خیر...!اگر فکر میکنید که آن روز شدم مثل ال پچینو یا دنیرو،سخت در اشتباه هستید !
آن روز مثل هر دو شنبه عصر،در بار نشسته بودم و با لپ تاپ کار میکردم که یکی از دوستانم را دیدم ! ... از دوستان قدیمی،از کسانی که آدم لذت میبره باهاش ۴ تا کلمه حرف درست و حسابی بزنه !
میدونستم که توی کار سینما هست !من هم که از بچهگی ،مثل هر ایرونی،عاشق سینما بودم و هستم،کنجکاو شدم و ازش پرسیدم اگر آلان کار میکنه یا نه ! برام تعریف کرد که آلان چند تا کنتراکت داره با کمپانیهای امریکایی و با ۳ تا تیم دیگه،مشغول کار در جلوههای ویژه فیلمها هست !
اتفاقا در آن روز ها،مشغول کار روی نوشتاری،در مورد زندگی آدری تاتو بودم،برام جالب بود از نزدیک،حتا برای یک بار هم که شده،دنیای سینما رو از جلو ببینم و اگر شد،یک تجربه هم کسب کنم،بنا بر این از دوستم خواستم که به من کمک کنه و راه رو نشونم بده !
چند روز گذشت ... تا دوستم با من تماس گرفت و بهم گفت که فیلم رسیدنت اویل (resident evil)رو دیدی ؟ بهش گفتم اره،گفت که میخواهند قسمت دومش رو هم درست کنند،ولی در جمهوری چک!قبول کردم... هم فال بود و هم تماشا،چیزی رو از دست نمیدادم !
من همیشه طرفدار فیلمهای ترسناک بودم و هستم ! با داشتن این خبر،توی دلم کلی شادی میکردم که بله ! تا چند وقت دیگه دنیا،جایگزین گري الدمن را خواهد شناخت ! خودم را باید برای اسکار آماده کنم !
بالاخره به پراگ رسیدیم و بعد از چند روز به استودیو رفتیم ! استودیوهای زیادی اونجا بود که از زمان کمونیستها به جا مانده بود ! چند سال بود که به قیمتهای آرزان،به امریکایی ها،اجاره میدادند ! همه جور کمپانی امریکایی آنجا بود،از فیلمهای پورنو تا فیلمهای تبلیغاتی ! برای فیلمهای ترسناک،این استودیو ها، بهترین امکانات را دارند ! اصلا احتیاجی به دکور زیادی نیست ! تمام منطقه سرد،تاریک و ترسناک هست، همچين چیزی تا حالا ندیده بودم !
قسمتهاي مهم جاهاي ديگه فيلم برداري شده بودند.قسمتهای نه چندان مهم فیلم که به قسمت اول فيلم نمیخورد را باید در این استودیوها فیلم برداری میکردند!احتیاج به ۱۰-۱۵ تا سیاهی لشگر داشتن و ۶ تا هنرپیشه برای این که به هنرپیشه اصلی حمله کنند و چند ثانیه با طرف بزن و بکشت راه بی اندازند!آخر کار هم باید میگذاشتی که طرف تو رو بکشه و تو هم با انگشت کوچک،یک حرکت میکردی و خون میریخت بیرون و ...
۲ تا مرد و ۱ خانوم امدند از کستینگ گروپ ۶ تا آدم کج و کوله،قد بلند و زشت كاراته باز, هيكلي و ماهيچه دار رو انتخاب کردند و بردند،من هم جزوشون بودم !از یک طرفی عصبانی بودم که چرا علنا داد میزنند که ما ۶ تا زشتیم و به انگليسي به ماها متلک میانداختند و میخندیدند ولی توی دلم خوش حال بودم که بیا ببین قسمت رو !شاید کار مهمی به نظر نیاد ولی خدایی چند تا آدم شما شناختید که بتونه با میلا جوویچ برای چند ثانیه هم که شده،هم بازی بشه و ازش کتک بخوره و بمیره !ها ؟ چند تا ؟!
فرستادنمون که ماها رو گریم و آرایش کنند،به من و یک نفر دیگه گفتند که شما ها،نقش سرباز را خواهید داشت ! بهمون چند تا فن یاد دادند. صحنه دعوا با میلا و ما، چند بار در حالتهای مختلف،بدون میلا فیلم برداری شد،شاید ۲۰ یا ۳۰ تا صحنههای ۴۰-۵۰ ثانیه از من،با لباس و تشکیلات و بعدا با لباس مخصوص و با الکتردهای کامپیوتری بر داشتند.
وقتی که صحنه رو خوب یاد گرفتیم،میلا با ۲ نفر دیگه امد،اون دوتا يكيشون مربي بود ويكي ديگه ميك كاپ كار!خوب شد که ماسک داشتم و طرف نمیدید که مثل دهاتیها،همینطور به چشمهای قشنگش زل زدم !...
صحنه ۴ بار فیلم برداری شد،هوا سرد بود ولی کارگردان مادر فلان ول نمیکرد،حتا نوک سینه میلا،از زیر لباسش معلوم بود از سرما!
کار من تمام شد و در آخر تونستم چند دقیقه با میلا خوش و بش کنم !آدم هایی که در کستینگ بودند،از اینکه میدیدند که من اینگیلیسی بلدم و دارم با میلا صحبت میکنم،کلی کونشون سوخت و خجالت زده به کناری رفتند !چقدر بده كه ادم نتونم ببين باش.عوضش ميلا يك پارچه خانم بود و با تربيت.
حالا چند سال گذشته از این جریان و من صدقه سر دوستم،ا حالا توی چند تا فیلم و ویدیو كليپ ،نقش (extra) داشتم ،اخریش برای یک گروپ راک آلمانی بود به نام رامشتاین !
کار جالبی نیست و حسابی وقت میگیره ! ولی اگر شما مثل من علاقه به سینما دارید،عقده دارید و عاشق هنرپیشگی هستید و خریدار مجلات گسیپ (gossip) هستید،حتما امتحان کنید،خوش میگذره !
Recently by Red Wine | Comments | Date |
---|---|---|
که خوش میآمد آن بورانی اسفناج | 4 | Dec 04, 2012 |
راهی که بازگشتی نداشت | 6 | Nov 22, 2012 |
ساعتِ آخر یک آزادیخواه | 32 | Nov 10, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |