گرم شدن هوا در ایران همه ساله با یک سرکوب فصلی همراه است: تعرض به زنان به بهانه بیحجابی یا «بدحجابی». در این فصل که پوشش سنگین سر و تن در هوای گرم غالب نقاط ایران با مشقتی طاقتفرسا همراه است، حجاب اجباری حکومت به عذاب مضاعفی تبدیل میشود. نفس این که زن در این حکومت محکوم به پوشش اضافه در مقایسه با مرد است خود بیان صریح زنستیزی این رژیم است. این که زنان باید در تابستان گرم و در درجه هوای بالای ۳۰ و ۴۰ درجه نیز حکم حجاب را رعایت کنند و در کوچه و خیابان و اتوبوس مغازه و اداره و کارخانه زیر پوشش سنگین سر و تن خود، و گاه همراه با حمل کودک یا بار، عرق بریزند و رنج ببرند خشونت عریان این زنستیزی را به نمایش میگذارد. طبیعتاً بسیاری از زنان در برابر این حکم خشن به مقاومت برمیخیزند و تا آنجا که بتوانند از اجرای دقیق آن سرمیپیچند. و همین امر بهانهای به دست حکومت میدهد تا عوامل نظامی و امنیتی خود را بسیج کند و موج جدیدی از سرکوب فیزیکی و روانی زنان را به راه بیندازد.
این روند بیش از ۳۰ سال در ایران جریان داشته است و امسال نیز مستثنا نیست. عوامل و سردمداران حکومتی در چند هفته اخیر داد وااسلاما و واعفتا سر دادهاند و به نام «مردم» خواهان سرکوب زنان شدهاند. خطیبان نماز جمعه و روحانیان حکومتی عدم رعایت دقیق حجاب را از بزرگترین جنایتها و مفسدهها خواندهاند و آن را باعث زلزله دانستهاند. نمازگزاران پس از نماز جمعه در شهرهای مختلف کشور به راه افتادهاند و به تهدید «بدحجابان» پرداختهاند. مجلسیان خواستار اجرای شدید قانون حجاب شدهاند و سران قوه قضائیه در این مورد اخطار کردهاند. ذوقی دادستان رژیم در مشهد از افزایش 2500 درسدی جریمه بدحجابی از پنجاه هزار تومان به یک میلیون و سیسد هزار تومان خبر داده است. و مقامات امنیتی و نظامی رژیم از آمادگی نیروهای خود برای مقابله با بدحجابی سخن گفتهاند. برنامه سالانه سرکوب زنان به بهانه بدحجابی امسال نیز در راه است - منتها با شدت و حدت به مراتب بیشتر.
زنستیزی در جمهوری اسلامی ایران پدیده شگفتآوری نیست. در فرهنگ مردسالار ایران نمونههای نرم یا خشن زنستیزی زیاد به چشم میخورد. جمهوری اسلامی خشنترین نوع زنستیزی را همراه با منحطترین عناصر فرهنگی دیگر که در خردهفرهنگها یا زوایای فرهنگی جامعه ما وجود داشته، مانند خشونت و قصاص و دیگرستیزی (در انواع عقیدتی، ملیتی، نژادی، فرهنگی و مانند آنها) و شادیکشی و عشقستیزی، در خود انباشت کرده است. در واقع، این نظام را باید برآیند منحطترین عناصر فرهنگی گذشته و حال جامعه ایران دانست. این نظام به دلیل نهادینه کردن تبعیض بر اساس جنسیت و عقیده، به لحاظ حقوقی یکی از نابرابرترین نظامهای جهان بشمار میرود. ولی تبعیض جنسیتی در جمهوری اسلامی (بر خلاف انواع تبعیضهای دیگر) فقط به عرصه حقوقی محدود نمیشود. جمهوری اسلامی با بدن زن نیز مشکل داشته و کنترل کامل آن را با خشونت تمام دنبال کرده است.
کنترل فیزیکی بدن زن عمدتا از طریق اعمال حجاب اجباری صورت گرفته است. این برخورد، زنان را به تنها گروه اجتماعی تبدیل کرده است که آماج حملات منظم فیزیکی حکومت قرار گرفتهاند. اعمال حجاب علاوه بر هدف اولیه آن که کنترل زنان باشد یک هدف ثانوی را نیز دنبال میکند: نمایش قدرت به همه شهروندان. یعنی زن در این جا هم قربانی سرکوب است و هم نماد سرکوب. رژیم از طریق سرکوب زنان اقتدار خود را به رخ همه شهروندان میکشد، و درجه موفقیت رژیم در سرکوب زنان نشانی از درجه موفقیت رژیم در سرکوب تمام جامعه بشمار میرود. متقابلاً، از میزان عقبنشینی رژیم در برابر مقاومت زنان میتوان به عنوان ملاکی برای ارزیابی عقبنشینی رژیم در برابر کل جامعه استفاده کرد. به عبارت دیگر، مبارزه رژیم با بدحجابی یک برخورد سیاسی نیز هست، و از این رو میتوان فهمید که چرا سال به سال رژیم در اعمال حجاب ناتوانتر میشود و یا چرا دستگاههای مختلف حکومتی تا این حد در باره «بدحجابی» حساسیت نشان میدهند.
گسترش و ارتقای جنبش زنان در سالهای اخیر به افزایش مقاومت آنان در زمینه حجاب مبدل شده و کار عوامل رژیم را در تحمیل آن سختتر کرده است. شرکت فعال زنان در جنبش سبز نیز بیشتر آنان را هدف سرکوب رژیم قرار داده است. در آستانه سالگرد انتخابات سال گذشته، عوامل رژیم نقشههای وسیعی برای نمایش قدرت از یک سو و ارعاب مخالفان خود از سوی دیگر طرح کردهاند. برای منظور اخیر، البته رژیم از همه امکانات لازم تبلیغاتی و کاربرد حربههای دستگیری و زندان و شکنجه و اعدام وسیعا بهره گرفته است. یک راه دیگر آن، ترساندن مردم و عناصر فعال در جنبش سبز است. ارزیابی رژیم آن است که زنان «بدحجاب» بالقوه یا بالفعل از جنبش سبز حمایت میکنند و با هدفگیری و سرکوب آنان میتوان همزمان این بخش از جنبش سبز را مستقیما تضعیف یا خنثا کرد و به بخشهای دیگر جنبش نیز نامستقیم ضربه زد.
به این ترتیب، میتوان دلیل پیکار تبلیغاتی وسیعی را که این روزها علیه زنان بدحجاب به راه افتاده است درک کرد. این بخش از زنان «مارکدارترین» افراد مخالف جمهوری اسلامی، خواهان رفع تبعیضات جنسیتی و یا فعال در جنبش زنان و یا جنبش سبز هستند. جمهوری اسلامی با سرکوب این زنان به بهانه بدحجابی، از یک سو بخشی از مخالفان خود را مستقیما هدف میگیرد و از سوی دیگر با نشان دادن اقتدار خود به ارعاب سایر مخالفان میپردازد. رژیم به بهانه مبارزه با بدحجابی در واقع تلاش میکند به جنبش زنان و جنبش سبز نیز ضربه بزند. تبلیغات وسیع علیه بدحجابی در این روزها بیش از هر زمان دیگر انگیزه سیاسی دارد. زنان شجاع جامعه ما که در برابر سرکوب عوامل رژیم مقاومت میکنند تنها به دفاع از حق خویش بر نخواستهاند - آنان در واقع پیشگامان مبارزه آزادیخواهانه مردم در برابر رژیمی هستند که از بدن زن به عنوان یک حربه سیاسی علیه زن و کل جامعه بهره میگیرد.
درک این مسئله که مبارزه رژیم با بدحجابی انگیزه سیاسی بسیار قوی دارد و هدف سیاسی آن سرکوب جنبش زنان و جنبش سبز است وظیفه خاصی بر دوش فعالان سیاسی قرار میدهد. جامعه سیاسی ایران باید درک کند که تعرض به هر زن و دختری به عنوان بدحجاب تعرضی به آزادی و دموکراسی است. آزادی زن در پوشش، شرط لازم آزادی سیاسی در جامعه است، و برخورداری زن از حقوق کامل و برابر با مرد شرط اساسی دموکراسی است. زن در جمهوری اسلامی هم قربانی سرکوب است و هم نماد سرکوب، و رژیم زنان بدحجاب را هم اصالتا و هم به عنوان نمایندگان جامعه مخالف خود هدف قرار میدهد. این وظیفه جامعه مخالف است که به کمک این «پیشمرگان» اجتماعی خود برخیزد و آنان را در برابر سرکوب خشونتبار رژیم تنها نگذارد. روزی که رژیم از کنترل زن عاجز شود آزادی ایران شروع شده است.
From: Iran Emrooz
Recently by Hossein Bagher Zadeh | Comments | Date |
---|---|---|
فقر فرهنگی نقد در اپوزیسیون | 1 | Dec 02, 2012 |
از ادعا تا عمل | 5 | Nov 21, 2012 |
انتخاب مجدد اوباما | 3 | Nov 15, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
I posted a link to your article in a collection of related items
by Anonymouse on Mon Jun 07, 2010 05:19 AM PDTI posted a link to your article in a collection of related items in Chauvinists vs. Shadi Sadr: invitation to write
Everything is sacred.
..................
by Majid on Thu May 27, 2010 02:01 PM PDTمطالب آقای باقرزاده دقیقاً با همین فرم و محتوی در چند نشریهء دیگر چاپ میشود و بنا براین من فکر نمیکنم این سلسله مقالات مختص درج در ایرانیان دات کام بوده و بالنتیجه فکر نمیکنم ایشان این کامنت ها را دیده و بخوانند. نتیجهء درج این گفتارها در اینجا (و احتمالاً سایت های دیگر) اینست که هموطنانی که دسترسی به نشریات(کاغذی) ندارند هم با این تجزیه و تحلیل های ارزشمند آشنا شوند.
رژیم کما بیش سایر گروههای مخالف را یا از هم پاشیده، ببند کشیده، بی حرمت و یا نابودشان کرده است، در این بین زنان ایرانی تنها گروه نا منسجم، بدون رهبری و بدون تشکیلاتی هستند که از همان آغاز کمر به نابودی این افکار چاه جمکرانی بسته اند و روز بروز هم بیشترخار چشم این متولّیان عصر پارینه سنگی شده اند.
در حکومتی که بیش از نیمی از افراد از ابتدائی ترین حقوق محرومند هر زن کوشنده( به هر نحوی از انحاء..... فعّال سیاسی، هنرمند، آموزگاری دلسوز و ....... ) عضوی از جوخهء آتشی ست که ارکان این سیستم ناپایدار را هدف گرفته است در حالیکه همزمان در دو جبهه (متولیّان حکومتی و اراذل خیابانی) در نبرد دائمی هستند و همانطور که ذکر شد با نداشتن تشکیلاتی منسجم ولی در عین حال کارساز دستار بندان را روز بروز بیشتر در تنگنا میگذارند.
به زنان آزادیخواه ایران تقدیم میکنم قطعه ای از شعری با صدای علیرضا افتخاری را با عنوان «انعکاس سبز»...............
در زیر پای بوتهء هرزی شقایق لِه شده امّا برای ماندن سرخش تقّلا میکند
با احترام بی پایان برای زنان سرفراز و بالندهء ایران
ممنون آقای باقرزاده
A Fresh perspective
by varjavand on Wed May 26, 2010 09:40 PM PDTThis article offers a fresh prospective on the politics and the oppressive intents of compulsory veiling.
“Those who maintain that Islam sought to emancipate women (who were treated disdainfully in Jahilyye, the uncivilized condition of ignorance that existed in the Arabian Peninsula before the advent of Islam) and to elevate their position by giving them freedom and social value must realize that mandatory veiling contradicts their claim. Veiling and the binding restrictions that come with it, such as covering the body from head to toe and gender desegregation, cause partial impairment of women’s mobility and ostracize them from society. We often see an image of a woman on a street of Afghanistan or Saudi Arabia impaired by the weight of and the heat resulting from the thick, heavy, baggy, dark fabrics covering her entire body – the kind of veiling known as burgha – and it is often hard to tell whether she is walking forward or backward.”
“Compulsory veiling is equivalent to sequestration of the body which is as appalling as sequestration of the mind and its brainpower. It is time for whimsical apologists to stop taking refuge in rhetoric and tell us the real reasons behind the imposition of hejab and the undue intrusions into the private lives of citizens.”
The above excerpts are taken from the
following article posted on this site on July 19th, 2009.
//iranian.com/main/2009/jul/veil-mandated
ISLAM is anti Woman
by Khar on Wed May 26, 2010 03:26 PM PDTMarg Bar Islam e Ejbaari!
Excellent Analysis of
by Maryam Hojjat on Wed May 26, 2010 08:59 AM PDTHejab & Regime's propaganda.
...
by maziar 58 on Wed May 26, 2010 08:58 AM PDTThank you for bringing this up, unfortunatly the Iranian males are also KASSEYE DAGHTAR AZ AASHH may be to save FACE in general..........
P.S tell this is islamic zoor gooyee. Maziar