ایرانی بُکُش تا کامروا باشی

Fred
by Fred
08-Jan-2012
 

از همان روز اول که اسلامیون؛ منجمله کارگزاران آنان که غالباً هواداران شارلاتان علی شریعتی بوده که بعداً "اصلاح طلب" شده و غیره، بر سر کار آمدند، ایرانی کشته اند و سی و سه سال است که میکشند و تا روزی هم که از قدرت اخراج گردند خواهند کشت.

به عبارت دیگر؛ سیاست کاربردی حکومت پربرکت ناب محمدی برای تداوم قدرت: ایرانی بکُش تا کامروا باشی.

سئوال:

آیا تعالی ایران وابسته به سلامت روحی و جسمی ایرانیان نیست؟

آیا جز تلاش بی امان برای سرنگونی نظام پربرکت اسلامی ایرانی کُش، هیچ کار دیگری ارجحیت دارد؟

تبریک


Share/Save/Bookmark

Recently by FredCommentsDate
ادا اطوار اسلامی
5
Dec 05, 2012
مسجد همجنسگرایان
1
Dec 05, 2012
Iranians are legitimate target
10
Dec 04, 2012
more from Fred
 
Tavana

Sanaee Haters!

by Tavana on

 

 

No wonder many Iranians per the below remark do not like Sanaee! Most likely because he was not a 'Moshrek', i.e. to associate in his mind all imaginary deities (Imam'e Zaman, Vali Faghih, Ayatollah, etc.) or forces with GOD, or perhaps because he did not believe that any created being had a share in GOD's qualities or powers

ای سنایی به گرد شرک مپوی   آنچه گوید مگوی عقل مگوی

omeedvar

No wonder

by omeedvar on

Why the majority of Iranians do not care for Sanaee, and they love Ferdowsi, Hafez, Molavi, Sa'di......


مآمور

one day in the back of pick-up truck

by مآمور on

بدو  بدو  ایرانی ببر
ایرانی تمام نشه   به شرط ساعت امگا ببر

I wear an Omega watch


Tavana

کامروایی از زبان سنایی

Tavana


 


ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی         نروم جز به همان ره که توام راه نمایی
همه درگاه تو جویم همه از فضل تو پویم     همه توحید تو گویم که به توحید سزایی
تو زن و جفت نداری تو خور و خفت نداری       احد بی زن و جفتی ملک کامروایی
نه نیازت به ولادت نه به فرزندت حاجت       تو جلیل الجبروتی تو نصیر الامرایی
تو حکیمی تو عظیمی تو کریمی تو رحیمی       تو نماینده‌ی فضلی تو سزاوار ثنایی
بری از رنج و گدازی بری از درد و نیازی       بری ازبیم وامیدی بری ازچون وچرایی
بری ازخوردن وخفتن بری ازشرک وشبیهی بری ازصورت ورنگی بری ازعیب وخطایی
نتوان وصف تو گفتن که تو درفهم نگنجی     نتوان شبه تو گفتن که تو دروهم نیایی
نبداین خلق وتو بودی نبودخلق و توباشی  نه بجنبی نه بگردی نه بکاهی نه فزایی
همه عزی و جلالی همه علمی و یقینی  همه نوری و سروری همه جودی وجزایی
همه غیبی توبدانی همه عیبی توبپوشی  همه بیشی تو بکاهی همه کمی تو فزایی
احد لیس کمثله صمد لیس له ضد       لمن الملک تو گویی که مر آن را تو سزایی
لب و دندان سنایی همه توحید تو گوید       مگر از آتش دوزخ بودش روی رهایی