آیا بی تفاوتی و رشوه خواری و ظلم دارد یک بلای بین المللی میشود؟


Share/Save/Bookmark

آیا بی تفاوتی و رشوه خواری و ظلم دارد یک بلای بین المللی میشود؟
by Sahameddin Ghiassi
13-Sep-2010
 

آیا بی تفاوتی و رشوه خواری و ظلم دارد یک بلای بین المللی میشود؟

روزی بود که دراروپا از دزد و رشوه بگیر خبری نبود. و مردمان این کشورها با هم روابطی بسیار دوستانه و انسانی داشتند. دروغ و حقه بازی خریداری نداشت ومردمان از گفتن دروغ و بد دهنی پر هیز میکردند. همه میگفتند که اروپاییها تمدن دارند و با هم بطور انسانی رفتار میکنند. هنگامیکه ما در دبستان ویا دبیرستان  تحصیل میکردیم هم بچه ها و هم معلمان از اروپاییها و تمدن انسانی آنان بسیار تعریف میکردند. این بود که اکثر بچه ها شیفته رفتن به اروپا و بعد ها به آمریکا بودند. البته در اروپا و یا آمریکا تحصیلات دانشگاهی بسیار پیشروتر وگسترده تر از کشورهای عقب نگه داشته شده هستند. و شاید بسیاری از مزایایی که آنان دارند مثلا ما ممکن است که نداشته باشیم ولی آیا هیچ فکر کرده اید که در هر دو صورت این طبقه متوسط است که دارد از بین میرود؟ 

در آمریکا با دادن وامهایی بسیار آسان و دادن کارت های اعتباری مردم را عملا اسیر میکنند. زیرا در آمریکا تورم وجود ندارد و این بهره های که شما میدهید واقعا بهره است. در کشوری که حتی خانه هم تنزل بها دارد و افت میکند چگونه میتوان صدی ده بهره داد؟ به عبارت دیگر در آمریکا با ضد تورم سرمایه های مردم را بباد میدهند و در کشورهای عقب نگه داشته شده با تورم ثروتها و سرمایه های کوچک را از بین میبرند.

مثالش بسیار ساده است. در آمریکا خانواده ای پس انداز سالهای خود را که مثلا صد هزار دلار نقد هست پیش قسط خانه ای میدهند که مثلا قیمت آن  پانصد هزار دلار است. دو سال بعد که خریدار بهره نه در صد و یا هفت در صد را داده است قیمت خانه سی در صد پایین میآید. یعنی تمامی پیش قسط از بین رفته است ولی بهره را بالا نگه میدارند. با وجودیکه اینکه بهره اکنون به سه در صد در آمریکا است ولی کسی که خانه خریده است بایست مثلا هفت در صد بهره بدهد.

بدین ترتیب با پایین آمدن قیمت خانه خریدار تمامی کارتهای اعتباری خود را از دست میدهد و حاصل تمامی سالیان پس اندازش هم نفله شده است. در ایران سرمایه کوچک در بانک با تورم سی در صد یا بیست در صد از بین میروند زیرا بهره ای که بانک میدهد نمی تواند تورم را بپوشاند و در نتیجه سرمایه مالیده شده است.  بدین ترتیب شکاف بین بی پولها و با پولها روز به روز بیشتر میشود.

غارتگران بین المللی با روشهای متفاوت برای هر  کشور مردم آنسامان را لخت میکنند مثل دزدان سرگردنه در قدیم.  سقوط اخلاق رشوه خواری دزدی و هیزی نیز ضربه ای دیگر بر پیکر اجتماع است که مردم را به سراشیب سقوط میکشاند. بعد هم در کشورهای عقب نگه داشته شده مامورین رشوه بگیر و یا بی تفاوت و دادگستریهای بیهوده درست مثل آمریکا عمل میکنند. عملا دستگاه های اداری و دادگاهی در دنیا یک سیستم بیهوده و بیخودی هستند که عملا دزدان و دغلان را پرورش میدهند تا با دانستن خم و چم دادگاه ها و یا دادگستری براحتی بتوانند به غارتگری دزدی و فساد خود ادامه بدهند.

پلیس آمریکا هم مثل پلیس کشورهای عقب نگه داشته شده گرچه رشوه تقاضا نمیکند ولی با بی تفاوتی عملا دست دزدان را باز میکند. پلیس سعی دارد در کارهایی که منافع خصوصی ندارد کنار برود و کار ها را سمبل کند. اگر در ادارات دنیای سوم دستهای رشوه بگیر دراز است و همه بقول معروف از زیر میز و کشو برای دریافت رشوه استفاده میکنند در آمریکا با بی محلی اصلا کاری انجام نمیدهندووقت خود را برای کارهای شخصی خود نگه میدارند. پلیس های دنیای سوم با رشوه حرکت میکنند ولی پلیس آمریکا حتی با رشوه هم حرکت نمیکند او میخواهد کنار باشد و کاری بکار کسی نداشته باشد و تا آنجا که میتواند طفره میرود حتی از نوشتن یک گزارش رسمی هم طفره میرود که مبادا دستش بند شود. شاید پلیسهای دنیای اول پولی بدون کار و تلاش را بیشتر دوست دارند و چون حقوق و مزایای کافی دارند احیتاجی به گرفتن رشوه هم ندارند. هنگامیکه پلیس آمریکا بداند که در خطر نیست دست از پا دراز نمیکند. پلیس پول مجانی میخواهد تا از کار برکنار باشد و راحت بتواند بدون کاری و انجام عملی که ممکمن است خطر هم داشته باشد در گوشه ای نظاره گر باشد. مثلا دزدی خانه ای را در آمریکا غارت کرده است.  پلیس سعی میکند که از کار شانه خالی کند و کار را حقوقی کند تا در گیر نوشتن گزارش نشود.  خوب این هم از پلیس بیهوده وبی خاصیت آمریکا که تنها برای جریمه کردن خودش را جر میدهد ولی برای کمک سعی در فرار از مسولیت دارد.

 در آمریکا امینت حقوقی وجود ندارد اگر کسی مالت را دزدید و یا غارت کرد میتوانی از طریق وکلای گرانقیمت اقدام کنی و باید تقریبا تمامی پولی که دزدشده را دوباره نقدا به آقا ویا خانم وکیل بدهی که مثلا دنبال کارت برود. و اگر موفق شود هم باز بازنده ای زیرا وکیل تقریبا تمامی پول را برای خودش میخواهد. این است که آمریکاییها به هیچ کسی اعتماد نمیکنند و با گفتن یک کلمه که نمی توانم و یا نمی دانم و یا نه خود را درگیر هیچ مسله ای نمیکنند. زیرا میدانند که سیستم حقوقی شان بسیار گران و سیستم اداری و پلیشان کاملا بیهوده است. آمریکاییها بطور کلی سعی دارند که در کنار هر موضوعی باشند و در هیچ موردی دخالت نمیکنند و میگویند من نمی دانم من که دکتر وکیل و یا ... نیستم حتی اگر یک سوال بسیار پیش پا افتاده از آنان پرسش شود.

 


Share/Save/Bookmark

more from Sahameddin Ghiassi