پاييز در نياوران

پاييز در نياوران
by iman_tavassoly
09-Nov-2009
 

براي فرشته خاطرات كودكي
-----------------

دستها که می خواهند در هم شدن را
پاها که مزه مزه می کنند ایستادن را
و هوای سیال ذهن ...
من هنوز معتاد رخوت پاييزم.

ماندن يا رفتن؟
سوال كودكانه سالهاي دور

نه رفیق
پاییز در نیاوران آبی است
رفتن ورفتن در سرنوشت ماست

شاید شاید شاید ،رفتن ،
همین رفتن ها
معنای زندگی باشد

پاییز در نیاوران آبی است
و من هنوز معتاد رخوت پاييزم

نه رفیق
من از ماندن جا مانده ام و از رفتن می هراسم
من از دیوارها که خانه ها را می سازند و از خانه های سفید و سیاه بی زارم
در شهر تو که آدمی آدم نیست
و کلاغها هم از نشستن در کنار پیاده رو می هراسند
من وسوسه عشق را و لذت دروغین ایستادن را
به بهای سنگین سنگ شدن
نمی ستانم

برای رفتن بهانه زیاد است و برای ماندن دلخوشی کم

سوگند به نام این شهر
که من در رویای تبتم......

"در سرزمینی که عشق کاغذی است
انتظار معجزه را بعید می دانم....*"

* به نقل از شعري از خسرو گلسرخي


Share/Save/Bookmark

Recently by iman_tavassolyCommentsDate
نور و نمک
2
Dec 02, 2009
عشق مدیترانه ای
-
Nov 19, 2009
چنين گفت زرتشت
-
Oct 30, 2009
more from iman_tavassoly
 
Red Wine

...

by Red Wine on

Ohhhh ... I still remember Niavaran ... So lovely and so inforgetable...thank you .