کنفرانس بنیاد پژوهشهای زنان هر سال در کشوری و به وسیله گروهی داوطلب از زنان علاقهمند به امور زنان با نام کمیته محلی برگزار میشود. کمیته محلی در تصمیمگیریهای مربوط به اجرای کنفرانس تقریبا اختیار تام دارد. سخنرانان هر سال طبق تصمیم و تدبیر این کمیته انتخاب میشوند و زن برگزیده سال نیز بنا به پیشنهاد آنان گزینش میشود. سخنرانان کنفرانس امسال واشنگتن اکثراً ”ضد امپریالیستهای وطنی“ بودند که بیشتر آنان در امریکا زندگی میکنند و در واقع پرداختن به مسایل خاص خود در جامعه میزبان را نسبت به مبارزات و مسائل زنان داخل ایران اولویت دادند.
در روز اول کنفرانس، کمیته محلی زنان که مسئولیت برگزاری سه روزه کنفرانس را به عهده داشت، پیام خوشامدگویی خود را با شعار مبارزه با امپریالیسم امریکا ـ که امالفساد عالم و مخرب جنبش زنان است ـ شروع کرد و با عکسالعمل سؤال برانگیز بسیاری از شرکتکنندگان مواجه شد. در آن لحظه احساس میکردم که اگر امریکا میتوانست در وجود یک انسان تجسم پیدا کند، شاید ده ها بار به وسیله کمیته محلی زنان اعدام میشد. همگان میدانند که حداقل جمهوری اسلامی ایران در صورت تضمین امنیت و بقای حکومت خود ، حاضر به کنار آمدن و سازش با آمریکاست، ولی خانمهای محترم کمیته محلی با آن همه اعتراضی که نسبت به نحوه رفتار و گفتار و اداره کنفرانس با آنان شد، حتی یک قدم کوتاه نیامدند و یکی از آنها در روز آخر کنفرانس با ذکر مثال زیر، آب پاکی روی دست همه شرکت کنندگان ریخت. او گفت ”من یک پزشکم و میتوانم مثالم را در همین زمینه بیاورم : فرض میکنیم بچهای تب دارد و در همان حال نیز میخواهد زیر ماشین هم برود، شما ابتدا تبش را قطع میکنید یا او را از زیر ماشین رفتن نجات میدهید؟“ یعنی به اعتقاد این دوست عزیز، جمهوری اسلامی حالت بچه معصومی را دارد که باید او را درآغوش بگیری مبادا به خاطر هذیان گفتن زیر ماشین برود و حال خود مفصل بخوانید تا آخر این داستان را !
جالب اینجاست که اکثریت ایرانیان مقیم امریکا در امر تحصیل و کار و حتی ورود به امور سیاسی، بسیار موفق هستند، و به خوبی از امکانات آن جامعه بهره بردهاند، در گفتار و بیان نظریات خود اعتماد بنفس دارند و حتی در مواردی، به طور خانوادگی منطقهای وسیع را خریدهاند و همگی در یک محله زندگی میکنند. انسانهای شایستهای که با هوشیاری توانستهاند از امکانات فراوان آمریکا بهرهمند شوند، که بسیاری از ما ایرانیان مقیم اروپا از آن بیبهره هستیم. دختران ایرانی که بهسختی فارسی صحبت میکردند بسان آهوان زیبا، گردن را بالا گرفته و با لهجه امریکایی بسیار مطمئن به خود، نظریاتشان را بیان میکردند. جامعهای که امکانات را بهطور نسبتاً عادلانه در اختیار همگان قرار میدهد و نمیپرسد سیاهی یا سفیدی و لذا هر کس بستگی به توان و لیاقت خود میتواند به شکوفایی خلاقیت و استعداد خود از دستاوردهای آن جامعه بهرهمند شود. البته این مسئله خود مبحث دیگری است.
در این یاداشت قصد پرداختن به تأثیر آن داروی خواب آور لعنتی را دارم که در طول سه روزۀ کنفرانس، آزارم میداد، خوشبختانه در روز آخر کنفرانس که بهطور سنتی به ارزیابی کنفرانس نشستیم، نظریات بسیاری از شرکتکنندگان نشان داد که این دارو به علت نم تاریخی، تأثیرات کمی داشته واعضائ کمیته محلی ضد امپریالیستی درمقابل اعتراضات وسیع شرکتکنندگان جواب قانع کنندهای نداشتند که چرا شما فقط به امریکا حمله کردید و این همه خرابکاریهای جمهوری اسلامی را نادیده گرفتید؟ ناگفته نماند در این مرحله کمیته اروپا نیز توضیح داد که تصممگیری در زمینه انتخاب سخنرانان فقط از طرف کمیته محلی بوده است و آنان نقشی در این خصوص نداشته اند.
دعوت از خانم امی گودمن که مسئول رادیو Democracy Now میباشد نیز در همین راستا قرار داشت، او فقط برعلیه سیاستهای جنگجویانه امریکا و نارضایتی مردم امریکا از جنگ صحبت کرد و زمانی مورد سئوال یکی از شرکتکنندگان قرار گرفت که چرا شما از سیاستهای مسئله برانگیز حکومت ایران انتقاد نمیکنید؟ به این سخن اکتفا کرد که از شما میخواهم قدم پیش بگذارید و اگر اطلاعاتی در زمینه خرابکاری حکومت ایران دارید برای ما بفرستید! یا للعجب.
اتفاق دیگری که به همراه با داروی خواب آور با دوز بالاتر تجویز میکرد، نصایح خانم شهرنوش پارسیپور ، زن برگزیده سال بود. شهرنوش پارسیپور که در طول این سالها دچار افسردگی مزمن شده است به پاس خدمات ارزندهاش در راه مبارزه با حقوق زنان در سالهای گذشته، به عنوان زن برگزیده انتخاب شده بود. او از نعمات صیغه شدن سخن راند و حتی زنان را به خانهداری و بچهداری تشویق کرد. به نظر می رسد که انتخاب او شاید زیاد هم با مسایل دیگر کنفرانس بیربط نبوده باشد.
داروی خواب آور دیگری که بسرعت تأثیرش خنثی شد، سخنرانی یک خانم محقق ایرانی از کانادا بود که گل و شیرینی به پای جمهوری اسلامی ریخت که از صدقه سر رژیم، زنان ایرانی موقعیتهای خوبی یافته اند: درصد بالایی از زنان باسواد هستند، شغل دارند، در دانشگاهها اکثریت با دختران است وخلاصه تعریف و تمجید از امتیازات اجتماعی زنان ایران، و وقتی مورد اعتراض قرارگرفت که کار تحقیق یعنی بررسی کردن همه جانبه یک موضوع خاص نه فقط بخشی از آن، با کمال افتخار گفت البته من به مشکلات نیز واقف هستم ، ولی از آنجایی که من همیشه آدم مثبت بینی هستم ترجیح دادم فقط به نکات مثبت اشاره کنم!
داروی خوابآور دیگر، صحبتهای خانم فاطمه معتمدآریا هنرپیشه معروف ایرانی بود که علیرغم شخصیت جالب و توانایش، پیغام داد که آری دوستان همه بخوابید که جمهوری اسلامی بیدار است و به این زودیها هم نخواهد رفت، نمیدانم حتی اگر این نظر درست هم باشد، ضرورت بیان آن در چنین کنفرانسی چه بود؟ به خصوص که دراین زمینه هم هیچ سئوالی مطرح نشده بود.
فقط احساس میکردم که جای آقای خمینی خیلی خالیست که از استکبار جهانی و مظلومیت مستضعفین در این کنفرانس سخن بگوید، از یک طرف شعار مرگ بر استکبار داده شود و از طرف دیگر دوستانی که خود را سوسیالیست میدانند شعار مرگ بر امپریالیسم امریکا و زنده باد پرولتاریا سر دهند. بی جهت نیست که امروز آقای احمدی نژاد دست در دست چاووز رئیس جمهور ونزوئلا و دانیل اورتگا رئیس جمهور سوسیالیست نیکاراگوئه رژه میرود و کسی نیست بپرسد که آن همه جوانان بیگناه که در سال 67 اعدام شدند جرمشان فقط این بود که گفتند نماز نمیخوانند و ولی فقیه را قبول ندارند یا احیاناً دین ندارند! کسی چه میداند که اگر آنان زنده میماندند امروز چه تعدادی از آنان همراه این عده از دوستان ما در صف چشم پوشی از خطاهای جدی جمهوری اسلامی قرار می گرفتند.
من طرفدار یک حکومت ملی و مستقل هستم که انسانها را دارای حقوقی برابر و مساوی بداند، حقوق زنان و کودکان را رعایت کند، حقوق اقلیتهای ملی و مذهبی را به رسمیت بشناسد، آزادی بیان و قلم را از حقوق حقه افراد آن ملت بداند، مجازات اعدام را لغو کند، برای جوانان مملکت امکانات اشتغال فراهم کند و آنان را به طرف اعتیاد سوق ندهد، مذهب را یک امر خصوصی بداند و دخالتی در امور شخصی افراد نداشته باشد. علیرغم اینکه این رژیم هیچ کدام از این خصوصیات را ندارد من شخصاً مخالف هر گونه حمله نظامی امریکا به کشورم هستم و مخالف هر گونه دخالتی از طرف کشورهای قدرتمند به امورات داخلی ایران، ولی ترس از حمله نظامی امریکا به ایران باعث نمی شود چشمم را به روی این همه بیعدالتی نظام جمهوری اسلامی در حق ایرانیان داخل و خارج کشور ببندم. من دولتی را برحق میدانم که معیارهای اصولی و انسانی ذکر شده بالا را رعایت کند و در غیر این صورت در هیچ شرایطی خود را موظف به دفاع از آن نمیدانم.
دوست عزیز، نه جمهوری اسلامی برای من آن کودک تبدار است و نه امریکا هیولای بی شاخ و دم. امروز خطاست که چشم خود را به تقصیرات و قدرتطلبیهای مسئلهساز جمهوری اسلامی در منطقه و جهان ببندیم و فقط با سیاستهای منفعتطلبانه امریکا در خاورمیانه درگیر باشیم. جهان امروز دیگر جهان 20 سال گذشته نیست. قرن بیست و یکم میطلبد که ما انسانها همراه با رشد سریع تکنولوژی و بههم پیوستگی جهانی، به مفهوم نوینی از سیاست، قدرت، دمکراسی و روابط کشورها با هم دست پیدا کنیم، یادمان نرود که اعتقاد به هر گونه ایدئولوژی اعم از مذهبی و غیرمذهبی ما را به کجراهه میبرد و هیهات که این بار حتی تاریخ اجازه انتقاد از خود را به ما نخواهد داد.
ما زنان مهاجر ایرانی به امید رشد یافتگی فکری بیشتر که منطبق با نیازهای انسانی قرن بیست و یکم باشد، در این کنفرانس جمع میشویم تا از یافتههای نوین در عرصههای هنر، سینما، تئاتر، نقاشی، ادبیات، تحقیقات علمی و مسایل مربوط به زنان با همدیگر بحث و گفتگو کنیم نه اینکه مباحثات ایدئولوژیک و کلیشهای سیاسی را اساس سخنرانیها قرار دهیم، من به آن همه زحمت و شب نخوابی دوستان برگزارکننده کنفرانس واقف هستم، ولی احترام و تقدیر از آن زحمات باعث نمیشود، چشمم را به نارسایی و نواقص جدی کنفرانس ببندم. امیدوارم در کنفرانسهای آتی توجه ویژهای به انتخاب سخنرانان شود تا آنهمه برنامههای خوب دیگر کنفرانس تحت الشعاع نواقص آن قرار نگیرد و جریانات روشنفکری زنان (یا زنان روشنفکر) با تفکیک و تحلیل دقیق به جریانات جنبش زنان فرا روید، چه جنبش زنان است که به پدیدۀ نجات بخش تبدیل میشود نه جریانات روشنفکری زنان که عمدتاً به مسایل بسیار خاص زنان میپردازد تا مسایل عام آنان. باشد که چنین شود.
به امید دیدار دوستان عزیز در کنفرانس سال آتی، در برکلی کالیفرنیا.
ناهید حسینی- لندن
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |