Meet the Press شاه در

IranAbroad
by IranAbroad
23-Nov-2007
 

به‌نقل از وبلاگ ایرانیان برونمرز

یکشنبه گذشته به مناسبت شصتمین سالگرد این برنامه بخشهای بسیار کوتاهی از مصاحبه‌های شخصیتهای مهم تاریخی که در این برنامه ظاهر شده‌اند پخش شد. یکی از این شخصیتها محمدرضا پهلوی شاه سابق ایران است. (بعد از آگهی و از دقیقه ۲:۳۰) او در این مصاحبه می‌گوید

تا جائیکه به ما مربوط می‌شود ما بازیچه هیچ کشوری از جمله امریکا نیستیم

اگر از سلطنت‌طلبها بپرسید خواهند گفت که همین حرفهای شاه در سالهای آخر حکومتش سبب نگرانی غرب و مخصوصا امریکا شد و آنها خواستند با روی کار آوردن آخوندها به او گوشمالی بدهند.
اگر هم از مخالفان بپرسید می‌گویند شاه سعی داشت با این روشها خود را مستقل از غرب نشان بدهد.
ولی به‌نظر من قضیه بسیار پیچیده‌تر از این تفسیرهای ساده‌انگارانه است.

Share/Save/Bookmark

more from IranAbroad
 
default

موافق نیستم

ِدختر کاشف السلطنه (not verified)


تمام شواهد برآن گواهی میدهند که آن انگلیس مادر قحبه بود که شاه را بیرون کرد و آمریکا یک ابلهی بیش نبود و نیست و هم نخواهد بود

================
تشکیل لژ اسدآبادی ملایان
توسط شریف امامی

پس از انتشار اسناد مهم و شگفت انگیز شبکه فراماسونری در ایران توسط اسمائیل رائین، آن هم در زمانیکه حاکمیت ماسونها در ایران برقرار بود این گمان بوجود آمد که به زودی شاه از طریق اقدام کودتا مانندی به حکومت دویست ساله این باند فاسد و خیانت پیشه خاتمه خواهد داد ولی دیری نپایید که واکنش های تند و خشم آلود رهبران این شبکه نظیر شریف امامی که از حمایت و پشتیبانی دولت و طراحان انگلیسی برخوردار بود، زمینه سرنگونی شاه را فراهم نمودند که سبب شادی و شادمانی هر چه بیشتر این شبکه فاسد گردید.
تعداد زیادی از رهبران و رؤسای لژها و اعضای سازمان فراماسونری ماهها و هفته ها پیش از سقوط رژیم پهلوی و حتی پس از انقلاب با حمایت انقلابیون با خارج نمودن سرمایه های نامشروع خویش ایران را ترک نمودند و تعداد معدودی هم زیر چتر حمایت حکام شرع قرار گرفتند و با آنها همکاری نمودند.
پس از انقلاب، شریف امامی در انتقال بسیاری از سرمایه ها و ثروت های بنیاد پهلوی که بعدها نام بنیاد مستضعفین را به خود گرفت، نقش اصلی را عهده دار بود. در ابتدا او توانست شبکه عظیم فراماسونری ایران را زیر چتر انقلابیون خارج کرده و در لوس آنجلس بازسازی نماید و سپس رابطه های جدید شبکه خارجی فراماسونری را با حکومت اسلامی فراهم می سازد. آشنایی دیرینه او با ملایان در ایران زمینه ایجاد لژ فراماسونری اسدآبادی را در حکومت اسلامی امکانپذیر می سازد که در سال 1361 تشکیل لژ اسدآبادی که محل اجتماع اعضای آن در میدان ونک تهران می باشد صورت گرفت. ریاست آن را به آیت الله مهدوی کنی طبق تشریفات فراماسونری می سپارد. چنین اقدامی و تشکیل چنین مجمعی با آگاهی ارتباطات بسیار نزدیک و دیرینه آیت الله مهدوی کنی (که همسر او نیز انگلیسی می باشد) با دولت انگلیس بوده است. نام لژ اسدآبادی از جمال الدین اسدآبادی یکی از مزدوران فراماسون انگلیس گرفته شده است که در نشر استعمار مذهبی، خدمات فراوانی کرده است و لژ فراماسونری اخوان المسلمین توسط شاگردان او با حمایت انگلیس در مصر بوجود آمد.
همانطور که می دانیم در زمان سلطنت پهلوی در لژهای همایون، مولوی و لژ بزرگ ملی ایران که محمد رضا شاه ریاست آن را به عهده داشت و همچنین در لژ اسدآبادی حکومت اسلامی تابلوی بزرگی از سید جمال الدین با پیشبند فراماسونری و در لباس استادی در محافل خود نصب می کردند و می کنند.)
سید جمال در مصر با لژهای دیگر فراماسونری نیز در تماس بوده و در محافل آنها نیز به عنوان مهمان (ویزیتور) شرکت می کرده است، از جمله:
۱- گراند لژ محلی مصر Grand lodge of Egypte
۲- لژ مازینی Mazzini که به زبان ایتالیائی کار می کرده
۳- لژ نیل Nile Lodge
۴- لژ یونانی قاهره که به زبان های یونانی و فرانسه کار می کرده است.
سید جمال الدین پس از چهار سال فعالیت در لژ ماسونی وابسته به انگلیس و رسیدن به مقام « استاد اعظم » در سال ۱۸۷۹ به گفته ای به دلیل اعلام نمودن لائیسیته و مذهبی نبودن، از لژ کوکب شرق اخراج شد چرا که لژهایی که مستقیماً به انگلیس وابسته می باشند نهایتاً می بایست مذهبی باشند در صورتیکه ما می دانیم که سید جمال و دستیار او شیخ محمد عبده و جورجی زیدان از بنیانگذاران فکری اخوان المسلمین می باشند یعنی در مسیر پروژة استعمار مذهبی انگلیس فعال بوده اند، بنابراین او چگونه می تواند ناگهان اعلام لائیسیته کند؟ و این نیز سناریویی بود که در آن زمان توسط انگلیس برنامه ریزی شد.

معماران و استادان سازمان منحوس و مصیبت باری که نام فراماسونری بر آن نهاده اند، بعد از انقلاب شوم 1357 زمانیکه دو سه میلیون ایرانی باسواد و میهن دوست از مملکت خویش مهاجرت نمودند برای اینکه مبادا این نیروی عظیم انسانی با امکانات فکری و مالی خویش علیه حکومت اسلامی برخیزند، سه گروه از عمال مورد اعتماد خود را که سالها پیش به عضویت شبکه فراماسونری در آمده بودند مانند دکتر شاپور بختیار، فرح دیبا، مسعود رجوی و ... را مأمور نمودند تا با همکاری با سازمانهای جاسوسی سیا، انتلیجنس سرویس و موساد و همچنین دریافت کمکهای مالی اپوزیسیون خارج از کشور را به دست آورند و با استخدام گروه بیشماری از باند روشنفکران و مزدوران خودفروش، نیروی سه چهار میلیونی میهن دوستان را خنثی نمایند.

به گزارش ساواک مورخ 26/9/1356 :
« در حال حاضر اعضای شورای عالی، درجه سی و سوم 16 نفر می باشند که قریباً آقای شریف امامی استاد اعظم لژ بزرگ ایران به عضویت شورای عالی پذیرفته خواهد شد ... »

سند شماره 14: سوگندنامه نامبرده
« من جعفر شریف امامی اسوار و سرباز حقیقت این شمشیر را چون رمز تکلیف و نشانه فداکاری در راه دفاع از دیگران (یعنی سایر اعضاء) و کتاب آسمانی را چون چراغ راه خود می پذیرم (کدام کتاب آسمانی؟ انجیل؟! تورات؟! یا قرآن؟!) و به ایمانم و شرافتم و دینم (کدام ایمان؟ کدام شرافت؟ کدام دین؟) سوگند یاد می کنم و پیمان می بندم که با وفاداری همه تکلیف های یک بزرگ بازرس کل و با اختیار درجه سی و سوم (بزرگترین درجه فراماسونری در ایران) انجام دهم ... »
هم اکنون لژ اسدآبادی متشکل از بیش از سی لژ وابسته که انجمن حجتیه، مؤتلفه اسلامی، جامعه واعظ در آن جای دارند، با قدرتی بیشتر بر دستگاه رهبری عمل می کند. همه آخوندهای بانفوذ و مؤثر در حکومت اسلامی مانند رفسنجانی و ... در شبکه های فراماسونری اسدآبادی عضویت دارند و همچنین از بازاریان بانفوذ همچون عسگراولادی و ... در مسیر هماهنگ با سیاست های استعماری انگلستان به پیش می روند. این شبکه های فراماسونری اسدآبادی با همکاری فراماسون های مزدور رژیم سابق در لوس آنجلس ارتباط مستقیم دارند و در ترفندهای ضد ملی و میهنی برای استمرار حکومت اسلامی اشتراک مساعی می نمایند.
روزنامه مكزيكو هرالد فاش كرد كه در كنگره بين المللي فراماسونها كه بطور محرمانه در اكتبرسال ۱۹۸۲ در مكزيك برگزار شد، دونفر نماينده از طرف خمينی ، بنامهای سيد محمد شيرازی و سيد محمود دعايی، شركت داشته اند (مكزيكو هرالد، چاپ مكزيكو سيتی.مكزيك-اكتبر۱۹۸۲)
ارتباط خمينی و دارو دسته اش با فراماسونری بين المللی، پيشتر ها آشكار گرديد. محمد بهشتی، عبدالكريم موسوی اردبيلی، ربانی املشی، سيد عبدالله شيرازی و عده ای ديگر عضو لژ اسلام فراماسونری بوده و هستند كه پس از آنكه خمينی جنايتكار از سيد جمال الدين اسد آبادی، اين سرسپرده انگليس، صهيونيسم و فراماسونری جهانی بعنوان نخستين رهبر انقلاب اسلامي خاورميانه نام برد، لژ اسلام به لژ سيد جمال الدين اسدآبادی تغيير نام يافت و مهدوی كنی رييس مادام العمر اين لژ است كه همواره يك پايش در تهران و پای ديگرش درلندن است. سيد محمد خاتمی. هنگامي كه دوشادوش بهشتی معدوم در آلمان و در شهر هامبورگ كار مي كرد، ديگر مدتها بود كه عضو فراماسونری بود. خود بهشتی در زمان اصل چهار ترومن در دفاتر اصل چهار كار می كرد و از آن هنگام به عضويت فراماسونری در آمد.
در اينكه بيشتر رهبران و دست اندركاران رژيم جمهوری اسلامی يهودی -ماسون هستند بر هيچكس پوشيده نيست. شيخ خزعلي، عطاالله مهاجرانی، برادران لاريجانی، ناصر مكارم شيرازي (كه زني انگليسی- يهودی نيز دارد)، نوربخش، هاشمی عراقی شاهرودی (از يهوديان عراق)، كمال خرازی (وی هنگامی كه در سياتل آمريكا درس می- خواند به همه هم دوره ای های خود گفته بود كه يهودی است) حبيب الله عسكر اولادی تازه مسلمان (از آنجا وی تازه مسلمان است كه پس از مهاجرت خانواده اش از عراق به ايران، از دين يهوديت به اسلام گرويدند. گرويدن به اسلام مليت يهودی عسكر اولادی را تغيير نمی دهد. از آنجا كه امام يازدهم شيعيان فرزندی نداشت و بدين خاطر افسانه مهدی موعود پيش آمد، خانواده عسكر اولادی نيز خود را اولاد عسكر خواندند و بدينگونه به ريش مسلمانان اينگونه خنديده اند.) از جمله يهودی-ماسون های حاكم بر ايران می باشند.
از باند-خانواده هاشمی رفسنجانی سخن نمی گويم كه اين مسئله مانند روز برای هر ايرانی روشن است. باند-خانواده رفسنجانی مانند باند خانواده خواجه رشيداالدين فضل الله همدانی وزير يهودی اشغالگران مغول. تمامی اهرم های اقتصادی-سياسی را در دست دارند. باند يهودی- ماسون رفسنجانی بی اعتنا به خامنه ای تمامی كارهای خود را انجام می دهند. اين باند با در دست داشتن راديو و تلويزيونهای درون و برون مرزی (تلويزيون تپش و ديگر راديو و تلويزيونهايی كه مزدور عليرضا نوری زاده با آنها كار می- كند) چندين سايت اينترنتی از جمله سايت رادیو فردا، رادیو اسراییل، رادیو بی بی سی ،روزي دات كام و گويا و... تلاش می كنند ايرانيان برون مرز را نيز همانند ايرانيان درون مرز كنترل كنند. بايد افزود كه پس از خواجه رشيدالدين فضل الله همدانی، سعدوالدوله يهودی وزير مغولها شد كه مردم پس از پيروزی بر مغولان، سعد الدوله را تكه تكه كرده و جلوی سگ انداختند. در ايران هم روزی می- رسد كه مردم ما ماسونهای فرمانروا بر سرزمين ما را تكه تكه كرده و جلوی سگ بیاندازند. آن روز پشت دروازه است.