests some sort of intimate relation." "How long has this been going on?" The presiding judge asked. "Ever since we got married." Things only got worse. As the result of the suit, Ed lost his job at Frontières Sans Médecins, Borders Without Doctors, because they lost patients with him. He was able to land a job as a proof reader. He painstakingly corrected pages that had been intentionally left blank
>>>
IRANIANS
مقایسه ای کوتاه بین ایرانیان و آمریکاییان
by Ali Alavi
ما ایرانیان عزیز که در اقصی نقاط دنیا سکنی گزیده ایم با آشنایی با جوامع غربی و نوع نگاه آنان به زندگی – توانسته ایم به عرصه های جدیدی دسترسی پیدا کنیم. بخشی از هم وطنان ما در ایران هم توانسته اند به بخشهای سرگرم کننده زندگی غربی مانند فیلم و سریال ها (از طریق دی وی دی دوبله شده و نه با تماشای کانالهای ماهواره ای انگلیسی زبان و دیگر زبانها) و شوهای رقص و غیره آشنا شوند بی آنکه بتوانند در آن کشور ها زندگی کرده و نوع زندگی اجتماعی و سیاسی آن کشور های دموکراتیک را تجربه کرده و حتی با آن نوع نگاه آشنا شوند
>>>
IRAN
وقتی به مخالفین دولت رنگ سبز مالیدند درواقع کلاه بزرگی سرمان رفت
در این گذر اگر از اندک اشکالاتی که در پایین تشریح میگردد چشم پوشی کنیم، بقیه خاطرات سفرخوب بودند و بعدا درمیان خواهیم گذاشت. فقظ خواستم فردا دوستان نیایند گله کنند و بگویند "تو که میدونستی چرا واسه ما نگفتی." در طول سالها زندگی درامریکا من فقط یکبار به ایران رفتم که آنهم سی و دو سال پیش بود و سرانجام امسال با تشویق دوستان و فامیل مصمم شدم دیداری از وطن تازه کنم. لذا چند ماه قبل چمدان را بستم و با شوق فراوان و پس از انجام امور تجدید گذرنامه و سایر کارهای مربوطه عازم ایران شدم.
>>>
TANZ
God created Iranian women to look good and to fix men
Once upon a time, a nice gal who was getting restless about running out of time for finding serious marital prospects went to Zan Oosta, her cynical but experienced friend who put it to her thusly: “Cast the broadest net that you can, aiming to catch the biggest and best but be ready to settle for the bottom feeders. For increased chances, string along a few, put them through hell and whoever lasts the longest is the one nature selected for you through its law of survival of the dumbest
>>>
TORA BORA
Must you use a most unimaginative derogatory name such as 'Akmed' to refer to all of us?
I was getting on a flight to start my vacation. When I approached my seat, a nice Texan lady in the seat next to mine started eyeing me with a bit of suspicion. "What's wrong with you?... Your hair is all... dark and ethnic. Your eyes are so... not blue... so demonic. You look so... unlike us. Oh my god! I'm scared." Before I could react she began screaming frantically: "Marshal! Air marshal!" A mean-looking large man and a tiny one trying to look mean by chewing a toothpick jumped out of their seats, pulled out their Tasers, approached and assumed shooting postures. "Don't move, scumbag," yelled the large one
>>>
HUMOR
"I hate you because you're a man... Men would never understand anything they're supposed to.”
I was at a party when I was rushed to the roof of the building to save this beautiful Iranian woman who wanted to jump because another lady in the party was wearing the same exact dress as her. "Don't jump!" I screamed as I finished my beer and hid the empty bottle behind the air conditioner as you're supposed to. "Give me one good reason," she said as she gave me a sad, distraught look. "Look, I didn't think there would be a quiz when I was volunteered to come up here to play suicide prevention or else I would have studied. I can't think of a good reason. Can I give you 2 bad reasons instead?"
>>>