اخرين نخ سيگار


Share/Save/Bookmark

اخرين نخ سيگار
by Red Wine
13-Oct-2008
 

هوا باروني بود.ادينه ظهر،بعد از خوردن يك بشقاپ اسلامبولي پلو،يك نيم كاسه سالاد شيرازي و چند پيك شراب،هوس شد سيگاري چاق كنيم و از تلويزيون ،كانال عربي،بلي دنسينگ نگاه كنيم كه به يك بار موبايل بنده مثل زن پا به ماه پريد به روي ميز و اوقات شريف بنده حقير را ازرد.

اين دكتر بنده بود كه مزاحم شده بود!اين حكيم باشي فرنگ زاده ما ،شبيه دوستعلي خان در دائي جان ناپلئون است.از قضا ،مثل ايشان و خود بنده،خيلي هيز چشم هم تشريف دارد ،بيچاره پرستاران روز كار و فداكاران شب بيدار.

خواست كه به ديدنش بروم تا جواب ازمايشهاي من را بدهد.

از قبل سفر به كاليفرنيا سرفه ميكردم و در انجا سيگار امريكائي به مذاق ما نمي ساخت و سرفه ها زيادتر شدند ،اين يانكيهاي الكي دل خوش انگاري قبل از پاكت كردن سيگارها،ماتحت انها را در گازوئيل فرو ميبرند كه انقدر بد مزه هستند.مرده شور خودشان و ان مارلبورو لايتشان را ببرند كه به اين ملت هيچ اميدي نيست.

شال و كلاه كرديم و رفتيم كلينيك به خدمت اقاي دكتر.

منشي دكتر دوباره عوض شده بود و امان وصد امان از اون چشمهاي قشنگش ... در دل دست مريزاد به دكترگفتيم و ايشان را نفرين كرديم و حسودي كرديم به سليقه خوب ايشان و دوباره در دل فحشهاي اصيل ايروني بر جد اقاي دكتر حواله كرديم كه البته خوش نيايد بر شما كه ان كلمات در اينجا ذكر شوند.

دكتر ما را پذيرفت.نگاه كنان به منشي،وارد مطب حضرت هيز السلطنه شديم.هنوز ننشسته بوديم كه اقا شروع كرد به مخ خوردن ما...

اقا بعد از مخ خوري و مخ زني،گفت كه چند تا لك ديده در عكسي از شش بنده كه نشان دهنده انست كه ديگر برام حرام است كشيدن سيگار و سيگار برگ و قليان لبناني ،مصري و تركي.

غم دلم رو گرفت... لبانم خشك شد و بي حرف ماندم...

در طول راه برگشت به خانه ،در حاليكه اتش عشقم به سيگار هنوز شعله ميكشيد در دلم،به ياد ايام گذشته افتادم.

سر تجريش ،جلوي فرش فروشي و انورتر ميوه فروشي،يك دكه بود كه همه چيز ميفروخت.حتي تابستانها جيگركي ميشد و زمستانها لبو فروشي!

عصرها قبل از رفتن به سينما،يك تومان ميداديم به صاحب دكه و ايشان چهار تا نخ سيگار به ما ميداد.

بعد از خوردن چند فال گردوي شمروني و سر كشيدن چند شيشه دوغ اعلي ابعلي،يك نخ سيگار اتيش ميزديم و در كنار سبزه هاي ميدون ،اين را زمزمه ميكرديم:يه روز ميدونم بي خبر...سرزده از راه ميرسي...جون خسته از بيدار شب...با صبح فردا ميرسي.

ساعت ديدن فيلم كه ميشد ،از خوشي ،عشق و احساس به هنرپيشگان، ميرفتيم و در بحر انان غرق ميشديم.

استيو مك كوئين در خرمن دود سيگارش گم بود و ديوانه وار رانندگي ميكرد...يول براينر روبوت بود و روبوت وار لاكي استريك ميكشيد...تلي ساوالاس كلانتر بود و سيگار برگ بر دهانش هميشه خود نمائي ميكرد...اون اخريها ايست وود سري از سرها بيرون اورده بود و ماشيفته هري كثيف بوديم.

شب كه ميشد ،داستان ما عوض ميشد كه بدل نميشد.ميرفتيم چاتانوگا براي شام...صداي ما بيكر از همه جا ميامد و انجا خواه ناخواه و فرنگي وار يك سيگار ديگر چاق ميكرديم و مفتخر بوديم كه دختران بهمان نگاه ميكنند و معصومانه با انان لاس ميزديم.

به خانه كه ميرسيديم،ادكلن بروت را بر خودمان خالي ميكرديم تا مامان نفهمد و بابا بر ما روضه نخواند.

حالا از ان سالها خيلي گذشته و روي دشمن سياه،ما هنوز ايستاده ايم.

اخرين نخ سيگار را اتش ميزنم به ياد گذشته ها!دلم ازش كنده نميشود و جام شراب من با او هميشه تكميل ميشود.

چه كنم كه به اخرين پكها نزديك ميشوم و هنوز دلم خوش است كه شايد،كه فقط شايد ،يك نخ سيگار ديگر در شهر خودم،شمرون خودم اتيش بزنم و لذت خاطر داشته باشم.

 


Share/Save/Bookmark

more from Red Wine
 
ebi amirhosseini

Maziar Jaan

by ebi amirhosseini on

I know it already,but thank God neither me nor Shaazdeh is Beche Esphehoon !.

cheers


Red Wine

...

by Red Wine on

تا كه بوديم نبوديم كسي
كشت ما را غم بي هم نفسي


تا كه خفتيم همه بيدار شدند
تا كه مرديم همگي يار شدند


قدر آن شيشه بدانيد كه هست
نه در آن موقع كه افتاد و شكست

---

از تمام دوستان كمال تشكر را دارم.فداي معرفتتون.


samsam1111

Red wine

by samsam1111 on

Khoda bad nadeh. omidvaram keh chizi nist va hamisheh tandorost bashi. negaran nabash. az dasteh in cigar, manam too hachalam, karam oftadeh beh endoscopy brayeh medeh, doctoreh migeh bayad nemooneh bardari koneh. baskeh coffee o cigar roo medeh khali..do tamoon oftadim too hachal..che misheh kard...zendegi hamineh..khosh bashi..


Hajminator

شراب سرخ جان

Hajminator


‫‫این لکههات برن تو جونه دشمناتو این آخوندا... خیلی از رَون نوشتنت لذت بردم، دست مریزاد. بنده هم مثل این آقا مجید وقتی نوجوان بودم با پسر عمه ام که هم سنیم سیگارایه بابامو کش میرفتیم، آنور باغچمون دودشون میکردیم تا یک روز پدرم از پشت مچمو گرفت. آون ستارهائیکه ‫اون روز تو آسمون روشن دیدم عشق منو از این نخها کند. این داستان منو به یاد این شعر ‫حافظ ‫انداخت

ایام خوش آن بود که با دوست به سر رفت / باقی همه بی حاصلی و بولحوسی بود
‫با سپاس


default

ye rifigh daram to tehroon

by kofri (not verified) on

ye rifigh daram to tehroon ke hanoz ham migeh na baba digeh hame midoonan ke bad chizi hast (dar parantez begam ke behtareen badtareen hast) ama kababesham hanoz ham mireh sare koocheh va do nakh mikhareh!!! Hey sharabe ghermez if my dad did quit after 44 years you can do it too! Take care, nakesh o mikham to jashan aazadi Iran bebenamat! as in angizeh behter ke bezari kenar: bishtar zendeh boodan!!


Majid

ام الخبأیث ارغوانی‌ رنگ.

Majid


 

 

ام الخبأیث ارغوانی‌ رنگ.

 

منو یاد یه چیزی انداختی....

تازه که سیگاری شده بودم ( سنه هزار و دویست و احمد شاه)  روزی پنج تا سیگار زر میخریدم پنج زار و اونا رو تو جیب پیرهنم میذاشتم، همیشه مادرم میپرسید...مجید اینا چیه ته جیبت؟ منم می‌گفتم خورده‌های گل یاسه (میدونست من عاشق گل یاسم)....تا یه روز وقتی‌ لباس میشست منو صدا کرد ، وقتی‌ رفتم اونجا دیدم بابام وایستاده بود !! مادرم دو تا سیگار دستش بود و گفت ...."این گل یاس‌ها تو جیبت جا مونده بود"!!.........لو رفته بودم و دیگه جای حاشا نبود!!....(مرگ یه دفعه شیون یه دفعه)...اونا رو گرفتم و یکیش رو روشن کردم...

خدا به روز دشمنت نیاره......چنون چکی خوردم که دو ساعت تو هوا وسط روز روشن ستاره میدیدم.......ولی‌ به قول معروف "پرده حیا درید " !.....چند وقت بعد هر وقت بابام سیگارش ته می‌کشید برادرم رو میفرستاد  سراغ من! البته تا خدا بیامرز زنده بود  هیچوقت جلو روش سیگار نکشیدم ( حدود بیست سال بعد از اونروز)  !  

 

 


default

finglish

by maziar 58 (not verified) on

:(farsi english )Ebi khan ask any esfehani friend around ;SHAZDEH is not a good word to compliment a person believe me.

PEACE


ebi amirhosseini

Que Sera Sera !

by ebi amirhosseini on

شازده جان

ملول شدم !

عرض زندگی ات  به نظر پر بار و عریض می اید !

به امید حق طول زندگی ات هم طویل خواهد بود !

*************************

 

خيام اگر ز باده مستى خوش باش 

 

با ماه رخى اگر نشستى خوش باش 

 

چون عاقبت كار جهان نيستى است 

 

انگار كه نيستى، چو هستى خوش باش    

 


default

Red wine

by Maziar 58 (not verified) on

thanks for as usual votre magnific writting, joyful as usual.
Do not worry about your doctor's advice , George Burns smoked cigars & drank whisky all the way almost got to 100yrs of age. ABAR MARD THANK YOU FOR THE LINK. its strange;at almost 51 yrs of age every time I hear his voice on any of his songs NAKHODAGAH ashki sarazi ........
may be the reminicent of the 70s'in Ahwaz or the 90s'
when we met @a persian grocery in stamford,ct. he greeted and huged me just like meeting an old friend.

PEACE


Abarmard

Inam beh yaad e gozashtehaa

by Abarmard on


Mona 19

جناب شراب ارغوانی‌

Mona 19


امیدوارم که خطر جدی نباشه...در ضمن بیشتر مواظب خودتون باشید و از چیز‌هایی‌ که به شما آسیب و ضرر می‌‌رسونه دوری کنید. :))   آرزو می‌کنم یک روزی دوباره در تهران دوغ ابعلی، گردو،لبو شیرین ،...با دل و خاطر آسوده نوش جان بفرمایید.

مونا ؛)

 


Abarmard

beh salamty

by Abarmard on

It's a great story. I really enjoyed it. Thanks. I have to go to youtube and listen to that satar song :)