غارت مردم بوسیله دیکتاتور ها و یا بنام دمکراسی


Share/Save/Bookmark

غارت مردم بوسیله دیکتاتور ها و یا بنام دمکراسی
by Sahameddin Ghiassi
13-Mar-2009
 
Injust.

by Sahameddin Ghiassi on

من نمیخواهم که مثل دیگران بی تفاوت باشم و آنچه که با پوست و گوشت خود امتحان کرده ام برای شما ننویسم. شاید ما هم به دیگران این بدهی را داریم که بایست مشاهدات خود را برایشان بنویسیم. تا آنها هم راه بهتری انتخاب کنند. در این دوره سیستم برده داری متفاوت از گذشته است و ما را برده اقصادی میکنند. که کار کنیم و سرمایه مارا غارت نمایند. این گروه خبیث در کمین نشسته اند تا مردم را به بهانه های گوناگون بجان هم بیاندازند و خود شاهد از بین رفتن انان باشند.

میخواهم در این نامه مطالبی که میدانم برایت بنویسم. شاید مثمر ثمر باشد. دنیا در دست سرمایه داران بین المللی و بسیار بزرگ است انها که با جمعیت کم خود که شاید حدود دویست خانواده بزرگ باشد بیش از 40% سرمایه جهان را کنترل میکنند و عوامل انها که در بالای هرم قرار دارند کارهای انها را دنبال مینمایند و کارگزاران انها هستند اگر به هرم روی یک دلاری امریکایی نگاه کنی میبنی که انها در راس هرم قرار دارند و دیگران به ترتیب در پایین هرم قرار دارند. تا به پایین ترین طبقه هرم برسی. انها با قدرت عظیم مالی منابغ مالی دنیا را کنترل میکنند.
مثلا در امریکا بانک ها با بهره پایین به مردم وام دادند. بهره حدود 4% بود و خیلی راحت و بی درد سر وام ها را در اختیار مردم گذاشتند. مردم بی خیال از اخر ماجری تمامی سرمایه چندین و چند ساله خود را به رسم پیش قسط در اختیار فروشندگان که اغلب شرکت های ساختمانی بودند قرار داده خانه را خریدند. چند ماه بعد نرخ بهره ها مرتب بالا و بالا تر رفت و مردم از پرداخت وام های خود به بانک ها عاجز شدند. قیمت خانه ها بیش از بیست تا سی در صد و حتی بیشتر پایین رفت. خانه ها دیگر فروش نمیرفت. همانطوریکه مردم نتوانستند وام های خود را بپردازند بانک ها هم نتوانستند که بدهی های خو د را بدهند. زیرا انها هم قرار دادهای وام ها را به دیگران و به بانک های دیگر فروخته بودند. نتیجه این شد که تمامی سرمایه کوچک مردم طبقه متوسط توسط سرمایه داران بین المللی غارت گردید و میلیاردها میلیارد پول مفت به جیب انها سرازیر شد.

در هر صورت سرمایه یک کارمند و یا یک کارگر که سی سال نخوری کرده و پس اندازی کرده بود و انرا برای پیش قسط خانه پرداخته بود با پایین امدن قیمت خانه از میان رفت یعنی اینکه چون خانه ها بطور متوسط سی درصد پایین رفته بود بدین ترتیب بیست در صد و یا سی درصد پرداختی وی بعنوان پیش قسط هم از بین رفته بود. و چون بهره 4% حالا 7% و یا 8% شده بود یعنی دو برابر و نیز مالیات و بیمه هم دو برابر شده بود وی توانایی پرداخت را نداشت و لاجرم میلیونها انسان سرمایه ذخیره شده خود را به نفع غارتگران بین المللی از دست دادند. خانه ها با قیمت ارزانتر از معمول توسط بانک ها بفروش رفت و کی انها را میخرید همان سرمایه داران کذایی توسط کارگزاران خود با پولهای نقد جلو میامدند و برنده های مزایده های فروش بودند زیرا که پولهای کلان نقد داشتند.
ایا شما واقعا فکر میکنید تمامی این ماجری ها بدون برنامه ریزی انجام میشود و اتفاقی است؟ البته که روی حساب و کتاب بوده است. نمیدانم شما احتکار را دیده اید؟ که کسی با پول فراوان موادی ضروری را میخرد و انبار میکند و در نتجه این مواد در بازار کمیاب میشوند و چون مردم به ان احتیاج دارند حاضرند انرا با قیمت بالا بخرند. این کار هم چیزی نظیر احتکار است منتهی با شکل مدرنتر. این سوداگران توسط ایادی خود و با کمک بانک ها پول فراوان با بهره ارزان در اختیار مردم میگذارند. و چون بهره پایین است و لاجرم قسط ماهیانه هم پایین است. مثلا شخص خانه ای میخرد که ماهی 1200 دلار پرد اخت ماهیانه قسط بانک است و ماهی مثلا 1000 دلار مالیات انست و ماهی 500 دلار هم بیمه میخواهد بعنوان حق حساب زیرا اگر در بیمه اشنا نداشته باشی حتی یک دلار هم خسارت دریافت نمیکنی. و خانه ماهی 500 دلار هم مخارج برق و اب و غیره و تعمیر دارد. این شخص باید ماهی 3200 دلار پرداخت نماید. سال بعد بهره میشود 8% و او باید 2400 دلار بپردازد و مالیات هم میشود ماهی 2000 دلار و بیمه هم میشود دو برابر و در نتیجه این شخص بایست ماهی 5400 دلار بپردازد. حال که او تمامی پس انداز خود را که مثلا 100000 دلار بوده است داده است و فرض کنیم که خودش و همسرش هم کار میکنند و هر کدام ماهی 2000 دلار میگرند که پول خوبی است .

خوب انها ماهی 4000 دلار داشتند و ماهی 3200 دلار انرا میدادند و با بقیه که ماهی 800 دلار بود زندگی معمولی داشتند ولی حالا که بایست ماهی 5400 دلار بپردازند واضح است که از عهده بر نمیایند و خانه حراج میشود. کی خانه را میخرد سرمایه دار کلان که عواملش در کمین نشسته اند. خانه ای را که 400000 دلار به شخص فروخته اند حالا به 250000 دلار به عوامل سرمایه دار کلان میفروشند و انها با پولهای نقد که در کمین هستند تمامی خانه ها را ارزان میخرند و پس از مدتی گران میفروشند. به عبارت ساده تر خانه ای که واقعا بیش از 300000 دلار میارزیده است 50000 دلار ارزان تر میخرند چون کسی پول نقد ندارد که با انها مقابله کند و بانک ها هم که در اختیار انها هستند و پول نقد میخواهند و حالا بانک ها هم بکسی براحتی وام نمیدهند.

بدین ترتیب کل سرمایه طبقه متوسط توسط کلان سرمایه داران غارت میشود و وی و همسرش پس انداز سی ساله خودشان را از دست میدهند. و حساب کنید که در امریکا میلیون نفر خانه هایشان حراج شده و میشود و اگر هر کسی برای یک خانه بطور متوسط 100000 دلار از دست بدهی خواهید دید که چطور میلیارد ها میلیارد دلار به جیب این لاش خوران میرود. و بعد از مدت زمانی روز از نو و روزی از نو .دوباره قیمت ها بالا میرود و دوباره خانه ها به اشخاص دیگری فروخته میشود. اگر کسی در همین امریکا خوب کار کند و درامد بالایی هم داشته باشد فرض کنیم ماهی 20000 دلار که در سال میشود 240000 دلار و اگر سی سال کار کند و هیچ خرجی هم نداشته باشد بعد از سی سال بایست این شخص باید هفت میلیون و دویست هزار دلار داشته باشد. حالا چطور شخصی در مدت کوتاهی میلیارد ها دلار استفاده میکند. و ایا اینان مالیات میدهند.

مالیات طبقه متوسط حتی از درامد انها بیشتر است. مثلا من با ماهی 4000 در امد بایست سالی 20000 مالیات بدهم البته این 4000 دلار قبل از کسر مخارج است. و بدین ترتیب شکاف بین طبقه متوسط و سوپر طبقه ها روز به روز بیشتر میشود. این را که من نوشتم تنها یک راه در امد انهاست که شرکت های عظیم و مفت خور بیمه و شرکت های عظیم و غارتگر مواد مخدر و مواد منفجره و شرکت های عظیم تبلیغات که برنامه اختلاف بینداز و حکومت کن در راس برنامه های انها است. کارگزاران انها که برای انها بازار یابی میکنند و برنامه نفاق و کینه و نفرت را دامن میزنند و میلیارد ها میلیارد هم از این رهگذر بجیب میزنند. حالا خودتان مقایسه کنید که چگونه اکثر مردم برده این اقلیت هستند.
این افراد اندک با برنامه ریزی های دقیق خود اکثر مردم دنیا را در پایین ترین سطح هرم قرار داده است و نتیجه کار همه طبقات هرم در اخیتار انها قرار میگیرد انها رییس جمهور تعین میکنند چون پول خرج میکنند و مردم را با تبلیغات خود شست و شوی مغزی میدهند. و انها را دنباله رو راه خود میسازند . مردک ساده ای را چون صدام تاج پادشاهی میدهند و هنگامی که حرف گوش نکند او را پایین میاورند.

چرا جوانان به مواد مخدر پناه میبرند؟ چرا جوانان خودکشی میکنند؟ چرا تحصیکرده های دنیای سوم بصورت کارگر در جوامع صنعتی بکار گمارده میشوند. چرا دختران بایست به خود فروشی روی اورند و چرا در دنیا بایست این همه بیکار باشند؟

زیرا انها که در بالای هرم روی اسکناس یک دلاری نشسته اند ادمهای طماع غارتگر و حیوان صفت هستند و بویی از انسانیت نبرده اند. انها مردم را گروه بندی و دسته بندی میکنند و بنام دین و یا ملیت و یا رنگ پوست به جان هم میاندازند. و در نتیجه با شعار همیشگی تفرقه بیانداز و حکومت کن بربالای برج نشسته و نظاره گر انسانهای بقول خودشان ابله هستند. و به ریش همه ما میخندند.
خوب راه مبارزه با انها چیست . اتحاد کمک به همنوع ایجاد کار و دانشگاه هاو ساختن بیمارستانها و مدارس فنی و حرفه ای . بکارگیری نیروی جوانان در راه علم و دانش و بینش و دادن حد اقل امکانات به همه انسانها. و حرمت به عقاید دیگران. و ازادی بیان و اندیشه. و احترام به حقوق اکثریت و قبول رای اکثریت برای حکومت و همکاری با اکثریت و راهنمایی دلسوزانه به اکثریت که اگر راه خطا میروند. که همه اینها در کلام بزرگان ما نهفته است. درخت تو گر بار دانش بگیرد بزیر اوری چرخ نیلوفری را. این همه جنگ و جدل حاصل کوته نظری است چون درون پاک کنی حرم دیر یکی کعبه و بت خانه یکی است.

بنی ادم اعضای یکدیگرند که در افرینش ز یک گوهرند. می بخور منبر بسوزان مردم ازاری مکن. تو کز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند ادمی. سرا پرده یگانگی در عالم بلند شده ای اهل عالم به چشم بیگانگی به یگدیگر ننگرید که همه بار یک داری و برگهای یک شاخسار هستید.

حالا هم این شیادان و این کفتاران در گوشه ای در کمین نشسته اند که چراغ جنگ دیگری را بیفروزند و مردم را دوباره بجان هم بیاندازند و خود استفاده های سرشار ببرند. حساب کنید که اگر مثلا صدام به شیعه های عراق و به کردهای عراق هم همان مزایا یی را میدار که به دوستان هم ولایتی خود داده بود مردم همه او را دوست داشتند و اگر بجای ساختن کاخهای عظیم ریاست جمهوری در یک ساختمان معمولی زندگی میکرد آیا همین روزگار را داشت؟

ببینید که در آمریکا زرد و سرخ و سیاه و سفید با فرهنگهای متفاوت یک ملت تشکیل داده اند ولی ما که یک ملت بودیم اکنون در چندین کشور پراکنده شده ایم و دارای یک قدرت بزرگ جهانی نیستیم. با استفاده از تفاوتهای جزیی ما را از هم جدا کرده اند و خودشان با اختلافهای بزرگ یک ملت هستند. بر ماست که دوباره ما هم یک ملت بزرگ بشویم. آیا مردم آمریکا بهم نزدیک تر هستند یا ما؟ مگر کردها در چندین کشور پراکنده نشده اند. آیا انان ملت های جداگانه ای هستند. اگر سیاه و زرد و سفید و سرخ یک ملت میشوند در آنصورت تاجیک و ترک و فارس و ... یک ملت نمیتوانند باشند. ما هم بایست اتحادیه شرق را تشکیل دهیم و یک ملت واحد بشویم. آیا بخارایی و شیرازی بهم نزدیکتر هستند یا سیاه وزرد ؟ آیا سمرقندی و بلخی یک ملت هستند یا سفید اروپایی و سرخ امریکایی؟

باری این سیستم بین المللی غارتگر است که از این اختلافات سو استفاده میکند. مگر عربها و یهودی ها پسر عموهای هم نیستند؟ چرا مسایل خود را منصفانه حل نمیکنند و چرا یکدیگر را بخاک خون میکشانند. کودکی که در یک خانواده مثلا سنی بدنیا امده است چرا بایست مورد بیمهری ادیان دیگر قرار بگیرد و یا کودکی دیگری که در یک خانواده شیعه بدنیا آمده است چرا میبایست مورد ظلم اکثریت غیر شیعه واقع گردد.

امیدوارم روزی معیار سنجش افراد خوبی و انسان بودن و نیکویی و توان کاری و خدمتی وی به جامعه باشد نه دین اکتسابی او که شاید تنها به این دلیل از آن دفاع میکند که ارثیه والدین وی میباشد و شاید هیچ اطلاعی هم از آن دین و فلسفه آن نداشته باشد. مثلا خیلی مسلمانان هستند که حتی نمیتوانند قران را بخوانند وبفهمند و هیچ دانشی از مذهب خود ندارند و فقط به این دلیل مسلمانند که پدر و مادرشان مسلمان بوده اند. و حتی هیچ اطلاع مذهبی هم ندارند.

انسانیت و بعد در مورد ما بایست که خاورمیانه بررسی گردد و ما هم یک ملت بزرگ مثل اتحادیه اروپا بشویم. با استقلال واقعی و تولید کافی و دانش افزون. بامید آنروز که سران کشورهای ما مارا از این دربدری و این آوارگی نجات بدهند و ما هم در کشورهای متحده خود بکار و کوشش و تحصلات خود ادامه دهیم.   


Share/Save/Bookmark

more from Sahameddin Ghiassi