ترمیم حواس در آمریکای مرکزی


Share/Save/Bookmark

ترمیم حواس در آمریکای مرکزی
by Monda
09-Aug-2011
 

چون در این سایت مثل سایت‌های دیگر ایرانی، یک کسانی میان کامنت میذارن که وقتی‌ این همه زندانی و بدبختی و فضاحت در مملکتمون هست، حق نیست که آدم ایراندوست عاقلی پولشو در جاهای دیگه دنیا خرج کنه. یا این که فکر می‌کنن یکی‌ اومده اینجا پز بده. در هر حال، دوستام از این عکس‌ها خوششون اومده، پس به سرم زد که بلکی بعضی‌ از ایرانیان دات کامی‌ها هم بدشون نیاد.

ضمنا، میخوام به دوستان بگم که آمریکای مرکزی، برای طولانی مدت، به خصوص تنهایی‌، اصولأ رفتن نداره. اینو به این خاطر اضافه می‌کنم، چون وقتی‌ شدیدا احتیاج به ترمیم حواس داشتم، تصمیمم این بود که ۳ ماه به خودم آنتراکت بدم. یک سالی‌ در اینترنت گشتم تا به این نتیجه رسیدم که برای یک زن مثل من، جای امن تر، ارزان تر و ارامتری از آمریکای مرکزی پیدا نمیشه. به هر که از عزیزان اهل کوه، جنگل، دریا و موج سواری هم که گفتم- فورا ذوق زده میپرسیدن کی می‌تونن بیان اونجا پیشم. .به علاوهٔ سه چهارتا کار هم نشان کرده بودم، که در صورتیکه میل و تصمیم به ماندن طولانی مدت کردم، راحت تر بتونم خودم رو در محیط طبیعی‌ام حسّ کنم.  

می‌گفتم، اونجا‌ها خیلی‌ رفتن ندارد.  البته می‌تونم بفهمم چرا بعضی‌ از سرمایه داران ایرانی (مثل هژبر یزدانی و غیره) و خارجی‌ (مثلا اسپانیایی‌های زمان فرانکو)، پولهاشونو بردن اونجا، امنیتشونو خریدند و بهشت خودشونو ساختند.  حرف از هژبر یزدانی شد، توضیح بدم که از محّلی‌ها شنیدم، این بشر کلی‌ به اقتصاد مناطق مختلف کوستاریکا کمک کرد، از طریق مزارع قهوه تا کارخانه‌های سایر محصولات و مواد داخلی‌.  وقتی‌ از من میپرسیدن اهل کجا هستم، اول دیدم با شنیدن اسم آمریکا صامت میموندن، ولی‌ تا میشنیدن که از ایران مهاجرت کردم، اون وقت گٔل از گلشون شگفته میشد. اون‌جوری بیشتر حرفمون می‌اومد. یادتون باشه.  ضمنا بگم فکر آمریکای مرکزی رفتن رو اولین بار از گزارش تعطیلات و غروب آفتاب دوستمون بهرام  گرفتم. اینجا. دیدم خیلی‌ از رامسر خودمون داره.

درد سرتون ندم، چه خوب که ۵ تا کتاب با خودم برده بودم. چون  در بدو شروع سفرم، در فرودگاه دنور، به محض تایپ کلمه ایرانیان دات کام - لپ تاپم حالش بلکل به هم ریخت! یعنی‌ ۳ هفته بدون لپ تاپ بودم. در ضمن، در بهترین اوقات این سفر متأسفانه دوربین همرام نبود. یا اگه بود، چنان سیل بارانی رو سرم می‌ریخت که جرات نمیکردم از زیر پانچو‌ام (به خصوص در ارتفاعات، گل شل زیر پام) دوربین کوچولو مو بکشم بیرون.  اینشالا برای نوروز میخوام به خودم یک دوربین اساسی‌ هدیه بدم>>> photos


Share/Save/Bookmark

Recently by MondaCommentsDate
Dance in Iranian Movies
4
Jun 17, 2012
Mellow
12
Feb 08, 2012
Sing for You
3
Jan 17, 2012
more from Monda
 
Monda

Dears, Esfand Ashena va Vildemose

by Monda on

Thanks for your kind attentions and assessments : ) 

Have a great rest of the summer.


Monda

شیرین عزیزه

Monda


خوشحالم که یکبار هم من باعث تفریح تو شدم.  بدک نبود ولی از نظر موسیقی کمی در مضیقه بودم . اونم با لپ تاپ    داغون. بماند... چون تو اهل رقصی بهت بگم که اونورها یک کانال ٤٢ داشتن که هفته ای ٤  ساعت تدریس کومبیا، سالسا و مرنگه میگذاشت. که بمراتب از کلاس رقص در سن حوزه (پایتخت کوستاریکا) بهتر از اب در امد. اونم وقتی در اون سیل و مصیبت با اتوبوس مثل موش آب کشیده خودمو میرسوندم سر کلاس و معلم فوری بهم کفش پاشنه بلند میداد . نفهمیدم شماره پای منو از کجا بلد بود!  مرسی از ابراز احساساتت برای چند کلامی که ضمیمه عکسها کردم. شاد باشی. ماندا

ahang1001

ماندا جونم

ahang1001


خیلی لذت بردم از نوشتنت

از خوندنش بی اختیار نیشم وا شد

عکسهای زیبا رو هم تماشا کردم...راستش ما هم در آلمان میگیم کوستاریکا...خب یخورده اسمش سکسی...ولی فکر کنم درستش هم همین باشه

شاد و خرم باشی...و بازم بنویسی

شیرین

 


vildemose

 Monda khanoom gol,

by vildemose on

 Monda khanoom gol, shookhi bood...mashallah shoma beghadri ba hoosh va ba estedad hastid ke hichvaght ba in masaleh roberoo nakhahid bood.

Jaye ma ro ham khali konid and give us some report from the food out there. How's the food? Thank you for taking us with you on your journey.

"Politics is the art of looking for trouble, finding it everywhere, diagnosing it incorrectly and applying the wrong remedies." - Groucho Marx


Monda

Intentionally Baba!

by Monda on

hich rabti be premature dementia nadaasht : ))

I'm not a journalist nor a professional photographer. I don't like to be focused on recording of the memories - but actually being there and feeling my bonds, with nature as well as people.

Besides, Divaneh khan and Vildemose khanom, i chose not to carry my tiney camera on the suspended bridges, zip-lining trips and swimming simply because I could've easily lost it. Thank you for your visiting this blog (which btw, i had no idea was here! sorry for lateness in reply).


vildemose

 Excellent photos and

by vildemose on

 Excellent photos and diary. Enjoy it while you can...

Hope you've been able to avert pre-mature alzheimer....lol

"Politics is the art of looking for trouble, finding it everywhere, diagnosing it incorrectly and applying the wrong remedies." - Groucho Marx


Esfand Aashena

ریکا به زبان گیلکی یعنی‌ پسر!

Esfand Aashena


فکر کنم اگر تو چالوس صحبت از کستا ریکا بکنم یک چند ضربه شلاق حوالم بشه!

ماندا جان عکسهای قشنگی‌ بودند.  چقدر جک و جونور دور و بر آدم پیدا میشن!  آدم میترسه هر لحظه یک ماری، میمونی، ایگونأی چیزی پخ کنه تو دل آدم! 

Everything is sacred


divaneh

پس رفته بودی ولگردی

divaneh


ماندا جان از این عکسها و توضیحات خیلی لذت بردم. امیدوارم که حالا حواست سر جایش آمده باشد و دیگر بیرون که میروی، دوربینت را جا نگذاری. 


Red Wine

...

by Red Wine on

جهانشاه جان،قربانَت گرديم،غَرَضْ چیزی نیست جز یاد آوری...ما که در زبانِ  اسپانیولی ``آ`` نداریم ! این کلمه به زبانِ  اسپانیولی ..دقیقاً کُسْتا ریکاْ خوانده میشود ! کاستا به اسپانیولی معنایِ  دگر میدهد که اصلاً ربطی‌ به این کشور ندارد،زبانِ  اسپانیولی بسیار حسّاس است به تلفظ (مانند هر زبانِ  دیگر!)

با سپاس از شما .


Jahanshah Javid

How do you say Costa Rica?

by Jahanshah Javid on

Red Wine jaan! I changed the Persian spelling of Costa Rica in the text. I checked and it seems the correct -- or most common -- spelling is کاستا ریکا
//fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D8%A7%D8%B3%D8...


Red Wine

...

by Red Wine on

جای که شما هستید یکی‌ از بهترین و امن‌ترین ممالکِ آمریکایِ مرکزی هست و همیشه به موردِ بحثِ سرمایه گذارانِ لاتین و ایضاً اسپانیولی.

اما مشکل جایِ دیگر است،مشکل اینجاست که کوستا ریکا (کاستا ریکا گفتن جالب نیست،زیادی خارجکی میشود!) مبالغِ زیادی بدهکار است و تقریباً بانک‌هایش ورشکسته و وابسته به بانک‌هایِ اسپانیولی و آمریکایی است،در یک کلام باید گفت و اشاره کرد که تضمینی برایِ یک آینده اقتصادی خوب ندارد،شانسی‌ وجود داشت در سالهایِ ۸۰ و ۹۰ اما این موقعیت نیز امروزه به خاطر عدمِ اعتماد بانک‌ها و دولت‌های رشوه خار از بین رفته است و حیف زمینهایِ قهوه و کاکائو و صد حیف قدرتِ توریستیِ مملکت.

ارادتمندِ ماندا خانم هستیم و از عکس‌ها لذت بردیم،همیشه موفق باشید.

 


comments

Your trip.

by comments on

Thank you Monda for your wonderful text.  Please tell us more about your trip such as where you stayed.  I am sure many like to go there.

Hojabr Yazdani is familiar to me.  I know I have seen him many times when I was a child.  I only remember my mother was talking with her sisters about a valuable ring Hojabr wore all the times.  I knew he lived there, but I didn't know much about him.  All I heard made me to conclude that he was a hero in my childhood and a murderer in my adulthood.