Javad Yassari

Good morning Javad agha

Please provide a link for contribution. Have to come back and read the poems later. It was about time for another poetry link ;-)

‫این یک ی

برای فضل و تفضلی که آقای یاسری اینجا پراکند:

‫یابا, به مردی و نيروی بازو مناز

كه نازش به علم است و فضل و كرم

شنودی كه با زور و بازوی پيل

رهی بود كاووس را روستم؟

به فضل جوی حرمت كه مرد خرد

به فضل شد سوی مردمان محترم

Take me to the moon...

A Nation of poets!

This has been such a marvelous idea, Mr Yassari!

So many of these poems are going to my notebook.

Ladies and Gentlemen, YOU made my weekend :-)

Ali P.

Good morning to you too :o)

تلخ کنی دهان من قند به دیگران دهی
نم ندهی به کشت من آب به این و آن دهی
جان منی و یار من دولت پایدار من
باغ من و بهار من باغ مرا خزان دهی

IRANdokht

صبح بخیر با ت

بندم خود اگر چه برپای نیست
سوز سرود اسیران با من است
و امیدی خود به رهاییم ار نیست
دستی هست که اشک از چشمانم می سترد
و نویدی خود اگر نیست
تسلایی هست.

شاملو

ب برای فردا

great job everyone

دل در هوس تو چون ربابست رباب          هر پاره ز سوز تو کبابست کباب
دلدار ز درد ما اگر خاموش است         در خاموشی دو صد جوابست جواب

IRANdokht

And our tally stands at

$12.60 at this time.  Keep it up you guys!  And whoever wants to match my challenge is also welcome!  It's all for the very good cause of Iranian.com, our home away from home.  Raah-e doori nemireh!

البرز عزیز

افتخار دادید.  لطفا حتما بازگردید و به این جمع لطف ببخشید.

ترسم که اشک در غم ما پرده در شود

وین راز سر بمهر بعالم سمر شود

گویند سنگ لعل شود در مقام صبر

آری شود ولیک بخون جگر شود

شب خوش منوچهر جان...

و شاید من هم بیاد شب بخیر بگم

ممنونم از شما جواد عزیز

شب خوش بر منوچهر عزیز و من هم مرخص می شوم تا فردا!

مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم

هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم

شب خوش مورچه عزیز، و این هم یک دال

دوستان را هر سخن، هركار، بذر افشاندن است

در ضمير يكدگر

باغ گل روياندن است

بچه ها ببخشید

دوستان هنگام بدرود است و ما خون دیده ایم

ای بسا از مهربانی شما بر خورده ایم

باید فردا سر کار بروم و الان ساعت سه بامداد است.

شاد باشید

شب خوش بر مورچهء فرنگی خوش ذوق

با تشکر از محبت شما در سهیم شدن اشعار منوچهر هنرمند و به امید دیدار!

دوستان گرامی شب خوش ..

تا که پیمان محبت بسته ایم؛

هم ز زنجیر منیّت رسته ایم؛

تا به دریای غنا پیوسته ایم؛

کی فتد ما را به دل سودای جنگ؟

تا سرای ساکن دلدار من

می دود هر ذره ای بی خویشتن؛

آن دلی کو در نیابد این سخن؛

در جهان بسیار نبود پاره سنگ؟

تمام اشعاری که امشب  تقدیم شد از کارهای اقای منوچهر عوض نیاست.

مورچهء فرنگی

کاف و اینک لطفا دال

کنون که در چمن آمد گل از عدم بوجود

بنفشه در قدم او نهاد سر بسجود

بنوش جام صبوحی بنالهء دف و چنگ

ببوس غبغب ساقی بنغمهء نی و عود

آقا جواد؛

دوستان؛ خوش باده نوشید با دم نوروز پاک

چون رسد ایام شادیّ و شود خور تابناک

این ی برای مورچه عزیز

يادم آم كه شبي باهم از آن كوچه گذشتيم

پر گشوديم و در آن خلوت دل‌خواسته گشتيم

ساعتي بر لب آن جوي نشستيم.

البرز جان؛

تا چند به خاکی تو؟ چون بره هلاکی تو؟

بال و پر خود بگشا؛ آماده شو پروازی.

آقا جواد؛

ما سعادتمندتر ز گفتار شما

شاد بودن هنراست و شاد کردن هنری بالاتر

ژاله اصفهانی

شاد باش ای یارخوش سودای ما

ای دوای جمله علتهای ما

lotfan ye "teh" bedid

در سينه من نيز ، دلي گرم تر از اوست .
او يك سرآسوده به بالين ننهادست
من نيز به سر مي دوم اندر طلب دوست .

حواسم به شعرهای زیبا پرت میشود!

یکدو جامم دی سحرگه اتفاق افتاده بود

وز لب ساقی شرابم در مذاق افتاده بود

از سر مستی دگر با شاهد عهد شباب

رجعتی میخواستم لیکن طلاق افتاده بود

مورچه عزیز، بسیار زیبا هستند!

 من صبر می‌کنم تا نوبت بعدی.

Daal

در دل یک شب تندر زدۀ طوفان زا.

حاصل عمر تبه شد

چو بدیدم تو نشستی به میان.

حالیا، من به عبث می گشتم

گرد کانون تصور به مدار؛

نه چو تیری که رود یک ره راست

سوی یک مقصد معلوم به کار

و نشیند به دلی.

مورچهء فرنگی

البرز جان؛

دلفريبان نباتي همه زيور بستند
دلبر ماست که با حسن خدادادآمد

حافظ

اقا البرز،

من دارم از اشعار شاعر ایرانین دات کام  عصر خودمان اقای عوض نیا استفاده میکنم.

مورچهء فرنگی

مورچه عزیز

نهی و اصلاح و دو صد نیکی کردار که گفت

جمله در مجلس عشاق فراموش آمد

منوچهر عزیز، از سعادتی که به دست آمده غافل نیستم!

با یاران جور ساعتی را گذراندن مایهء مباهات است.

دلا دلالت خیرت کنم  براه نجات

مکن بفسق مباهات و زهد هم مفروش

Dal lotfan..

در نهانخانة جانم، گل ياد تو، درخشيد

باغ صد خاطره خنديد،

عطر صد خاطره پيچيد

البرز

آقا جواد؛

دل چهری به تماشای چمن رفت ز دست

شایدش سبزه ی یاریست که در یاد آمد

گ' برای اقا البرز

گوشها باز به نجوای خم اندر خم آن رهگذران،

پی خود میگشتم

بی خود و دل نگران

همچو گویی به دل یک گودال:

بی جهت، بی روزن.

مورچهء فرنگی