The people who control the world.

To Sarzamine man

I meant, the vote in 1978 or 1979 was ;as they wrote in the newspapers that time;  99%.   You know that time millions of people came on the streets and wanted Khomeini and not the Shah and the Shah left Iran.  I agree with you that we should have another reframdom to see if the majority still want them and what they want.  But my point is to respect each other and work together.  Something like in USA or Europe.   And the other point is if a president changed in US ;the people do not need to make a revolution for changing a president.  They respect each other vote.  For the students they do not want me. These three students wanted to have fun even in the class room.  They do not want to learn, but they wanted A.  The mother of one of them told in front the principal of the school. " My boy is coming to school to have fun with the girls, and this mand; pointed on me; asks him every day."  You know that in US the students do not have the same respect for the teacher as in Iran or Europe.  I hope now it ; the situation ;is clear for you.   I was a beloved university teacher in Iran and the students wanted me; as I liked them  like my own children. The government of Iran did not want me to work as a university teacher at the university.  Not the Iranian students.   Amir

   I wish to work for the unity and Love of mankind.  And if you read my whole story I mentioned that the approved vote is the base for a democrasy.   With other words the majority should have the government and the other people should help them. 

You said you had to leave

You said you had to leave the school you were teaching, do you think maybe, they had doubt about your knowledge, how can you be this ignorant ? how on this earth an educated Iranian claim that this regime has 99% vote behind it when he knows over 70% of Iranian age under 30 ?? this is simple calculation, how could you get in U.S education system is beyond me.

In 1978, Iran population was 30 million, now it is 70 million, that means 40 million add to population after revolution, considering the over 70% under 30 rate and that 1% that did not approved IR and that 31 years in now has passed since 1978, we now can know that almost 54 million of current Iranian population had nothing to do with this regime and have never had the chance to vote for this system.

Therefore maximum of 16 million of Iranian that voted for this regime might be alive and in society today, now consider what kind of voting were put in front of this 16 million in 1978 :

Jomhoreye Islami are ya na ??

Now you tell me, how many vote this regime have today ?? please don''t disappoint me lol

For a united Iran and united Middle East.

 برای دوستان عزیز نادیده.   همه ما بایست فکر ایران و ایرانیان باشیم و کوشش کینم که ملت ما هم متحد شده و به حد ملت های اروپایی و آمریکای شمالی برسد.  برای  رسیدن به این آرزو بایست ما دانشگاه ها ی کافی  کارخانه و صنایع زیر بنایی و مردم و مدیران دلسوز داشته باشیم.  مسلم است که افراد دزد و فاسد و فرد گرا و متعصب های شدید نمیتوانند مردم و کشور و صنعت ما را به پیش برانند.  آنان تنها فکر خود و در شرایط بهتر فکر افراد خانواده خود و حد اکثر فکر دوستان خویش هستند و به توده محروم جامعه کاری ندارند.  حالا تا مادامیکه ملت ما به این حد نرسیده اند که مردم دوست باشند و حتی منافع فردی را قربانی منافع اجتماعی کنند ما پس معرکه هستیم.   شاه میگوید در هنگامیکه او میخواست برای مردم کار کند و از مرض مهلکی هم در رنج و عذاب بود رادیو های بیگانه شروع به تحریک مردم کردند و مردم خشمگین را به خیابانها کشانیدند  تا منافع خود را بیشتر کنند.  شاه با چشمان گریان کشور را ترک کرد.  خسارات وارده از این تغییر از کیسه ملت ایران پرداخت شد.  بعد هم که دیوانه ای مثل صدام را علم کردند و تمامی ثروت ایران را غارت کردند.  هشت سال جنگ بی حاصل با عراق تمامی نیروی انسانی جوان ما را از بین برد.  جوانانی که میبایست به دانشگاه ها و مدارس حرفه ای میرفتند در گورهای سرد جای گرفتند.  میلیونها جوان ایرانی و عراقی سر یک جنگ بی حاصل کشته و معلول شد و میلیارد ها  میلیارد دلار و یورو ایران که از فروش نفت و صنایع ایران تهیه شده بود به یغما رفت و دستان بچگان ایرانی که فرش میبافتند و رنج میبردند به هدر رفت و با پول آن بمب های یک میلیون دلاری خریداری شد که بسر ملت عراق یا ایران ریخته شود.  برنده این جنگ که بود؟  این بهای آن خشم و کینی بود که رادیو های بیگانه در دل مردم ما کاشته بودند   هرکسی بدی و خوبی مخصوص بخود را دارد هیچکس بد مطلق و خوب مطلق نیست.    آیا واقعا شاه و رضا شاه هیچ نکته مثبتی نداشتند.  آیا تمامی مدیران و وزرای شاه تمام آنها دزد بودند؟  آیا آنان هیچ کار ی برای ملت نکردند.   واضح است که شاه اشتباهاتی کرد ولی بایست ملت اشتباه را با آن غرامت سنگین بپردازد؟    همه مردم شاه را نمیخواستند و خمینی را میخواستند.  فرض کنید که اگر مثلا خمینی و شاه مسایل را باهم بررسی و با متانت حل میکردند بهتر نبود.   مگر هر دوی آنها نمیگفتند که فکر ملت و یا امت هستند؟   آیا حتی آمریکا توانسته است در عراق و یا افغانستان به پیروزی برسد؟   فکر نمیکنید که با جنگ دیگر نمیشود مشگلات را حل کرد؟  در مثل و فرض که مبالغه نیست   فرض کیند که خمینی هم مثل بروجردی با شاه گفتگو میکرد و هر دو باهم متحد میشدند.  آیا فکر نمیکنید در آنصورت بیشتر به نفع مردم میشد.  از کشته شدن میلیونها ایرانی جلوگیری نمیشد؟   با خشم و کین که نمیشود مشگلات را حل کرد.  اگر پدر و مادری با هم مرتب دعوا کنند و وسایل خانه را بشکنند و نابود کنند   این دعوا آیا به نفع فرزندان آن خانواده خواهد بود؟   متاسفانه ما را اینطور بار آورده اند که همه مسایل را با قهر و غضب حل کنیم و خودمان را عقل کل بدانیم.  حاضر به شنیدن طرف مقابل نیستیم و همیشه حق را به خودمان میدهیم.  یکی را بی جهت به مقام خدایی میرسانیم و همان شخص را با جهت و یا بی جهت به پایین میکشیم.   توهین و تحقیر میکنیم بدون اینکه مطالعه ای در باره آن موضوع کرده باشیم.  به این ترتیب همه ما قربانی میشویم و همه ما باهم از بین میرویم.   بیایید بهم گوش فرا دهیم و بیایید مشگلات را دوستانه حل کنیم.   مگر گاندی با دوستی مشگلات کشورش را حل نکرد.  همیشه که زور و جنگ مشگل را حل نمیکند.   اگر شاه و خمینی با هم مینشستند و کار ها را با گفتگو حل میکردند  آیا این همه زیان و غارت در کشور اتفاق میافتاد.   هر دوی آنان که میگفتند میخواهند برای ملت کار کنند  پس چه مشگلی بود که نمیتوانستند با هم همکاری کنند؟    کشور ما را پاره پار ه کردند و ملت ما را از یک پارچگی به چند پارچگی رسانیدند.   منطق و دوستی را ربودند و خشم و توهین و بی ادبی را بما آموختند.   مگر در همین آمریکا مسلمان و مسیحی و کلیمی و ... بی دین با آرامش باهم ودر کنار هم زندگی نمیکنند.  مگر سیاه و سفید و زرد و سرخ یک ملت نساخته اند.  مگر یک دختر با کمترین پوشش در کنار یک خانم مسلمان قدم نمیزند؟  یک دختر با مینی ژوپ و یا میکرو ژوپ در کنار یک خانم مسلمان و یا یک دختر مسلمان با حجاب کامل اسلامی و با روبنده  با هم حرف میزنند و سر یک کلاس مینشینند و با هم درس میخوانند.   مگر یک مسیحی بسیار متدین و متعصب با یک بی دین تمام عیار دوست نمیشوند و حتی من خیلی دیدم که باهم حتی ازدواج هم میکنند.   یک شاگرد من که از آلمان شرقی سابق آمده بود و حتی خدا را هم دوروغ میدانست با یک دختر مسیحی که دختر یک کشیش آمریکایی بود دوست شد و بالاخره هم با هم ازدواج کردند.   من ندیدیم که حتی آنها با هم بحث کنند . پسر با دختر به کلسیا میرفت و به کلام کشیش هم گوش میداد.    ولی ما متاسفانه اگر کسی مثل ما فکر نکند فورا اورا تکفیر میکنیم و برایش خط و نشان میکشیم و شمشیر را از غلاف بیرون میکشیم.   یک خانم خیلی متعصب مسلمان  در اینجا مسیحی میشود.  حالا او همان تعصب اسلامی را میخواهد در مسحیت پیاده کند و حتی مسلمانان را کافر میخواند.   همه ما گلبرگهای یک گل هستیم  و همه ما بایست با هم برادر وار زندگی کینم.   عقاید همدیگر را محترم بشماریم و به مسایل هم گوش فرا دهیم.  با هم منصفانه رفتار کنیم. 

به دوست گرام آقای کورش و دیگران.

من نوشته های روزنامه را دیدیم که نوشته بودند که جمهوری اسلامی با نود ونه درصد  برنده شد.  مگر آقای خامنه ای دو دوره پشت سر هم رییس جمهور نشد؟   مگر رای نیاورد؟   من هم بسیاری از دانشجویان خود را از دست داده ام و پرپر شده آنان را دیده ام  ؟   من هم دوست داشتم که در ایران تدریس کنم و به میهن خودم خدمت نمایم ولی اخراج شدم  و مجبور شدم به آمریکا بروم.   آواز دهل شنیدن از دور خوش است.   اینجا هم پری رویان ما ل صاحبان خود شان هستند.   ما را بهمان چشم تروریست میبینند.   مدرسه شبانه روزی مرا غارت کردند و نه پلیس بداد من رسید و نه شرکت های بیمه.   شرکت های آمریکایی هم غارتگر هستند و تنها یک کاریکاتور از شرکت بیمه میباشند.   همان ها که مردم ما را بجان هم میاندازند و خود از دور به تماشا میایستند و غارت میکنند.   در جنگ ایران و عراق جز شرکتهای بیمه و مواد مخدر و مواد منفجره چه کسی برنده شد؟   من شنیده ام که آقای احمدی به رفتگر ها هم کمک میکرده است و خودش هم گفته که پدرش کارگر بوده است.  من دیده ام که دست معلم خود را میبوسیده و باز شنیده ام که دزدی نمیکند.  آخرین باری که خانم دکتر دانشور را دیدم میگفت که جلال  چلال زندگی من بود.   میدانم که جلال اول توده ای بوده است و بعد هم اسلامی شده است. 

من هم بسیاری از دوستان و اعضای خانواده خود را از دست داده ام.  ممکن است حق با شما ها بیشتر باشد  زیرا من نمیدانم چرا انسان بایست اینقدر بد باشد که برای  این دو روزه زندگی بخواهد زندگی دیگران را پریشان کند.  

مگر گفته نشده است که هشتاد در صد مردم به پای صندوقهای رای رفتند  و باز مگر گفته نشده است که شصت در صد مردمان رای دهنده آرای خود را به آقای احمدی نژاد داده اند.  و چون خوانده بودم فکر کردم درست است .  آقای خامنه ای با جلال آل احمد و غلامحسین ساعدی دوست بوده است.   و فکر کردم لابد نطیر آنان فکر میکرده است.   بهر حال من فکر میکنم که همه ما بایست دست در دست هم بدهیم و با تساهل نسبت بهم  کشورهایمان را آبادان سازیم.   برای جوانان کار تحصیل کار مسکن تهیه کنیم.  

 و باز به نظر من با دوستی و محبت شاید بشود مشگل ها را حل کرد.   تجربه من این است که دیگران از گرفتاریهای ما و مشگلات ما سو استفاده میکنند.  آنان یک پارچگی ما را نمیخواهند و میخواهند که بین ما جنگ  و ستیز باشد.  رای اکثریت مردم میزان است و این اکثریت بایست ثابت شود.   نمیدانم کجای حرفهای من غیر منطقی است که خشم خود را سر من خالی میکنید.   اطلاعات من این بوده است حالا اگر اشتباه است  میشود با دوستی مشگل را حل کرد.   من فکر میکنم که مشگل اساسی ما نداشتن تحصیلات عمومی کافی است.   و نداشتن اطلاعات وسیع.   و متاسفانه با این نحو که نمیشود تبادل اطلاعات کرد.   من دوستدار دانشجویان ایرانی خود بوده ام  من بکمک دوستانم رفتم  آنان بجای  قدردانی مرا روانه زندان کردند.  بعد هم باعث اخراج من شدند.   بعد هم با بی تفاوتی دستگاه دادگستری روبرو شدم.   و بعد از هفت سال دوندگی در راهروهای دادگستری و مبارزه با یک لشگر قاضی و بازپرس مثلا برنده شدم ولی از دانشگاه اخراج شدم.   گناه من این بود که بی تفاوت نبودم و سعی میکردم که کار ها را با دوستی و متانت به پایان برسانم. در نامه خودم هم که خواسته ام به مردم آزادی بدهند و برای مردم و ایران کار کنند. فکر کردم که اگر مشگل ما با متانت حل شود بهتر است.     دوستدار شما  امیر

به دوست گرام آقای کورش و دیگران.

من نوشته های روزنامه را دیدیم که نوشته بودند که جمهوری اسلامی با نود ونه درصد  برنده شد.  مگر آقای خامنه ای دو دوره پشت سر هم رییس جمهور نشد؟   مگر رای نیاورد؟  

Because.....................

The answer is simple, They are fake, they are untruthful characters,

they are hiding behinds God's name to do their evil .He the leader and his followers are the agnets of darkness.

عذر بدتر از گناه!

 از یکی‌ پرسیدند آقا شما اینهمه پول داری چرا یه کمی‌ به خیریه کمک نمی کنی‌؟ جواب داد چون خودم صندوق دار خیریه هستم!! حالا جناب عالی‌ هم به عنوان توضیح از جلال ال احمد و سا عدی  شاهد میارید؟ شما این چند سالا ایرون رفتید یا همش در ینگه دنیا تدریس میکردین؟  

ha?

 اقای امير

ما چون آشنايانی مثل آل احمد نداريم و خانم دانشورم معلممون نبوده يه خرده بيسواديم  ولی از ظواهر امر پيداست که نوشتۀ شما از روی آمار نبوده بلکه از بخار چلو و آروغ شکم بوده . مسلمأ بعد از صرف غذای لذيذ در حضور پري رويان بی حجاب ، فشار خون سرکارعالی به علت هاضمه پايين رفته و خون کاملأ به مغزتون نرسيده. در قضاوت قدری شل و ول شدين.و بعداز يه گيلاس شرابم احساساتی شدين و يادتون افتاد که اين کره خر رهبر دلسوزيه. آخی،،، بميرم الهی فقط روزی ده دوازتا مغز جوونا رو به اژدهای سرشونهاش ميده والا اشکال ديگه ای نداره . انقدر مزخرف نوشتی اينجا که آدم نميدونه شوخيۀ يا نه. کدوم رأی برای انتخاب اين پفيوز که شده رهبر عاليقدر؟ حتی اون امام هندی هم منتظری رو علم کرد نه اين گدای پست. شما لابد چشمات و بستی و نميبينی چه خبره ، مردم جون به لبشون رسيده  اگه اين رژيم کارش درست بود که به اين روز نميافتاد. اوه بله يادم رفت که فرموديد تقصير غارتگران بيمن الملليه،،،،، صدای نشخوار مياد..   

Do you know that....

Jalal Aal Ahmad then became an Islamist extremist and Ms Daneshvar divorced him because of this? You must be aware of this too. How come you don't know nothing of their life?

For a united Iran

آقای خامنه ای دوست و هم صحبت  آقای جلال آل احمد و گویا غلام حسین ساعدی بوده است.   و فکر میکنم که ایشان رهبر ی دلسوز برای مردم ایران است..   نمیدانم  اینها که من نوشتم از روی آماری بود که بدستم رسیده بود.   امیر  آقای جلال آل احمد نیز همسر خانم سمین دانشور بوده  و اینها همه روشن فکر و ایران دوست بوده اند.   خانم دانشور هم معلم من بوده است و من توسط ایشان با همسرشان آقای آل احمد آشنا شده بودم.  

امیر جان شوخی‌ می‌‌فرمائید؟

اگر به زبان طنز می‌‌خواهید به خامنه‌ای بگید رفع زحمت کنه خب یک حرفی‌. ولی‌ اگر جدی جدی می‌‌خواهید نصیحتش بفرمایید فکر کنم یه کمی‌ دیر شده؟