تولید و تجارت کیک "ردیه"


Share/Save/Bookmark

 تولید و تجارت  کیک "ردیه"
by faryarm
14-Dec-2008
 

نگارش یافته توسط Farhad .  

Courtesy of  newnegah.org

تولید و تجارت  کیک "ردیه" از آن دسته ازمشاغل شریفی است که سالهای سال درمیهن عزیزمان ایران سابقه داشته است.
  با توجه به در اختیار داشتن کلیۀ منابع لازم و همینطور نیروی متخصص کافی  در داخل کشور با کمال تعجب و تاسف و به دلائلی کاملا نا مشخص! در سالهای اخیر تولید و تجارت این محصول شیرین با کاهش شدید میزان مصرف داخلی و  بحرانی بیسابقه روبرو گشته بطوری که نگرانی شدیدی در میان  کارشناسان ومسئولین مربوطه ایجاد نموده است!

 بنا براین  با عطف به لزوم حفظ تولیدات سنتی داخلی و همینطور نیازمندیهای حیاتی تغذیه ای هم میهنان گرامی  و در راستای گسترش هرچه بیشتر این محصول وطنی غیر قابل جایگزین جهت رفاه حال هم میهنان گرامی ، و از آنجائی که نحوۀ تولید و همچنین مواد لازم این محصول همواره در هاله ای از رمز وراز و ابهام قرار داشته است لذا در حرکتی بیسابقه اقدام به گشودن رمز و راز تهیۀ این محصول نموده و در اختیار شریفتان قرار میدهیم:

مواد لازم :

- چند بسته اسکناس درشت

- به همان اندازه تعصب

- دوبرابر مقادیر یاد شده نادانی

- چهارصد پیمانۀ بزرگ دروغ ( از انواع مختلف بخصوص شاخدار)

- جفنگیات(به اندازۀ دلخواه)

- افترا ( به تعداد لازم)

- یک عدد صبحی خرد شده

- یک عدد عبدالحسین آیتی سائیده شده

- یک بستۀ کامل  دالگورکی زبر

- یکی دو عدد مهناز رئوفی و همسر سابق خیس خورده یا مشابه

- دو پیمانه و نیم فیچکای سوئیسی عصبانی

- تعدادی فتوکپی جعلی اسناد ساواک

- یک برگ توبه نامۀ جعلی مفقود شونده

- یک بطری  مایع علمی و تحقیقاتی آبکی

- یک بستۀ بزرگ مراجع و مؤاخذ با ربط وبیربط خلال شده .

-یک گونی پودر شیون، هوار، واشریعتا و امثالهم . توجه! جهت پف کردن هرچه بیشتر کیک توصیه میشود هرچه بیشتر از این پودر استفاده نمائید.

- احسان طبری یا بجای آن فشاهی( به اندازه ای که زیاد شور نشود)

- فریدون آدمیت ( به اندازه ای که زیاد تند نشود)

- احمد کسروی( به اندازه ای که زیاد تلخ نشود. توجه ! مواظب باشید که فقط از قسمتهای آبدار آن مثل " بابی گری و بهائی گری" استفاده گردد . قسمتهای دیگر بخصوص " شیعی گری " را به دقت بریده و دور بیندازید . در غیر اینصورت تمام محصول را خراب کرده اید)

- به اندازۀ یک کف دست احسان الله خان

- تعدادی زیادی هویدا و مشابه

- مقادیر معتنابهی فساد اخلاقی، ارتداد ، کفر، روسیه، امریکا، انگلیس، اسرائیل، امپریالیسم (از نوع جهانخوارباشد بهتر است)، فاشیزم، صهیونیزم، جاسوسی (بسیار ضروریست !)

- یک خروار زیره یا هر نوع بادشکن جهت جلوگیری از نفخ

- یک عدد سنگ پای قزوین درشت

- یک عدد لنگه کفش کهنۀ محکم !

نحوۀ تولید:

1- جهت آماده سازی اولیه ابتدا سنگ پای قزوین را درسته قورت دهید .

 2- بعد از عمل آماده سازی  یک چشمک میزنید بطوری که فقط بعضیها ببینند.

 3- همراه با تبسمی لطیف مقداری پول را طبق مزاج و بنیۀ موجود از بعضیها تحویل گرفته و بعد بشکن می زنید. توجه! چشمک زدن در این بخش ضروری نیست اما ضرر هم ندارد.

4 - مایع علمی و تحقیقاتی آبکی، مراجع و مؤاخذ با ربط و بیربط خلال شده و پودر شیون و هوار و واشریعتا و همینطور لنگه کفش کهنۀ محکم را کنار گذاشته و بقیۀ مواد یاد شده را در یک ظرف گنده ریخته و آنقدربهم میزنید تا حسابی خمیر شوند.

5- سپس پودر شیون و هوار و واشریعتا را بدان افزوده، میگذارید تا خمیرتان خوب ور بیاید.

6- جهت تست اولیه یکی دو قاشق میدهید به آنهائی که مواد لازمه را به شما تحویل داده اند تا بچشند. حالت ظاهری شما در اینجا باید چیزی بین چشمک، علامت سؤال ، خوشحالی آمیخته به نگرانی و ذوب شدگی در چیزی باشد. اما نگران نباشید این یک مرحلۀ فرمالیته است و نتیجه هرچه باشد فرقی نمیکند.

7- بعد از تأیید کیفیت ( همان مرحلۀ فرمایشی) خمیرتان را میگذارید در فر. توجه! قبلا باید فر را روی آخرین درجه گذاشته باشید. یادتان باشد که هرچه درجه حرارت بیشتر باشد نتیجه مطلوبتر خواهد بود.

8- آنقدر صبر کنید تا بوی آن همه جا را بردارد.

9- کیک شما تقریبا آماده است!

10- عجله نکنید! اول آن را توی ظرف گودی گذاشته و سپس مایع علمی و تحقیقاتی آبکی را آرام آرام روی آن بریزید.

12 – حالا روی آن رابا خلال مراجع و مؤاخذ با ربط و بیربط  تزئین نمائید.

همانطور که ملاحظه فرمودید کلیۀ این مواد در دکان هر بقالی پیدا می شود و تهیۀ آن نیاز به تخصص و تجربۀ خاصی نداشته و چشم بسته هم میتوانید انجام دهید.

بسیار خوب حالا کیک شما برای سرو شدن آماده است و میتوانید به همه تعارف کنید .

کسی لب نمیزند!؟

پس فکر می کنید آن لنگه کفش کهنه به چه درد میخورد؟

J موفق باشید

نگارش یافته توسط Farhad .  

Courtesy of  newnegah.org


Share/Save/Bookmark

more from faryarm
 
default

To Yaa Hoo!

by Persia (not verified) on

?????

taghieh??


faryarm

Radiyyeh effort is organized by..

by faryarm on

Today, Radiyyeh effort is custom ordered , organized  and financed by those whose livelihood is thretaened by the eventual recognition of a modern universal belief , spiritual in nature, in affnity with the Persian soul and the precepts of Islam as a religion for another age and time.

These are organs belonging to the IRI, (Hojjatiyyih, rahpouyan, etc) and the current shia establishment who have in the last few years stepped up their efforts in every area of anti Bahai propoganda.

Their efforts have tried to become more sophisticated by publishing web sites in english, producing TV and Radio Programmes, Ditributing  CDs in the streets of iranain cities, as well as signning petitions at Friday prayers for volunteers in their effort.

Meanwhile Persian language blogs have been the main source of information between Bahais and the average seeker, who has never had direct access to Bahai literature.

Fortunately with access to the web and the explosion in information technology despite IRI's every effort to filter and prevent access to any official Bahai information, People do seem to be more clever and are accessing the correct information, in turn making a laughing stock out of some of the tired old cliches the Mullahs have tried to relate to the Bahais. Unfortunately for some, this poson has seeped through too deep.

The future belongs to the brave and brilliant youth of Iran, who are mostly refusing to be blinded by lies,medieval dogma, ritual and self serving (preserving) policies of the iRI. 


cyclicforward

A question for Faryam

by cyclicforward on

I guess this Radiyyeh effort is organize by individuals and organizations and supported by IRI government. Can you list the name  of these organization and who supports this effort?


faryarm

Not Missed....در جواب به عبدالبها و لقب سر

faryarm



مختصري در جواب اتهام هاي وارد شده در مقاله” عباس افندي ملقب به عبدالبها“

طبيعت بشري جستجو گر است .او هميشه به دنبال كشف حقايق است .انسان در سالهاياوليه زندگي اين خصيصه كاوشگري را به تمامه دارد. و بدون ترس از چيزي به دنبال كشف همه چيز است حتي بي ترس ,به سمت آتش مي رود تا حقيقت آن را كشف كند. ولي وقتي انسان بزرگتر مي شود اين كاوشگري مقيد به بندهاي بي شماري مي گردد كه اجازه كشف حقايق راستين را به او نمي دهد از جمله اين بند ها و زنجير ها تعصبات است , اوهام و خرافات است كه تمام فكر جستجوگر بشر را چون زنجيري مي گيرد و به او اجازه فكر كردن صحيح را نمي دهد در مقاله” عباس افندي ملقب به عبدالبها ”اتهامات بسياري بدون تحقيق و بررسي ,به ديانت بهايي وارد شده است كه هر كدام دنيايي پاسخ دارد و در اينجا به يكي از اتهامات پاسخ داده مي شود.

در اين مقاله ذكر شده است:”جمال پاشا فرمانده كل قواي عثماني ,عزم قطعي را بر اعدام عبدالبها وهدم مراكز بهايي در عكا و حيفا گرفت . برخي مورخان منشاء اين تصميم را روابط پنهاني عبدالبهاء با قشون انگليس كه تازه در فلسطين مستقر شده بود مي دانند .منابع بهايي نيز نوشته اند كه او مقدار زيادي گندم در املاك خويش ذخيره كرده بود و آنها را در اختيار قشون انگليس گذاشت, اما معمولا در منابع بهايي تصميم جمال پاشا را به سعايت هاي ناقضين (طرفداران محمد علي افندي )نسبت مي دهند.“

دشمني حكومت عثماني با ديانت تازه متولد ,سر دراز داردوفقط به همين بار ختم نمي شود .هميشه از ابتدا سعي در مخالفت و آزار و اذيت اين دين جديد داشتند و خود تبعيدهاي پي در پي حضرت بهاالله توسط اين حكومت نشانگر خصومت ديرينه حكومت عثماني با دين بهايي است. پس نمي توان گفت كه دولت انگليس كه تازه در فلسطين مستقر شده ,روابط پنهان با حضرت عبدالبها داشته وبه همين علت جمال پاشا ناراحت شده و تصميم بر از بين بردن حضرت عبدالبها گرفت. همچنين اشاره به روابط پنهان مي نمايند , اگراين رابطه پنهان است چرا حضرت عبدالبها علنا از دولت انگليس تشكر مي نمايندو چرا دولت انگليس علنا به ايشان نشان تايت هود را مي دهد .پس خود همين موضوع نفي كننده اين روابط است.

از طرف ديگر حضرت عبدالبها در عدسيه در زمينهاي زراعي خود ,گندم كشت مي كردندو در اوايل جنگ گندم را ذخيره و در طي دوران جنگ گندم را در اختيار همه مردم گرسنه گذاشتند و اين مختص به سربازان انگليس نبوده است . اگر دادن گندم دليل رابطه پنهان باشد , حضرت عبدالبها را بايد به رابطه با تمام گروه ها متهم كرد.

همچنيناين بذل و بخشش هميشه وجود داشته و مخصوص به زمان يا دوره خاص نبوده است چنانچه در خاطرات نه ساله عكا آمده است :” صبح جمعه يوم شادماني فقراي عكا است در جلوي خان بيروني مبارك غوغايي است فقرا و عجزه بسياري از قراء اطراف با اميدواري به شهر آمده اند ...اين فقرا غالبا متجاوز از شصت هفتاد نفرند...“

نويسنده مقاله در ادامه مي نويسد:”در عين حال تصريح مي كنند كه لرد بالفورد در همان روز وصول خبر به جنرال النبي سالار سپاه انگليس در فلسطين دستور تلگرافي صادر و تاكيد نمود كه به جميع قوا در حفظ و صيانت حضرت عبدالبها بكوشند ظاهرا براي سپاسگذاري از اين عنايت دولت انگليس بوده كه بلافاصله بعد از آن كه به حيفا در ذيحجه 1336 سپتامبر 1918 به تصرف قشون انگليس در آمد عبدالبها براي امپراطور انگليس ,ژرژ پنجم دعا كرد .“

اگر قرار رابطه اي ميان انگليس و حضرت عبدالبها بود هيچگاه به صراحت حضرت عبدالبها برايشان دعا نمي كردند و دولت انگليس نيز به همين صورت آشكارا نظرات خود را بيان نمي فرمودند . از طرف ديگر چون دركشور مخالف بودند ,دو كشور هميشه سعي مي كردند بر ضد ديگري كار كنند و چون جمعي از احبا انگلستان هم خواستار محافظت از هيكل مبارك شده بودند و از طرفي هم مخالف دولت عثماني كه قصد اعدام حضرت را داشتند , لذا اين كار را انجام دادندو از آن حضرت محافظت كردند. و چون حضرت عبدالبها را مساعدت و پاسداري نمودند ايشان هم در حق آنها دعا كردند . البته ادب و وقار چنين ايجاب مي كند كه چون كسي كاري انجام داد از او تشكر و برايش دعا كنند . حضرت عبدالبها هم چنين كردند.

در ادامه مقاله نويسنده مي نويسد :”دريافت نشان شهسواري ( نايت هود)از دولت انگليس و ملقب شدن وي به عنوان ”سر“نيز بعد از استقرار انگليسيها در فلسطين صورت گرفت .عبدالبها در 1340 در گذشت و در حيفا به خاك سپرده شد و در مراسم خاكسپاري او نمايندگاني از دولت انگليس حضور داشتند“

يكي از مورخين مي نويسد :”چون تفقد و بذلي كه ايشاندر مدتحرب,به مظلومين و ملهوفين فرموده بودند,نزد حكومت بريتانيا مسلم شد به اظهار قدر داني مجتمع گشته از طرف دولت ,لقب ”سر “ به حضرت عبدالبها تقديم گشت اما آن حضرت حسب العاده از اين نشان خشنود نشده ولي رد اين احسان را با مكارم اخلاق مخالف و قبول آن نيز با روحانيت صرفه غير موافق و بالاخره بطور مجامعه قبول شد ولي نه نشان را استعمال فرمودند و نه لقب را انتشار دادندو نه خدمتي به مامورين رجوع فرمودند الا اينكه رفتار دوستانه در ميان بوده و به همان روش كه مدت 50 سال با مامورين دولت عثماني رفتار شد عينا با انگليسي ها رفتار شد و عملا ثابت گشت كه حضرت عبدالبها با قومي كلفتي ندارندو با حزبي بر خلاف الفت رفتار نمي فرمايند. عموم بشر را بار يك دار مي دانند و نوع انسان را برگ يك شاخسارمي مانند.“

در انگلستان اين القاب به ترتيب درجه و اهميت عبارتند از: اول prince    دوم duke سوم marquis چهارم count پنجم viscount ششم baron هفتم baronet هشتم knight و لقب knight hood به كسي اعطا مي شود كه بدون اينكه از لحاظ اصل و نصب و نژاد مزايايي ارثي داشته باشد ,وجود سه خصلت در وي براي دولت انگليس ابت شده باشد.امانت و اخلاص , ادب و نزاكت , كرامت و بخشش .

از سال 900 ميلادي در انگلستان اعطاء آن به خدام كليسا و كشيشها رايج گرديد منتهي به كساني اطلاق مي شد كه عمر خود را وقف كليسا كرده بودند. روي هم رفته اعطاء نشان knight hood فقط منحصربه سياسيون و لشكريون نبوده و به مراجع ديني و علمي و ادبي و هنري نيز داده مي شد.

حضرت عبدالبها در آن ايام از يك طرف گرفتار هيات تفتيشيه و از طرف ديگر مورد ظلم ناقضين داخلي بودند و هم بواسطه جنگ و هيات تفتيشيه باب مكاتبه به كلي مسدود بود و لذا به حكم وظيفه انساني به امور فقرا و ضعفا و محتاجين بيش از پيش پرئاختندو حكومت غالب انگليس هم براي قدر داني و هم به رسم فاتحين سياسي و جهت ايجاد وجهه و محبوبيت در بين مردم , نشان نايت هود را به حضرت عبدالبها تقديم نمودو حضرت عبدالبها هم به منظور اينكه كدورتي حاصل نگردد , آن را قبول فرمودند.

از طرفي با توجه به اينكه اين نشان در آخرين رتبه از اهميت قرار داشت و يكي از نشانهاي عادي به حساب مي ايد از ديدگاه بهاييان به منزله توهين و تحقير مقام آن حضرت مي باشد و خود آن حضرت نيز هيچگاه از آن نشان استفاده ننمودند و خود را به وصف عبدالبها ستودند و جز عبوديت , مقامي براي خود نپسنديدند.

از طرف ديگر سراسر حيات حضرت عبدالبها كمك به فقرا و مساكين است و در جنگ جهاني اول نيز همين كار را انجام دادند . در كتاب حيات حضرت عبدالبها آمده است: اوضاع اين جنگ مهيب خانمان سوز ,چنان هرج و مرج و مصيبت عظيمي در جميع كشورها به وجود آمد كه در تاريخ بشر ديده نشده بود... در عكا و حيفا كه هنوز در تحت تسلط تركها ي عثماني بود ,ارات قحط و غلا سرايت كرده بود ولي در اثر تفقدات حضرت عبدالبها و پيش بيني هايي كه در باره وقوع قحطي و سختي فرموده بودند ,محصولات ملكي خوددر عدسيه و از هر محل ديگر كه ميسر بود , فراهم آورده و طبق دستور آن حضرت به طريق جيره بندي در بين مردم تقسيم نمودند و از اين جهت از مصائب و آلام آنان كاسته شده و نسبتا در رفاه و آسودگي به سر مي بردند“

بدين حال ملاحظه گرديد كه اقدام دولت انگليس صرفا به منظور قدرداني از چنين شخصيتي مي باشد و اين اقدام از نظر سياسي نه به نفع آن حضرت و جامعه بهاييبود ,زيرا جامعه بهايي نه تنها سودي نبرده بلكه آن را مطابق مقام و شان حضرت عبدالبها ندانسته و گذشته ازآن حال پس از گذشت بيش از هشتاد سال بايد پاسخگوي رد اتهامات و رفع سوء تفاهمات حاصله هم باشد.

اين قدر داني و تشكر از زحمات حضرت عبدالبها فقط منحصر به دولت انگليس نبوده بلكه ساير فرقه ها و احزاب نيز به نوبه خود از اين خدمات قدرداني نموده اند . پس از صعود حضرت عبدالبها در روزنامه النفير چاپ حيفا شماره 2889 سال يازدهم مورخ 6 ربيع الثاني 1340 چنين آمده:”عالم انساني به سبب درگذشت بزرگترين ركن و مشهور ترين احسان كننده به آن ,مصيبت زده شد“ و جمعيت اسلاميه با كمال تاسف ”رحلت يگانه مصدر فضل و دانش و بزرگترين احسان كننده را اطلاع مي دهد“. نماينده جامعه اسلاميه آقاي سوف افندي در تشيع جنازه آن حضرت ضمن نطقي مفصل چنين آن حضرت را مي ستايد :”اي معشر عرب و عجم ,براي كه گريه و زاري مي كنيد؟آيا براي كسي است كه در حيات ديروز خود بزرگ بوده و در موت امروزي بزرگتراست؟اشك براي كسي كه به عالم بقا شتافته مريزيد بلكه براي از كف رفتن تقوي و عقل و احسان ندبه كنيد ...واي به حال فقرا ,احسان از آنان مقطوع شد. واي به حال يتيمان كه پدر بزرگوار شان از دست رفت ...“

علاوه بر آن نمايندگان مسيحي و يهودي و 9 خطيب به نمايندگي از فرقه هاي ممالك مختلف هر كدام در وصف حضرت عبدالبها خطابههايي ايراد نمودند كه در جرايد مختلف دنيا از قبيل : times & India , letemps   ,morning post ,  new york worldشرح حال و وصف ايشان آمده است. همچنين نويسندگاني چون تولستوي , پرفسور آمينوس وامبري , پروفسور آگوست فورل , دكتر ديويد استار جردن و.... در كتب خود ايشان را توصيف و ستوده اند و اين توصيفات فقط منحصر به دولت انگليس نبوده. پس چه خوب است قبل ازآنكه دست به قلم شويم , ابتدا در جستجوي حقيقت باشيم و زماني كه به دور از همه تعصبات و اوهام و بدون هيچ وابستگي فكري , حقيقت را يافتيم ,آنگاه شروع به نوشتن مقاله نماييم.

courtesy

نگارش: سفي

noghtenazar.org

 


default

persia aka taghieh

by Yaa Hoo (not verified) on

As long as there are people like you out there who use Persian identity as a tahghieh cloak the real Persia will not be safe.
You are a living raddieyeh.
Ya hoo
speak your own tongue there is no shame in it.


default

one missed!!

by Persia (not verified) on

یکی از مواد کیک را فراموش کردید
انهم اینکه عبدالبهالقب "سر"از انگلیس گرفت

با سپاس
فدای خاک پاک ایران


ebi amirhosseini

Dear Faryar M

by ebi amirhosseini on

cheers

Ebi aka Haaji


Arash Monzavi-Kia

dear faryarm

by Arash Monzavi-Kia on

We feel your pain, but please don't feel alone, as IRI has used the same tactics against all its 'non-conformant' groups. There, they have taken a page from Hitler Germany and Stalin Russia.

By the way, I can't view your top image, for some reason. Please check, as it could be a general technical problem for other viewers too. 

Arash M-K


faryarm

Radiyyeh is the Art of Lies, Distortion and...

by faryarm on

Radiyyeh is the Art of Lying, Distortion and Character Assassination devised by

and inspired mostly by Shia establishment to distort ,distract  and veil the true character of The Bahai Faith in the Land of its birth. Iran.