چند وقتی بود که خیلی یاد بابا بودم و دلتنگ او و میخواستم در باره این عزیز راه دورم که بیشتر از ده سال هست ندیدهام مطالبی را بنویسم و به عنوان "ایرانی روز" در بلاگ پست کنم، ولی صبر میکنم چونکه میدانم اگر پدر من هم بود ترجیح میداد صحبت این هموطن عزیز را بشنود و داستان این مظلومین را با دیگران در جریان بگذارد.
به امید روزی که هیچ دختری به اجبار از پدرش دور نباشد.
مونا
-------
ساعتهاست بر صندلی های سالن انتظار اوین نشسته ایم تا اسامیشان را بخوانند. از بلندگوصدایی میگوید: مهوش ثابت ! فریبا کمال آبادی ! وحید تیز فهم ! عفیف نعیمی !جمال الدین خانجانی! بهروز توکلی ! سعید رضایی !
پله ها را با سرعت طی می کنیم. هیجان در چشمان همه موج میزند. سعی میکنیم هرچه زود تر خود را به طبقه بالا برسانیم تا بیش از این عزیزانمان را در انتظارنگذاریم.
یک هفته کامل انتظار برای یک ربع ملاقات با خانواده ! بی عدالتی است. همه این را می دانیم و با این وجود وقتی چهره های معصومشان را می بینیم که از آن سوی کابین ملاقات با شوق به ما چشم دوخته اند همه ی سختی ها و بی عدالتی ها را فراموش می کنیم.
شانزده ماه است که این داستان ادامه دارد.
شانزده ماه است که این هفت نفر انسان های شریف بی گناه همچون صدها هموطن دیگرشان در بند ظلم گرفتارند. شانزده ماه است که منتظر برگزاری دادگاهند. دادگاهی که میگویند قرار است بعد از بارها تغییر تاریخ این هفته برگزار شود.
هربار که پدرم خبری این چنینی را می شنود لبخند می زند. در پشت لبخند او دنیایی از احساسات پنهان است. دنیایی از آرامش و توکل ناشی از ایمان قوی او به راهی که در پیش گرفته و دنیایی از غم ودلتنگی انسانی که تشنه ی آزادی است.
گاهی که ملاقات حضوری است بدن لاغر شده او را در آغوش میگیریم و دست های سرد او را در دست می فشاریم تا انرژی وعشق خود را به او منتقل کنیم و او به تک تک ما توجه می کند از زندگی و فعالیت هایمان می پرسد و با پیوند که در سالهای اولیه نوجوانیش از داشتن پدرمحروم است شوخی می کند و او را در آغوش می فشارد.
از خاطرات زندان برایمان می گوید. چه خاطراتی که سالهای زندگی افرادی که در جامعه چنان مفید بودند اکنون در روزمرگی درون دیوار های زندان تلف می شود. هرکدام با مشکلات جسمی خاصی روبرو هستند و ازکمترین امکانات همچون داشتن تخت هم محرومند. هر چند به خوبی می دانند که برای رسیدن به اهداف عالی همیشه فداکاری واز خودگذشتگی لازم است. و این بهایی است که لازم است پرداخته شود.
دراین چند ماه اتهامات گوناگونی به این هفت نفر نسبت دادند و آن ها با تکیه بر اعتقادات راسخشان چون کوه استقامت کرده واز عقاید و خواسته های خود و جامعه بهاییان ایران دفاع کردند. این جامعه که سالها هدف انواع ظلم ها و تضییقات بوده است اکنون بیش از پیش نگران وضعیت مدیران اسبق خود و دیگر افرادی است که تنها به دلایل اعتقادی در زندان به سرمی برند و مشخص نیست که چه حکمی در مورد آنها اجرا خواهد شد.
در ملاقات ها به پدرم چشم می دوزم ودر حالی که اشکم روان است در این اندیشه فرو می روم که اگر دادگاه اینان نیز بر اساس اصول قانونی و حقوق بشری برگزار نشود واگر ما را برای همیشه ازنعمت داشتن او و آرامش وعشقی که به زندگیمان می بخشد محروم کنند، چگونه می توانم به زندگی با خلائی که این چند ماه به واسطه نبودنش درزندگیم وجود داشت ادامه دهم؟
اما می دانم که رنجی که در طی این چند ماه کشیده شد،سختی دوری از پدر ها و مادر هایمان وروز هایی که این عزیزان بی هیچ گناهی در بند بودند فراموش نخواهد شد.تاثیرات این استقامت ها به زودی آشکارخواهد شد و ایرانی سربلندو آزاد برای همه ی افراد از عقاید و باور های مختلف خواهیم داشت.این را باوردارم و به امید آن روز و دیدار مجدد پدرم به زندگی ادامه می دهم.
مامن رضایی (دختر سعید رضایی)
//www.schrr.net/spip.php?article6303
Recently by Mona 19 | Comments | Date |
---|---|---|
جمهوری اسلامی: "دیگر اجازه دفن و خاکسپاری به بهائیان داده نشود" | 5 | Aug 17, 2011 |
نماز جماعت با قاشق داغ | 4 | Jun 17, 2011 |
«مامان، چرا تو؟» | 6 | Nov 05, 2010 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
...
by Mona 19 on Mon Oct 19, 2009 04:37 AM PDTآقای شراب ارغوانی
ظلم هیچ وقتی پایدار نبوده و نیست، "فواره چو بلند شود سرنگون شود"،
دلتنگم ولی امیدوار....به امید روزی که همه ما به ایران زیبا در کمال
امنیت و اسودگی خاطر بر گردیم.خوشحال از دیدار شما در بلاگم.دلتان شاد و
لبانتان خندان.
مونا
...
by Red Wine on Sun Oct 18, 2009 07:08 PM PDTمونا جان ...
مطلب شما را خواندیم و سخت تحت تاثیر قرار گرفتیم.دلمان میسوزد که کاری از دستمان بر نمیآید.
نمیدانیم که چه به درگاه خداوندی کرده ایم که اینطور میسوزیم و فریادمان را کس نمیشنود ! انگاری زمانه با ما در قهر است، کس دردی از درد ما دوا نمیکند.
این چنین دردناک روزگار را سیاه نقاشی کنیم و به دور بی اندازیم ...
امید واریم که برسد آن روز که همه گان به ایران باز گردیم و خوش زندگی کنیم...
Mr. Faryar, and Faramarz
by abdAllah on Sun Oct 18, 2009 10:16 AM PDTDear faryar,
I think you misundrestood my words
I had said: ا"لبته اینها تمام معماهایی هستند که هر طرف(قوه قضاییه و یا این هفت تن )را زیر سوال خواهد برد"
what i meant was ,منظور این بود با روشن شدن این قضایا اگر طبق مدرکی مستدل قوه قضاییه ایران نتواند ثابت کند به افکار عمومی که این 7 نفر چگونه جاسوسی کردند و یا طبق چه مدرکی در بمب گذاری رهپوبان دخالت داشتند پس بنابر این در چشم عموم خود انها محکوم میشوند و صداقت خود را در نظر دنیا دیگر کامل از دست خواهند داد
کجای این گفته بنده توهین به بهاییان بود؟ به نظرم شما مطلبم را خوب متوجه نشدید.
و در مورد اول نیز بنده تنها نقل قول کردم و باز هم نباید به بهاییان بر بخورد.اگر موردی هست بفرمایید بنده تصحیح ویا توضیح دهم.
بعد هم که دعا کردم ازاد شوند کجای اینها را توهین امیز دیدید؟؟؟؟؟؟؟؟
اقای فرامرز فاتح شما فرمودید:People like you disgust me. Thats as much time I am willing to dedicate to a creature like you.
احتمال میدهم شما هم متاسفانه دچار بد فهمی شدید, مطلب بنده متعادل و در عین حال منتقدانه به نوع برخورد نامعقولانه و بعضا غیر قانونی و ظالمانه قوه قضاییه ایران نسبت به این هفت نفر بود و دیگر متهمان از نوع امنیتی میباشد. اصولا این نوع برخورد ناعادلانه و غبر فانونب مختص به رفتار با این 7 نفر نیست, در
دستگاه قضایی جمهوری اسلامی خلغ های قانونی که منجر به ظلم میشوند بسیارند مهمترین انها اینست که متهم را میتوانند تا هر وقت که بخواهند بدون وکلیل تحت عنوان اتهام" تهدید علیه امنبت ملی" نگه دارند
در این صورت ندادن وکیل به متهم را توجیه میکنند حال چه بهایی باشد و یا مسلمان و غیر. و این ظلم اشکار و کاملا خارج از انصاف میباشد و محکوم است
البته بهاییان گرامی تحت شعار وحدت باید همانگونه برادران و خواهران مسلمان هموطن و غبرکه دلشان در تب و تاب میافتد
در زمان محاکمه ها و ظلم های دیگر نیز به این گستردگی اگاهی دهند و محکوم کنند و بین خودی و غیر فرقی قائل نشوند چرا که همه انسانیم واعضای یکدیگر,
در ضمن متاسفم پدر خانم شما نیز توسط رزیم اعدام شد اگر زحمتی نیست نام ایشان را بفرمایید. متشکر
Persecution
by A.S.Mostafanejad on Sun Oct 18, 2009 09:01 AM PDTMy great grandfather was murdered in Semnan in 1920 for his Baha’i Faith. Even though he was a Seyyed, the clergy thought him too influential to live. He was not allowed to be buried in the cemetary and was buried on a hill side outside of town. After 90 years nothin has changed in the mindset of these so called pious people. they pillage and murder in the name of God. Not long ago they bulldozed the Baha’i cemetary in Tehran where my grandfather and my little sister were buried. They war against the living and the dead. In what fashion has Islam elevated the mind and the society of Iran? In what way has it made them more noble?
...
by Mona 19 on Sun Oct 18, 2009 09:01 AM PDTWhat a beautiful poem Mr.Amirhosseini, thanks for sharing, have a great day.
Many thanks Faryar jan
عبدالفتاح سلطانی در گفتگو با کمیته گزارشگران حقوق بشر:« ادامه بازداشت هفت مدیر جامعه بهایی، تنها اضافه نمودن باری بر دوش پرونده نقض حقوق بشر حاکمیت است»
Mona
The Yaran "Trial" postponed again...
by faryarm on Sun Oct 18, 2009 08:43 AM PDTThe Yaran "Trial" postponed again...
//news.bahai.org/story/734
I guess they are still looking for "evidence"...
مونا خانم عزیز
ebi amirhosseiniSun Oct 18, 2009 07:42 AM PDT
پدرجان ، پدرم ، کوه استوارم
با استقامت و با وقارم
تکیه می کنم به تو
غمم را می شنوی و باز هم مثل کوه استواری
ساکت و صبوری
سکوتت یک دنیا حرف برایم دارد
عشق و محبتت را از نگاه و لبخندت می خوانم
که همچو کوه استوار ، در خود پنهان داری
پدر با استقامت و باوقارم
پدرم ، پدر نازنینم
سختی زندگی فرسوده ات کرده
باز هم با استقامتی ، همچو کوه
کوه استوار من
تکیه به تو دارم
لبخند بزن ، شادباش
تا از شاد بودن و لبخندت
به من گرمی ببخشی
پدرم ، پدر نازنینم
سهیلا انوری
Ebi aka Haaji
...
by Mona 19 on Sun Oct 18, 2009 07:09 AM PDTI would not relinquish my pain for You in vain
will not give up my love for the Beloved till slain.
My keepsake from my Beloved is my pain
would not trade for a myriad cures this pain.~ Rumi
Ms.Rusta- Faghan - Faryar jan - Anita Aziz - Mr.Capitan - Dear Maziar - Irandokht jan - Souri Khanum - Kamran - Mr.Fateh - Sargashteh thanks for visiting my blog and left your thoughtful and warm comments. Best wishes to you and your loved ones.
Mr.Rashidian : You're helping in your wonderful way with your pen,sir. Keep up your good work with writing articles/blogs.
Mr.Kadivar : You're one of the friendliest contributers in this site, and a true gentleman. You have a unique way of conveying your message.Thanks for the video links.
Keep innocent hamvatan who are in prison at this moment in your thoughts and prayers. May one day all of us celebrate freedom and democrocy under beautiful blue sky in our beloved homeland.
Warmest regards,
Mona
مونای عزیز
SargashtehSun Oct 18, 2009 03:46 AM PDT
من هم مثل تو مدت زیادی از دیدن خانواده محروم بودم. سرانجام پس از 15 سال به آرزوی خودم رسیدم. امیدوارم که تو هم بتوانی آغوش پر محبت پدر را دوباره تجربه کنی.
جاسوس?!
AnitaSun Oct 18, 2009 02:27 AM PDT
جناب حداد
اموات بهائیان چطور؟انها هم جاسوس هستند ؟ قبرستان بهاییان در نجف آباد برای ۱۸ بار خراب کردند !!
//www.iranpresswatch.org/post/5122
آیا خانواده موسوی در روستای تنگریز هم جاسوس انگلیس و این و آن بودند؟
//news.bahai.org/story/645
Abdallah
by Faramarz_Fateh on Sat Oct 17, 2009 10:34 PM PDTPeople like you disgust me. Thats as much time I am willing to dedicate to a creature like you.
Dear Mona
by Faramarz_Fateh on Sat Oct 17, 2009 10:29 PM PDTOver the past 3 decades scores of Bahais, including my father-in-law have been killed at the hands of people who call themselves men of God, hold prayer sessions and start every speech in the name of God.
I hope you get to see your father very soon. I urge Muslim Iranians who live outside Iran to write to the Iranian embassies throughout U.S. and Europe and demand release of the 7 Bahais whom have been in captivity 16+ months.
جای تاسف بسیار
KamRan201Sat Oct 17, 2009 09:20 PM PDT
abdAllah, Reza41
by faryarm on Sat Oct 17, 2009 08:33 PM PDTWith respect:
What a pathetic and disingenuous attempt to appear sympathetic...
this tactic reeks of our old friend Reza41 from Ghom.
One would prefer that you put away your sheep's clothing and appear as the Wolf itself.
This really gives you away, as it is nothing less than the standard language used by the IR and its blogosphere hands, to appear sympathetic.
How can you expect any credibility when you try in your not so subtle way
even remotely suspect any Bahai of disrespecting Islam as in the language below:
"امیداوریم اینها تنها سو تفاهمی بیش نبوده باشد و با گرفتن تعهدی و از ایشان مبنی بر تبلیغ نکردن علیه اسلام این عزیزان به اغوش خانواده هایشان برگردند و این کابوس برای خانواده های این عزیزان هر چه زودتر پایان یابد
البته اینها تمام معماهایی هستند که هر طرف(قوه قضاییه و یا این هفت تن )را زیر سوال خواهد برد قوه قضاییه ???????????? How truly shameless...Injustice!
by Souri on Sat Oct 17, 2009 07:09 PM PDTthanks Mona jan for having shared this with us.
this is heartbreaking. How can anyone stay indifferent to all those injustice ?
Let all pray for "Yaran". May God protect them and give them the strength they need.
محاکمه بوف کور یا صداقت
abdAllahSat Oct 17, 2009 06:06 PM PDT
این محاکمه در واقع دوجانبه و به محاکمه کشاندن قوه قضاییه نیز هست
چرا که در طول این بازداشت بسیار طولانی و خارج از عرف اتهامات بسیاری به این 7 نفر خادمان بهایی وارد شده
جدی ترین اتهام وارد به انها به قولی از سایت بازتاب ارتباط انها با جریان بمب گذاری در حسینه رهپوبان وصال در شبراز است, حال زمان ان رسیده است که به قول انگلیسی ها
put up or shut up
به همین علت است که قوه قضاییه خود به زیر تیغ محاکمه خواهد رفت
جرم دیگر ایشان تبلیغ علیه نظام برمیگردد به تبلیغ دیانت بهایی که علارقم دستور حکومتی که نباید تبلیغ(روحی و غیره)
, میشد که به عقیده ایشان, جزوی از تبلیغ بهایی اتوماتیک وار مساوی میشود با تبلیغ بر منسوخ بودن اسلام که علیه اسلام به حساب می اید
اتهام دیگر این عزیزان مبتنی است بر ارتباط با دولت اسراییل که این را خود جداگانه باید دید که این ارتباط تنها با مدرک گرفتن شماره تلفن کد اسراییل است و یا خیر شنود شده که ایشان با کسی غیر از بیت العدل مرکز بهاییان در حیفا تماس گرفتند
البته اینها تمام معماهایی هستند که هر طرف(قوه قضاییه و یا این هفت تن )را زیر سوال خواهد برد
امیداوریم اینها تنها سو تفاهمی بیش نبوده باشد و با گرفتن تعهدی و از ایشان مبنی بر تبلیغ نکردن علیه اسلام این عزیزان به اغوش خانواده هایشان برگردند و این کابوس برای خانواده های این عزیزان هر چه زودتر پایان یابد
اللهم اخلص لکل المسجونین اینشالله
Heart Breaking
by Darius Kadivar on Sat Oct 17, 2009 02:42 PM PDTThank you for sharing this story with us Mona Jaan.
Our hearts go to you and your Loved ones.
Warm Regards,
DK
Mona jan
by IRANdokht on Sat Oct 17, 2009 02:26 PM PDTWhat a travesty! My heart goes out to you and all who have been separated from their loved ones with such cruelty and injustice.
My wish for you and all of us is to see a free Iran where everyone can live a peaceful and prosperous life.
Thanks for sharing this heartbreaking story. It's devastating to know how many of our people are going through such terrifying and difficult times.
IRANdokht
THANX MONA.......
by maziar 58 on Sat Oct 17, 2009 02:00 PM PDTJABRRE ZAMMANEH RA KE 2-3 NASL BAYAD SHAHED BASHAD.
BE OOMIDE ROOZI KE HAMEYE IRANIHA ZEER ASEMAN HAMISHE ABBI IRAN DAR SOLH VA SAFA ZENDEGI KONAND. AMEN Maziar
Dear Mona
by Jahanshah Rashidian on Sat Oct 17, 2009 01:25 PM PDTI wish I could help you! Thanks for the piece.
Mona Jan t.-(
by capt_ayhab on Sat Oct 17, 2009 12:37 PM PDTYou brought tears to my eyes. I pray for his health and your family.
Best regards
-YT
Dear Mona,
by faryarm on Sat Oct 17, 2009 12:26 PM PDTThanks for posting this...
One can not but feel the agony and pain of so many whose loved ones have been so unjustly treated.
I believe that more than ever, people of Iran as a result of the cruelty meted out to the average person in the last few months, have at last awakened to the reality and true face of what Bahais and other minorities have known and suffered for more than thirty years.
The day is coming when the sacrifice and unshakable steadfastness of the Bahais of Iran will be recognized, by even the Jailers and executioners...
What acts of astonishing character and heroism they must have witnessed !
lovingly
faryar
به امید برقراری عدالت
AnitaSat Oct 17, 2009 12:05 PM PDT
در سال روز دستگیری ناعادلانهء مدیران جامعهء بهایی ایران، تقدیم به آن هفت انسان آزاده و خانواده های عزیزشان
پس تو کی می آیی؟
دل من برای دیدار تو هر روز تنگ است
پس تو کی می آیی؟
ماه من صدای غمناک شبی بی رنگ است
پس تو کی می آیی؟
این را دختری ناله کنان
آه کشان
ضجّه زنان
زیر لب هی می خواند
رو به عکس پدری می کرد که
یکسال بود در آن خانهء متروک نبود
دخترک جای پدر گل می گذاشت
و چنین در دل خود گل می کاشت
و به عطر گل خود ایقان داشت
گل او از طَبَق یاران بود
پدرش را گویم
او به جرم مذهب
و به جرم دینش
در ته زندان بود
و کنارش شش گل خندان بود
همه آئین بهایی داشتند
همه سودای فدایی داشتند
جرم آنها، همگی ایمان بود
دخترک می دانست
گر چه در شهر، هوا باران است
لیک در دل، پدر شادان است
چون به عشق خالقش زندان است
دخترک گریه کنان
گل به دست
آه کشان
رو به عکس پدرش کرد و خواند:
همان هنگام که در بندی، تو آزادی
همان هنگام که آزادی، تو در بندی
همین دنیا که می بینی
همه از جنس آزادیست
همه از جنس آن بند است
که این بنده چو نادانست
نمی داند که اسمش چیست؟
نمی داند که آزادیست
دخترک گر چه خوب می دانست
که پدر آزاد است
و به روح، دلشاد است
لیک او دختر بود
و دلش کوچک بود
زیر لب زمزمه می کرد آرام
دل من برای دیدار تو هر روز تنگ است
پس تو کی می آیی؟
ماه من صدای غمناک شبی بی رنگ است
پس تو کی می آیی؟
پس تو کی می آیی؟
شاهین . ج
I feel your agony.
by فغان on Sat Oct 17, 2009 11:07 AM PDTMy heart goes out to you; stay strong.
مونا عزیز
Farah RustaSat Oct 17, 2009 10:32 AM PDT
به امید روزی که هیچ پدری از فرزندش جدا نشود مگر به اجبار زمان
FR