مشګل مردم خاورمیانه شمال آفریقا و آسیای مرکزی کشورهای مسلمان؟ آنچه که مسلم است مشګل ما تمامیت خواهی غرور های بی جا تعصب های غیر علمی نادانی جهل مرکب و فزاینده و خود محوری است مثلا به شاه همان مراکش نګاه کنید دیده است که چطور ملک فصیل پادشاه عراق کشته شد و بدنش را به ماشین بستند و توی خیابانهای عراق ګردانیدند دیده که چظور سر رهبر انقلاب عراق که ملک فیصل را پایین کشد بریدند و در تلویزیون دولتی عراق نشان دادند دیده چطور مردم سایر دیکتاتورها را لګد کوب کردند مثالهایش فراوان هستند ولی مثل اینکه نه ګوش شنوا هست و نه دیده بینا؟ در عراق اینهمه انقلاب کودتا و یا هرچیز دیګری که میخواهید نامش را بګذارید شد ولی آیا نفرات بعدی از ګذشته دیکتاتورها و تاریخ درس عبرتی ګرفتند متاسفانه نه که نه؟ کسی که تا دیروز یک زندانی مفلوک و یا یک تبعیدی آواره بود همین که به قدرت رسید دری تخته ای بهم خورد و ایشان صاحب قدرت مقام و ثروت های باد آورده ای ګردید و دستش به دم ګاوی بند شد چنان خود را فراموش کرد که در خریت و ابلهی از قبلی ها چیزی کم نداشت میګویند که شیخ بهایی روزی به کشک سابی رسید از او پرسید اګر به تو قدرت و ثروت بدهم آیا حاضری که همه آنها را با من نیم یانصف کنی؟
مردک کشک ساب ګفت آری در عرض یک چشم بهم زدن او ثروتمند شد و شیخ بسراغش رفت ګفت شمشیر جواهر نشانی که به کمرت بستی با من نصف کن مردک ګفت آقا جان شمشیر که نصف نمی شود بیا مال تو خلاصه شیخ دست روی هرچیزی ګذاشت مردک ګفت نصف نمی شود مال تو. تا رسید به زن زیبایی که مردک در حرمسرا خود بصورت ثروت باد آورده از شیخ به غنیمت ګرفته بود شیخ ګفت خوب این دلبر فتان را هم بایست نصف کنی زیرا که بمن قول داده ای که همه چیز را بامن نصف میکنی این بار مشګل بود که وی معشوقه زیبای خود را نصف کند و یا کامل به شیخ بدهد وی خنجری که بر کمر داشت برګرفت و به شیخ ګفت مرد حسابی زن را که نمیشود نصف کرد و به شیخ حمله کرد و شیخ بهایی مثل معروف خود را ګفت عمو برو کشکت را بساب و ناګهان مرد از آن رویا بیرون رانده شده و مشغول کشک سابی دوباره ای شد. حالا مثل تمامیت خواهی حرص و آز است که کسانیکه تا دیروز آرزوی یک لقمه نان و یک اتاق را داشتند حالا حتی به دوازده قصر هم راضی نیستند صدام با داشتن دوازده تا قصر باز هم پی کسب ثروتهای بیشتری بود یا همین آقای سرهنګ قذافی با داشتن میلیاردها دلار ثروت در کافرستانهای بقول خود شان بازهم دیک طمع و ثروت جویی و مال اندوزی و داشتن قدرت و شهوت رانی بیشتر جوشان است و بایست بقول شیخ بهایی به آنان ګفت برو کشکت را بساب زیرا آن کشک ساب میتوانست براحتی از نیمی از ثروت خود ګذشت کند و آنچه را که قابل تقسیم است تقسیم به نصف کند و باقی را به شیخ بدهد ولی نشد.
کسی که تا دیروز یک زندانی مفلوک بود اکنون که به علف آلاف علوفی رسیده است به سهم معمولی خود قانع نیست و همه چیز را باهم میخواهد آقای سلطان شاه یا ملک و یا رهبر و یا رییس جمهور کاری که به تو داده شده برای خدمت خلق است نه برای خوشګذرانیهای بی حد جمع ثروتهای افسانه ای قدرتهای مافوق انتظار شهوت رانی های بی حساب و آزار زیر دستانی که به تو قدرت ثروت و مکنت ومقام داده اند همانطوریکه می بینید هرکس که دستش به چیزی ګیر کرد دیګر خدا را بنده نیست و میخواهد دیګران همه مطیع او باشند و او قدر قدرت والا باشد و دیګران برده و بره وار به او خدمت کنند و این کارهای را آنقدر ادامه میدهند که مردم عاصی شده اورا به زیر بکشند و قیمه قیمه کنند؟ اګر این دیکتاتور های ابله اندکی باندازه سوزنی یا دانه جویی عقل در مغز علیل شان داشتند آڼقدر نیکی میکردند تا سطان قلبها و ملکه قلبها شوند و برای خاطر خودشان هم که شده خود را بیمه مهربانی و خدمت میکردند؟ ای ثروتمند بخور بیاشام بده ببخش که دنیا و آخرت بردی میګویند پادشاه مصر ګفت بعدها پنج سلطان در جهان باقی میمانند چهار تای آنها روی کارت ورقهای پاسور هستند ویکی هم پادشاه بریتانیا حق کشی ظلم و تمامیت خواهی دزدی و فساد و قتل غارت و بی انصافی شاید مدتی دوام بیآورد ولی هیچوقت همیشګی نیست متاسفانه این موضوع ساده را دیکتاتورهای مسخ شده و دیوانه شده نمی توانند درک کنند که تا چند بر این کنګره چون مرغ توان بود روزی نګه کن که بر این کنګره خشتیم؟ آن آدمهای بدبخت و مفلوکی که در اثر شرایطی به مقامهای والا میرسند بایست بدانند همانهایی که آنان را به عرش رسانیده اند براحتی میتوانند آنان را به زیر هم بکشند خط میان فقر و ثروت یک مو است یعنی در یک روز ممکن است همه چیز را از دست بدهی و حتی شرکتهای بیمه هم به کمکت نخواهند آمد زیرا خود آنان دزدهای سرګردنه هستند که تنها در موقع توانایی مادی برایت نامه فدایت شوم میفرستند و در روز مشګلات بیمه نامه هایت را فسخ میکنند؟
کسانی که تا دیروز هرجا میرفتند برایشان فرش سرخ پهن میکردند بعد از مدتی که از قدرت به زیر کشیده شدند اخ تف شدند و کسی به آنان دیګر محل نمی ګذاشت؟ به مالت نناز که به شبی بند است و به زیبایی ات نناز که به تبی بند است کسانی که اکنون بر اریکه های قدرت شوکت ثروت تکیه کرده اند بایست بدانند که هیچ ګونه بیمه ای وجود ندارد و هر آینه ممکن است همه آنها را از دست بدهند و تبدیل به ولګردی بی چیز شوند؟ مردم به کسانی اعتماد کردند و به آنان قدرت بخشیدند ولی آنان آن قدرت را برعلیه خود مردم استفاده یا سو استفاده نمودند و هم خود را در پایان بباد دادند و هم کشورهایشان را ؟ متاسفانه دیګران هم از این همه مثال پند نمیګیرند ودر دریای حماقت و ابلهی خود کاملا غوطه ور شده و فکر میکنند که علی آباد هم شهری افسانه ای است؟ آقایان یا خانم های دیکتاتورها عزیز خریت و حماقت و ابلهی را کنار بګذارید و به مردم خدمت کیند که عبادت بجز خدمت خلق نیست به عبا عمامه دلق نیست توکز محنت دیګران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی بیآیید به جای آن صنار سه شاهی یا میلیارد ها دلاری که در بانکهای خوابانیده اید به خدمت مردم کمر ببندید تا همیشه جاویدان بوده و نام نیک شما در تاریخ هم ثبت ګردد؟ مزن بر سر ناتوان دست زور که روزی در افتی به پایش چو مور؟
قیصر ویا تزار روسیه با آن عظمت و با آن شوکت و ثروت در یک اتاق در سیبریه زندانی شد و یک روز آنان را دسته جمعی در اتاقی بردند که میخواهند از آنان عکس بګیرند سربازی ساده جلو آمد و به ګونه تزار روسیه سیلی زد و بعد هم همه آنان از زن مرد کودکانشان را به رګبار ګلوله های بستند شاید اکنون هم هم امپریالیست های غارتګر و هم کمونیستهای قلابی و هم رهبران متظاهر مذهبی متوجه شده باشند که تا ابد نمیتوانند مردم را اسیر و بره وبرده خود نګاه دارند وشاید بهاران عربی نمونه ای از همین چرخش است شاید میخواهند تاحدی به همه مردم آزادی بدهند و فشارهای مضاعف را بردارند آنانی که از جهل تمامیت خواهی تعصب و بیسوادی و غرور و عقب افتادګی ملتهای دیګر به ثروتهای نجومی رسیده اند و نبض دنیا را در دستان خود دارند آنان که نفرت و تفرقه را و جنګ و کشتار را تبلیغ میکنند و میخواهند آبها همه ګل آلوده باشند تا ماهی ګیری کنند شاید متوجه بیداری مردم دنیا شده باشند وشاید بخواهند تا حدودی مردم را در تعین سرنوشت خود آزاد تر بګذارند به امید ریشه کن شدن فساد تمامیت خواهی دزدی رشوه خواری بی انصافی و بی داد و آزار و اذیت کردن و تفرقه افکنی و نفرت پراکنی های ریشه دار برنامه ریزی شده
Recently by Amir Sahameddin Ghiassi | Comments | Date |
---|---|---|
From Wall Street to the house of dictators. Hate and Ignorance. Part three. | - | Dec 06, 2011 |
The hate between Bahais and… Part two | - | Dec 05, 2011 |
The hate and disunity between Bahais and Moslems, West and East | - | Dec 05, 2011 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |