روان رضا شاه در آن دنیا در یونیفورم نظامی، دستی به تعلیمی ودست دیگر به پشت با خشمی فراوان در طول تالار قدم میزد.از چشمانش برق رضا شاهی میجهید ، با تحکم سخن میگفت ودر فوران و غلیان خشم آب دهانش گاهی روی لبانش میبارید و میغلطید البته دیر شدن تریاک بهشتی هم در بیقراریش نقشی داشت.
روان علیرضا را به زیر توپ و تشر گرفته بود که مرد حسابی تو دیگه چرا با آن کمالات و نمیدانم گواهی نامه از پرینستون و کلمبیا و هاروارد، این کار را کردی؟ تو که اینکاره بودی و به جانت ارزش نمیدادی، چرا در طول زندگانی جان بر سر رهایی ایران از گله وحشی آخوندهای حیله گر نگذاشتی؟ ، اصلا مثل اینکه اسم "علیرضا" برای این خاندان خوش شگون نیست، اون از عمویت علیرضا که با طیاره خودش را به کوه زد نشان و این هم از سرانجام تو.
روان علیرضا با اینکه میدانست رضا شاه سواد چندانی نداشته و ممکن است خوشش نیاید. گفت پدر بزرگ جان یا درباری تر بگویم کبیر پاپاجان فکر میکنم با یک دید فرهیخته و تحصیل کرده و دانشگاه دیده اسم "رضا" به این خاندان نمیافتد چون هر کس از ما که در یک جای اسمش رضا بود عاقبت خوبی نیاورد .
این حرف روان علیرضا آتش خشم روح آشفته رضا شاه را دو چندان کرد. چند قدم به سوی روان علیرضا برداشت و تعلیمیاش را به گونهای رضاشاهی به سوی او نشانه رفت، اکنون بیشتر چانهاش از آب دهان خیس بود و چند قطرهای نیز به روی یونیفورم افتاده بود. صورتش را به پهلو برگرداند و ناگهان فریاد او در تالار پیچید که خلخالی مادر قحبه، پس این منقل و وافور چی شد؟ و بدون درنگ رو به روان علیرضا کرد و با همان طنین صدا و چشمانی به سرخی ذغال گداخته گفت اگر بابای آریا مهرت به اندازه دو نخود خایه داشت و جلوی اخوندهأیی که من تقریبا دربدرو تار و مار و خانه نشینشان کرده بودم در اومده بود حالا بعد سی و یک سال دلخوش به جنبش سبز و سید خندان نبودیم و روان این مارکوس بد فیلیپینی و این ناپلئون کوتوله و فرانکو فاشیست و میلیتاریستهای ژاپنی که خودشون یک ایل هستند و این استالین بد گرجی الکلی و بقیه دیکتاتورها اینقدر سر به سر من یک لا روان نمیگذاشتند که ببین از خودت چی باقی گذاشتی، سر بزنگاه رید به خاجش! تو هم به جای اینکه تو مدارس فرنگی درس بخونی الان دانش آموخته دانشگاه تهران بودی، دانشگاهی که من بنیاد کردم
در همین حال دو فرشته در بزرگ تالار را باز کردند و روان خلخالی با سینی منقل تریاک و یک جفت پوتین براق ساقهٔ بلند نظامی که از بند به دست آویخته بود وارد تالار شد و تعظیم کنان گفت اعلاحضرتا میبخشید دیر شد آگاهی دارید که ما ساکنان جهنم فقط از تونل مخصوص و برای خدمت میتونیم اینجا باشیم و لاجوردی هم سر تونل کفش واکس میزنه ولی تا ظهر کار نمیکنه میگه چون از جهنم میاد حالت گر گرفتگی داره معطل پوتینهای مبارک شدم و با پک محکمی بر ذغالها مشغول روبراه کردن منقل شد.
روان علیرضا با کمی درنگ و احتیاط به آرامی شروع به سخن کرد که کبیرپاپا جان آنطوریکه در هاروارد و کلمبیا و نیز پرینستون به ما آموختند برای رسیدن به داوری شایسته باید تمام دادهها را از هرنگاهی بررسی کرد و شرایط زمانی و مکانی را در نظر گرفت و بعد به نتیجه درست رسید. در مورد پدر من، من هنوز تازه در گذشته و نو رسیدهام و نمیدانم که هم نشینی با روان دیگر آقایان دیکتاتور و نیز روان آنهمه میلیتاریستهای ژاپنی از ارتشبد "توجو" گرفته تا ادمیرال "یاماموتو" فرصتی برای شما باقی گذاشته که آخرین کتاب دکتر میلانی را در مورد پدرم بخوانید یا نه؟ دوما آنهمه مال و منال که شما از مردم گرفتید و اندوختید و نیز قصر هایی که در زمینهای خاندان فرمانفرما و دیگران ساختید و یا شکارگاه سلطنتی کردید در بد نامی دودمان پهلوی کار ساز بود، حالا داستان تیمورتاش و داور بماند. در حقیقت در آنچه به سر باباجان آمد شما هم بی سهم نبودید.
روان رضا شاه که با چند بستی از تریاک ماهان بهشت(واقع در جنوب شرقی بهشت) کمی آرام گرفته و روی ارنجش لم داده بود و در میان دود مه مانندی کم و بیش گم شده بود ، وافور به منقل تکیه داد و در حالیکه نهایت سعی را میکرد که کمترین دود را از دهان بیرون دهد گفت، ببین کی داره از داوری شایسته با ما صحبت میکنه؟ خودکشی شما هم نتیجه داوری شایسته بود؟به جان روان آتاتورک که بدون او حتی نمیخواهم این دنیای باقی هم باقی بمونه، اگر تو دنیای فانی بودیم دستور میدادم مثل دکتر ارانی آب جوش تنقیه ات بکننند تا دیگه در حضور ملوکانه از این چرندیات نگی، ای به گور پدر مادر هرچی معلم تو پرینستون و کلمبیا و هاروارد که داشتی سگ برینه، مردیم! و معنی داوری شایسته را هم فهمیدیم! میدونی قیمت همون زمینهای شکارگاههای سلطنتی که حالا این امام یکدست در آنها اسب سواری میکنه به متری چند میلیون تومن رسیده؟ پدرت که همش وقتش را با روان کوروش بزرگ و نادر شاه و ماهی یکبار با اغا محمد خان قاجار میگذرونه و هنوز هم جرات نکرده اینطرفها پیداش بشه ولی حتما سراغ تو میاد، ازش بپرس جوون مرگ شده بحرین را چرا از دست دادی؟ اون موقع هم گرفتار سرطان و شیمی درمانی بودی ور پریده! از وقتی روانم از ژوهانسبورگ پر کشیده از دست این دوقلوها یک بست تریاک با خیال راحت نتونستم بکشم، حالا ماجراهای عمه اشرفت به کنار که این لنگش به اون لنگش چشمک زنان میگفت کم پیدأیی؟!، از این طرفها؟!
روان علیرضا سر به زیر انداخته و به گٔلهای قالی پرنیان چشم دوخته بود. روان رضا شاه که تازه چانهاش خشک و صحبتش گرم شده بود ادامه داد، بدبختی اینجاست که چون ماها به هر حال در تاریخ نقشی داشته ایم و ممکن است به خواب کسی برویم از سر انجام کار آگاهی نداریم که در تالار باز شد و آن دو فرشته هردو را برای صرف عصرانه بهشتی به باغ با صفای نهار خوری(نزدیک آشپزخانه بهشتی ) خواندند.
Recently by aghadaryoosh | Comments | Date |
---|---|---|
اندر باب ولایت و فقاهت | - | Mar 03, 2012 |
اندر باب پرویز ثابتی و آقا رضا | 6 | Feb 24, 2012 |
اندر باب خوابنما شدن و طلبیدن حضرت | 2 | Oct 14, 2011 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
اندر باب آقای داریوش و منتقدینش
Mash GhasemSun Jan 09, 2011 06:16 PM PST
( خاک "ونک" داریم برای فروش۱۰۰۰ دلار، باد ایرانی داریم برای فروش ...) - مهران مدیری.
و الله، دروغ چرا ؟ تا قبرآ آ آ آ. اینها تریاک گیرشون نمیاد مقداری حسودیشون میشه.
البت ، گیرم ، گیرشون هم میامد ، کماکان اینجوری نمیتونستن بنویسند. پس
آقای داریوش دم شما گرم و سرت خوش باد. منتظر صحنه های آتی.
آقا داریوش کم بکش همیشه بکش
Nader VanakiSun Jan 09, 2011 05:46 PM PST
نتیجه گیری اخلاقی این داستان اینه که تا خودت رو نساختی قلم بدست نگیر. سرفرصت بشین کارت رو انجام بده بعد بیا داستانهای خوب برای بچه های خوب بنویس.
جناب ردواین بسیار بسیار گرامی
aghadaryooshSun Jan 09, 2011 01:25 PM PST
دوست عزیز با تشکر از مهر شما نسبت به مخلص، متأسفانه آنچه فرمودید حقیقت دارد و امیدوارم در طی این تبادل انیشههای مختلف نور رستگاری بر دل تمام هموطنان بتابد.
فرصتی دست داد از چهار گاه و ماهور غفلت نفرمأیید که که نور امید را در دل استوار و زندگی را شیرین کند. از مهر شما سرشارم، شاد و تندرست باشید.
Dear Maziar
by divaneh on Sun Jan 09, 2011 05:47 AM PSTWhat a question. You can see from my name that I am crazy.
Unlike what you claim, I did not find this story to be making an ass out of Reza Shah. Reza Shah is in heaven and still has his dictatorial tendencies. Smoking opium in my view is neither negative nor positive and only a part of the character in the story. I think we sometimes find insult where it does not exist.
Let me say that I have deep respect for Reza Shah, late Shah and his sons and like most others was saddened by the Alireza's tragic end. We however should not allow our respect or affection for people to blind us to the truth.
You are very right about Reza Shah's great service in arresting the Sheikh Khazal and securing the Khuzestan (which if I am right, was called Arabistan then). He also was a force for modernization. No one has denied his good objectives, but it is his methods that leave room for criticism. At the same time as him, Ata Turk was modernising the Turkey where he founded a democracy and passed all his modernising acts through the parliament. As a result Turkey today is a democratic prosperous country. Reza Shah followed the same objectives through a dictatorship and result is what we see today. He was the Chief of the Army (Sardar Sepah) and could have dealt with Sheikh Khazals and other Khans without killing Iran's young democracy. He could be our very own Ata Turk and Oliver Cromwell together.
I do not wish to be demeaning to the Reza Shah and I also understand that he was the king at the very difficult time of the world war and had to deal with the sinister influence of the Russians and the British. I however cannot deny that he also followed personal unlawful gains that were impossible in a democratic country. The main point for me is that if we do not learn from the history, we repeat the same mistakes again and end up with Ali Shah or any other dictator who thinks he or she knows the best.
red wine
by maziar 58 on Sat Jan 08, 2011 06:14 PM PSTmerci for your open minded course.
out of the blog sorry agha daryoosh
I had a friend here coming with a simple Iranian diploma and broken English ...
within 5 month he was driving a late model BMW AND A 2600 S.F HOUSE FOR FREE thanks to his RICH UNCLE and here and there HE was trying to tell us (some lived out of iran)over 30 years how the system works here !
I told him "vallah ageh aameh man ham sibil dasht behesh migooftam aamo".
have a wonderful night AVEC PASTISSE.
Maziar
AGHA DAYOOSH, HONARMAND VA ROSHAN FEKHR GERAMI
by 13th Legion on Sat Jan 08, 2011 06:33 PM PSTTo save valuable time and as they say make a long story short , nothing wrong with satire but as Souri and Maziar 58 mentioned I found your half ass story to be very tasteless and in the category of cheep profanity, far from satire or any value and a very good example that after 30 years “ MA HANOOZ ADAM NASHODEEM”
As Red Wine mentions the truth about it it’s simply “KOSS O SHERE PA MANGHALI” ;)
The reason I left a comment on this blog in the first place was not that I was upset about your comments about Ashraf or…I had noticed that over 90 some people had read your blog and had not left a comment “ MA HANOOZ ADAM NASHODEEM”!! and for the following reasons:
1- For starters, Your so called satire (if that’s what you want to call it) lacks any type of ethical, literary or historical value, yes we are all free to voice our opinions and see things as we wish but once we decide to post it on a blog and feed our thoughts to the world, well then every action has a reaction and with no doubt you are subject to getting some peace of mind in return.
Let’s say god forbid a member of your family passes away and within the first seven days another family member envisions them in a tasteless and rood DIVINE COMEDY with other family members in the afterlife! Would you appreciate that, I seriously doubt it, so it wouldn’t be so bad to have some respect for the ones that have recently passed, trust me it will not harm you in any way to treat others with the same respect you would like to be treated with!
2- Let’s give respect and credit where credit and respect is due, in this case REZA SHAHS efforts and leadership in serving his country can be found in most history books with a long list of accomplishments and services. After all your 2zari satire evolves around the Pahlavi’s and not the Ghajar or Mashrooteh, right?
3- Peoples privet life’s are their own business, as long as leaders do their job and serve as they should its nobody’s business what they do, smoke or drink in there privet life, and in the case the young prince he never even had a chance to serve in a public office or a leadership position, he was a victim of circumstance and was not born into the Pahlavi family by his own choice!
4- I personally don’t find ANY value in your story and cannot call it a satire, and as far as the art of storey telling I would have to put it in “mobtadey” beginners category and count it “az siyah ghalam”
Ari has been to generous with his grading system, I would give it a big fat ZERO and encourage you to read some stories and satire and practice more, the ending is also very sudden and vague the whole thing comes across as if your were having a bad day and negative state of mind and started day dreaming and for whatever personal reason take a jab at the Pahlavi family with dark profanity and no ethics and the great ESALAT that PERIANS like to pride themselves for!
At the end I also wish you the same ذهنت روشن و افق دیدت گسترده باد
راستی،
این همه حرف از لبنیات و ماست ما را به یاده یک جوکه و بازی با کلمات زمان کودکی انداخت:
"پنیر گو سفند بخور، نه ک ر ه گاو"
AGHADARYOOSH
by maziar 58 on Sat Jan 08, 2011 06:00 PM PSTo.k what a funny and talented piece of saitre you put here for us THANK YOU a very bold and nailing tales of our past so open to our most closed mindede iranian aghab moondeh that can not distinguish between a joke or else.....
may I ask for one more please?
even tabnak.ir had similar coverage about this tragic tale and the reaction 2 to 1 was in favor of JUST TRY TO REACT HUMANELY.
zende bad Iran e azad. Maziar
...
by Red Wine on Sat Jan 08, 2011 05:53 PM PSTما خانم اشرف را هیچگاه ندیدیم اما خانم شمس را دیده بودیم و ایشان خوش لباس بودند و خوش برخورد اما...
سوری خانم جان،شاید میبایستی ۲-۳ کلمه را درز گرفت در این مطلب اما بایستی با اجازه نویسنده باشد و تشخیص ایشان ..تصمیم آخر !
من فارسی نویسی بعضی از دوستان را دوست دارم،شاید از الفاظ و اصوات زشت و کریه استفاده کنند اما چون طنز است به دل نشیند و موجب شادی خاطر !
What?
by Souri on Sat Jan 08, 2011 05:24 PM PSTYou mean, the subject of Ashraf's legs, wasn't meant as an insult in your book? Redwine jon, no disrespect is meant (you know I like you) but just try to imagine for a second that this was told about one of your aunts! What would you be feeling, then?
The good behavior of the people, warms our heart and make us thankful..... And the bad ones, just make us to recognize and appreciate the good ones!
...
by Red Wine on Sat Jan 08, 2011 05:15 PM PSTبنده هیچ وقت فحش به کسی ندادم و کسی را که هم فحش دهد،محترم نمیدانم و کسی که اینطور فحش به قاجار دهد،بیسوادی خود را ثابت نموده است،در این دیگر شکی نیست و تمام.
اما نویسنده مطلبی را نوشته که طنز است و جنبه ادبی دارد،میتوان در رابطه با محتوای مطلب بحث کرد ولی بدون پرده دری و یخه کشی و ایضاً آژان کشی !
قبول بفرمایید که بسیار از اعضای این سایت از لحاظ دانستههای تاریخی بسیار سر در گم هستند و در بحث کردن ناشی !
جاوید ایران وایرانی ودرود بدلهائی که مهر ایران دارند
Rediwne jon
by Souri on Sat Jan 08, 2011 05:05 PM PSTThis is not fair. When they insult the Ghajars, you get mad and say they shouldn't insult people's family. But When they insult the Pahlavis, you approve it and say others who objects to that, are the illiterate?
Do you think when by insulting the Pahlavis, they are implying that the Ghajars were good?
The good behavior of the people, warms our heart and make us thankful..... And the bad ones, just make us to recognize and appreciate the good ones!
...
by Red Wine on Sat Jan 08, 2011 04:47 PM PSTخدمت داریوش خان بزرگوار سلام عرض میکنیم.
اتفاقا در محلی بودیم (جای شما دیگر دوستان خالی) که به یاد قدیم،تار و ضرب و سنتور برقرار بود و اندک آوازی و شرابی و اختلاطی و در آنجا از این مطلب که شما به پیش کشیدید صحبت شد.
متأسفانه هنوز افرادی هستند که گول نادانی تبار گذشتهشان را میخورند و صحبتهایی میکنند که در هیچ قوطی عطاری یافت نمیشود ! حرف در این مقوله زیاد است و روز ما..شب !
دستتان درد نکند.
جناب آری,
aghadaryooshSat Jan 08, 2011 04:29 PM PST
من با قسمتی از سیستم نمره دهی شما همراهی ندارم ! نخست, حد اقل به دیوانه دوازده بده که شهریور مجبور نشه برگرده دّوم آنکه این ماست بندها را با نمره کمتری رفوزه کن که نتوانند "تک ماده" کنند ! چون بار آخر هم مطلب را نگرفتند و احتیاج شدید به مطالعه دارند.
One of the worse habits of us, the Iranians.....
by Souri on Sat Jan 08, 2011 04:23 PM PSTIs that we like to say dark satires.
We think the best satire is the one which mocks and belittles people in the best way, otherwise, it wont be that funny!
With all due respect to the author, I didn't like this satire, either. Though it was funny, but it has an element of rudeness and cruelty toward some special people.
I won't mind to read about Asharaf being a whore or Reza Shah being a dictator, in a serious discussion where a true passion is just flowing in the text . But reading this in the name of satire, which is written only to make people laugh, is nothing amusing for me. This is called profanity, in my book.
The good behavior of the people, warms our heart and make us thankful..... And the bad ones, just make us to recognize and appreciate the good ones!
daivaaneh jaan,
by aghadaryoosh on Sat Jan 08, 2011 04:09 PM PSTAlthough I tried to say it with satire, but your reply as always spoke to my heart.Thanks for your well put comment. paaydaar baashi
Divaneh
by maziar 58 on Sat Jan 08, 2011 03:57 PM PSTDivaneh jaan what are you crazy ?
I love satire But to make an ass out of a great man who worked hard to pull Iran out of the dark ages IS WRONG speciallyin in a time of losing another hamvatan ( regardless of his status) in such a tragic way By pulling trigger to his own temple!
please don't forget the sheikh khazaal from zergan who was hoping for his own Arabistan kingdome ! we maybe holding Iraqi passport today me from al naseri (ahwaz) and you from gospeh or al abdan (abadan) and later on saddam still working on Alahvaz trying to separate us.
just a friendly reminder and nothing else.
hope dariush will write a satire on khomeini and shoraka from hell. Maziar
13th legion,
by aghadaryoosh on Sat Jan 08, 2011 03:48 PM PSTخانم یا آقای محترم، زندگانی هر شخص شالودهٔ رفتارهای شایسته و ناشایست است و شخصیتهای تاریخی و سیاسی به ویژه از این بر کنار نیستند، و صد البته همگان در داوری زندگی آنها و ترجیحا با رعایت ادب آزاد.اگر به ادعای شما در ایران "آدم" نشدیم، سی و اندی سال است که در دمکراسی هر چند نیم بند غربی بسر میبریم چه نیکو که حال کوششی بکنیم که هیچگاه برای یادگیری دیر نیست.
اگر از یادآوری لنگان عمه اشرف آزرده شدی برو گریبان آنها گیر که سبب این جدأیی بودند من فقط حرفش را زدم.ذهنت روشن و افق دیدت گسترده باد.
Aghadaryoosh's Divine Comedy
by Ari Siletz on Sat Jan 08, 2011 01:35 PM PSTDivaneh, 10 points for your comment regarding Mashrooteh. Though its failure scores 5 points for the labanniaat team: az maast ke bar maast.
Excellent story Aghadaryoosh
by divaneh on Sat Jan 08, 2011 10:26 AM PSTAnother fantastic story Aghadaryoosh jaan. Unfortunately some of our people still think that Ghaiar era was followed directly by the Pahlavi, and completely ignore the Iranian revolution known as Mashrooteh. Iranians are very good in raising the level of one person to the God and devalue the works done by the others in the process. The claims that Reza Shah did all the modernisation and ignoring Davar, Teimourtash and others is another example of this habit. They don't even acknowledge that the Iranian movement for modernisation started in the Ghajar era and demand for democracy was the primary cause of the Mashrooteh movement. That short democracy was terminated by Reza Shah who initiated a new monarchy and proceeded with his selfish land grabs.
I think your satirical story judges the Reza Shah fairly for his good and bad deeds. Reza Shah was a positive force but also took some wrong decisions. He could have used his power to build the foundation of a truly democratic Iran, but he decided to do otherwise.
..
by maziar 58 on Sat Jan 08, 2011 10:18 AM PST**13 Legion**
Thanks for the slaps on the face of the TRUTH.
May god bless you and all the others who are in line with your kinds of TAUGHTS .
khalayegh har che layegh. Maziar
Ahsant
by dhhcfo on Sat Jan 08, 2011 05:46 AM PSTBravo Legion; Bravo. You put the nail on the coffin. well done. yes, very true: az must ke bar must. God bless you.
حیف
13th LegionSat Jan 08, 2011 02:23 AM PST
حیف رضا شاه کبیر که اصل و نصاب عقب افتاده و دهاتی این مملکته جهان سومی را از عصر هجر اورد بیرون (آن هم مجبور بود به زور تو سر یئ و اردنگی انجام بده) که اگر خدا بیامرز آن کار را نکرده بود ایران هنوز مثل افغانستان بود و مردمین عقب افتاده هنوز تو خرابهها مشغوله شتر سواری بودند و تو هزار جور مرز میلولیدن.
آیا جواب خدمت رضا شاه و محمد رضا شاه در مدرنیزه ، باسواد کردن و آبرو خریدن بریأه ایران و ایرانی این جور دستنجیه بی مزه و دوزاری هستش؟
یکی نیست بگه آخه بد بختا اگر رضا شاه آستین بالا نمیزد و قد عالم نمیکرد کی میخواست به داده ایرانه عقب افتاده و فلک زده آن زمان برسه؟ قاجاری های عیاش خیکی که نصفه مملکتو داشتن به باد بی خایه گی و وطنفروشی میدادن، آقا زده پاس از صد سال زور زد رفت از فرنگ برا ملتش گرام افون آوردن!!
یکی نیست بگه بابا یا ننه شما بود که برا اولین بار برا مملکت ارتش و دانشگاه و بیمارستان و راه آهن و غیره.... ساخت؟ واقعاً که ما مردمان بی شرم و نمک نشناسی داریم که حتا یک هفته هم از مرگ و خود کشی یک جوان بی گناه از این خاندان که اگر خدمتی نتونست به مردمش بکنه هیچ ضرری هم به آنها نزد نمیگذره، ولی بعضی از ماها اینقدر تنگ نظر عقدهی و بی شرم و نزاکت، بی هدف و بی کار هستیم که وقت خودمون را میگزریم رو کس و شعر و داستان دوزاری نویسی و توف سر بالا انداختن به فرهنگ و تاریخ خودمون.
از ماست که بر ماست، جمهوری اسلامی نوش جان آن ملتی که ریخت تو خیابان و مرگ بر شاه گفت تا که نوکری آخوند شیپیشو و بازیچه دست ابر قدرتها بشه و هنوز که هنوزه هم آدم نشده!