فساد در ارض


Share/Save/Bookmark

Ahang Rabbani
by Ahang Rabbani
29-May-2009
 

لاتفسدوا فی الأرض بعد اصلاحها

(قرآن، اعراف (7)، آیهء 85)

سمندر مشکی باف

در افواه شایع است که هفت نفر از بهائیان را به فساد در ارض متّهم کرده‎اند. البتّه این منطبق با قرآن است که نباید در ارض فساد نمود، چه که خداوند مفسدین را دوست ندارد (مائده، آیهء 64) و البتّه خداوند پیامبرانش را می‎فرستد که در ارض اصلاحات انجام دهند و هر آن کس خلاف جهت ارادهء حضرات انبیاء حرکت نماید، لابد از مصادیق فساد در ارض شناخته می‎شود. حضراتی هم که این هفت نفر را متّهم کرده‎اند، لابد دلائلی در دست داشته‎اند، والاّ اتّهام بی‎مورد که وارد نمی‎نمایند. امّا در اینجا چند نکته مطرح است که به نظر این عبد باید به آن توجّه نمود:

اوّل آن که، چه کسی می‏‎تواند مفسد را بشناسد؟ آیا بندگان را در این عرصه راهی هست؟ اگر مثلاً خداوند بگوید فقط من مفسد را از مصلح تشخیص می‎دهم، اگر کس دیگری مدّعی شود که من هم این تشخیص را می‎دهم، یا با خداوند یا پیامبر او در یک سطح قرار گرفته است؟ مثلاً به این بیان حق در سورهء بقره (آیهء 220) توجّه فرمایید که می‏فرماید، "و الله یعلم المفسد من المصلح و لو شاءالله فاعنتکم اِنّ الله عزیزٌ حکیم." معنای آن از تفسیر صفی نقل می‏شود، "خدا می‎داند فساد کننده را از اصلاح کننده. و اگر می‎خواست خدا هر آینه در رنج می‏انداخت شما را به درستی که خدا غالب دانا است." بنابراین، در این آیه دو نکته مطرح است: اوّل آن که خدا است که مفسد را از مصلح تشخیص می‎دهد و خودش مفسد را در عذاب می‎اندازد و به هیچ کسی هم وکالت نمی‎دهد که از جانب او این کار را بکند و اگر کسی خود را نایب خدا دانست، حکم بر عجز خداوند نموده و خواسته به جای او این کار را انجام دهد.

دوم آن که، کسی که می‎خواهد مفسد را از مصلح تشخیص دهد و به زعم خود جزای او را بدهد، تکّیه بر جای فرعون می‏زند. این نیز نصّ قرآن است و بنده از خود مدّعی چنین مطلبی نمی‏شوم. به آیهء 26 از سورهء غافر (مؤمن) توجّه فرمایید: "و قال فرعون ذرونی اَقتُل موسی ولیَدعُ ربّه. اِنّی أخاف أن یُبَدّلَ دینکم أو أن یُظهرَ فی الأرض الفساد." ترجمه از همان تفسیر صفی نقل می‎شود: "و گفت فرعون بگذارید مرا که بکشم موسی را و باید که بخواند پروردگارش را. به درستی که من می‎ترسم که بدل کند دین شما را یا آن که به ظهور آوَرَد در زمین تباهی را." ملاحظه می‎فرمایید که فرعون هم به زعم خودش عقاید حضرت موسی را باطل انگاشت و آن را از مصادیق فساد در ارض دانست و دلیلی هم که برای قتل حضرت موسی آورد خوف از آن بود که دین مردمان را تبدیل نماید، یعنی دینی را که از سوی خداوند آورده ابلاغ کند و آنها به او ایمان آورند.

سوم آن که، اگر کار حضرت موسی فساد در ارض محسوب می‎شود، سایر پیامبران هم همین معصیت را مرتکب شده‎اند. یعنی تبدیل دین نمودند و قیام به تبلیغ آن کردند. حال اگر آنچه که در قدیم آورده شده بود و همان را بندگان خدا اختیار کرده بودند و کسی حقّ تبدیل دین نداشت، از چه رو حضرت مسیح، دیانت حضرت موسی را تبدیل کرد و حضرت محمّد دیانت حضرت مسیح را؟ اگر تبدیل دین و تبلیغ آن از جمله مصادیق فساد است، لابدّ فقط حضرت آدم حق است و بقیه پیامبران را همین اتّهام وارد است.

چهارم آن که، با توجّه به موارد فوق، اگر این هفت نفر را به جرم فساد در ارض محاکمه نمایند، در واقع خودشان را به محاکمه می‎کشند و ابتدا باید همین اتّهام تبدیل دین و تبلیغ آن در ارض را در مورد خودشان مورد بررسی قرار داده حکم قطعی صادر فرمایند.

پنجم آن که، فساد در ارض در اثر اعمال کسانی است که خودسرانه اقدام می‎کنند و بنا تشخیص خود عمل می‎نمایند و کتاب خدا را ملاک قرار نمی‎دهند: "ظَهَرَ الفسادُ فی البرّ و البحر بما کَسَبَت أیدی النّاس" (سورةالرّوم، آیهء 41). پس لابد باید سرمشقی جُست و طریقی را در پیش گرفت که خدا عملی می‏سازد، "احسن کما أحسنَ الله الیک و لاتبغِ الفساد فی الأرض. اِنّ اللهَ لایُحبّ المفسدین" (قصص، آیهء 77).

ششم آن که، مصادیق فساد را از روی قرآن باید یافت و انطباق داد. اگر جز آن باشد، به جای خداوند تصمیم گرفتن نشاید و حکم در این مورد نباید. 1) اگر جز خداوند یکتا، خدایی داشته باشیم (انبیاء، 22)؛ 2) اگر مرتکب قتل شویم (مائده، 22)؛ 3) طغیان در بلاد (فجر، آیهء 11)؛ 4) استکبار ورزیدن به فرستادهء خدا.

هفتم آن که، کسانی که رسالات ربّشان را ابلاغ می‎کنند در زمرهء مفسدین نمی‎توانند باشند، بلکه عکس قضیه صادق است. نگاه کنید به قوم ثمود وقتی که حضرت صالح به آنها گفت، "فاذکروا آلاء الله و لاتعثوا فی الأرض مفسدین. قال الملأ الّذین استکبروا مِن قومه للّذین استضعفوا لمن آمن مِنهم أتعلمون أنّ صالحاً مُرسَلٌ مِن ربّه. قالوا اِنّا بما اُرسِلَ به مؤمنون. قال الّذین استکبروا اِنّا بالّذی آمنتم به کافرون." مضمون آن که حضرت به قومش فرمود، "پس به یاد آورید نعمت‎های خدا را و به سوی تباهکاری مشتابید و مفسد نباشید. کسانی که استکبار ورزیدند به ضعیفانی که به ایمان آوردند گفتند آیا صالح را فرستاده‎ای از سوی خدا می‌دانید، گفتند ما به آنچه که او به آن فرستاده شده ایمان آورده‎ایم. آنها که استکبار ورزیدند گفتند ما به آنچه که ایمان دارید، کافریم." می‎دانید حضرت صالح به آن قوم چه فرمود، "فتولّی عنهم و قال یا قوم لقد أبلغتُکُم رسالةَ ربّی و نصحت لکم ولکن لاتحبّون النّاصحین." مضمون آن که، "پس روی برگرداند از آنها و گفت ای مردم هرآینه ابلاغ کردم به شما رسالت پروردگارم را و پند دادم شما را ولکن دوست نمی‎دارید پند دهندگان را." (سوره اعراف، آیات 73 به بعد)

حال، با توجّه به آنچه که گفته شد و قرآن خدا نیز ملاک و معیار گرفته شد، آیا می‎توان به این هفت نفر نسبت مفسد فی الارض داد؟ کدام مورد از آنچه که در قرآن از مصادیق فساد در ارض است، با این هفت نفر انطباق دارد؟ آیا کسانی که این نسبت را می‎دهند و از تبدیل دین هراس دارند، سخن فرعون را تکرار نمی‎کنند؟ آیا با این کارشان خودشان را محاکمه نمی‎کنند؟ از آن بالاتر آیا پیامبران الهی را محاکمه نمی‎کنند و نسبت فساد به آنها نمی‎دهند؟ به قول شاعر، من آنچه شرط بلاغ است با تو می‎گویم تو خواه پند گیر خواه ملال.

می‎توانید تفکّر فرمایید و کاری را که دارید انجام می‎دهید بسنجید؛ می‎توانید لبخند تمسخر بزنید و این همه را ندیده بگیرید؛ می‎توانید قلم در دست گرفت ردّی بر این همه بنویسید. امّا بدانید که اگر این عدّه را به علّت تبلیغ دیانت جدید در بند کرده‎اید، به زبان حال، با استمداد ازکلام مولایشان، گویند:

"اِذا قیل بأیّ جرمٍ حُبسوا؟ قالوا أنّهُم أرادوا یجدّدوا الدّین. لو کان القدیم هو المختار عندکم، لِمَ تَرَکتُم ما شُرِع فی التّوراة و الانجیل؛ بیّنوا یا قوم ... اِن کان هذا جُرمی قد سَبَقَنی فی ذلک محمّدٌ رسول الله و مِن قبله الرّوح و مِن قبله الکلیم." (و چون سؤال می‎شود که به چه جرمی زندانی شدند، می‎گویند اینها قصد تجدید دین راداشته‌اند. اگر آنچه که در قدیم وجود داشته نزد شما همان اختیار شده، پس چرا آنچه را که در تورات و انجیل تشریع شده بود، ترک کردید؟ توضیح دهید ای مردم ... اگر جرم من آوردن دین جدید است، قبل از من محمّد رسول‎الله همین جرم را مرتکب شد و قبل از او مسیح و قبل از او موسی."

با این حال، اگر هم آنها را در بند نگه دارید که مفسد فی الأرضند، از کلام مولایشان مدد گیرند که فرمود، "اِن کان ذنبی اعلاء کلمةالله و اظهار امره، فأنَا أوّلُ المُذنبین. لااُبَدّلُ هذا الذّنب بملکوت مُلکِ السّموات و الأرضین" (اگر جرم من اعلای کلمهء الهی و اظهار امر او است، پس من اوّلین گناهکارانم و این گناه را به سلطنت آسمانها و زمین عوض نکنم).


Share/Save/Bookmark

Recently by Ahang RabbaniCommentsDate
Letter to my US Congressman
1
Aug 17, 2010
The Trial of Suhrab Habibi
3
Apr 13, 2010
Why Baha'is?
3
Jan 25, 2010
more from Ahang Rabbani