صدای آمریکا که خاموش است،بهارلو، آذری و چالنگی پاسخگو باشند!


Share/Save/Bookmark

areyo barzan
by areyo barzan
29-Mar-2012
 

محسن سازگارا در انتهای برنامه آخر تفسیر خبر در سال 90،جمله نغز و پرمفهومی بر زبان راند که تنها در داخل ایران نیست که روزنامه نگاران محدود و ممنوع الفعالیت می شوند بلکه در بیرون ایران و جهان آزاد! نیز ظاهرا این معضل دست از سر روزنامه نگاران ایرانی بر نمیدارد.

مثال معروفی در جامعه سیاسی ایران به درستی جا افتاده که تا زمانی که آتش در خانه خود ما نیفتاده،از سوختن خانه همسایه دم نمی زنیم.همیشه این روال مشهور بیان می شود که اول ارتشیان شاهنشاهی را اعدام کردند بقیه هورا کشیدند و هیچ کس معترض نشد و لااقل با عافیت طلبی سکوت کردند. نیروهای موسوم به ملی را حذف کردند چپهابه جای اعتراض،کف زدند ،نوبت چپها رسید اصلاح طلبان امروز و شاید بتوان گفت تکنوکرات های حزب اللهی دیروز سکوتی حاکی بر رضایت پیشه کردند.نوبت این ها رسید کسی دیگر وجود نداشت که بخواهد چیزی بگوید!

اگر در زمانی که احمدرضا بهارلو با سابقه ای عالی رتبه،از صدای امریکا یعنی خانه دوم خودش به کنار گذاشته شد و مایه بهت و حیرت بینندگان یکی از پربازدید ترین برنامه های رسانه های فارسی زبان یعنی میزگردی با شما فراهم گردید،امثال جناب چالنگی و سیاوش اذری گرامی و حسن اردشیر زارع نازنین بجای سکوت ،اعتراض می کردند شاید ( و تنها شاید) امروز نوبت به یکایک این عزیزان نمی رسید که به همان سرنوشت مبتلا گردند.( البته بگذریم که جناب اذری به میل خود و به نشانه اعتراض صدای امریکا را ترک گفتند که این احترام برانگیز است)

حکایت جامعه ایرانی مع الاسف اینگونه شده.مدتها پیش به شخصه در دو نوشتار در مورد رویه اشتباه، توام با مشکوک بودن رسانه هایی مانند صدای امریکا و بی بی سی نوشتم و عرض کردم رسانه بی طرف بودن،و یا رسانه اپوزیسیون نبودن نشان این نیست که الزاما باید رسانه نوع خاصی از پوزیسیون باشند!رسانه بی طرف بودن اتفاقا ،دقیقا به این مفهوم است که از همه گروهها، با بی طرفی کامل صاحب رسانه،در آن سخن گفته و تحلیل سیاسی خود را به مردم عرضه کنند.در همان زمان گروهی در فضای مجازی با مصرف کردن برچسب های همیشه در دست خود ، اینگونه وانمود کردند که گویی هدف من اشاره به حضور یا عدم حضور کارشناسان و نمادهای جریان سیاسی خاصی بوده است و بارها به این دوستان عرض کردیم بر چسبهایتان را در جیب بگذارید بعدا بیشتر به آنها نیاز خواهید داشت.هدف امروز نقد کلیت رسانه های فارسی زبان وابسته به دولتهای خارجی است در برخورد نا عادلانه و جهت دار با مقوله خبر و تحلیل خبر.

هرگاه گروهی از تاثیر بی بی سی در انقلاب شوم 57 سخن میراندند گروهی از انقلابیون دیروز ،رگ گردنشان ورم میکرد که "به انقلاب جهانشمول مردم ایران توهین نکنید و از دایجان ناپلئونیسم دست بردارید " ! بسیار خوب فرض که بنا بر ادعای این دوستان بی بی سی در جریان انقلاب 57 تنها به رسالت اطلاع رسانی آزاد! خود عمل کرده است.امروز گفته ها و نوشته های سیاوش آذری و زارع زاده، کوروش صحتی و مجری باسابقه ای مثل چالنگی را چگونه تعبیر کنیم؟اینان هم دایجان ناپلئونیست هستند!؟

امروز که نوشته و توضیحات جناب چالنگی را در مورد اخراج این مجری قدیمی و کارکشته صدای امریکا ، دیدیم و خواندیم شاید بیشتر کنه هدف برخی بزرگان از دادن هشدارهای قبلی مشخص شده باشد که هدف یک جریان سیاسی نیست بلکه ماجرای سانسور جهت دار و خبرهای سلکتیو در این رسانه هاست که خیلی ورای یک جریان سیاسی را شامل می شود و مسائل عمیقتر و مهمتری را نمایندگی می کند که میتواند به سود منافع ملی ایرانیان نباشد. بحرانی که جامعه ایرانی دست بگریبان آن است نبود یک رسانه حرفه ای ملی هست که باعث شده مامن و ماوای خبری اکثریت مردم داخل همین رسانه های وابسته به وزرات خارجه کشورهای بریتانیا و امریکا باشد.

با دقت به گفته های جمشید چالنگی در مصاحبه با شهرام همایون و نیز نوشتار توضیحی ایشان با عنوان "چرا از صدای امریکا اخراج شدم " دقیق شویم و بر این مسئله غور کنیم.

چند ابهام مطرح می شود.اول دقت کنیم چه وجه مشترکی این اسامی اخراج شده را بهم نزدیک می کند که سیاستهای صدای آمریکا را حضور این بزرگان خوش نیامده است.؟چه اتهامی میتواند بر این اشخاص سرشناس وارد آید که برای مجری دیگری که در مظان اتهام اخلاقی مدتی تعلیق شد صدق نمی کند و دوباره بدون روشن شدن افکار عمومی(اتهام بوده و از صحیح و غلط بودنش نادانیم ولی اگر هیچ چیزی نمی بود تعلیق موقتش محل پرسش می شود) در جایگاه مجری نشسته است .

این دوستان باید لطف کنند جهت تنویر افکار عمومی پاسخ گو باشند که آیا تنها نابلد بودن یک شخص در امر سردبیری بخش خبر باعث آن افتضاحات خبری می شود که جناب چالنگی ذکر فرمود و یا خیر،مسئله سیاستهای کلی یک رسانه وابسته به وزارت خارجه آمریکا دخیل است؟چرا صدای امریکا در بحبوحه جنبش سبز تمام خبرهای مهم را با این ایراد که "خبرها باید از دو سه منبع و خبرگزاری تایید شده باشد " ، با یک روز و گاهی بیشترتاخیر در اختیار مخاطبان خود قرار میداد؟چرا خبر مهمی چون درگذشت ایت الله منتظری باید به گفته جناب چالنگی و البته به یاری حافظه خودمان،مورد کم لطفی و بایکوت نسبی قرار بگیرد همچون مرگ حزن انگیز و تکان دهنده ندا اقا سلطان!؟ این بزرگان باید تحلیل کنند چه معنی میدهد مشاور احمدی نژاد و خاتمی ،کنترل برنامه تفسیر خبر را عهده دار باشند(طبق گفته جناب چالنگی مجری تفسیر خبر) و اصولا چرا برنامه های پرمخاطبی مثل تفسیر خبر و میزگردی با شما و امثال این برنامه ها،بجای تقویت شدن از سوی رسانه صدای امریکا تضعیف و محدود می شوند؟

در بعدی دیگر باید پرسید چرا در زمان تظاهرات بعد از انتخابات صدای آمریکا تجمعات را بصورت کاملا سلیقه ای و انتخابی نشان میداد به نحوی که صدای اعتراض نوری زاده نسبتا محافظه کار در برنامه زنده به هوا برخاست؟!چرا از نشان دادن تجمعات اپوزیسیون با پرچم شیر و خورشید (که بسیار متعدد هم برگزار شده بود) صدای امریکا طفره می رفت و بایکوت خبری واضحی در جریان بود ولی نمایش اکبر گنجی (با ممنوعیت حضور پرچم ملی شیر و خورشید) ،با برنامه های ویژه! زنده و غیر زنده و مصاحبه های متعدد همراه میشد؟چرا رنگ و بوی تحلیلهایی از جنس سیروس اموزگار،سیامک شجاعی ،علیرضا میبدی ،حسین فرجی و امثال این تفکرات برانداز و معارض تمامیت نظام اسلامی در صدای امریکا اندک اندک رنگ باخت و جای خود را به دیگرانی داده که همه میبینیم؟!

چرا پاسخی بر اعتراض حسن داعی به فرهودی مبنی بر اینکه " صدای امریکا 4-5 سال است ایشان را از سخن گفتن درباره لابی نفتی طرفدار نظام اسلامی در امریکا منع کرده است " داده نمی شود؟و ده ها چرا و ابهام دیگر.

البته قابل ذکر هست ، اصولا کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من.اگر باید به این نکات تامل کرد نه برای تغییر دادن رفتار صدای امریکا یا بی بی سی که وزارت خارجه کشورهای دیگر بودجه اش را تامین می کند و قرار نیست الزاما همسو با منافع ایران و ایرانی باشند.هرچند در این میان حس می شود برخی از شبهات در این ماجرا،ورای سیاستهای یک دولت خارجی،که مربوط به دخالت لابی های نظام اسلامی در این رسانه ها هست(البته شاید).بلکه هدف هشیار بودن ملت ایران در برخورد عملی و احساسی با خبرهای این نوع رسانه ها می باشد تا سرنخ دستمان باشد و با ذهنیت صحیح ،جامعه ایرانی از این رسانه ها بهره برداری به مطلوب نماییم.ولی همچنان کمبود یک رسانه خبر رسانی ملی و مدافع منافع ایران،در گود مبارزات اپوزیسیون و میان خواهندگان خبر رسانی ازاد ،نقصانی بزرگ به نظر می رسد.

نیک میدانیم صدای امریکا و بی بی سی سخنگو و حافظ منافع دول متبوع و وابسته به وزارت خارجه کشورهای امریکا و بریتانیا هستند.و نیز معترفیم که اینان در جهت منافع و مصالح و مطامع این کشورها گام بر میدارند و نه ملت و کشور ایران.اگر از چالنگی و بهارلو و اذری می خواهیم پاسخگو باشند نه اینکه وظیفه ایشان بدانیم.نه اینکه طلبکار این بزرگان باشیم خیر، بلکه اینان باید وظیفه ملی خود بدانند در مورد این مسائل و ابهامات بصورت مبسوط و مکرر شرح دهند و تحلیل خود را از چرایی این اتفاقات ارائه دهند تا مبادا باز هم فلشهای دوربین رسانه های خارجی ،عکس خمینی های نوین را در ماه واره ها بیندازد و فرصت طلایی بختیارهای امروز را در تاریکی بایکوت خبری از ملت ایران بگیرد.

کوشان.م

فیلم از یوتیوب، مصاحبه چالنگی با همایون


Share/Save/Bookmark

more from areyo barzan
 
areyo barzan

JustAnIranian, I agree

by areyo barzan on

I totally agree with your comment stating

 

despite the fact that BBC gave news that in the end caused the IR, the guilt still falls with the Iranian people. 

 

But lets not forget the so called intellectuals who supported and promoted Khomeini have explained the logic behind this responsibility in my previous article

 

//iranian.com/main/2012/mar/who-deceived-whom


JustAnIranian

Az mast keh bar mast

by JustAnIranian on

Oh and by the way, despite the fact that BBC gave news that in the end caused the IR, the guilt still falls with the Iranian people. 

Yes! BBC and VOA are supporters of the interests of these nations, but what about us? We should be supporters of our own interests too. Don't you think?

Since I can remember - I was only 8 when the revolution happened - people have counted the Shahs mistakes and the evil of BBC and the Americans. I've heard it, I've read books about it. Trying to understand and make some sense out of this madness. You know what? A big burden falls on the shoulders of the Iranian nation.

A nation that refuses to think and uses their emotions in every occasion. People who never open a book, but open their mouths. Some were Communists?!! I have to laugh at that. Just go once to an Iranian celebration in LA and you will see that Iranians are bigger individualists and capitalists than the Americans themselves. They have made a 'BOT' out of Messadegh without really understanding him and knowing who he was. He only had power for 11 months and we are still talking about him. They criticise Mohammad Reza Shah, without once counting his many achievements. He made mistakes, but he was only human and that is what humans do. 

Even after the Shah left, they turned their backs on Bakhtiar. And followed Khomeini. I don't blame Khomeini. He had a goal and he worked systematically towards it and achieved his goal. I will never forgive the so called intellectuals. What were they thinking?!!!

Ah well, who knows what will happen now? What will be left of Iran after this whole mess is over.  

 


JustAnIranian

Good analysis

by JustAnIranian on

As always... an excellent analysis.  I hope that one day we won't have to get our news from BBC and VOA.