POETRY
So he finally gathered his courage
which merely fit in a side pocket
and ventured south, in haze and heat.
One laden bus after another in wait,
the metal of the handlebars porous
from honest hands, or not, but too beat
>>>
POETRY
انگشت بزن! انگشت بزن!
هر آنچه خورده ای پس خواهی داد:
تلخ ها، ترش ها و شورها
پسابه های رود، لجن و لای
>>>
POETRY
دلم از حسرت و غم غرق بخون بود و کباب
چشم دل روشن از این گریه خونین و پر آب
دردی دل بود این خون و پس از صاف شدن
می طپد در قفس سینه مرا جام شراب
>>>
POETRY
روزی خواهد آمد
که فلق آفاق سحر را در پنبه زاران ِ ابر
با سرخابه ی گلبرگ سوری می خواهد آراست
و برمنقار نقره فام سپیده نُقـل یاس می شکفد
>>>
POETRY
یه زنی میخوام که؛ زن باشه
زیر کمرش، باسن باشه
تو رختخواب همسر ناز
شیرین مثل عسل باشه
>>>
POETRY
by Payam Fotouhiyehpour
خدایا
فقیرها را بکش
و یتیم ها را بکش و تبدیل به خاکستر کن که چیزی از آنها نماند
بیکارها را تبدیل به حشره های ریز زیر خاکی کن
>>>
POETRY
by Garous Abdolmalekian
در من صدای تبر می آید.
آه ، انارهای سیاه نخوردنی بر شاخه های کاج
وقتی که چارفصل به دورم می رقصیدند
رفتارتان چقدر شبیهم بود
>>>
POETRY
پشت دستم داغ کردم تا نیارم نام عشق
زخم دستم میدهد اینک مرا پیغام عشق
توبه کردم تا نیفتم یاد ایامی که رفت
چون کنم با دل که دارد آتش ایام عشق
>>>
POETRY
کنار زن ها بایستد
مردی که نه در مقابل آن ها
نه بالای سرشان
و نه در دامنشان—
مردی که جرات کند کنار
بایستد.
>>>
POETRY
نسيم سرد پاييزى قلمى است مرموز
که رندانه زمستان را نقش ميزند.
و مرا که در آغوش سرخ و زرد و نارنجى
در بستر برگهاى ريخته عشق ميورزم
به ژرفناى مايوس حريرى سفيد
>>>
POETRY
جمله رفتیم به پیشباز تازه عروس
و سلام گفتیم و مبارک باد
و صد سال به سال های خوش آرزو کردیم؛
و خانه پر از عشق شد،
کوچهها پر از آغوش
>>>