تماشا ی سکوت

David ET
by David ET
16-Jan-2008
 

 به حسرت روزهای با شتا ب گذ شته

و از بیم حال ساعت ها یش را کوک نمی کرد

  اشک ها یش را در انبارهای زیر زمینی خا نه اشان دفن کرده بود 

  که شاید از آنان روزی چشمه ای جو شا ن و جویباری بیا بند

و گاه گاهی سکوت خود را به تماشا می گذاشت

که آری  با ید با صراحت  باران گریست...

 


Share/Save/Bookmark

more from David ET
 
David ET

thank you

by David ET on

there is always a continuation ;-)


default

Nice one

by moghbache (not verified) on

but so depressing ET!

is there a continuation?