CULTURE RESPECTED: The Execution of Gholam Hossein Farhand
Farzad Farhand shares stories about his father Gholam, a factory owner in southern Iran, beloved by his family, employees and community. Mr. Farhand, a member of the Baha'i Faith, faced significant persecution at the hands of the Islamic Republic of Iran during the early years following the revolution. He was executed on December 3, 1985 at Evin Prison in Tehran. His crime was his belief.
Recently by faryarm | Comments | Date |
---|---|---|
THE GARDENER by Mohsen Makhmalbaf (Trailer) | 8 | Oct 04, 2012 |
IRANIAN TABOO VOA Broadcast on Voice of America Persian Service | 12 | Jun 25, 2012 |
Setareh's Letter نامه ستاره | 2 | Jun 14, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
manam iraniam
by Anis Cyrus on Sat Apr 09, 2011 06:22 AM PDT//www.youtube.com/watch?v=yuJ_x_EpKyc&feature...
ایکاش که همه بهاییان به دستوران و آموزه های دینی خود عمل میکردند
Sahameddin GhiassiThu Apr 07, 2011 09:52 PM PDT
که در آنصورت بسیاری از مشګلهای حل میشد. بسیاری از همشاګردیهای من و دانشجویان من حتی دانش آموزان من شاید هریک به علتی خودکشی کرده اند چه زن و چه مرد و این مشګلات در غرب است که شاید ریشه مردم خاورمیانه را می کشد و آنان را به سوی خود کشی میکشاند. آیا ما نمی توانیم باهمکاری هم و دینها این مشګل راحل کنیم دینهایی که بایست دوستی و محبت بیاورند نه جدایی و منزوی کردن و از خود راندن های محترمانه و یا خشمیګنانه کشتن و بستن ویا کشتن روح و فکر ؟
یا با خشونت و یا با ارعاب و یا با بی محلی و مسخره کردن و کنار زدنها به امید اینکه دوستی ها عشق ها و محبت ها نمیرند و نګذارند که فرزندان ما چاق مفرط سردرګم بشوند و به دامان نامادری که پناه برده اند بی امید ګشته و خودکشی کنند. ایکاش مردم ثروتمند و توانمند خاورمیانه برای این جوانان آواره کاری میکردند و برایشان پناهګاهی میشدند و با ایجاد کار و دانشګاه آنان را زیرسایه خود میګرفتند و یا کسانی که اینکارها را دوست دارند بکنند حمایت میکردند مګر چه فرقی بین فرزندان خاورمیانه است که بایست همدیګر را بکشند و نابود کنند و باهم به عوض همکاری و احترام به عقاید هم یا برای پول و یا برای تعصب با دشته وبمب بجان هم بیفتند؟ بقول آقای محمود دولت آبادی بچه ها همدیګر را نکشید همدیګر را درک کنید که ای دوست در روضه قلب جز ګل عشق مکار یا سراپرده یګانګی در سراسر عالم برپا شد به چشم بیګانګی در هم ننګرید که همه بار یک دارید و برګهای یک شاخسار و ګلبرګهای یک ګلبن که این کلام حضرت بهاالله است که دیګران بعضی ها اورا پیامبر فرقه ضاله میدانند نمیدانم کجای این کلام مملو از عشق و دوستی کلامی ضاله است ایکاش لااقل همه بهاییان به این ګفته ها ارج میګذاشتند و عمل میکردند ایکاش انصاف بود و مروت نه تملق و تظاهر و جانماز آبکشی و بی معرفتی و فساد و تمامیت خواهی الهی آمین