امیدی برای بازگشت در زمان


Share/Save/Bookmark

امیدی برای  بازگشت در زمان
by Ari Siletz
01-Dec-2011
 

پس از صرف چای دو مسافر همردیف در یک هواپیمای ایران ایر شاششان می‌گیرد. چون توالت جلوی هواپیما و توالت عقب هواپیما هردو خالی‌ بودند، یکی‌ به جهت جلوی هواپیما راهی‌ میشود و دیگری به جهت عقب هواپیما. از قضا ردیف صندلی ایندو مسافر درست وسط دو توالت قرار داشت، و هردو دقیقا در یک آن و با یک سرعت به سو‌ی هدف راه می‌افتند. بدیهیست که هردو در یک زمان به توالت مورد نظر خود میرسند.

برای اینکه خیالمان از این نظر راحت باشد، فرض می‌کنیم که مسولین بر در هر توالت یک کرونومتر بسیار، بسیار، و باز هم بسیار دقیق کار گذاشته اند که زمان فرا رسیدن هر شاشو را برای خلبان ثبت می‌کند. چون کار از محکم کاری عیب نمیکند این کورونومتر‌ها پولس کوتاهی‌ به متصدیان فرودگاه مخابره میکنند تا آنها بتوانند با کورونومتر‌های مشابه نصب شده در برج ایندو واقعه را زمان سنجی و ثبت کنند، زیرا که کسی‌ چه میداند شاید هواپیما سقوط کرد و این یاد داشت‌ها از دست رفت.

مرسوم است که پس از فرود هواپیما متصدیان فرودگاه یاد داشت‌های خود را با یاد داشت‌های خلبان مقایسه کنند و همیشه پس از این مقایسه اوقات تلخی راه می‌افتد، چون کورونومتر‌های هواپیما همیشه ایندو زمان را مساوی ثبت کرده ولی‌ متصدیان فرودگاه قسم و قسم که بر شهادت کورونومتر آنها یک شاشو زود تر از آن یکی‌ به مقصد رسیده. ولی‌ چون این اختلاف زمانی‌ زیاد نیست زود اشتباه را به گردن ساعت ساز خارجی‌ می‌گذارند و آشتی و روبوسی آغاز میگردد.

وضع همینطور بود تا اینکه در یک پرواز که غذایی کمی‌ مانده سرو شده بود دو مسافر چنان عجله داشتند که هر یک با سرعتی نزدیک به سرعت نور به دو توالت سر و ته هواپیما شتاب آوردند. در این واقعه بین خلبان و مسئولین برج فرودگاه حسابی‌ دعوا راه افتاد چون چون اینبار کورونومتر‌های نو نصب کرده بودند و ایراد فنی نمی‌توانست گرفت. داد و بیداد، پرت و پلا گویی و تهمت‌های اختلاس به گوش یکی‌ از مسافرین رسید که بر حسب تصادف خدا بیامرز یکی‌ ازدانشمندان هسته‌ای ایران بود که بعد‌ها ترور شد. او طرفین را از هم سوا کرد و پس از دعوت به آشتی بر آنان روشن کرد تقصیر نه از برج است، نه از خلبان، و نه از هر جور کورونومتری که بتوان تصور کرد. این تفاوت زمانی‌ کاملا طبیعیست و در حقیقت یکی‌ از قواعد دنیاست. دو واقعه که از نظر شخصی‌ در یک زمان اتفاق می‌افتد، از نظر احدی که نسبت به او در حال حرکت است همزمان بنظر نمی‌آیند، مگر اینکه این دو واقعه همزمان همچنین در یک مکان اتفاق افتاده باشند. چون هواپیما نسبت به برج در حال حرکت بود و دو توالت هواپیما از هم فاصله‌ای دارند چیز دیگری نمی‌توان انتظار داشت.

شخصی‌ پرسید که اگر اینقدر طبیعیست پس چرا در زندگی‌ روزمره ما به این واقعیت پی‌ نمی‌بریم؟ چرا مسافر تاکسی کرایه و زندانی انفرادی اوین هردو وقأیع دنیا را با یک تقویم و یک ساعت مچی میتوانند زمان سنجی کنند .پاسخ داد که مرتیکه در زندگی‌ روزمره کی‌ بر تو لازم شد که با این دقت گذشت زمان را اندازه بگیری؟ خداوند به تو پنج حس داد که بتوانی‌ از ‌خرس فرار کنی‌، و یا نانی به کفّ آری و به غفلت نخوری. حالا دو قورت و نیمت هم باقیست که چرا اگر ثانیه را به یک بیلیون قسمت کنند قدرت تشخیص پاره آخر و یکی‌ مانده به پاره آخر را از تو دریغ کرده؟ بسیجی‌ در آن پیرامون میپلکید که فورا ده ضربه شلاق بر سوال کننده فرود آورد و سپس او را مورد تجاوز قرار داد.

در این حین استاد توضیح میداد که البته اینروز‌ها ابزاری در زندگی‌ روزمره وارد شده که در آنها نسبیت زمان بسیار آشکار است. مثلا اگر اثر سرعت ماهواره جی‌-پی‌-اس (و اثر جاذبه کره زمین) را در محاسبه زمان در نظر نگیری وقتی‌ سوار ماشین میشی‌ بری قم از کربلا سر خواهی‌ آورد. صلواتی بلند شد و پس از آن طلبه‌ای از میان مسافرین پرسید که استاد اگر تعیین وقت بستگی به سرعت شاهد واقعه داشته باشد پس شواهد مختلف با سرعت‌های مختلف نسبت به یکدیگر سر موعد یک واقعه توافق نمیکنند. استاد جواب داد، که تازه میگه لیلی زن بود یا مرد. پس دعوای خلبان و برج فرودگاه سر چی‌ بود؟ طلبه ادامه داد که مثلا اگر حضرت محمد (ص) بر بال براق نزدیک سرعت نور به بهشت برسد و اعلام کند که ساعت یک و نیم است، بنده خاک نشین ممکن است آن لحظه را ساعت دو ربع بدانم؟ استاد گفت صحیح است و هردو در دید خداوند مومن هستید و عالم او را بدرستی سنجیده اید. لبخندی پیروزمندانه بر لبان طلبه گشوده شد و گفت خوب اگر زمان اینقدر هردمبیلی رفتار می‌کند پس شاهدی می‌توان یافت که از نظر او حضرت محمد (ص) ساعت ۲ راه افتاده باشد و ساعت یک رسیده باشد، یعنی قبل از اینکه راه بیفتد به مقصد رسیده. رابطه علت و معلول بهم می‌خورد، نهال درخت قبل از کاشته شدن میوه می‌دهد و خر بنده قبل از کره شدن از پیری می‌میرد. استاد پاسخ داد که طبق معادلات تنها در موردی محمد (ص) میتواند قبل از شروع به مقصد برسد که براق از سرعت نور سریع تر حرکت کرده باشد، و به منظور حفظ رابطه علت و معلول است که خداوند عالم را چنین استوار کرده که هیچ چیزی نتواند از سرعت نور تجاوز کند. تجاوز از سرعت نور همان و بهم خوردن نظم علت و معلول همان.

بسیج از اون پشت بانگ زد که فرمودید به چه کسی‌ تجاوز کنم؟ و همه گفتند که بابا بحث تجاوز از سرعت نور و سنجش زمان است؛ تو هم همش دنبال بهانه میگردی. بسیج گفت که مرا دست کم نگیرید، من خودم دانشجو هستم و کلی‌ هم به این عنوان از دیوار سفارات ممالک مختلف بالا رفتم . باز ملت گفتند برو بابا هیچکدومتون دانشجو نیستید. بسیج قسم خورد که من یکی‌ هستم و برای اثبات حرفش مساله اخیری در مورد تجاوز از سرعت نور ذرات نوترینو در آزمایشی در اروپا به میان آورد. قضیه این شده است که اگر اشتباهی در کار نباشد این ذرات مکرراً در آزمایشات سریع تر از سرعت نور حرکت کرده اند. حالا خر بیار و باقالی بار کن که اگر در لابراتوار‌های دیگر هم این نتیجه تکرار شود عاقبتِ ترتیب رویداد و اثر چه میشود. آیا خداوند علاوه بر پنج حس و پاره‌ای مغز این توانای را نیز در دسترس بشر قرار داده است که در زمان به عقب برگردد و هر غلطی کرده اصلاح کند؟


Share/Save/Bookmark

Recently by Ari SiletzCommentsDate
چرا مصدق آسوده نمی خوابد.
8
Aug 17, 2012
This blog makes me a plagarist
2
Aug 16, 2012
Double standards outside the boxing ring
6
Aug 12, 2012
more from Ari Siletz
 
Ari Siletz

Divaneh

by Ari Siletz on

When nations are viewed as planets going around the sun of History it has been observed that it only takes one revolution to go back 1400 years.

By the way, very well observed regarding the universal speed limit simply having to be updated to the faster speed of neutrinos instead of the speed of light photons. However, among the many issues with the idea is the following. The only types of particles that can travel at the maximum universal speed are massless particles. This is because any particle with mass going at this maximum speed would necessarily need an infinite amount of energy. Experiments have indirectly shown that neutrions have a tiny mass and therefore should never be able to go as fast as the massless photon--which can only exist at the maxiumum universal speed and at no lower speed (in vacuum) . Interestingly, it is theoretically imaginable to have particles with mass going faster than this speed, but for these particles, called tachyons, the universal speed becomes the miniumum possible speed. At the speed "limit," these particles would have infinite energy just like any other particle with mass. Prior to the CERN results some had speculated that neutrinos may have a tachyonic nature, so maybe these speculations were right. In any case, these theoretical tachyons can be used to send signals into the past. In other words simply the existence of a special limiting speed (whatever it is, and whether it is an upper bound or a lower bound for a particle) creates theoretical time travel possibilities. By the way, note that in a Newtonian universe where the speed of information can be infinite, cause and effect is safe from such considerations. 


Ari Siletz

MPD

by Ari Siletz on

Good question. We will get to the Alan Shepard case later in this comment. A simpler time travel application of the CERN/OPERA neutrino results in the context of urination is if someone wets his/her pants upon finding out that he/she has won the lottery. These faster than light (FTL) neutrinos can be used to send signals into the past--because in certain frames of reference they would arrive before they are sent! For example, you could check the winning numbers for today's lottery, then send yourself an FTL email with those  numbers. Your yesterday self will receive the email before the lottery drawing took place! A very problematic state of affairs, but if the CERN results turn out to be right then it's something we must learn to live with.

As for watching yourself pee backwards, consider that your memory and thought processes would also be running backwards in an "Alan Shepard" type of time machine, so that your mind would interpret the order of events inside the time capsule exactly as it would if time were going forwards. In other words, you wouldn't know you were in a time machine. In fact, the whole Universe could be going back and forth in time right now and we would never know it because our memories are going back and forth in time along with everything else.

The best design for a time machine into the past is where the traveller is isolated from the flow of time and the rest of the Universe is reversed. The "Alan Shepard" design, on the other hand, would have a younger Alen Shepard come out of his time capsule with no memory of how he got there (because his memories would have reversed in time).

By the way, here's the latest Nature article saying that the faster-than-light neutrino results have been repeated . Maybe they'll find a mistake somewhere, or it may turn out that for some reason faster than light neutrinos can't be used to send information into the past. It has been known for decades that faster than light effects occur that for subtle reasons can't be used to communicate with the past.


divaneh

Relativity for idiots

by divaneh on

It is all good Ari, but it now leaves me with the question.

Q1: How fast do you have to travel to go back 1400 years in time?

Q2: How fast do you need to travel to go back 32 years in time?

Thanks for this simple explanations of the relativity. I am not a physicist but I think it does not really matter if the Neutrinos travel faster than light. The relativity theory is based on the idea of a maximum speed above which nothing can travel faster. It is currently assumed to be the speed of light but if Neutrinos travel faster than light then that ceiling will be raised to the speed of Neutrinos. Interestingly at speeds close to the speed of light, not only the time slows down and eventually can go into negative, but the distance also shrinks. Therefore far away stars could become closer and human may travel to planets that never thought possible. I recently read a good book on the subject which I recommend to any interested person. The book by Brian Cox and Jeff Forshaw is titled "Why does E=MC2?"

Dear MPD,

That's a very good case. I think even more entertaining case would have been if you released some gas and that all got back in again.


Multiple Personality Disorder

Huuuummmmm!!! Let me see if I understand this correctly!

by Multiple Personality Disorder on

Let's say I am in a time machine, and it's taking too long to start up, and I can't hold my peepee anymore, as it happened to Alan Shepard on May 5, 1961, while he was waiting to be launch into space, so I begin to urinate, as he did, and as the stream of urine is coming out of my weewee the time machine fires up and it takes me to the past.  Are you saying, if it turns out to be true, that speeds faster than the speed of light is possible, implying that a time machine is a possibility, are you saying, in such a case as I describe above, in that case my peepee would go back into my weewee?!  Wow!  That's one hell of a thing to watch!