نمیدونم کی بود ! شاید بهار بود،شاید زمستون !ولی عصر بود،نزدیکهای غروب ! خورشید دیگه داشت میرفت که من دیدمش ...!
وقتی که دیدمش،من پشت رل ماشینم بودم،سرم داغ کرده بود از ترافیک و از سر و صدا!..همه جا دود میدیدی،همه جا پر بود از صدا ... بوق بوق بوق و دوباره دود و دوباره صدا !
وقتی سرم رو اونور کردم،یک دفعه دیدمش ! ...از آن طرف ویترین داشت من را نگاه میکرد ! با آن چشم بزرگش،بدون پلک زدن ... داشت من را نگاه میکرد !
پاهام خوش شد روی پدال گاز ! از بالا نگاهش کردم،از چپ و راست،یک نفس تماشاش کردم ! ...
ماشین رو پارک کردم ، آمدم یواش یواش جلوی ویترین،حالا دیگه تمام بدنش رو میتونستم ببینم ... بدنش زیر آخرین نور روزانه برق میزد،هر چقدر نگاهش میکردم، بیشتر من رو تحریک میکرد ! دیگه سر درد نداشتم،دیگه بی حوصله و بی تفاوت نبودم . دلم میخواست بهش دست بزنم و از سر تا آخر بدنش رو آروم آروم لمس کنم و سرد و گرمی بدنش رو حس کنم.
دلم تاپ تاپ میزد،یک دونه تیک تاک با مزه لیمو خوردم و رفتم به جلو تا از نزدیک ببینمش و شاید ببینم همونقدر که من میخامش،این هم من رو میخواد یا نه !
بهش نزدیک شدم ... نزدیکتر ... باز هم نزدیکتر ... دیگه میتونستم سر تا پاش رو ببینم ! هر چقدر بیشتر نیگاش میکردم،بیشتر میخاستمش !
از سرش شروع کردم به نوازش کردنش ! ... از سرمای بدنش،نوک انگشتام داغ میشد ! احساس آرامش کردم و بدون هیچ ترسی،سرش رو به طرف خودم آوردم و ازش خواستم که مال من بشه ! بهش گفتم که امروز یک روز خوب هست چونکه با هم آشنا شدیم،بهش گفتم،که خاطر خواش شدم،یک نفس، بی برگشت،عاشق آن نگاه ابیش شدم !بهش قول دادم که همیشه باهاش باشم،تنهاش نذارم ...خلاصه باهاش کلی قرار مدار گذاشتم ،قول و حساب،کلی باهاش راه اومدم ا بهم ندا رو داد ... حالا دیگه آون مال من بود !
از این داستان ۳ سال میگذره و هنوز با هم هستیم ! اسمش هست وسپا ! ۱۰۰% ساخت ایتالیا ! رنگش آبی و آبی خوش رنگ ! انقدر رنگش قشنگه که من صداش میکنم : بلور ! جون شما نباشه،به مرگ دوست دخترهای قدیمیم قسم،هنوز هم عاشقش هستم ! وقتی که میشینم ترکش،انگاری نشستم روی حریر ! ابریشم ... یا شاید روی یک عالمه دسته گل !
دست هر کسی نمیدمش،فقط یکبار بود که این دختر همسایه میخواست روندن موتور یاد بگیره،اومد با دامن کوتاهش آون جلو نشست،من هم پشت سرش ... دختر همسایه از من چیزهای دیگه هم یاد گرفت ...!
دیگه از دست ترافیک راحت شدم ! از دست صدا ، آون هم سر و صدا... کلی راحت شدم !
Recently by Red Wine | Comments | Date |
---|---|---|
که خوش میآمد آن بورانی اسفناج | 4 | Dec 04, 2012 |
راهی که بازگشتی نداشت | 6 | Nov 22, 2012 |
ساعتِ آخر یک آزادیخواه | 32 | Nov 10, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
...
by Red Wine on Fri Oct 10, 2008 11:07 AM PDTممنون از اظهار نظرات.
اخر هفته شاد و دلپذير برايتان ارزو ميكنم.سپاس
Yadesh bekheir Lamberta
by koskhol shodim oomadim kharej (not verified) on Fri Oct 10, 2008 08:40 AM PDTOon vaghta nazdike 34 sale pish pedaram taamirgahe Vespa va Lamberta dasht to shahbazz kehili khodesham lamberta savar mishod man hamishe oon dor bar mipelekidam baazi vaghta komakesh mikardam oonam pool tu jibi midam miraftam bastani yakhi chizi migereftam.
I understand. All day
by TheMrs on Thu Oct 09, 2008 07:16 PM PDTI understand.
All day today, I've been thinking about him. I really miss him. His taste and his smell. It was so comforting when he kissed me every day. I don't know why I made the stupid decision to let him go. I hage myself for it.
I was thinking today, just like you, that I would love to hold him again. To brush the tip of my nose against him.
Unfortunately, in lovereh kooftieh man, won't let me smoke. So all I can do is day dream about what that cigarette would taste like amd smell like.
Be khodam goftam, bikhod mikoneh behem migeh chi kar konam chi kar nakonam, baba man ye cigar mikham! Miram migiram har kari bekham bahash mikonam.
Vali mitarsam. Gir bioftam kheily bad joor mishe. Dige forget about trust o honesty o reliability and all that koofto zahremar.
As you can see, i'm on the edge.
تهران
MajidThu Oct 09, 2008 05:08 PM PDT
تهران، خیابان کوشک ، چار راه مهنا، روبروی هتل کاروان، طبقه همکف ساختمونی که پدر من طبقه سوم دفتر داشت نمایشگاه موتور وسپا بود، هم از این فرم و هم وانت سه چرخه ش .
یک موتور دیگه هم بود خیلی نزدیک به این شکل به اسم لامبرتا ! کسی یادش میاد؟
منو بردی نیم قرن عقب تر با این داستان و این عکس...!!! آخ آخ آخ!........ نیم قرن!
تازه الان حالیم شد که دارم بفهمی نفهمی پا به سن میذارم!
خدا بگم چیکارت کنه ای شرابخوار.
cool few lines man!!
by samsam1111 on Thu Oct 09, 2008 05:13 PM PDTYou are so lucky to live where I originaly intended to live ..2 student visas..1 from france & 1 from North America...Folks & friends forced me to choose N-America. other than chic memoires , it was a lousy decision..grinding ur happy spirit into a mechanical work horse..that,s NA..one of these days man, uhmmm & I hear JJ listened to my advice & considering Paris. Good 4 U...Don,t forget the commission. I said it 1st... those hot summer afternoons in Shahr-ara , Me and my other cousine jacking his older brother's Vespa for a joy ride on the blvd..heh..Cheers!!
رد واین جان،
HajminatorThu Oct 09, 2008 05:00 PM PDT
خیلی شما زیبا تعریف میکنی و من از جملاتی که در این متن بکار بردی لذت بردم مخصوصاً از: از سرمای بدنش،نوک انگشتام داغ میشد !
دست مریزا
'NA BELLA ROMANA
by Maziar 58 (not verified) on Thu Oct 09, 2008 03:13 PM PDTmazza che bella storia!!
Almost convinced for a hot comessa Romana !
till it hit that Blue Vespa....and
dastetan dard nakone. ciao !
Redwine Jaan
by ebi amirhosseini on Thu Oct 09, 2008 02:16 PM PDTBack in days,in Tehran Vespa was as cool as a Mini Miner !.
sepaas
Me too
by Jahanshah Javid on Thu Oct 09, 2008 01:11 PM PDTHaaah! Manam Vespa kheyli doost daaram. Beenazireh! Deeshab pishnahaad shod beram chand maahi Paris! Hanooz kheyli moondeh taa nmaloom sheh, vali ageh joor shod hatman yeki migiram. Felan beram Mekzeek bebinam chi misheh.