حمایتهای صریح و بیسابقه آقای خامنهای از یك رییس جمهور وقت كه در دیدار اخیر او با آقای احمدینژاد صورت گرفت كمترین تردیدی در این امر باقی نگذاشته است كه سیاستهای داخلی و خارجی دولت احمدینژاد كاملا مورد تأیید آقای خامنهای است و احمدینژاد در واقع كاری جز اجرای منویات رهبر جمهوری اسلامی را انجام نمیدهد. این موضعگیری از نظر داخلی آب سردی بر روی آتش گرم همه كسانیریخته است كه در آستانه انتخابات ریاست جمهوری در سال آینده در صدد بازسازی جبهه اصلاحات هستند و تنها بر سر این كه از میان آقایان خاتمی و كروبی و نوری كدامین را به عنوان نامزد خود اعلام كنند به بحث و شور و رایزنی پرداختهاند. آقای خامنهای به صراحت از احمدینژاد میخواهد كه نه برای یك سال و بلكه برای پنج سال آینده برنامهریزی كند. از نظر خارجی، اما، این موضعگیری میتواند اثرات سرنوشتساز تری داشته باشد. در فضای پس از گرجستان و قطببندی جدید بین روسیه و غرب، توافق جهانی برای فشار دیپلماتیك بر ایران از طریق شورای امنیت دچار تزلزل شده است و این یعنی كه به همان نسبت خطر برخورد نظامی افزایش خواهد یافت. در این شرایط، اعلام صریح حمایت خامنهای از سیاست خارجی احمدینژاد تنها مواضع كسانی را تقویت خواهد كرد كه استدلال كرده و میكنند كه روزنهای برای تغییر سیاستهای خارجی و هستهای ایران وجود ندارد و ادامه راههای دیپلماتیك بیفایده است.
عقربههای ساعتی كه نزدیك شدن خطر حمله نظامی به ایران را نشان میدهد در طول دو هفته گذشته ناگهان سرعت گرفت، ولی این تغییر توجه بسیار كمی را به خود جلب كرد. درگیری نظامی بین روسیه و گرجستان، روابط روسیه و غرب را به بحرانیترین شكل آن از هنگام فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان جنگ سرد رساند. این بحران بدون تردید در سایر مسایل فیمابین این كشورها، از جمله مواضع كشورهای ۱+۵ در برابر جمهوری اسلامی تأثیر خواهد گذارد و از اتحاد عمل آنان در شورای امنیت سازمان ملل خواهد كاست. ضعف شورای امنیت و عقیم ماندن دیپلماسی به معنای تقویت مواضع طرفداران برخورد نظامی و افزایش خطر جنگ خواهد بود. از سوی دیگر، اعلام شد كه آمریكاییان یك سیستم جدید رادار ضد موشكی را همراه با نظامیان كارآزموده خود در هفتههای آینده در اسراییل مستقر خواهند كرد. استقرار نظامیان آمریكایی برای هدایت سلاحهای ضد موشكی در اسراییل در گذشته فقط در هنگام برخورد نظامی با عراق انجام گرفته بود. این سیستم قرار بود در اوایل سال ۲۰۰۹ به اسراییل ارسال و مستقر شود، ولی پس از سفر اهود باراك وزیر دفاع اسراییل به آمریكا در ماه گذشته، در این كار تسریع شده است.
گفته شده است كه جنگ ادامه راه به بنبست خورده دیپلماسی است، و نقطه پایان دیپلماسی نقطه آغاز جنگ بشمار میرود. در بحران روابط جمهوری اسلامی با غرب، مادام كه دیپلماسی جریان داشت خطر جنگ خفیف بوده است و در مقاطعی كه دیپلماسی به بنبست میخورد این خطر افزایش مییافت. در تقابل غرب با جمهوری اسلامی، اروپاییان (به اضافه چین و روسیه) پیوسته بر راههای دیپلماتیك تأكید داشتهاند و تلاشهای زیادی در این راه به كار بردهاند. در مقابل، حكومت تحت نفوذ نومحافظه كاران آمریكا در سالهای اوایل این دهه، بارها بر طبل جنگ میكوبید و كمتر به فعالیتهای اروپاییان نظر خوشی داشت. ولی پس از تجربه فاجعهبار حمله نظامی به عراق، به تدریج مواضع این سیاستگذاران آمریكایی تضعیف شد و به همان نسبت موقعیت طرفداران برخورد دیپلماتیك با ایران تقویت گردید. با گرایش تدریجی آمریكا به مواضع اروپاییان در رابطه با ایران، و گسترش همكاری كشورهای ۱+۵ در سازمان ملل، خطر جنگ تا حدی كاهش یافت. تحریمهای سازمان ملل در یكی دو سال گذشته گرچه از شدت عمل سیاسی در رابطه با ایران خبر میداد، در عین حال یك اثر مثبت نیز داشت: مادام كه همكاری كشورهای ۱+۵ در رابطه با ایران ادامه داشت میشد امید داشت كه خطر جنگ و حمله نظامی به ایران به كنار برود. اكنون با بحران جدید غرب با روسیه، به سختی میتوان انتظار داشت كه این همكاری به صورت گذشته ادامه پیدا كند، و كشورهای غربی بتوانند از طریق شورای امنیت سازمان ملل به فشارهای خود بر جمهوری اسلامی بیفزایند.
دو هفته پیش كه گرجستان برای اعمال حاكمیت خود بر ناحیه جداییطلب اوستی جنوبی (تحت حمایت روسیه) به آن منطقه حمله كرد كمتر كسی میتوانست تصور كند كه عواقب این كار به كجا بكشد و روابط بینالمللی را در سطح جهانی تا این حد تحت تأثیر قرار دهد. اكنون نه فقط ماشین نظامی گرجستان تماما در هم شكسته و روسیه دو ناحیه جداییطلب را به عنوان كشورهای مستقل به رسمیت شناخته و بلكه روابط روسیه با كشورهای عضو پیمان ناتو و به خصوص آمریكا دچار تحول اساسی شده و آن را بحرانی كرده است. همزمانی این واقعه با توافق آمریكا و لهستان برای استقرار سیستمهای ضد موشكی آمریكا در آن كشور به این وضعیت ابعادی شدیدتر بخشیده تا آنجا كه یك ژنرال روسی اظهار داشت كه لهستان با این كار عملا خود را هدف سلاحهای اتمی روسیه قرار داده است. با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در اوایل دهه گذشته و پیوستن تدریجی اقمار سابق اتحاد شوروی در اروپا به جرگه كشورهای غربی و پیمان ناتو، روسیه شاهد كاهش نفوذ هرچه بیشتر خود بوده است. تلاش ناتو برای گسترش قلمرو خود تا مرزهای جنوبی روسیه ظاهرا انگیزه اصلی روسیه برای قدرتنمایی نظامی خود در گرجستان بوده تا این تلاش را عقیم كند. درگیری روسیه با گرجستان اكنون به رویارویی روسیه با غرب و ناتو منجر شده است و میرود تا نظام جدیدی را در روابط بینالمل رقم زند.
البته دوران جنگ سرد گذشته است و بعید مینماید كه نظام دوقطبی جنگ سرد بار دیگر تعیین كننده روند تحولات جهانی باشد. ولی تردید نباید كرد كه روابط روسیه و غرب به گفته وزیر دفاع آمریكا برای چندین سال تحت الشعاع حوادث اخیر گرجستان قرار خواهد گرفت. در این سالیان، بحران روسیه و غرب در نقاط پر تنش جهان میتواند به مقابله سیاسی آنها بینجامد. حكومتهای زیادی در جهان سوم هستند، از جمهوری اسلامی ایران گرفته تا موگابه در زیمبابوه، كه از تقابل روسیه و غرب استقبال میكنند و به دنبال بهرهبرداری سیاسی از آن برخواهند آمد. در این موارد، روسیه به راحتی میتواند از این اهرمها برای فشار بر غرب استفاده كند و برای همكاری با غرب بهای نسبتا سنگینی (مثلا در لهستان یا گرجستان) بخواهد. نتیجه این كشمكشها هرچه باشد، یك نكته مسلم است: روسیه كمتر حاضر است بدون گرفتن امتیاز با كشورهای غربی حاضر به همكاری باشد، و غرب باید برای مقابله با بسیاری از مشكلات امروز جهانی خود، از «مبارزه با تروریزم» گرفته تا مسایل مربوط به اسراییل و فلسطین، عراق و افغانستان و بالاخره ایران، بدون انتظار همكاری روسیه سیاستهای خود را تدوین و دنبال كند. و این یعنی كه اقدامات مشترك در این زمینهها كمتر از طریق سازمان ملل و بیشتر از خارج آن هدایت خواهد شد.
همزمان با این تحولات، گزارش مبنی بر تسریع در ارسال سیستم پیشرفته رادار ضد موشكی از آمریكا به اسراییل برای مخالفان جنگ با ایران باید بسیار نگرانكننده باشد. در گذشته، مشابه این سیستم تنها در جریان جنگ عراق، كه گفته میشد عراق دارای سلاحهای كشتار جمعی است و ممكن است اسراییل را هدف قرار دهد، در اسراییل نصب شد و نظامیان كارآزموده آمریكایی آن را مدیریت میكردند. اكنون نیز قرار است نظامیان آمریكایی همراه با این تجهیزات در اسراییل مستقر شوند. این اقدام سؤال ساده ای را پیش میكشد: در حال حاضر، اسراییل در خطر كدام حمله بالفعل نظامی است كه ضرورت این پیشگیریها را ایجاب كرده باشد؟ و پاسخ به این سؤال با توجه به جنگ روانی و تبلیغاتی بین جمهوری اسلامی از یك سو و اسراییل و آمریكا كه در سالها و ماههای اخیر جریان داشته است چندان مشكل نیست. اسراییل و آمریكا به تكرار بر تحملناپذیر بودن جمهوری اسلامی مجهز به سلاح هستهای تأكید كردهاند و مقامات اسراییلی و آمریكایی اصرار رژیم بر ادامه (و توسعه) غنی سازی را دلیلی بر عزم آن به رسیدن به چنین موقعیتی بر میشمارند. تبلیغات ضد اسراییلی مقامات ایران نیز برای اسراییلیان تردیدی بر عزم جمهوری اسلامی مجهز به سلاح هستهای در ضربه زدن به اسراییل باقی نگذاشته است. ولی آیا این خطر از دید اسراییلیان اكنون به صورت بالفعل درآمده است؟
ارسال سیستم رادار ضد موشكی یادشده، از قبل برای اوایل سال ۲۰۰۹ برنامهریزی شده بود. تصمیم در تسریع این امر برای چند ماه، به دنبال سفر اهود باراك وزیر دفاع اسراییل به آمریكا در ماه گذشته اتخاذ شد. این امر تنها یك معنا میدهد: جدول زمانی عملیات نظامی كه استقرار این سیستم بخشی از آن بشمار میرفته دچار تغییر شده و دست كم بخشهایی از آن به جلو افتاده است. دلیل این كار میتواند یكی از دو چیز باشد. یكی این كه مقامات اسراییلی و آمریكایی در ارزیابیهای خود از خطر اتمی شدن جمهوری اسلامی بازنگری كرده و به لحاظ زمانی آن را جلو آوردهاند. و دوم این كه با توجه به تغییر حكومت آمریكا در آغاز سال آینده میلادی و احتمال روی كار آمدن باراك اوباما، مقامات اسراییل خواستهاند در حكومت بوش این خواست خود را محقق كنند و مانع از آن شوند كه این برنامه در حكومت آینده آمریكا دستخوش تغییر قرار گیرد. دلیل آن هرچه كه باشد یك امر مسلم است. در دو سه ماه آینده، اسراییل از حمایت یك سیستم رادار پیشرفته ضد موشكی برای دفاع از خود مجهز خواهد بود - و این امر كار حمله هوایی اسراییل را به ایران، بدون احساس خطر از حملات متقابل موشكی ایران به اسراییل، به مراتب سادهتر خواهد كرد.
خبر مربوط به استقرار این سیستم ضد موشكی در اسراییل تحت الشعاع گزارشهای مربوط به روسیه و گرجستان از یك سو و تبلیغات انتخاباتی آمریكا از سوی دیگر قرار گرفت و در رسانههای ایرانی یا جهانی انعكاس زیادی نیافت. ولیهمزمانی این واقعه با بحران جدید بین روسیه و غرب باید زنگ خطر بزرگی را برای ایران به صدا درآورده باشد، كه چنین نشده است. احساس امنیت كاذبی فضای سیاسی ایران را در گرفته است. مقامات حكومتی سرگرم كشمكشهای درونی خود هستند و اصلاحطلبان برای تصرف قدرت در ۱۰ ماه دیگر از اكنون خیز برداشتهاند. اظهارات اخیر آقای خامنهای از زاویه دید ناظران غربی بسیار خطرناك و ناامیدكننده تلقی خواهد شد. برای اینان اكنون دیگر تردیدی باقی نخواهد ماند كه سیاست احمدینژاد همان سیاست جمهوری اسلامی است، و حملات تلویحی خامنهای به رفسنجانی و خاتمی هر گونه امیدی را برای اثرگذاری این افراد در سیاست خارجی و تعدیل آن تبدیل به یأس خواهد كرد. گام بعدی غرب با ایران نه از طریق شورای امنیت (كه به احتمال زیاد از سوی روسیه وتو یا تضعیف خواهد شد) و بلكه در خارج آن شكل خواهد گرفت. اظهارات اخیر آقای خامنهای كار تحلیل و ارزیابی غربیان، و همسویی دید آنان، را در باره سیاست خارجی و هستهای ایران تسهیل خواهد كرد، و اسراییل نیز برای هر گونه تصمیمی كه به تنهایی یا همراه با غرب برای برخورد با ایران بگیرد آمادگی كامل خواهد داشت.
From: Iran Emrooz
Recently by Hossein Bagher Zadeh | Comments | Date |
---|---|---|
فقر فرهنگی نقد در اپوزیسیون | 1 | Dec 02, 2012 |
از ادعا تا عمل | 5 | Nov 21, 2012 |
انتخاب مجدد اوباما | 3 | Nov 15, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
Well, ZioNazis and MEK love you now
by Mehdi on Fri Aug 29, 2008 12:24 AM PDTThat must be a step in the right direction - NOT! :)
Mr. bagherzadeh, great job
by Farhad Kashani on Wed Aug 27, 2008 06:23 PM PDTMr. bagherzadeh, great job exposing the true war mongerer Khamenei. Only an Iranian, like yourself, who has lived in Iran and experienced and witnessed the brutality and war mongering nature of this regime, can understand how this regime operates.
They have been war mongering for 30 years now. We paid the price once during the 8 years war, and another one is on the way. As long as we have these savages in power, we will always have war.
But he is a good Muslim!
by Jahanshah Rashidian on Wed Aug 27, 2008 12:16 PM PDTAlthough, Ahmadinejad has not been a successful president in economic and diplomatic domains and that his controversial personality is even questionable for Iranians, Khamenei still prefers to give him credit, and who knows, if props him up for another term? Because of his strong Islamism. According to the Agence France Presse, he has mulitplied by 20 his budget for internal propagation of "The Culture of Koran and Mosque." Is that not above all national and international criteria for the Supreme Leader?
"...M. Ahmadinejad a pris ses fonctions à l'été 2005 et M. Safar Harandi
est considéré comme l'un de ses plus fidèles collaborateurs.
Le
ministre a expliqué que le budget des activités culturelles pour
promouvoir le Coran avait «été multiplié par 20 au cours des trois
dernières années, passant de 7 milliards de rials (767 000 $CAN) à 150
milliards de rials (16,4 millions $CAN)».
Le budget culturel
alloué aux mosquées est passé quant à lui de 1,5 million de rials (soit
164 $CAN) par mosquée et par an à près de 20 millions de rials (soit
2200 $CAN), selon le ministre.
Même si ces chiffres restent très
bas, ils soulignent la volonté du gouvernement de donner la priorité à
la culture religieuse et révolutionnaire, a souligné M. Safar Harandi.
Après
son élection, le président Ahmadinejad avait expliqué vouloir revenir à
la culture et aux valeurs des premières années de la révolution
islamique de 1979.
Le guide suprême iranien, l'ayatollah Ali
Khamenei, a affirmé il y a trois jours que le président Ahmadinejad et
son gouvernement avaient le mérite d'avoir «arrêté net le processus
dangereux de l'occidentalisation et de la sécularisation qui était en
train d'infiltrer le corps décisionnaire du pays..."
Are You Surprised,
by Killjoy (not verified) on Wed Aug 27, 2008 07:32 AM PDTMr. Bagher Zadeh?