پژوهشی پیرامون واژه پارسی‌ "سپوختن."


Share/Save/Bookmark

پژوهشی پیرامون واژه پارسی‌ "سپوختن."
by Ari Siletz
04-Mar-2012
 

بتازگی در این تارنما به نوشته‌ای برخوردیم که در آن از واژه "سپوختن" استفاده شده بود: "...زیدی را به سپوختن در زیر کار داشت." آمار گیری در یک نشست ادبی‌ نشان داد که بسیاری از دوستان با این واژه باستانی آشنایی ندارند. دهخدا "سپوختن" را به معنی‌ چیزی را در چیزی فرو کردن تعریف می‌کند، ولی‌ تار نمای ادبی‌ "یعنی چی‌؟" یاد آوری می‌کند که ادبیات عوام معمولاً در کتب لغات ثبت و ضبط نمی‌شود. به این دلیل معلوم نیست که منظور دهخدا از "چیز" اولی و "چیز" دومی‌ چیست. همان بهتر، زیرا که در اشعار قدیمی‌ این واژه به منظور کلی‌ استفاده شده و وابسته کردن آن به معنی‌ عامیانه احتمالاً بین شاعر و خواننده سؤ تفاهم ایجاد می‌کند.

مثلا سعدی سروده است، "تو برداشتی و آمدی سو‌ی من همی‌ در سپوزی به پهلوی من." اینجا "چیز" تشابه به خدنگیست که از کمان رها شده. ولی‌ خوب گاه، غرض شاعر به مفهوم عامیانه نزدیک تر است. مثلا در مثنوی مولوی آمده است:

یک کدویی بود حیلت سازه را

در ذکر کردی بی‌ اندازه را

در قضییش آن کدو کردی عجوز

تا رود نیم ذکر وقت سپوز

گر‌ همه لخت خر اندر وی رود

هم رحم هم روده‌ها را بر درد.

در اینجا تشابهی در کار بنظر نمیاید، مگر آنکه به "لخت خر" تعبیری معنوی ببندیم و بگوییم شاعر ولایت فقیه را در نظر داشته. اینرا اضافه کنم که "سپوختن" نه تنها به منظور فرو بردن به کار میرود بلکه به منظور بیرون آوردن هم استفاده میشود. ولی‌ "در سپوختن" به معنی‌ فرو کردن دقیق است ، و "بر سپوختن" به معنی‌ بیرون آوردن.

در پایان نشست ادبی‌ پیشنهاد شد که چون در پارسی‌ واژه‌ای جانشین "لواط" عربی‌ نداریم چرا با محدود کردن مفهوم "چیز" دوم سپوختن را بکار نباریم. رای گیری شد و پیشنهاد با ۶۴% آرا تصویب شد.


Share/Save/Bookmark

Recently by Ari SiletzCommentsDate
چرا مصدق آسوده نمی خوابد.
8
Aug 17, 2012
This blog makes me a plagarist
2
Aug 16, 2012
Double standards outside the boxing ring
6
Aug 12, 2012
more from Ari Siletz
 
Ari Siletz

Interesting contributions

by Ari Siletz on

Thanks folks.

Dr. Saadat Nouri: your link to "nekah" was a fun essay to read, as it also reveals much about the writer. I wonder how many Iranian Muslim brides know that they have agreed in Arabic to copulate with their husbands for a determined sum of money. Would you kindly give your own full Persian translation of this vow? I think the writer neglected to include "zwjatk" in his translantion. 

Yana: Dunno about the "sabz" idiom. Guesses are welcome. Mac Kenzie gives the root of "sepookhtan" in Pahlavi language, defined as "thrust," "overstep," "disobey," "delay," "reject.:

 

Apologies for the late replies; limited internet access while on travel. 


Yana

Ari, Thanks, this is interesting, now...

by Yana on

you replied to Red Wine "jayat ra khaly meekoneem", we always use this as to tell the person you will be missed but I could never understant how "jat sabz" meant you'll be missed, and back to "sepokhtan" verb, what is the root for it? 

shad zee

 


Yana

Ari, Thanks, this is interesting, now...

by Yana on

you replied to Red Wine "jayat ra khaly meekoneem", we always use this as to tell the person you will be missed but I could never understant how "jat sabz" meant you'll be missed, and back to "sepokhtan" verb, what is the root for it? 

shad zee

 


anglophile

به‌‌‌ به‌‌‌ عجب بلاگی!

anglophile


در ادبیات ما تا به خواهی‌ از سپوختن  یاد شده. اینهم شاهدش ولی‌ معانی فروخفتن هم دارد از جمله از فردوسی: 

بیامد یکی موبدی چرب دست

مر آن ماه رخ را به می کرد مست

بکافید بی‌رنج پهلوی ماه

بتابید مر بچه را سر ز راه

چنان بی‌گزندش برون آورید

که کس در جهان این شگفتی ندید

یکی بچه بد چون گوی شیرفش

به بالا بلند و به دیدار کش

شگفت اندرو مانده بد مرد و زن

که نشنید کس بچهٔ پیل تن

همان دردگاهش فرو دوختند

به داور همه درد بسپوختند

 

 

به بالا بلند و به دیدار کش

 

 

ان دردگاهش فرو دوختند

 

فردوسی

از اندیشه دل را بپرداختم

سخن آنچ دانستم انداختم

نه مرگ از تن خویش بتوان سپوخت

نه چشم جهان کس به سوزن بدوخت

 

فردوسی 

 

سران را همه بندها ساختند

چو از بند و بستن بپرداختند

خورش دادشان اندکی جان سپوز

بدان تا گذارند روزی به روز 

 

 

 

 

 

 

 کسی گوید آتش زبانش نسوخت

به چاره بد از تن بباید سپوخت


Anahid Hojjati

Thanks Ari for your response

by Anahid Hojjati on

I think before using this word, I should read more poems which have used this word. It looks like some commentators have provided links which I can check.


M. Saadat Noury

ارسطوی گرا می

M. Saadat Noury


 

 پژوهش ارزنده ای فرموده اید. شاید بی مناسبت نباشد که به این نوشتار هم که به امضای ح-ک است ، خرده نگاهی بیاندا زید
 //peiknet.net/extra_07_01/M_Nikah.asp


onlyinamrica

The poem

by onlyinamrica on

If you are interested to see the whole poem

//pasour.blogfa.com/post-23.aspx


Ari Siletz

چند پاسخ:

Ari Siletz


 

جناب شراب سرخ: لطف کردی که قبل از سفر به عید دیدنی‌ آمدی. جایت را
خالی‌ می‌کنیم و ذکر خیرت خواهد شد. اینروزها به دوستان دور اندیش جز یورو و
طلا نمی‌توان عیدانه داد. راستش در مورد یورو هم چندان مطمئن نیستم.
امیدورد سفر پر ثمری داشته باشی‌.

جناب آقا داریوش: سپاسگزارم از اینکه این واژه "سپوختن" را گرد گیری
کردی و دوباره بر طاقچه هنر گذاشتی‌. پیشنهادت هم در مورد "دسته خر" در جمع
ادبی‌ فوری پذیرفته شد.

 

 


Ari Siletz

Some replies

by Ari Siletz on

Dr. Ala: Many thanks for the useful Farsi to Parsi link. The next step would be to alphabetize or make the list searchable in the PDF file.

Mehrban: "Roospi" works better for me too. In the case of natural words (as opposed to manufactured ones like "adlieh," "daadgostari.") I favor keeping the Arabic word as well so that speakers can have synonyms with different shades of meaning. For example in English, "whore" works better as an insult than "prostitute," even though the words are synonyms in their root languages. 

Anahid: Sepookhtan is similar to the English word "screw" which can be vulgar or matter-of-fact depending on the context. So feel free to sepookht away in your poem in whichever way you wish. Also new compound words may be possible: Khosh sepookht, or sepookht saalaari :)

 


aghadaryoosh

یک پیشنهاد

aghadaryoosh


آری جان خداوند یاد رفتگانت پاینده بدارد با روشنگریی که کردی ،ولی اگر ولی فقیه معنویات میدانست روی به خود رایی نمیاورد همان مفهوم مادی "دسته خر" برای او زیبنده تر است وکارآیی بیشتری دارد .  


Red Wine

...

by Red Wine on

آری جان ما آمدیم به شما پیشاپیش (به خاطرِ سالگردِ سونامی - زلزله ژاپن به زودی مسافریم) تبریک گفته در اموراتِ خانه تکانی کمکی‌ برایتان باشیم و دیدیم که جنابعالی محفلِ ادبی‌ درینجا راه انداخته و حرفهایِ بالاتر از هجده سال میزنید،خدا کند مراتبِ تایید شده در جلسه در همان مرحله تئوری باشد و به پراکتیک نرسد.

به هر حال سهمِ ما که شاملِ چند میوه (سیب،پرتقال،انگور بی‌ دانه) شیرینی‌ (خامه‌ای و تازه) آجیل (بادام بو داده،پسته شور و تخمه ژاپونی) باشد را به کناری گذارید،در ضمن امسال عیدانه نیز رقمش بالا رفته است،لطف بفرمایید امسال رویِ اسکناسِ عیدی (فقط €) چیزی امضا نفرمایید.

عزت زیاد .


Anahid Hojjati

Ari, thanks for your blog

by Anahid Hojjati on

man ham dar sepokhtam and for a poem bar sepookh khaham avard. Is this correct use of the word or does this vazhe only have a sexual meaning?


Mehrban

Very interesting Ari (I guess) :)

by Mehrban on

I will use the term should the subject ever come up :).  Roospi is another word that in my judgement is far superior to its more common synonym.

Thank you Dr. Ala for posting the link to Parsi Begoo site.  I have been looking for something like this site. 


Mohammad Ala

بسیار جالب است

Mohammad Ala


این وب سایت دارای بسیاری از کلمات جالب در پارسی است.   //iran-heritage.org/interestgroups/Parsi_Begoo.pdf