- آبجی؟
- اسماعیل! یه خورده بیا ایطرف کسی مارو جلوی قلعه نبینه! نه که اینجا خیلی هم شبیه پله های بهشته!
- از ای طرفا؟ کرمونشا کسی مُرده؟ بازخبر بد برامون آووردی؟
- ختم آقات هم که نیومدی! خودت نمیدونی، ترون شده زندون تو. همین جا تو ای خراب شده موندی و شارت یادت رفته. غیرت ای روزا کیلویی چنده؟ خب چاخ شدی ها!
- ما که با تو سر دعوا نداریم آبجی. رو پوشتوم سوار میشدی! یادت رفته؟
- غیرت کُوردیم نذاشت بیام تو! هنو اینجایی؟ ما که داریم برمی گردیم شارمون. گفتیم بیاییم خداحافظی. اگه تو ما رو ندیدی، ما حلالیم. اگه ما تو رو ندیدیم تو هنو برامون حرامی!
- زاوا سهیل کجاس؟
- داره بقچه می بنده. بستیم داریم میریم. نمیخواست بیاد چشم تو چشمت بذاره. تا اسمت رو جلوش آووردم، دستش رو گذاشت لبه دیفال انگاری داشت از حال می رفت. هر چی باشه ثانویه با هم تو یه کلاس بودین. یادته؟ دوومادته، ولی از برار بهت نزدیکتر بود. یادت رفت؟ میخواس جای تو بره سربازی؟ جلوی دشنه این و اون ایستاد و سینه شو برات سپر کرد؟
- ترون بد گذشته؟
- دمبالمون کردن. چار روزه که از ای خونه به اون خونه شدیم! سه روز خونه راضیه بودیم، یه روزم تو گاراژ قصر شیرین به همه گفتیم مسافریم همون جا رو تخته خوابیدیم . خونه راضیه امن بود، تا شوهرش بیرونمون کرد. دمبالمونن! نه که بگی اومدیم پیشت دخیل بشینیم ها. سهیل بفهمه اومدم دم قلعه سراغت، طلاقوم میده. بی چاره شدیم. دمبالمونن! ما که رفتیم، شما سلامت و خوش بوین. ما بیخوش اومدیم ترون، ناخوش داریم بر می گردیم شارمون. هر روز ای خرابه ناسلامتی از درد بورانه. دمبالمونن برار. دل که از اولش هم نداشتیم و چیزیش نمونده، جه رگمون هم خون شده از بی کسی! چکار کنیم دمبالمونن برار؟
- کیا؟
- بی سیم به دستای جاکش! همونایی که خون مردم رو دستاشونه.
- قچق کردی؟ سهیل آدم کشته؟ بش بگو بیاد قلعه یه جایی براش پیدا میکنیم. قلعه در و قانون که نداره! تا دلت بخواد شهرستونی ریخته.
- تو خو خب میدونی ما پامون توی ای محله نمیذاریم. نه ما قچق کردیم، نه سهیل خون کسی ریخته. اگه دمبالمونن، برا غیرتمونه که به ای روز افتادیم. داریم برمیگردیم شارمون. اینجا دیگه برامون نداره. هر جا بریم خدا میت داره که بشوریم. تا وختی که ای پفیوزا سرکارن، بازارمون گرمه! شب میکشن، روز میکشن، عاشورا و رمضون هم سرشون نمیشه. ای دختره دومن کوتاهه کیه داره بهمون نگاه میکنه؟
- کدوم دومن کوتاهه؟
Recently by aboli_moezzi | Comments | Date |
---|---|---|
امپریالیسم جهانی لامصب، حاج خانوم رو تحریم کرد | - | Nov 24, 2011 |
گوشه ای از داستان اردیبهشت ماه بهشت | - | Nov 22, 2011 |
سه کتاب داستان از ابوالفضل معزی | - | Nov 21, 2011 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |