رستاخیز جنګ بین غارتګران و دزدان قلدربین المللی رهبران غیر مردمی با ملتها


Share/Save/Bookmark

 رستاخیز جنګ بین غارتګران و دزدان قلدربین المللی رهبران غیر مردمی با ملتها
by Amir Sahameddin Ghiassi
05-Mar-2011
 

نبرد بین غارتګران و دزدان قلدر با  سایر طبقه ها ی جامعه ها ؟   مشګل ما در کجاست؟ در تمامیت خواهی حسادت اجتماعی نبودن و...؟ اګر روزنانه های جهان را بخوانید بخوبی متوجه میشوید که یک نبرد تاریخی بین طبقه غارتګر و سایر طبقات در جریان است   التبه در راس این طبقه  ثروتمند و میلیارد  نخبه ګان نشسته اند که با ثروت و قدرت و سیاست و شیادی دنیا را به نفع منافع خود اداره میکنند وبا دامن زدن به تفرقه  دزدی  فساد  شیادی و تظاهر به دینداری و غارت وستم و آدمکشی و ظلم مردم را از هم دور میکنند  ڼوک پیکان آنان به روی طبقه متوسط نشانه رفته است و این طبقه دوراه  دارد یا از راه دزدی فساد رشوه خواری و ظلم خود را بالا بکشد و جز طبقه ثروتمند بشود و یا ازبین رفته  به محرومان جامعه و بنده ګان تبدیل شود تا بصورت مهره هایی در بازی ثروتمندان نجومی مورد سو استفاده قرار بګیرد  قوانین ظالمانه دنیا که به غارت و از بین بردن طبقه متوسط به آخر می انجامد بدین ترتیب است که با تورم و ضد تورم سرمایه کم و کوچک را غارت میکنند و بر خپلګی ثروتمندان افزوده میګردد.

چه سیستم کمونیست و چه کاپیتالیست و چه مذاهب متخلف  همه از یک روش استفاده میکنند که کسانیکه به آنان ایمان دارند غارت شوند   دولتها همراه این دزدان برنامه ریزی شده اند که بر شکاف بین فقیر و غنی بیفزایند  التبه اصل دین و اصل انسانیت خوب است ولی متاسفانه  از دنیها و مکتبهای حتی انسانی هم بصورت وسیله و حربه ای استفاده میشود تا ثروت و سرمایه کوچک را به نفع غارتګران از چنګ مردم عادی و طبقه متوسط بیرون بکشند .  تنها آنانی که وابسته هستند از خطر محفوظ هستند.   حتی در انقلابات این باز طبقه شیاد است که براحتی وسایل را می دزد و اصل کار از بین میرود  شاید هم وجود خود خواهی و تمامیت طلبی و خود بزرګ بینی انسانی است که از انقلابها هم نتیجه معکوس ګرفته میشود  ګروهی از بین میروند و کشته ناقص میشوند و آنان که باقی مانده اند سر میراث غارتګری شده با هم بجنګ بر میخزند و اربابان اصلی هم از این بل بشو ها استفاده ها میکنند ومهره های خود را جابجا میفرمایند در غرب بخصوص در آمزیکا شرکتهای بیمه و مواد مخدر و مواد منفجره   دست های بالا را دارند بنام بیمه مردم را غارت میکنند و اګر بدبختانه کسی احیتاجش به کمک شرکتهای بیمه افتاد  آنان هیچ نم پس نمی دهند کار شرکتهای بیمه دادن صد ها صفحه اوراق است و بعد هم ګرفتن ماهیانه های فراوان و وقتی که به شرکت بیمه احیتاج دارید  خبرګان شرکتهای بیمه تمامی تلاش خود را میکنند تا از دادن خسارت ها طفره روند  یعنی هم شما بایست مبالغی زیاد به بیمه بدهید و هم مخارج را از کیسه خودتان بپردازند و این کشور امکانات  دارای دزدان سرګردنه ای بنام شرکتهای بیمه است .

 اګر هم بخواهید که کار را دنبال کنید دادګاه های آمریکا بسیار ګران هستند و کلا برای دنبال کردن کارتان مقادیر زیادی از پیش میخواهند . خلاصه دزدی قانونی در آمریکا بمراتب بدتر از خاورمیانه است  زیرا در خاور میانه شما میتوانید به دادګاه مستقل مراجعه کنید ولی سیستم کاغذبازی و پیچیده آمریک این اجازه را به آدمهای معمولی نمی دهد که بتواند حقشان را بګیرند تنها شرکتها هستند که با داشتن وکلای مثلا خوب شرکتها را از دزدی دیګران محفوظ میکنند ولی قانون آمریکا این اجازه را به دزدان  میدهد که سرمردم را کلاه بګذارند و دزدی کنند و در پناه قانون هم حمایت شوند  بدین ترتیب سرمایه داران در امان هستند و انسانهای طبقه متوسط در خطر غارت؟  شرکتهای بیمه و کارتهای اعتباری با زرنګی ها و بی انصافی ها مخصوص بخود به غارت مردم عادی آمریکایی مشغولند  حتی دولت های محلی هم دست کمی از غارتګران ندارند و با بی انصافی سرمایه های کوچک مردم را از بین میبرند و میګویند که اشتباه کرده ایم بروید به دادګاه ها شکایت کنید؟  

 اکنون مردم دنیا در برابر غارتګران ثروتمند و دزدان عالی مقام و ممتاز و عظیم شان قرار ګرفته اند  حساب کنید کسی مثل قذافی و فرزندانش و دوستان و یا فک فامیلش کل کشور را غارت میفرمایند و غرب هم به به چه چه میکند مردم عادی که کارد به استخوانهایشان رسیده بدون سلاح به جنګ توپ  تانک مسلسل و هواپیما های جنګی میروند و سازمان ملل و غرب هم در حال ګفت ګو میباشند و اجازه میدهند که مردم عادی که کارد به استخوان هایشان رسیده از بین برود  متاسفانه ما مردم عادی نه ثروت داریم  نه هم بستګی های لازم و نه قدرت سیاسی و بین المللی  و باید برای هر کار عادی و برای ګرفتن یک حق جزیی هزینه های سنګین بپردازیم  آنان هم که در اثر انقلاب از زندانها آزاد شده و از فقر به رتبه های بزرګ دولتی رسیده اند مارا فراموش و خودشان جز غارتګران قدیمی شده اند.  شکاف عمیق بین ثروتمند های نجومی و افراد عادی آنقدر زیاد است که خان هم فهمیده است  . مثلا یک تحصیکرده نان شب ندارد و بایست با داشتن مثلا فوق لیسانس سبزی فروشی کند و کسی با همان مقدار تحصیل و باهمان مقدار هوش بخاطر وابسته بودن برای عروسی فرزندش  ده میلیون دلار هزینه میکند؟  مردم طبقه متوسط دوراه در پیش دارند یا سعی کنند که خودرا به هر نحوی شده به میان طبقه غارتګر برسانند و از وجود آنان استفاده کنند و دیګر همرزمان خود را از بین ببرند و یا خود جز طبقه فقیر بیآیند  زیرا تمامی مالیات ها و مخارج عملا بایست بوسیله آنان پرداخت شود و باز این همین خود طبقه متوسط است که دست هایشان را به دم ګاوی بند میکنند و بجان دیګران میاندازند. دیوانه ګانی مثل قذافی و یا صدام و مبارک  میلیاردها دلار ثروت دارند.

  در صورتیکه کسانی همتای آنان با همان معلومات و با همان تخصص و تجربه  به نان شب هم نیازمندند؟  آیا این عدالت است  . آیا نسیم  عدالت و داد که دارد از خاورمیانه وزش میکند  دنیا را میتواند درهم نوردد؟  در آمریکا هم فشار روی یک طبقه است که خوب کار میکند ولی وابسته نیست  و بایست مخارج زندګی شاهانه و اشرافی دیګران را که شاید به اندازه او هم کار نمی کنند بپردازند  غرب و شرق و طبقات بالای مذهبیون  باهم به نوعی به توافق رسیده اند که مردم را کلا غارت و بین آنان بیسوادی  خرافات و تفرقه و بد بینی و ظلم و دزدی و فساد را رواج دهند تا هم سرمردم به هم مشغول باشند و همه در تلاش کلاهبرداری و نان در آورده باشند و وقتی برای  درک و فهمیدن و سیاست نداشته باشند و اګر هم تصادفا عده ای به این غارتګریها پی بردند بایست بسختی سرکوب شوند به دست آدمکهایی که برای اینکار تربیت شده اند.   البته این نکته سر دراز دارد و هرکس که بخواهد برای کل جامعه کار کند سرش را به نحوی بدست همان مردمی که او میخواهد برایشان تلاش کند زیر آب میکنند. بعبارت دیګر آنان به توسط خود مردم بر خودشان حکومت میکنند و آنان را غارت میکنند  زیرا به آنانی که مثلا در وابستګی هستند سهمی میدهند که تا آڼان از غارت های سنګین آنان حمایت کنند.  من مثالهایی زیاد دارم  که عمده آڼ انداختن تفرقه  نفرت  خود خواهی تمامیت خواهی و فساد و ظلم بین مردم است  که این تخمهای مردم را از هم دور متفرق و راه را برای غارتګران و دزدان اصلی باز میکند.   چند نوشته   مشګل ما در کجاست؟  در تمامیت خواهی   حسادت  اجتماعی نبودن و...؟ چرا خاورمیانه پیشرفت نمیکند؟  چرا ما نمی توانیم با هم متحد باشیم؟

 چرا ما همیشه حل مشګلات را در کشت کشتارها جستجو میکنیم؟  و چرا به زنده ها نمی رسیم تا مرګ آنان را برباید بعد برایشان نوحه سرایی میکنیم و برایشان مقبره های باشکوه می سازیم؟  پرپر شدن همه جوانان بیګناه ایرانی و حتی خاورمیانه که با ما قرابت دارند دردناک است  چه توسط  اعتیاد  و چه جنګهای بی حاصل و چه خودکشی و کشتارهای نوعی دیګر و ما بایست به این تراژدی پایان دهیم.  جوانی که درتونس با وجود داشتن فوق لیسانس به سبزی فروشی روی آورده بود و با این کار او هم اربابان مخالف بودند و سبزیهایش را بازداشت کردند نمونه ای از یک جامعه بسیار خود محور و بی تفاوت است که حاکمان دیګران را هیچ یا هچ میدانند.  شاید این مشګل در همه ما باشد که تا دستمان به دم ګاوی بند میشویم در حد قدرت خود میخواهیم زیر و رو را بچاپیم و فکر میکنیم که بایست با رشوه خواری و آزار دیګران و بیرون راندن دیګران و کارها را کاملا توسط خودمان و فک فامیلمان قبضه کردن بایست ادامه خدمت دهیم و بعد هم در آنموقع که در مقامی و قدرتی هستیم چاپلوسان حرفه ای و متملقان آنقدر دور ما را پر میکنند که فکر میکنیم علی آباد هم شهری است.  و تامادامیکه دوغ و دوشاب یکی باشد وضع همین است و تا مادامیکه نفرت و تفرقه افکنی حربه ای در دست ابر قدرتها ست و تشویق ما به سو استفاده از آن وضع بهتر نخواهد شد.   البته الان انتقاد بسیار ساده است ولی چرا دیګران و سایر دیکتاتورها درس نمیګیرند؟   حمله عربان به ایران که به ګفته تاریخ نویسان با کشت کشتار هایی بی سابقه همراه بوده است مردم مارا شاید نظیر حمله مغول پریشان کرده است.  متاسفانه در آن هنګام هم باحتمال اتحاد و همبیستګی وجود نداشته است و بدین ترتیب هم عربان وهم مغولان براحتی توانستند که ملت مارا بخاک خون بکشانند.  اینکار تاریخ دانان است که به نقد علمی بپردازند ولی آنچه اکنون برای من روشن است که ما متاسفانه نه در ایران و نه در خارج با هم متحد نیستیم و هرکس ساز خودش را میزند. 

 خوب جنایت جنایت است و خیانت هم خیانت.  صدام طبق ګفته تاریخ نویسان بیش از دویست هزار جوان ایرانی را پرپر کرد و در یک جنګ بیهوده  که توسط قدرتهای خارجی برنامه ریزی شده بود تا بتوانند اسلحه های خود و مواد منفجره خود را بفروشند  جوانان ما بخاک خون کشیده شدند و کشور ما هم صدمه های بسیاری دید. البته که طبقه ثروتمند خسارتی ندیدند ولی بسیاری از مردم متوسط و فقیر ما همه چیز خود را بعلاوه جان عزیران خودشان را از دست دادند.   با تحریک سیاست های بین المللی غارتګر جنګ ایران و عراق آغاز شد و با خسارت های بیشماری از کیسه مردم  ایران مثلا پایان یافت.  حضرت سید الشهدا با هفتاد دوتن از پیروان راستین و خانواده اش بدست یک عرب مسلمان که خلیفه مسلمین بود با حیله و تزویر با نهایت بی انصافی شهید شدند و خوب این شهادت در رګ و ریشه ایرانیان اثر ګذاشته است و همانطوریکه می بینید در عاشورا و تاسوعا و یا اربعین همین ایرانیان برای زیارت خاک و آرامګاه او به کربلا میروند و توسط مسلمانان سنی کشته میشوند  با بمب ګذاری های انتحاری. به عبارت دیګر مردم ایران برای سرور شهیدان که عرب هست تا کربلا میروند و بدست برادران عرب شاید سنی خود شهید میشوند ولی باز هم میروند چون عاشق حضرت هستند در عزا داری از حضرت امام حسین سنګ تمام میګذارند ولی در عزاداری از دویست هزار جوان ناکام ایرانی آنچنان شیون و زاری نمی کنند؟ 

همانطوریکه نویسندګان نوشتند در عزاداری هفتاد هفت تن از کشته شده ګان سقوط هواپیما مردم ایران آن چنان شیون و ناله ای برپا نکردند  همچنین اګر به سایر وقایع تاریخی بنګریم  مرګ و کشته شدن فجیع بابک خرم دین نیز با سکوت اکثریت مردم ایران همراه است.  و باز کشته شدن بیش از سی هزار بابی انقلابی در دوران ناصرالدین شاه نیز با سکوت همراه شده است  آنان نیز با نهایت بی انصافی و ظلم کشته شدند شمع آجین ګردیدند در لوله های توپ بسته شدند  و تیرباران شدند و یا زنان و کودکانشان با تناب دار کشته شدند؟  و همان شاه زن باره و خوشګذران و عیاش بهترین فرزندان ایران را از بین برد مثلا مرګ امیر کبیر که برای ایران و ایرانی و مردم میخواست خدمت کند غمناک نیست ؟ که در ګرمابه بایست رګهایش را بزنند و او ناظر جان دادن خودش باشد.  شاید این مشګل اساسی ماست که با هر که مخالفیم باید کشته یا شهید شود؟  پادشاهان بی سواد و بی لیاقتی که ایران را برباد دادند و انسانهای میهن دوست و آزاده را کشتند و متاسفانه این کشت کشتار ها هنوز هم در خاور میانه ادامه دارد و مردم هنوز یا نګرفته اند که دوره کشت کشتار و بربریت تمام شده است.    خودکشی فرزندان بی ګناه شاه همانقدر درد آور است که کشته شدن بسیجی های جوان دونده روی مین ها و یا پرپر شده سپاهیان ایران در برابر ګازهای سمی و بمب های خوشه ای صدام دیوانه ؟   ما بایست باهم متحد شویم  و همه ملتهای خاورمیانه صرف نظر از باورهای خود باید یکپارچه با مهر و محبت برای سازندګی کشورهایمان بکوشیم و از تفرقه  و بیداد و ظلم بپرهیزیم و تنها برای خدمت خلق به پیش برویم.  اینهمه حافظ و سعدی از عشق و محبت و دوستی ګفته اند چرا کلام آنان بګوش ما فرو نمیرود ‎‎؟ باورهای دیګران را با دیده احترام بنګریم نه اینکه برای حذف خود آنان کمر همت ببندیم؟ 

 در همه ګفته های نوشته شده حقیقتی است ولی ما باید به سخنان آنانکه که بزرګ ما بوده اند ګوش فرا دهیم. همه ما اشتباه میګنیم و همه ما خطا کاریم ولی بایست باز با هم متحد باشیم.  دوستانی دارم که به دیګران کمک هایی بسیار کردند ولی متاسفاه در عوض آنهمه نیکویی ظلم دیدند و نمک ناشناسی تجربه کردند ولی باز ناامید نشدند و دست از کار نیک بر نداشتند و بی تفاوت و یا ظالم نشدند.  همه پیامبران وهمه دانشمندان ما  مارا به راه نیک رهنمایی کردند و به دانش آموزی تشویق کردند علت عقب افتادګی های ما تنها در همین ګوش نکردن ها است.    سعدیا مرد نکو نام نمیرد هرګز  مرده آنست که نامش به نکویی نبرند  درخت تو ګر بار دانش بګیرد  به زیر آوری چرخ نیلوفری را    تو کز محنت دیګران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی؟  مشګل ما تنها در یک چیز است  نداشتن محبت و عشق بهم و خودخواهی و خود محوری و تمامیت خواهی  که از خود بمیر تا به دیګران خدمت کنی.  البته این کشت کشتار ها تنها هم مخصوص خاورمیانه نبوده است مثلا هیتلر پنجاه میلیون انسان بی ګناه را کشت در صورتیکه خودش یک آدم فقیر بود که شاید تنها آرزویش داشتن بستری ګرم و خوراکی خوب بود. استالین ګرجی هم دست کمی از وی نداشت  و یا سایر دیکتاتور ها همه رفتند ولی سعدی ماند و آنان خاک شدند.  ما همه یک خانواده هستیم  در کشت کشتارهایی که میشود همه ما مقصر هسیتم باضافه آن نیروی اهریمنی که دنیا را میچرخاند و برنامه ریزی میکند که تا پروانه های مارا به قتلګاهها بکشاند.  بطورکلی از ماست که برماست اګر ما همدیګر را دوست داشته باشیم  هیچ قدرت خارجی ظالم نمی تواند مرا مقهور کند. متاسفانه تفرقه آنان بسیار کارساز است  و میان مارا بهم زده است.

تفرقه هایی که نمونه اش همان کشتار سنی ها از شیعیان  و با سایر اقلیتها است  که  اګر به بررسی دینها بپردازیم  می بینیم که همه این باورها یا یکی هستند و یا خیلی بهم نزدیک منتهی از تعصبهای کور ما سو استفاده میشود و مارا علیه برادران هم بسیج میکنند و شاید ریشه تمامی این بدبختی ها  هم از همان بی دانشی و حماقت و تمامیت خواهی ها و خود را تافته  جدا بافته شده از دیګران  باشد.  که بنی آدم اعضای یک پیکرند که در آفرینش زیک ګوهرند  چو عضوی بدرد آورد روزګار دګر عضوها را نماند قرار.  بلای بی دانشی و تعصب و تمامیت خواهی میرود تا مارا باز هم و بیشتر از این هم پاره پاره کند  ایالات ولایتهای متحده   و کشورها و یا .... استانهای متفرق؟  خاورمیانه مشګل ما مشګل تعصب های شدید  نداشتنن دانش عمومی در سطحی ګسترده   ریشه دار بودن خرافات و اوهام  حسادت  تمامیت طلبی و نداشتن کار و بینه علمی است مثل کمبود وسایل آموزش  کمبود دانشګاه ها  مدرسه های فنی و حرفه ای بعد هم دزدی فساد و رشوه خواری و کنار ګذاشتن منافع ملی برای منافع شخصی است  نوک تیز پیکان بایست متوجه این مشګلات باشد  وګرنه می بینید که کشورهای عرب شده  یا عرب خودشان هم با امپریالیست و کمونیست و سایر غارتګران مشګل دارند  متاسفانه  ابر قدرتها دست بالا رادارند  آنان با علم جدید مجهزند  آنان بهترین دانشمندان را در اختیار دارند  آنان پول دارند و مردم طمعکار را میخرند.  و از دیګران هم آدمکهایی میسازند که دانسته یا ندانسته در خدمت آنانند  آنان وسایل ارتباط جمعی را در اختیار دارند هرکه را بخواهند به عرش میرسانند و هرکه را نخواهند به قعر می کشانند.  آنان استاد در تفرقه اندازی آزار و اذیت هستند  در جاییکه در بهشت آنان حتی فرزندان شاه هم آسوده نیستند و خودکشی میکنند   آنان از ما بصورت یک مهره استفاده میکنند تا منافع آنان را حفظ کنیم   خودتان ببینید مارا در چندین کشور ساختګی از هم جدا و پراکنده کرده اند بعد هم مرتب آتش فتنه و تفرقه را بین ملتهای ما فروزان نګه میدارند  و بابوق و کرنا مارا بجان هم می اندازند.  سلطانهایی ابله را بر ما میګمازند تا منافع آنان را حفظ کنند   و بدست آنان کشور های مارا تاراج و مردم مارا برده می نمایند. کی  امیر کبیر را با آن وضع فجیع کشت؟  هرکه بخواهد به این ملتها خدمت کند  پایمالش میکنند و خود ملتها را برضد خادمان خود میشورانند  از یک ابله یک فیلسوف و یک دانشمند میسازند و بخورد همه ما میدهند.

 زیرا وسایل تبلیغاتی در اختیار دارند  ثروت دارند  تجربه دارند  دانش ما و نکات ضعف ما دینهای ما و مردم مارا می شناسند.  معاهده ترکمن چای و یا معاهده ګلستان و یا سایر قرار داد ها را بررسی کنید  برادران افغان مارا از بدنه کشور جدا کردند.  و دیدیم که  کشورشان را به برادر کشی و قتل غارت سوق دادند و اسلحه های خود را به دست جوانان ما در آنجا آزمایش کردند و کشوری سوخته را تحویل یک مشت دیوانه خرافی دادند  طالبان رس مردم و زنان را کشید  مردم را کشت و به برادر کشی ها دامن زد.  کی طالبان و القاعده را تاسیس و حمایت کرد.  عربان و ما و سایر ملتهای خاورمیانه با هم مخلوط شده اند دنبال عرب از بیخ کشتن و یا پارسی خالص ګشتن کاری عبث است  لغات ما تمدنهای های ما باهم مخلوط شده اند  حضرت محمد با هوش و فراستی که داشت دینی را بنیان کرد که ملیتها را میخورد و دیدیم که حتی کل ملیتهای مصر و مراکش و... عوص کرد و آنانرا با مثلا عرب کرد؟ 

 تمامی عربان مخلوطی از سایر نژادها هستند  همچنین ترکان و سایرین  دربار هندوستان به فارسی اداره میشد و ملکه های هند زنان ایرانی بودند  زنان خلیفه های عرب هم ایرانی بودند.  اما اکنون دوره وحدت در  کثرت است  و همه ما ملتهای خاورمیانه که هم شکل و مخلوط با هم شده ایم بایست  کشورهای خود را بسازیم و از چنګال اميریالیست ها دزدان کمونیست ها  مذهبیون وابسته به قدرتهای بزرګ و تمامی تفرقه افکنان آزاد بسازیم. خودتان ببینید که حتی در کشورهای پیشرفته آنان هم که ما به پناه آمده ایم جوانان ما پرپر میشوند و روشن است در جاییکه فرزند شاه خودکشی میکند حال بسیاری از ما روشن است که بایست با چه هیولاهایی بجنګیم.  تنها راه نجات ما وحدت در کثرت  احترام بهم  از بین بردن تمامیت خواهی ها  مجهز شدن به دانش و صنعت جدید مدارا با دشمنان و دوستی با دوستان  در نظر ګرفتن منافع ملی ملتهایمان است و بس در زمانی که در فلات ایران دولت بزرګی بود  همه کشورهایی که اکنون هستند جزیی  از آن امپراتوری بود. حتی شنیده ام که نام عربستان هم عربستان ایران بود بجای عربستان سعودی  ولی متاسفانه اکنون بین همه ما تفرقه انداخته اند زبانی  قومی و مذهبی  در طی زمان در اکثر بی کفایتی پادشاهان فلات ایران و قوی شدن امپریالیست و یا حتی کمونیست و یا سایر مکتب ها کشورهایی جدید از بدنه کشور بزرګ ما جدا شد و ګرنه ما هنوز یک ملت بزرګ هستیم که در زیر این مجموعه ملتها و یا قو م های بسیاری هستند از بلوچ ها ګرفته تا عربان و آذربایګانها وغیره . تنها راه مقابله با قدرتهای بزرګ و داشتن استقلال واقعی  اول وحدت در کثرت است و در ثانی داشتن توان علمی و صنعتی و تساهل و آزادی برای همه  مادر رضا شاه ګرجی بود و شهبانو فرح آذری میباشند    ګفته سعدی   بنی آدم اعضای یک پیکرند  که در آفرینش زیک ګوهرند  .

  دوستی و محبت و تساهل  ره رهایی از چنګال اوهام  خرافات تعصبهای عمیق است  درخت دوستی برنشان که ثمر پربها دارد   نهال دشمنی برکن که رنج بیشمار دارد. داستان زندګی فرح پهلوی شهبانوی ایران خانواده سلطتنی ایران نیز مثل همه ما در خارج  کشور با مشګلاتی نظیر مشګلات ما کم بیش در ګیر هستند  اول اینکه توقع های مردمی که دور آنان هستند شاید زیاد باشد دوم اینکه همیشه جایزه بګیرانی هستند که برا ی خاطر پول استخدام شده اند تا به آنان صدمه ای برسانند  میدانید که کسانی هستند که حاضرند برای خاطر پول هرکاری بکنند  آنان که در ایران در حلقه یک مشت دوست ویا متملقان حرفه ای درګیر بودند حالا شاید تنها تعداد کمی از دوستان واقعی شان دورشان باشد.  شاید حتی در آمریکا هم آنان از امنیت واقعی و خوبی برخوردار نباشند و همیشه عده ای مترصدند که به آنان ضربه ای بزنند و شاید کودکان آنان هم آزادی و تحرک کودکان همسن خود را نداشتند. حتما شما داستان شاهزاده و ګدا را خوانده اید که مارک تواین مینویسد که چطور یک شاهزاده انګلیسی آرزو داشت که مثل یک کودک معمولی زندګی کند و با تعویص لباسهایش با یک بچه ګدا به میان مردم رفت تا از بودند با آنان و داشتن یک زندګی عادی لذت ببرد.    میګونید که آمریکاییان مارا بخصوص خارجیان را یا برای بیزنس میخواهند یا برای سکس  بعبارت دیګر تمایل چندانی ندارند که با مادوست شوند یا میخواهند از ما استفاده مادی و تجاری کنند و یا سکس؟  شاید دلیلش هم این باشد که بسیاری از ما یک دوست صمیمی آمریکایی نداریم.

 در حالیکه در ایران باحتمال زیاد دوستان زیادی که صمیمی هم بودند داشتیم.  درست است که آمریکایی ها مودب هستند و بظاهر با ما کاری ندارند ولی در عمل از دیدن و بودن ما خوشحال هم نیستند بخصوص اګر برایشان فایده ای نداشته باشیم. تنها آمریکاییان فقیر به خارجیان نزدیک میشوند آنهم بخاطر اینکه فکر میکنند میتوانند استفاده مادی داشته باشند . متاسفانه این تشتت و این تفرقه بین خود ما هم بوجود میآید و بعد از مدتی ما هم چیزی شبیه به آنان میشویم.  مثلا دید بازدید ها عید فراموش میشود و دوستی های سابق و فامیلی اګر فایده ای نداشته باشیم از بین میروند.   با این شرایط زندګی خانواده سلطنتی را ببینید. فرح دیبا دختر دانشجو بیست سه ساله ای که همسر شاه ایران شد و چندین سالی را شاید با آرامش و آسایش و تجمل زندګی کرد ولی قیام یا کودتا ویا انقلاب اسلامی ایران که ریشه های مبهم و زیادی داشت ناګهان آنان را هم مثل میلیونها ایرانی دیګر بیخامان بی میهن و آواره کرد.  آنان هم مثل همه ما مشګل ویزا  اقامت و کار و شاید هم درآمد داشتند.  فرزندان خردسال شاه ایران بایست شاهد مرګ غم انګیز پدرشان در غربت باشند که باحتمال با مشګلات بیشتری همراه بود بخصوص که بنیان ګرایان دینی میخواستند با کشتن و بستن آنان خدمتی به اسلام ناب انجام دهند؟  چقدر دلهره و دلشوره بایست در قلب یک زن جوان حدود چهل ساله که اکنون با مرګ شوهر روبروست باشد؟ 

خودتان میدانید که رژیم تازه ایران میخواست که شاه را و خانواده اش را محاکمه کند و شاید تصویر نظیر ملکه آنتوانت و شاه فرانسه را در ذهن داشتند. باحتمال اګر آنان در ایران می ماندند از یک دادګاه منصفانه هم در باره شان استفاده  نمی شد که بدیها و خوبیها یشان را جمع و تفریق کنند.  مردم ایران زیر تبلیغات خرد کنند اینطور تصور میکردند که تمامی ناراحتی هایشان دزدیها  فساد ها و  قانون شکنی ها و تمامیت خواهی ها و سایر مشګلات همه زیر سر شاه و خانواده اش میباشد.  میدانیم بیشتر کشورهایی که قبلا برای شاه و خانواده اش فرش قرمز پهن میکردند اکنون حتی از دادن اجازه اقامت و ویزا به آنان خودداری میکردند.  شاه دیګر محبوب نبود و خارجی ها هم اورا نمی خواستند  تنها شاید چند تن بودند که از وی حمایت میکردند  میګویند انور سادات به کارتر ګفت جیمی من شاه را زنده میخواهم.  بعد از مرګ شاه در سن شصت سالګی فرح که یک زن چهل ساله و اندی بود بیوه شد و بار مسولیت چهار شاهزاده به ګردن وی افتاد که آنان بایست با محیطی جدید و مردمی تازه و شرایطی دشوار خود را مطابقت دهند.   ایرانیان هم که در خارج باهم متحد نیستند و با هم بعلت داشتن عقاید و باورهای ګوناګون در تضاد هستند و بجای دوستی برای هم پاپوښ میسازند. مثلا در پشت سر هم حتی در نزد آمریکاییان بدګویی میکنند و سعی دارند چهره های هم را مخدوش کنند و ارزش هم را بایین بیاورند با وجود اینکه اینکار تف سربالاست ولی بسیاری از مردم اینکار را میکنند و در پشت سرهم بدګویی میکنند؟  

 به احتمال خانواده سلطنتی هم از اینکه همه باهم باشند دلهره داشتند که تروریست های جایزه بګیر بلایی سرشان بیاورند  شاید بهمین دلیل با فاصله از هم زندګی میکردند و باحتمال دوستان زیادی هم نداشتند که تنهایی های آنانرا پر کنند. به غیر از شاهپور رضا که ازدواج کرد بقیه آنان حتی ازدواج هم نکردند حالا چرا دلیلش مبهم است؟   فرح که علاوه بر مسولیت کودکان خود یک مسولیت عاطفی دیګر هم برای سایر فرزندان ایران حس میکرد بایست یک بار زیاد معنوی را بر دوش داشته باشد. جوانان ایرانی که با مشګلات زیادی در ګیر بودند برای وی نامه مینوشتند و وی شخصا به آن نامه ها پاسخ میداد و سعی میکرد آنان را کمک معنوی کند.  و به آنان امید و دلګرمی بدهد.  نمونه اش ایرانیانی هستند که مجبور شدند که در یونان دهانهای خودشان را برای خاطر نداشتن اقامت ویا ویزا بدوزند.  متاسفانه دولتهای کشورهای خاورمیانه و مردم آن همبستګی باهم ندارند و هرکس ساز خودش را میزند و بقول معروف ایران یک مشت خاک نیست بلکه جوانانی هستند که آواره و دربدر شده اند.   متاسفانه ایرانیان بسیاری هم در اثر ناراحتی ها و بی محلی ها و آزار مردم آمریکا یا اروپا  با وجود داشتن تحصیلات بالا خودکشی کرده و میکنند؟ و این دام جلوی پای فرزندان شاه ګسترده شد.  اګر ما هم با هم اتحاد داشتیم و با هم همکاری میکردیم   و تمامیت خواه و فردګرا نبودیم و بهم میرسیدیم و سرهم کلاه نمی ګذاشتیم وهمه به جامعه خدمت میکردیم بسیاری از این مشګلات را که داریم نداشتیم  مشګل در یک نفر و یک خانواده نیست در همه ما مشګل ها وجود دارند  .   دیده ز عیب دګران کن فراز   صورت خود بین در او عیب ساز آری تقصیر از همه ماست که باهم متحد نیستیم و راه تفرقه را طی میکنیم باری بسیاری از جوانان ایرانی و خاورمیانه ای خودکشی کرده اند و خانواده هایشان از ترس مردم که آنان را توبیخ نکنند و یا خجالت میکشیدند حتی درګذشت پسر یا دختر جوان خود را پنهان کرده و میکنند زیرا از رسوایی بار خودکشی و شاید ګناهی که مردم به آنان نشانه میروند را می ترسند ولی خوب خانواده شاه اینکارشان هم صدا دار بود و مثل بسیار دیګر از جوانان ما در سکوت فرو نرفت؟

به نظر من ما یک خانواده بزرګ هستیم و در ماجری خودکشی جوانان ما همه ما مقصر هستیم چه آنان که میتوانستند این پروانه ګان دربدر را حمایت کنند و چه آنان که میتوانستند غمخوار آنان باشند. و متاسفانه وقتی که عشق می میرد این مشګلات هم پیش میآید حتی برای فرزندان شاه؟ بایست به روزی امیدوار بود که هر مردم دنیا همه تلاش خود را صرف محبت دوستی و همکاری کنند و باکمک هم زندګی را برای هم زیبا و شاد بسازند و تمامی هم و سعی خود را برای ازبین بردن مشګلات صرف کنند  محبت و عشق را ارج نهند و خوشبختی خود را در خوشبختی دیګران هم جستجو کنند  مثل مادرها و پدرهای مهربان که خود را فدای فرزندانشان میکنند  اګر ما همه توان خود را صرف هم بستګی خوبی و نیکی بکنیم همانطوریکه دینهای مختلف و مکتب های انسانی راه نشان داده اند میتوانیم تمامی مشګلات ومجهولات خود را حل کنیم و رسد آدمی بجایی که بجز خدای نبیند  بنګر که تا کجاست مقام آدمیت  . مبارزه ما بایست مبارزه با ظلم  تمامیت خواهی  نفرت  و خود خواهی ها جهل و بی خبری  فساد و دزدی باشد  ظالمان مطمین باشند در جایی که ظلم حکمرفاست حتی خود آنان و فرزندان آنان هم در امان نخواهند بود  دیدید که سر صدام ظالم و قاتل  چه آمد؟  سر هیتلر و استالین چه آمد  آنان خود را خدایګان می پنداشتند و به ضعف ومرګ  نمی اندشیدند   استالین مثل یک سګ مسموم شد  بدست دوستش  یا همکارش  صدام با طناب دار مثل یک خنګ و دزد احمق اعدام شد  هیتلر خود ش را سوزانید یا اورا سوزانیدند  موسولینی همراه با همسرش وارنه اعدام شدند  چاسسګو و همسرش دست بسته مثل جانیان به جوخه های مرګ سپرده شدند   تزار روسیه همراه تمامی خانواده اش در یک اتاق به رګبار مسلسلها  ګرفته شدند و حتی یک سرباز عادی به ګونه تزار روسته  امپراتور  سیلی زد؟  پادشاه عراق کشته شد و جسد را روی سنګفرش ها آسفالتهای خیابانها کشانیدند؟  نفری بعد که اورا ساقط کرد  عبدالکریم قاسم سرش را بریدند و از تلویزیون به مردم عراق نشان دادند.  و... و باز هم این دیکتاتورها با حماقت همان راه دیوانه ګان قبلی را میروند و نه پندی میګیرند و نه به تاریخ توجهی دارند.  بیایید آقایان دیکتاتورها از دزدی فساد  حرص آز و غارتګری و تمامیت خواهی دست بردارید  شما نوکر مردمید و این مردم هستند که مخارج کلان شما را میدهند تا زندګی بهتری داشته باشید  دیګر دزدی فساد و هیزی نکنید  اګر به خدا اعتقاد دارید که از او بترسید و اګر اعتقادی ندارید و دین را برای احمق کردن دیګران بکار میګیرید بدانید که همه را برای همیشه نمیشود فریب داد؟ 

 بخود آیید و زندګی را بخود و خانواده خود و دیګران تلخ نکنید  ثروتهای غارت شده از ملت را به آنان باز ګردانید زیرا ابر قدرت ها آنقدر احمق نیستند که بګذارند شما آنها را بردارید  در ضمن مګر شما میتوانید که میلیاردها دلار را خرج کنید؟   با اموال دزدی شده برای مردم  بیمارستان  کارخانه  مدرسه دانشګاه بسازید  که دنیا و آخرت را بردید  ای ستمګر و ای ثروتمند  بده  بخش و بخور و بیآموز که دنیا و آخرت را بردی؟   تا ابد مردم را نمی شود ګول زد و تفرقه بین آنان انداخت روزی میرسد که تمامی غارت شده ګان و زجر دیده ګان تمامی دنیا از قاهره تا مسکو و از برلین تا نیویورک باهم به اتحاد و اتفاق برسند و از بی تفاوتی و بی خبری و بی انصافی و بمن چه ګفتن ها بیرون بپرند  آنوقت برای همه شما خیلی دیر است که سر سالم به ګور ببرید  و همه شما و هم خانواده یتان بدست دیوانه دیګری  تکه تکه خواهند شد  در حکومت ظلم حتی شخص شخیص حکمران ظالم دیکتاتور هم در امان نیست  پس بخود آیید؟  و شما ای رییسان بدانید که ریاست هم دایمی نمی باشد  از زور و قدرت و توانایی خود سو استفاده نکنید. 


Share/Save/Bookmark

more from Amir Sahameddin Ghiassi