جدایی دین از سیاست ۲


Share/Save/Bookmark

babakjaf
by babakjaf
13-Feb-2010
 
پس از نوشته قبلی‌، ده‌ها ایمیل از دوستان داشتم. چیزی که برای من جالب توجه بود، توافق اکثریت بر مساله جدایی دین از سیاست بدون توجه به مسئله اصلی‌؛ حقانیت دین مورد نظربود! پیشرفت جوامع غربی در طی‌ قرون اخیر را عده‌ای حاصل نهادینه شدن سکولاریسم می‌دانند. از طرف دیگر، خصوصاً در چند دهه گذشته، گروهی آن را محصول حاکم شدن معنویت در کنار عقلانیت و هم زمان کم رنگ شدن اعتقادات مذهبی‌ می‌دانند. هنوز هم در آمریکا و اروپا شاهد هستیم که گروه‌های سیاسی از اعتقادات مردم در جهت منافع خود جهت جمع آوری آرا استفاده میکنند، ولی‌ در نهایت این عقلانیت جمعی‌ است که پس از چند دوره باعث برکناری احزاب راست دینی از قدرت میشود.
در ایران با توجه به ریشه باورهای دینی در تمامی‌ طبقات اجتماع، مساله جدایی دین از سیاست به شفافی غرب نخواهد بود. جدا کردن دین از سیاست و بنا نهادن قانون اساسی‌ بر اساس مقررات جهانی‌ حقوق بشر خود بزرگترین تناقض و ناهنجاری را در سطح جامعه ایران امروز بوجود خواهد آورد. تا هنگامی که عقاید و باورهأی اسلامی به شکل امروز در تار و پود اخلاقی‌ و زندگی‌ روزمره ایرانیان وجود داشته باشد جدای دین از سیاست مسئله‌ای را در جامعه ایران حل نخواهد کرد. تا هنگامی که بر اساس باورهأی دینی (قرآن سوره نسأً آیه ۳۴) مردان بر زنان برتری کامل دارند، و یا مسلمین بر کافران برترند و هزارن مثال دیگر این نابرابریها در اصل مذهب و باور جامعه وجود دارد، جدایی دین از سیاست به یک برخورد فرهنگی‌، اجتماعی میانجامد. یکی‌ از دلایل عمده انقلاب ۵۷ ایران، بی‌ شک چالش فرهنگی‌ توده مردم با قوانین حاکم بود که از قوانین غربی به تبعیت از حقوق بشر گرفته شده بود. به همان اندازه که ملت از فساد دستگاه پادشاهی خشنود نبودند، جامعه سنتی‌ ایران از بی‌ حجاب شدن دختران و رئیس بهائی ادارات نیز در عذاب بود. قبل از جدایی دین از سیاست، باید دین خود را بر اساس معنویت و عقلانیت محک زده آنرا از هر آنچه نادرستی است پالایش کنیم، آنگاه از جدایی دین از سیاست حرف زنیم. مادامی که شجأعت انتقاد سازنده از دین خود را نداشته باشیم، سیاست ما نیز راه به جایی نخواهد برد

Share/Save/Bookmark

more from babakjaf
 
divaneh

انتقاد از دین

divaneh


مشکل اینجا است که دین اجازه انتقاد نمی دهد. دوام این قوانین غیر عاقلانه و غیر عادلانه در جزمی بودن دین است. دین به مومنین می آموزد که این خدا است که چنین قوانینی را وضع نموده. باید خدا و حقانیتش را به سوال گرفت. وجود دین در دولت و قدرت هر گونه انتقادی را به شدت سرکوب خواهد کرد. باید اول آن را از سیاست بیرون کرد.