از این تعلیق تا آن تعلیق

گرفتاریِ ما از بی‏ کفایتیِ است که به این وضعیّت دچار شده‏ ایم


Share/Save/Bookmark

از این تعلیق تا آن تعلیق
by سعید حجاریان
12-Sep-2012
 

نمی‏ دانم تاکنون حالت تعلیق به شما دست داده است یا نه؟ حالتی برزخی، معلّق بین آسمان و زمین. ماندن در اغما. حالتی بین مرگ و زندگی. حالت سرگشتگی (disorientation). من گمان دارم ما داریم به این سمت پیش می‏ رویم. یعنی نه به صورت فردی، بلکه به گونه‏ ای اجتماعی.

مثلا سرمایه‏ گذاری که نمی‏ تواند حقوق کارگران را بپردازد، چون از دولت طلب دارد و دولت طلب او را نمی‏ دهد؛ در حالت تعلیق است. کارگر شب که به خانه می‏ رود، جلوی خانواده صورت خود را با سیلی سرخ نگه می‏ دارد و با قرض زندگی می ‏کند. او نیز نمی‏ داند که کِی می‏ تواند قرض‏هایش را ادا کند. او نیز معلّق است. خانم خانه‏ دار وقتی به بازار می‏ رود و می‏ خواهد جنسی بخرد و نمی‏ داند پولش کفاف می‏ دهد یا نمی‏ دهد، پیاز بخرد یا مرغ بخرد. بین پیاز و مرغ گیر کرده، در حال تعلیق است. دانشجوی خانواده نمی‏ داند درسی که خوانده آینده ‏ای دارد یا ندارد، شغلی برایش متصور است یا نیست. و به همین صورت، تاجری که جنسی را با دلار پایه وارد کرده یکشبه می‏ فهمد که دلار گران شده و نمی‏ تواند ادای دین کند و در آستانه ورشکستگی قرار می‏ گیرد. همین طور، موجر و مستأجری که یکباره با قیمت ‏های نجومی مواجه می‏ شوند، معلّقند. بورس معلّق است. حتی وزیر معلّق است. وزیری که نمی‏ داند آیا رییس دولت بودجه ‏اش را به او می‏ دهد یا نمی‏ دهد، نمی‏ تواند دست به کاری بزند. حتّی رییس دولت دست به کارهایی می ‏زند که نشان از سرگشتگی و تعلیقِ اوست.

گویی در وضعِ تعلیق، نوعی هرج و مرج و حکومت حسینقلی‏ خانی بر جامعه حاکم می‏ شود که در آن، هیچ چیز پیش ‏بینی ‏پذیر نیست. حال آنکه «پیش‏ بینی‏ پذیری» برای هر امری جزو ضروری حساب و کتاب است. اگر نتوانید لااقل آینده نزدیک را پیش ‏بینی کنید، سنگ روی سنگ بند نمی‏ شود. گفته می ‏شود خودِ این وضعیّت دستمان را باز می‏ گذارد برای اتخاذ گزینه ‏های مختلف. به قولِ مولوی:

اینکه گویی این کنم یا آن کنم
خود نشان اختیار است ای صنم!

امّا به گمانِ من، اساسا وقتی گزینه ‏ای نداری، «این کنم یا آن کنم» نیست «چه کنم چه کنم» است. «چه کنم چه کنم» ناشی از اضطرار است. یعنی آدم مضطر به «چه کنم چه کنم» می ‏افتد و آدمِ مختار به «این کنم یا آن کنم».

ما معمولا اینقدر جلو می‏ رویم تا گزینه‏ هایمان هر لحظه کمتر شود و به جایی برسیم که اساسا گزینه ‏ای برایمان باقی نماند. مانند کویرنوردی که از مبدائی بدون قطب‏ نما و راهنما شروع به حرکت کرده است. طبیعی است که در مبداء انواع گزینه‏ ها را در پیش دارد. اما هرچه جلوتر می ‏رود، گزینه‏ هایش کمتر می‏ شود. تا جایی می‏ رسد که هیچ گزینه ‏ای جز خوردن مردار نمی ‏یابد و از بابِ اَکلِ مِیتُه تن به گزینه ‏ای می‏ دهد که معلوم نیست زنده بماند یا بمیرد.

مثلا در همین قصه اتمی، ما اوایل گزینه‏ های مختلفی داشتیم؛ اما بعد از ماجراجویی‏ های دیپلماتیک مختلف و گرفتن «ورق پاره»ای به اسمِ قطعنامه، هر لحظه و هر دم گزینه‏ هایمان کمتر شد. (هنوز گمان دارم که دولت مالکی تلاش دارد قطعنامه‏ های بازمانده از رژیم قبلی را به ‏نوعی از شورای امنیت در بیاورد و تاکنون، آثار بعضی از آنها باقی مانده است).

مشکل ما این است که به علّتِ بزرگ بودنِ دولت در ایران، سرسلسله قراردادهای اجتماعی و اقتصادی ما در نهایت به دولت منتهی می ‏شود. یعنی در هر قراردادی که دو طرف وجود دارند و طرفینِ قرارداد دارای وظایف و حقوقی نسبت به یکدیگر هستند، گویی دست مرئی و نامرئیِ دولت نیز در آن میان حضور دارد. فلذا هر جا دولت بلنگد، آن بخش از فعالیت‏ های اجتماعی، اقتصادی و... هم می ‏لنگد. در حالیکه اگر بخش خصوصیِ قوی در ایران وجود داشت؛ حداکثر یک تکه از این سلسله قطع می ‏شد مانند بریده شدنِ یک دست یا پا. امّا دولت به‏ مثابهِ عقل و مغز است که اگر آسیب ببیند، کل پیکر به هم می‏ ریزد.

پس اینکه می‏ گویند دولت نماینده عقلانیت یک ملت است، حرف بیهوده ‏ای نیست. هرجا در ادبیات سیاسی به دولت برمی ‏خوریم، حتما عقل نیز همانجاست. چه از قولِ هگل بگویی، چه از قولِ وبر بگویی و چه از قولِ هابز. و می‏ توان به یک معنا این قسم خداوند را که می‏ فرماید: «فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا» (سوره نازعات - آيه ۵) به‏ نوعی تعمیم داد به مدیران و کارآفرینانِ کشور. البته آیه در شأنِ سکانِ ملاء اَعلی نازل شده، امّا مرتبه‏ نازلِ آن مدیران و مدبّرانِ امور معیشتِ مردم هستند. و به همین خاطر است که حضرت علی (ع) می‏ فرمایند: «زِوالُ الدُوَل بِاجتباءِ السُفَل» (زوال دولت نتیجه‏ برکشیدنِ فرومایگان است).

حال ببینیم در شرایط بعد از تعلیق چه حالاتی ممکن است رخ دهد؟ حالت تعلیق همانطور که گفته شد؛ نوعی عبث بودن و پوچی (absurd) بوجود می ‏آورد. در این حالت، عده‏ ای به دنبال معجز می‏ گردند که منجی بیاید و ما را از این حالت درآورد. عده‏ ای بر طبل بیعاری زده و خوشباشی را پیشه می‏ کنند. عده‏ ای به دنبال خلافکاری می‏ روند و جمعی رادیکال شده و با اقدامات کور می‏ کوشند شرایط را عوض کنند. در هر حال، شرایط آبسورد جعبه پاندورا را می‏ ماند که امکان دارد هر دم، جانور تازه ‏ای از آن بیرون بزند.

امّا این تعلیق چه ربطی به آن تعلیق دارد؟ آیا واقعا برنامه هسته ‏ای ایران و اصرار غربی ‏ها بر تعلیق این فعالیت‏ ها و تحریم‏ های ناشی از آن باعث ایجاد این تعلیق شده است؟

من معتقدم که حتّی اگر ما شرایط خاص آمریکا را بپذیریم؛ یعنی، اولا به کلی دست از غنی‏ سازی برداریم. ثانیا پروژه آب سنگین خود را متوقف کنیم. ثالثا اجازه دهیم که بازرسان آژانس سرزده هرجا خواستند سرکشی کنند و به سؤالات باقیمانده آژانس پاسخ دهیم. رابعا پروژه‏ های موشکی برد بلند را نیز متوقف کنیم؛ باز در تعلیق خواهیم ماند. به این معنا که ممکن است از فشار جامعه جهانی کم شود، امّا مشکلِ ما داخلی است. گرفتاریِ ما از ناکارآمدی و بی‏ کفایتیِ مدیران ارشد و میانی است که به این وضعیّت دچار شده‏ ایم. من گمان ندارم پاکستان که حتّی به بمب هسته ‏ای دست یافت، مشکلات خارجی نداشت. امّا عقلایی داشت که توانستند بی‏ سروصدا کار خود را پیش ببرند.

نکته آخر اینکه من این حرف را قبول ندارم که درباره پروژه اتمی ایران، آن را به رفراندوم بگذاریم. مردمی که مشکلات عدیده‏ ای دارند، سرگشته هستند و در حالِ اغما که نمی‏ توانند رأی دهند. ثانیا مگر مردم رأی داده‏ اند این پروژه آغاز شود که حال رأی به تعلیقِ آن دهند؟ به مردم چه ربطی دارد؟ آن کسانی که اختیار دارند، مسؤولیت هم دارند. چرا می‏ خواهیم مسؤولیت اتمام پروژه را به گردنِ مردمی بیاندازیم که اختیاری در آغازِ آن نداشته‏ اند؟

منبع
javadroh.blogspot


Share/Save/Bookmark

 
Mohamad.Purqurian

بازهم دروغ پردازی

Mohamad.Purqurian


برای اطلاع خوانندگان نه بحث بيهوده با شما

ااولآ اين اصلآ بحث ما نبود که قبول کنم يا انکار، پس اينهم دروغ ديگرت

دومآ من صريحآ گفتم که ايران مشکلات اقتصادی واجتماعی فراوانی دارد

واضافه کردم که بجز نوع خاص مشکل اجتماعی ايران مثل دخالت در زندگی خصوصی مردم وحجاب، بقيه مشکلات جهانی است

اين شما بوديد که بجای يک بحث منطقی به چرت وپرت گفتن پناه برديد

سومآ اين آمار رسميتان هم دروغ ويا گزافه گوئی ديگری است چون هيچ منبع رسمی ارائه نفرموديد  البته از اين لاطائلات در سايتهای اپوزيسيون فراوان است که مردم ايران برايش پشيزی قائل نيستند

چهارمآ البته که سوء استفاده های مالی فراوانی شده وميشود همانطور که هر دولتی در هرگوشه دنيا با همين مشکل مواجه است.  بحث من در جواب گزافه گوئی شما در مورد ثروت ايران بود که هيچگونه اساسی ندارد والا در هيچ کجای دنيا توزيع ثروت عادلانه نيست.  اتفاقآ اين ايران است که از طريق يارانه ها حداقل نمره بهتری دارد والا در همين آمريکا از هز شش نفر يکنفر فقير است در حاليکه درآمد سرانه اش چندين برابر درآمد سرانه ايران است

دست آخر چون تخلص خود را زندانيان گذاشته ايد، هيچ ميدانيد که جمعيت آمريکا شش درصد جمعيت دنيا است ولی بيست وپنج درصد زندانيان دنيا را در زندانهای خود دارد.  لطفآ صحبت زندانيان سياسی را مطرح نکنيد که حالم بهم ميخورد چون درهمين آمريکا هرکس بخواهد حکومت راسر نگون کند اگر فقط زندانش کنند خيلی شانس آورده است

بازهم تآکيد ميکنم مسئله وافعيت سياسی جهان امروز است نه اينکه آيا اين زندانيان سياسی بحق زندانی شده اند يا خير چون حتی اگر بحق زندانی شده باشند وقتی بقدرت رسيدند. چاره ای ندارند جز همينکار با مخالفين خود. 

 


Zendanian

بنا بر گزارش مرکز آمار جمهوری اسلامی

Zendanian


بنا بر گزارش مرکز آمار جمهوری اسلامی
۱۰،۰۰۰،۰۰۰ (ده میلیون) ایرانی در فقر مطلق، و
۲۵،۰۰۰،۰۰۰ (بیست و پنج میلیون) ایرانی دیگر در فقر "نسبی" بسر میبرد.
تو چه حرف حسابی سرت میشه که حتا از قبول این آمار و ارقام رسمی خودحکومت نیز سر باز میزنی؟
چگونه است که میلیارد، میلیارد در حسابهای بانکی آقا زاده ها ( که به احتمال قوی خود شما نیز یکی از آنان، و در حداقل از حامیان آنان میباشد ) دزدی میشه، ولی وقتی به مردم عادی میرسه "سهم " مردم میشه نفری هزار دلار.
حقا که در مدرسه "اقتصاد" دزدی پولهای نفت آخوندهای جمهوری اسلامی، "علم" اقتصاد را یاد گرفته ای.


Mohamad.Purqurian

دروغ پردازی

Mohamad.Purqurian


البته اينرا هم يادتان باشد که من فقط يکی از گزافه گوئيهای شما را با يک حساب ساده سر انگشتی ثابت کردم که چقدر بی اساس است

ولی شما فقط بلديد مزخرف سر هم کنيد چون هيچ حرف حسابی نداريد.

 


Mohamad.Purqurian

اتفاقآ مردم ايران نظر ديگرى دارند

Mohamad.Purqurian


من از جمههورى أسلامى دفاع نميكنم

ولى حتى اگر پرت و پلا گفتن شما را قبول كنم

ترجيح ميدهم از جمهورى أسلامى دفاع كنم تا مثل شما آلت دست دشمنان ايران باشم

بنابراين هرمزخرفى خواستى بنويس چون من ديگر وقتم را براى كسى كه ابتدائى ترين اصول يك بحث منطقى را

يا نميداند وياعمدآ رعايت نميكند تلف نميكنم

 

 


Zendanian

دفاع مستمر از مشتی دزد آدمکش بزرگترین توهین به همه است.

Zendanian


حالا شما هی "مودبانه" از جنایات و دزدی جمهوری اسلامی دفاع کنید، شما اسم این را چه میگذارید؟ این اهانت به ذکاوت، حقیقت و هر گونه برخرورد اخلاقی به زندگیست. مسلما بین مدافعان جمهوری جهنمی اسلامی و مردم ایران هیچ گوبنه "دوستی " وجود ندارد .


Mohamad.Purqurian

تربيت بهار از مجلات است

Mohamad.Purqurian


دوست عزيز من به شما بى احترامي نكردم

عقيده شما هم محترم است ولى واقعى نيست البته از نظر من وبأ يك حساب سر انگشتى

اين ايران ثرزتمند بيشترين درآمد نفتى أش در سال ٢٠٠٨ بود كه  ٧٠ ميليارد دار بود كه  براغ ٧٠ مليون جمعيت مير سد به هزار دار بارى هرنفر يعنى درآمد سرانه مردم ايران از نفت فقط هزار دار درسال است

حالا شما به بيربط پردازى و بى أدلى خود. آدامه دهيد

 

Mohamad Purqurian


Zendanian

عکس روز: دست های یخ زده کودکان آذربایجانی

Zendanian


عکس روز: دست های یخ زده کودکان آذربایجانی

//www.gozareshgar.com/10.html?&tx_ttnews[tt_news]=18548&tx_ttnews[backPid]=23&cHash=1f74ed45be3474229f57f1b64a0b9674

کلبه ها و خانه های فرسوده که حتا با یک زلزله ۶ ریشتری از هم فرو میپاشد. آیا اینها نیز تقصیر آمریکا و غرب است ؟
دست های یخ زده کودکان آذربایجانی پس از زلزله، دستگیری و به زندان انداختن کمک دهندگان به زلزله زدگان. آیا اینها نیز تقصیر آمریکا و غرب است ؟
چقدر تحریف ، دروغ و بی فطرتی. خجالت هم خوب چیزیه، اگر ذره ی انسانیت در وجودتان نهفته بود.


Zendanian

بهانه های ابلهانه: در کشور ثروتمندی مانند ایران چگونه نیمی از

Zendanian


بهانه های ابلهانه، در کشور ثروتمندی مانند ایران چگونه نیمی از کشور در فقر به سر میبرد؟
چرا این ساخته غرب است و ساخته قانونهای "حداقل درآمد" کارگران بر مبنای ۳/۱ خط فقر نیست؟
آیا تسلط غیر قانونی سپاه و کنترل اختاپوسی بنیادهای ان بر کل اقتصاد نیز ساخته غرب است؟
آینده فرزندان ایران در ایرانی بدون سپاه و ملاهای مفتخورم دزد فاسد خواهد بود .
یک نمونه عالی دزدی و بی کفایتی محض دزدان حکم بر ایران، دولت احمقی نژاد که در طی هشت سال گذشته در حکومت قرار داشته است، بنا بر هر حساب و محاسبه ی پر درآمد ترین و ثروتمند ترین دولت در تاریخ کل ایران بوده است. فقط درآمدهای نفت درعرض این هشت سال اخیر از هر دوره ی دیگر در کل اقتصاد ایران بالاتر بوده است. کماکان طبق تحقیقات مرکز آمار ایران (یک منبع رسمی دولتی در ایران) در ایران ۱۰،۰۰۰،۰۰۰ (ده میلیون ) ایرانی در فقر مطلق به سر میبرد، و ۲۵،۰۰۰،۰۰۰ (بیست و پنج میلیون ) ایرانی دیگر در فقر "نسبی" به سر میبرد.
از یک کشور هفتاد و چند میلیونی ، پیش از نیمی از جمیعت کشور در فقر است؟ چرا؟ دزدی، اختلاس، رشوه و فساد که منجر به فقر نصف کشور میشود چه ربطی به آمریکا و خارجی ها دارد؟
خجالت هم خوب چیزیه. اگر خجالت سرتان میشد.


Mardom Mazloom

به احتمال بسیار زیاد؛ نتیجه رفراندوم

Mardom Mazloom


۹۹,۹% رای به نفع جمهوری شیطانی خواهد بود !


Mohamad.Purqurian

بحث اين کنم يا آن کنم يک بحث سياسی است.

Mohamad.Purqurian


ترديدی نيست که ايران مشکلات اقتصادی، سياسی و اجتماعی فراوانی دارد ولی کدام کشوری است که با اين مشکلات مواجه نباشد.  تنها فرق ايران با ساير کشورها (بجز بعضی از مسائل اجتماعی) در اين است که استقلال ايران با منافع ابر قدرتها همسو نيست وبهمين دليل اکثر مشکلات اقتصادی وسياسی ايران داخلی نيست بلکه تحميلی است نه بيکفايتی

راه حل آنهم بسيار ساده است

کافی است ايران هم مثل اکثر کشورهای منطقه منافع ملی خود را در اختيار ابر قدرتها قرار دهد تا مثل آنها کسی کاری بکارشان نداشته باشد وحکومت فعلی هم مثل شيخهای خليج درتجمل وزر وزيور حکومت کند.  مثال بارز اين موضوع خود آمريکا است که تا هفتاد سال بعد از استقلال باانواع فشارها ودسيسه های ابرقدرت آنزمان دست بگريبان بود ولی کانادائيها که تسليم شدند با مشکلات کمتری مواجه بودند حالا آمريکای امروز را با کانادا و آنهمه منابع ملی اش مقايسه کنيد وببينيد دوست داريد فرزندان آينده ايران چگونه باشند

واين درست اين کنم يا آنکنم است که بايد در مبارزات سياسی مطرح باشد کما اينکه در همين آمريکا هم هست والبته با چاشنی دروغ ومردم فريبی که از عوارض دموکراسی سياسی است چون تقريبآ هر کس بقدرت برسد بازهم همان آش است وهمان کاسه البته بشرطيکه از خارج دستور نگيرند  

 


Zendanian

واردات بی رويه و بيکاری ۳ ميليونی:واردات ۲۱٫۹ميليارد دلار کالا د

Zendanian


واردات بی رويه و بيکاری ۳ ميليونی:واردات ۲۱٫۹ميليارد دلار کالا در ۱۵۰روز!
کلمه:با وجود انتقادات فراوان مقامات دولتی مبنی بر واردات بی رويه کالاهای غيرضرروی به کشور؛ ادامه اين روند باعث تهديد اشتغال موجود شده تا جايی که هر ۱۰۰۰ دلار واردات ۱ شغل ثابت داخلی را نابود مي‌کند.

به گزارش مهر، حل مشکل اشتغال و بيکاری و وعده رئيس جمهور مبنی بر ريشه کن کردن بيکاری تا پايان کار دولت دهم در سال آينده، راه اندازی طرح های ضربتی اشتغال از جمله زودبازده ها، مشاغل خانگي، پرداخت وام های خوداشتغالی و برنامه هايی از اين دست در حالی طی سال های اخير به اوج خود رسيده است که با وجود ادعاهای دولت مبنی بر ايجاد ميليون ها فرصت جديد شغلي؛ تعداد بيکاران در کشور همچنان در مرز ۳ ميليون نفر باقی مانده است.

هرچند بر خود اين آمار و قرار دادن تنها ۱ ساعت کار در هفته به عنوان مرز بين شاغل و بيکار نيز به شدت از سوی فعالات بازار کار مورد انتقاد است، اما وجود ۳ ميليون و ۱۰۰ هزار نفر بيکار در فصل بهار امسال نيز آمار بسيار بالايی است که نشان دهنده وجود صف های طولانی کارجويان جوان برای ورود با بازار کار است.

وعده‌ها و بيکاری ۳ ميليونی
//www.roshangari.net/as/sitedata/20120914062753/20120914062753.html


Zendanian

این چه منافع ملی است که فقط منفعت سپاه و بیت رهبری را تضمین میکن

Zendanian


این چه منافع ملی است که فقط منفعت سپاه و بیت رهبری را تضمین میکند.
ورشکستگی تقریبا کامل اقتصادی جمهوری اسلامی، تسخیر بازار ایران با اجناس و محصولات بنجل چینی، دلاری ۲۶۰۰ تومان، ظرفیت تولیدی کشور در کمتر از ۲۵% توان صنعتی،
بیکاری، گرانی، گسترش بی سابقه فحشا و اعتیاد،...
دقیقا منافع کدام یک از اقشار و آحاد ملت با چنین شرایط اقتصادی اجتماعی تامین و تضمین میشود.
کنترل سپاه پاسداران بر کل اقتصاد ایران، منجمله صنعت نفت، در تاریخ اقتصاد-سیاسی جهان بی سابقه است.
در تاریخ هیچ کشوری در جهان، هیچگاه چنین نهادی نظامی-سیاسی، مانند سپاه پاسداران (که تحت هیچ گونه کنترلی قرار ندارد) چنین منبع ثروتی را اداره و کنترل نمی کرده است.
یک دلیل اساسی درماندگی و بحران مزمنی که ج.ا. بدان دچار است همین تسلط اختاپوسی سپاه بر کل جامعه است.


Mohamad.Purqurian

نه بِيکفايتی ونه چکنم چکنم

Mohamad.Purqurian


درست برعکس، اگر ايران هم مثل ليبی گوش بفرمان آمريکا بود، همان بلائی سر مردم ما ميآمد که بر سر مردم ليبی آمد

مگر شاه و مبارک تمام عمر گوش بفرمان نبودند

مسئله "اين کنم يا آن کنم" است واين مسئله همانطور که فرموديد بقول مولانا از اختيار يعنی استقلال است. البته يک نظام مستقل ميتواند بيکفايت باشد همانطور که خيلی از سياستمداران (مستقل نه مزدور صهيونيست) آمريکائی هستند. ولی اگر نظام ايران بيکفايت بود نميتوانست در برابر اينهمه فشار خارجی وتبليغات منفی دوام بياورد

حالا اجازه بفرمائيد دوستان عزيزی که فقط فحاشی بلدند بلافاصله حکم "لنگش کن" صادر کنند که در گود مبارزه نه تنها عددی نيستند، بلکه شعور لازم را برای درک منافع ملی در برابر الويتهای سياسی ندارند

محمد پورقوريان 


Zendanian

An accurate protrayal of IR's paralysis and stagnation

by Zendanian on

Although writer uses the term 'disorientaion' to describe the current statues of IR, dysfunction would be more accurate.

Tis dysfuctionality itself is rooted in an amalgamation of factors from: sub-standard 'managment,' decreasing revenues, intensification of internal contradictions, perseverance of popular oppositional movements,... 

Gives a different take to: "Hearing it from the Horse's mouth."


Soosan Khanoom

Well said dear Zendanian. Well said...

by Soosan Khanoom on

Thank you!!


Zendanian

سعید حجاریان:معمار،بنیانگذارواستراتژین وزارت اطلاعات جمهوری جهنم

Zendanian


سعید حجاریان: از معمار، بنیانگذار و استراتژین وزارت اطلاعات جمهوری جهنمی اسلامی، تا یکی از معماران و استراتژیست های "جنبش سبز".
خر همون خره،فقط پالونش عوض شده.
البته برخی میگویند حتا همان پالان نیز عوض نشده.


Faramarz

حق مسلمتون بخوره تو سرتون!

Faramarz


 

 

Now the Regime is trying to walk back the nuclear enrichment fiasco through a referendum and putting the responsibility on the unwashed masses!


Dr. Mohandes

Referendom minus the dom!

by Dr. Mohandes on

First of its kind...A one without a distinct Dom(tail)!!

Yeeehaaaaa... 


Esfand Aashena

قرار است رفراندوم باشد؟

Esfand Aashena


کی‌، کجا؟  رفراندوم برای پروندهٔ هسته‌ای؟  اگر خبری هست واضح صحبت کنید ما هم ملتفت شیم. 

Everything is sacred


Fred

بس است

Fred


زور بیخود نزنید؛ ۳۴ سال است که خر لنگ نظام نکبت مسلمین "اصلاح طلب" و غیره در گِل "امامت"  شارلاتان علی شریعتی و تبلورش در امام راحل حضرات امنیتچی  مانده و  هگل و وبر و هابز پراندن خره را از گل درنمیآورد.

آه حسرت پاکستان خوردن و بی سر و صدا به بمب هسته ی دست یافتنش توسط "عقلا" هم از هماندست حرفهای نازی آبادی فشار از پایین و ساخت و پاخت از بالاست.

بجای انشاء نوشتن؛ به شرایط حقارت بار زندگی مردم در پاکستان و پیش از آن به فاجعه زندگی تحمیل شده به ایرانیان بپردازید که گز نکرده پاره کردید و هنوز هم ول نمیکنید؛ بس است.