آیا بهاییان سم و دم دارند و خون بچه های مسلمان را میګیرند و می فروشند؟ شاید این تیتر به نظر شما خنده دار بیاید ولی واقعا بعضی ها ګمان میکنند که اینها درست است. مثل همان چیزی که نوشته شده است که در بهاییت ازدواج با خواهر حلال است و ازدواج موقت حرام. خواهر که با شخص زندګی میکند و محرم است وکدام دادګاهی و کدام محضری حاضر است که عقد زناشویی و ضیغه مربوطه را جاری کند؟ و آیا حتی یک نمونه از آن دیده شده است و حتی درکشورهای اروپایی این یک جرم است و در ایران اسلامی و یا قبل از اسلام هم که نمونه ای از آن در دست نیست فقط ګفته شده که فرعونهای مصر با خواهرانشان ازدواج میکردند یا حضرت آدم فرمود که خواهران و برادران که فرزندان او بودند و او تنها آدم یا انسان آن زمان بود به امر خدا فرمان ازدواج بین خواهران و برادران که فرزندان خود او بودند را صادر فرمود که از نظر شرع کنونی جرم است؟ هنګامیکه در دبستان مشګان بودم چند تا از همکلاسی های خودرا برای شام به منزلمان دعوت کردم آنان ګفتند که بایست اول از بدر و مادرنشان اجازه بګیرند. فردا من با خوشحالی سراغ آنان رفتم که آدرس خانه مان را بدهم.
همه آنان ګفتند که نمی توانند که بخانه ما بیانید چون پدر ومادرشان اجازه نداده وګفته اند که بهاییان فرزندان مسلمانان را می کشند و خونشان را میګیرند و میفروشند. من از این نفرت و از این دروغ بسیار ناراحت شدم ولی باز نزد مادرم که بهایی بود رفتم وګفتم که بچه ها دعوت مرا نپذیرفته اند و ګفته اند که بهاییان فرزندان مسلمانان را میګیرند و خونشان را میګیرند و آنان را میکشند و بعد اعضای بدن و خونشان را می فروشند. مادرم در حالیکه اشګ در چشمانشن موج میزد اینها را ناقضین و یا دشمنان امرالله میګویند و سراسر دروغ است و برای نفرت پراکنی اینها را میګویند. ما همه را دوست داریم و بهمه احترام میګذاریم ببین من با پدرت و خانواده وی که مسلمانان دو آتشه ای هستند ازدواج کردم و ما همه آنان را دوست داریم آنان بخانه ما میآیند و…. دیګر ګریه کردن مجال سخن ګفتن به او را نداد و ادامه داد ما سی هزار کشته داد ه ایم آنان بهاییان و بابیان را به نحوهایی بسیار وحشیانه کشته اند و شکنجه داده اند ولی باز مارا ظالم و خودرا مظلوم می نمایانند. این ها ګفته ملای محل است که با بهاییت دشمنی دارند زیرا در بهاییت ملا و آخوند وجود ندارد و آنان از ترس از دست دادن دکان خود این اراجیف را بخورد مردم ساده دل میدهند.
هنګامیکه در دبیرستان بودم یک دختر بهایی میګفت که دوستش اصرار دارد که با او بحمام برود. او نوشین نام داشت قبول میکند و با هم به ګرمابه ناز شمیران میروند. نوشین میګفت که دوستش با خیلی کنجکاوی به پاها و پشت من نګاه میکرد و حتی دستش را روی پاشنه های من مالید ګفتم که ویولت چه میکنی ګفت والله من شینده بودم که بهایی ها دم دارند و سم هم دارند خواستم که ببینم که این درست است یانه. بعد خودش هم خنده اش ګرفت وقتی که دید من نه دم دارم و نه سم؟ بعد ها هم در دانشګاه یکی از استادان من میګفت که اګر حضرت بهاالله با آن همه قوانین مدرن وخوب اظهار دیانت نمیکرد و تنها به عنوان یک متفکر دانشمند و یا نویسنده مثل مثلا تولستوی روسی خود را می نمایاند هم کتابهای او بهتر و بیشتر خوانده میشد و هم بین مردم اینهمه تفرقه نمی انداخت و مردم عامی و کم سواد و بی سواد را بجان هم نمی انداخت. البته او ادامه دادکه سیستم بین المللی اداره کننده دنیا هم از این موضوع نهایت سو استفاده را میکند و بین مردم ما تفرقه میاندازد و مردم عامی و عادی که توانایی تحقیق ومطالعه را ندارند با دروغ و شایعه پرکنی بجان هم میاندازند و خود به غارت های ثروتهای ملی دنیای سوم دست میزنند و جنګ ونفرت و جدال و کشت و کشتار هدیه میآورند. مردم عادی و عامی هم در اثر تبلیغات کسانیکه منافع شان درخطر است ګاهی افکار جدید و مدرن را به روسیه ګاهی به آمریکا و ګاهی هم به انګلیس نسبت میدهند. آنچه متاسفانه مسلم است که نفرت و تفرقه بین مردم رشد میکند و این باعث ضعف کشورهای دنیای سوم است. امید به اینکه روزی ما هم بتوانیم دور از شایعات و دروغها به این نفرت ها بنیان کن خاتمه دهیم و همه ما در دوستی و همکاری پیشتاز باشیم و کشورهای خود را بسازیم نه به مخروبه هایی تبدیل کنیم که ابر قدرتها آرزو دارند که ما وابسته باشیم و آنان آقا.
Recently by Sahameddin Ghiassi | Comments | Date |
---|---|---|
Dear Bank of America | 3 | Nov 30, 2011 |
کنار گذاشتن تعصبهای غیر علمی و زن ستیزی؟ | - | Nov 29, 2011 |
آمریکایی که تخصص در بیخانمان کردنها و چاقی های افراطی دارد؟ | 1 | Nov 29, 2011 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
...............ازدواج با خواهر
AliafandiMon Jan 03, 2011 06:53 AM PST
ازدواج برادر و خواهر در طول تاریخ به دلایلی رواج داشته. ادیان هم به این مورد اشاره کردند. در تورات، انجیل و قران داستان ابراهیم نقل شده که با خواهرش سارا ازدواج کرده بوده. خانواده های سلطنتی و اشرافی در اورپا و غیره، پیش از کشف مشکل این مورد که کوتاه شدن خاندانشون بود، در اغلب به منظور حفظ قدرت، ثروت و اصل و نسب چندین سالهٔ خانوادشون، با برادر یا خواهر شون ازدواج میکردند
امید وارم که دوستان بهایی وارد به سخنان شما پاسخ دهند
Sahameddin GhiassiSat Jan 01, 2011 08:56 PM PST
برای پاسخ به یک فکر فلسفی بایست با فکر و منطق و خرد و دوستی با آن برخورد کرد نه با کشت کشتار و توهین و دروغ بافی که اینها همه اش به نفع طرف دیګر است ؟
امیدوارم که دوستانی متخصص بتوانند به پرسش های شما پاسخ های دقیق بدهند. من تنها به دوستی و احترام متقابل به باور ها اشاره کرده ام و اینکه شایعه ها چقدر بی دلیل و دروغ هستند.
پاسخ
Sahameddin GhiassiSat Jan 01, 2011 08:43 PM PST
دوست ګرامی متاسفانه من معلومات بهایی ندارم که با شما در این باره ګفتګو کنم ولی توجه شما را به مسایل زیر جلب میکنم.
اختلافات بی پایه بین سنی و شیعه و سایر اقوام کشورهای خاورمیانه به نفع چه کسی است و بقول شما اگر همه اینان برادران دینی و مسلمان هستند چرا بایست این اختلافات وجود داشته باشند؟ و چرا رهبران مسلمانان بایست از چند در صد جزیی دیگران این همه واهمه داشته باشند؟
مثلا جنگ بین ایران و عراق به نظر شما به نفع کی بود و چرا عاقلانه با آن و اسلامی با آن برخورد نشد؟ علت عقب افتادگی کشورهای اسلامی چیست و چرا ما بایست اینقدر در صنعت و علم و دانش از کشورهای غربی عقب باشیم؟ و چرا ثروت مردم کشورهای اسلامی خرج تحصیل و تولید و پیشرفت مردم نمی شود؟ و هرکسی به عناوین واهی از خدمت کنار گذاشته میشود در صورتیکه بسیاری از آنان عاشق خدمت به کشورهای خود هستند. صوفی ها درویش ها و سنی ها در کشورهای شیعه و شیعه ها.... در کشورهای سنی مورد بی مهری هستند و علمای دینی بجای هدایت مردم به جمع مال و ثروتهای نجومی غیر مشروع مشغولند و در لغو لعب غرق شده اند. برخورد آنان با بابیان بو بهاییان به نظر شما کشت کشتاری که از آنان شده است و متاسفانه هنوز هم میشود درست است؟ کشتن سی هزار بابی در زمان ناصرالدین شاه وبدستور علمای دینی کاری پسندیده بوده است ویا کشتن و اعدام بهاییان اکنون کاری خردمندانه به نفع اسلام است و یا خراب کرده گورستانهایشان و آزار و اذیت آنان؟
آیا اینکارها بجز آب به آسیابان دشمن ریختن کار دیگری است؟ آیا فکر نمی کنیدکه اینکار ها باعث بسط بیشتر بهاییت می شود؟ چرا در یک محیط دوستانه این مشگلات مورد بررسی قرار نمی گیرد و بایست با خون ریزی وکشت وکشتار باشد و آیا قربانیان این اختلاف های دینی باز به نفع اسلام است؟ مثلا در اسلام هرکس که اشهد بگوید مسلمان است ولی آیا اولیای امور اینرا قبول دارند مسلمان بودن بایست که با نوشتن فحاشی به سایر دینها بخصوص بهاییت ثابت شود. در صورتیکه خودتان میدانیدکه بهاییان تقیه ندارد و اگر کسی گفت من بهایی نیستم بایست مسلمان شناخته شود و خودتان میدانید که اینطور نیست صرف احترام به سایر ادیان هم مورد ایراد است و شخص مسلمان مسلمان شناخته نمی شود. در ثانی آیا بهتر نیست که برای باورهای مردم احترام قایل شویم واجازه بدهیم که هرکس هر که را میخواهد بپرسد وقبول داشته باشد.
باز میدانیدکه متفکران مهم اسلامی مثل مولوی هم مورد بی مهری اولیای اسلامی آن زمان قرار گرفته بودند. خودتان میدانید که باورهای مذهبی از لحاظ علمی و با دانش کنونی ما قابل اثبات نیستند و تنها محبت است که میتوان بر پایه آن باورهارا استوار کرد. سو استفاده از دین و اختلافات آن توسط استعمار و استحمار بین المللی پاسخ به نوشته شما بایست توسط کسی انجام شود که مطالعه دقیق در باره این دین دارد و تحقیق کرده است که متاسفانه من ندارم بلکه همانطوریکه گفته ام تنها فامیل بهایی داشته ام. ولی من هم میخواهم پرسشهایی از شما بکنم.1- حدود سی میلیون مسلمان و یا اهل کشورهای خاورمیانه در کشورهای مثلا پیشرفته غربی زندگی میکنند و اگر توجه داشته باشیم که اکثر اینان تحصیکرده گان وخبرگان کشورهای خود هستندکه نمی توانند به کشورهای خود خدمت کنند باعث شرمساری است یا نه؟ و چراعلمای دینی از این ثروت بیکران به نفع مردم مسلمان واسلام استفاده نمی کنند؟ نمونه اش دکتر فیزیک خاور میانه است که در آمریکا لبه موکت چرخ میکند درحالیکه خودتان میدانید که چقدر خرج شده تا او دکتر شده است؟ در صورتیکه در اسلام گفته شده که آموختن علم بر هر مرد و زن مسلمان واجب است چرا اولیای امور و علمای دینی به اینکار توجه نمی کنند؟ مثلا موقوفاتی است که بایست صرف دانشجویان شود ولی متاسفانه نمی شود. خودتان میدانیدکه وضع دادگستری و وضع کارمندان دولتی در کشورهای اسلامی اسفناک است و همه از دزدی فساد رشوه خواری می نالند و شیوخ عرب در ثروتهای نجومی غرق شده اند در حالیکه کودکان فلسطینی آب و غذا مدرسه و امکان ترقی ندارند؟
حسین علی با یکی از مدعیان نبوت به نام "باب" ملاقات نمود و جزو مریدان او
گردید و تا زمانیکه باب مْرد از جمله پیروان او بود ولی بعد از مرگ باب با
برادرش "صبح الازل" بر سر جانشینی باب دچار نزاع و اختلاف شدند و همین امر
منجر به تفرقه و دوری آنها از لحاظ جسمی و فکری شد.
پس
از مرگ باب، بهاء مدعی نبوت شد ولی تنها به این ادعا اکتفا نکرد بلکه از
آن هم پا فراتر گذشته و مدعی الوهیت گردید؛ بدین معنی که او همان پاینده
پابرجایی است که می ماند و جاوید می باشد و مدعی شد روح خداست و او همان
کسی است که پیامبران و رسولان را مبعوث داشته و ادیان را به صورت وحی ارسال
و به گمانش باب تنها پیامبری بود که کار مهمش بشارت به ظهور او بوده است.
زمان پیدایش بابیه و تولد و ظهور بهائیت
بابیه
از ابتدا در ایران ظهور کرد و باب دعوتش را به صورت پنهانی شروع نمود اما
سرانجام مشهور گردید و خبر آن به حکومت رسید در نتیجه اقدام به دستگیری او
کردند و در سال 1263ه. برابر با 1847م. زندانی شد و با این حال پیروانش
برای ملاقات با او در زندان راهی را یافته بودند و در مورد ادامه حرکت
فکریش با او مشورت می نمودند.
بعد
از آشکار شدن کارشان، دعوتشان از حالت پنهانی، علنی و آشکار شد، پیروان
خویش را جهت ایجاد یک کنفرانس دعوت کردند. در ماه رجب سال 1264 در "صحرای
بیدشت" ایران اجتماع کردند و نسخ شدن شریعت اسلام را اقرار و اعلان داشتند؛
چون باب عمل کردن به آن را باطل اعلام کرده بود.
از
بیشترین طرفدار این فکر یعنی لغو کردن شریعت اسلام مرد بسیار شوریده حال و
سرسخت حسین علی نوری بود کسی که در آن کنفرانس عمومی توانست خود را
بنمایاند و با لقب بهاء الله از آن کنفرانس خارج شود و از اینکار بعداً
استفاده کرد و خود را برای جانشین باب آماده نمود. همراه بهاء در ترور
نافرجام ناصرالدین شاه ایران شرکت نمود و بعد از ناکام ماندنشان و شناسایی
عاملان، بهاء به سفارت روسیه که از او اعلان حمایت کامل نموده بود پناهنده
شد و تا زمانیکه از حاکمان ایران وعده عدم کشتن و اعدامش را نگرفت او را
تسلیم ننمود. و به این امر تنها، بسنده نکرد بلکه برای خارج شدن او از
ایران مساعدت نمود در نتیجه بهاء و برادرش صبح الازل در جمادی الآخر سال
1269ه. برابر با 1853م. به بغداد تبعید شدند و در ذی القعده 1279ه. معادل
آوریل 1863م. به استانبول ترکیه و از آنجا نیز به ادرنه رفتند و مدت چهار
سال و نیم آنجا ماندند، در خلال آن سالها برادران با هم شروع به اختلاف
کردند و بر سر مناصب و القاب با هم به جدال پرداختند ولی در همان زمان بهاء
در بین عامه مردم اقدام به نشر و دعوت خویش نمود.
طایفه
و گروهی موسوم به بهائیه به او گرویدند و از او پیروی کردند و گروهی دیگر
موسوم به ازلیه یا بابیه به پیروی از برادر دیگر باب اقدام کردند. دولت
عثمانی خطر بهاء و صبح الازل برادرش را بر مردم دریافت؛ لذا برای بار دیگر
اقدام به تبعید آنها کردند و آن دو برادر را از هم جدا نمودند صبح الازل را
به قبرس تبعید کردند و او تا زمان مردن در آنجا ماند و در همان زمان بهاء
به شهر عکا در فلسطین تبعید گردید و او را تعدادی از پیروانش همرهی
کردند.در سال 1285ه. معادل 1868م. در آنجا ساکن شد، در آنجا بود که جمعی از
یهودیان را ملاقات کرد کسانی که از وی حمایت کردند و از همان زمان عکا به
مقر دائمی برای بهائیان تبدیل و به صورت یک مکان مقدس برایشان در آمد.
عقاید و افکار و شعائر بهائیت
1. ایمان به اینکه خدوند در بعضی از مخلوقات حلول می یابد و از آن جمله به حل شدن خداوند در باب و بهاء معتقدند.[1]
2. به تناسخ کائنات معتقدند و وجود پاداش و عقاب را تنها روحی می دانند.
3. معتقد
به صحیح بودن همه دینها هستند و تورات و انجیل را تحریف شده نمی دانند و
معتقدند که همه دینها باید در دین واحدی که بهائیت است جمع گردند.
4. بودا، کنفوسیوس، برهما و زرتشت و سایر حکما در هند و چین و فارس را پیامبر می دانند و به نبوت آنها معتقدند.
5. مانند نصاری به کشتن و صلیب زدن عیسی _ علیه الصلاة و السلام_ معتقدند.
6. منکر معجزات انبیاء و حقیقت ملائکه و جن هستند همانگونه که منکر بهشت و جهنم می باشند.
7. حجاب را حرام و معته را حلال و به اشتراکیت در زن و مال معتقدند.
8. معتقدند که دین باب نسخ کننده شریعت محمد _صلی الله علیه و سلم _ است.
9. قیامت را به ظهور باب تأویل می کنند و به جای مسجد الحرام، بهجه در عکا را قبله خویش قرار داده اند.
10. در
روز سه دفعه نماز می خوانند و هر نماز نزد آنها سه رکعت است. اوقات نماز
نزد آنها صبح، ظهر و عشاء می باشد. و با آب سرد وضو می گیرند و در صورتی که
آب نیابند به گفتن نام خدا به جای وضو اکتفا می کنند و پنج بار می گویند:[
بسم الله الأطهر الأطهر]
11. نماز جماعت را جز هنگام نماز میت جایز نمی دانند.
12. بهائیت عدد 19 را مقدس می دانند، تعداد ماههای سال نزد آنها 19 می باشد و هر ماه را 19 روز می دانند.[2]
13. بهائی
ها یک ماه بهائی را روزه می گیرند که اسم آن"علا" می باشد و از 2 مارس تا
21 همان ماه ادامه می یابد که آخرین ماه بهائیت می باشد و در آن از زمان
طلوع تا غروب آفتاب از خوردن طعام خودداری می کنند. و به دنبال ماهی که در
آن روزه بوده اند عید نوروز فرا می رسد.[3]
14. بهائیت جهاد و هرگونه اقدام مسلحانه و اظهار مخالفت با کافران حربی را در راستای خدمت به منافع استعمارگران حرام می دانند.
15. منکر ختم نبوت به وسیله محمد _صلی الله علیه و سلم _ هستند و ادعا می کنند نبوت بعد از او نیز استمرار دارد.
16. حج
کردن در مکه را باطل دانسته و به همین سبب حج کردنشان به همان جای است که
بهاء الله در آن دفن شده است که آن بهجه عکا در فلسطین می باشد.
نمونه هایی از سخنان بهاء
نمونه
هایی از سخنان بهاء را در اینجا نقل می کنیم تا میزان فرهنگ و ارزش گوینده
آن معلوم شود. در کتاب الایقان ص71 از قول بهاء آمده است که: قیامت اسلام
با مرگ علی محمد باب به سرانجام می رسد و قیامت بیان و دین باب با ظهور کسی
که خداوند او را آشکار و غالب می سازد_ یعنی خودش_ آغاز می شود هرگاه او
مرد قیامتش به آخر می رسد و قیامت اقدس و دین بهاء با بعثت پیامبر جدید
برپا می گردد.
در کتاب البدیع
ص113 می گوید: مشرکان فکر کردند که روز قیامت پنجاه هزار سال است و در یک
ساعت سپری می گردد. ای کسانی که بصیرت در دیده هایتان به کوری گرائیده است
آیا آنها را تصدیق می کنید؟ و اعتراض دارید که هزار سال در دو سال سپری
گردد.
در کتاب الاقدس ص34 می
گوید: هیچ فردی حق ندارد زبان خویش را به حرکت در آورد و در مقابل مردم
هنگامی که در کوچه ها و خیابانها راه می رود تلفظ به ذکر خداوند نماید.و در
ص41 می گوید: تجدید کردن اثاث خانه در هر 19 سال بر شما واجب است. و می
گوید: پوشیدن لباس حریر بر مردان حلال است و خدوند دستور به اندازه مشخص و
معلوم در لباس و ریش را بر داشته است. و می گوید: از بلند کردن منبرها منع
شدید و هرکس خواهان تلاوت آیات پروردگار خویش است بر صندلی بنشیند.
در پایان می گویم:
این
بهائیت است و این هم بعضی از عقاید آنها بود مخلوطی از عقاید دین با افکار
شرک و بت پرستی که بهاء در شکل و صورت خاصی آن را ظاهر ساخته و آن را وحی و
کتاب مقدس نامیده است. پروردگارا عقلها و بصیرت و فهم مردم کجا رفته است
که از آنها پیروی و تقلید می کنند؟!
و
حال به نقل فتواهایی از مراجع مورد اعتماد در عالم اسلامی می پردازیم که
فتوی به کفر بهائیت و ارتداد آنها از اسلام صادر کرده اند از آنها، دو فتوی
که یکی را الازهر صادر نموده و دیگری توسط مفتی سابق مملکت سعودی شیخ
عبدالعزیز بن باز _ رحمه الله _ صادر شده است را در اینجا می آوریم.
فتوای دارالافتاء در الازهر
بسم
الله ، والحمد لله، والصلاة والسلام على رسول الله ، وبعد: بهائیت یک فرقه
و گروه مرتد از اسلام است، درست نیست که به آن ایمان آورد و با آنها
مشارکت نمود و نسبت به ایجاد جمعیتها و مؤسساتی که ایجاد می کنند نباید بی
تفاوت بود و چشم پوشید. این به آن سبب است که آنها بر اساس عقیده به حلول و
تشریع غیر از آنچه خداوند نازل کرده و ادعای نبوت و حتی ادعای الوهیت به
وجود آمده اند لذا مجمع بحثهای اسلامی در زمان شیخ جاد الحق این فتوی را
صادر و مجمع کنونی نیز آن را تأیید می نماید.
علی
جاد الحق _ رحمه الله _ رئیس قبلی الازهر می گوید: بابیه و بهائیه فکری
است که از اختلاط فلسفه ها و دینهای متعدد به وجود آمده و در آن چیز تازه
ای وجود ندارد که امت اسلامی برای اصلاح حال و وضع خویش در همه مسائل به آن
احتیاج داشته باشد بلکه در واقع چیزی است که برای خدمت کردن به صهیونیسم و
استعمار شکل گرفته است و مجموعه افکار و یک دین ساختگی است که امت با آن
آزمایش می شود و به نام دین اعلان جنگ بر علیه اسلام است.
فتوای شیخ ابن باز در مورد بهائیت
سؤال:
کسانی که معتقد به مذهب بهاء الله شده اند و کسی که مدعی نبوت و همچنین
مدعی است که خداوند در او حلول کرده است حکمشان چیست؟ آیا برای مسلمانان
جایز است که به این کافران اجازه دهند تا در قبرستان مسلمانان دفن شوند؟
جواب:
اگر عقیده بهائیت همانگونه باشد که ذکر گردید در کفرشان هیچ شکی وجود
ندارد بنابراین درست نیست که آنها را در قبرستان مسلمانان دفن نمود. هرکس
بعد از بعثت پیامبر ما محمد _صلی الله علیه و سلم _ مدعی نبوت باشد
دروغگوست و به نص و اجماع مسلمانان کافر است چون تکذیب کننده این فرموده
خداوند است:« وما کَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِکُمْ وَلَکِنْ
رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیِّینَ»[4] «محمد پدر هیچکدام از مردان
شما نیست بلکه رسول خدا و خاتم پیامبران می باشد.» احادیث رسول الله _صلی
الله علیه و سلم_ در حد تواتر در مورد اینکه رسول الله _صلی الله علیه و
سلم_ خاتم پیامبران است و پیامبر دیگری بعد از او نخواهد آمد وجود دارد و
همچنین هرکس ادعا کند که خداوند در او یا یکی از مخلوقات حلول کرده است به
اتفاق همه مسلمانان کافر است چون خداوند در هیچیک از مخلوقاتش حلول نمی
نماید بلکه او بزرگتر از آن است و هرکس گوینده این سخن باشد او نیز کافر
است و تمام آیات و احادیثی که دلالت می کنند بر اینکه خداوند متعال بر عرش
قرار دارد را تکذیب نموده است. به تحقیق که او بالای همه مخلوقات است
بزرگتر از آن است که مثل و مانندی داشته باشد او شبیهی ندارد و در کتاب
خویش اینگونه خود را معرفی می نماید:« إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِی
خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى
عَلَى الْعَرْشِ»[5] «همانا پروردگار شما کسی است که آسمانها و زمین را در
شش روز آفرید آنگاه بر عرش قرار گرفت.» چیزی را که خداوند متعال توضیح
داده عقیده اهل سنت و جماعت است همان چیزی که پیامبران علیهم الصلاة و
السلام و پایان بخش نبوت، محمد مصطفی _صلی الله علیه و سلم _ ، جانشینان
هدایت یافته و اصحابش که مشمول رضایت خداوند و تابعینی که پیروی کننده در
نیکی و احسان که تا امروز بر آن بوده اند، می باشد.
ای
برادر لازم است که بدانی من تا به امروز چیزی را از کتابهای بهائیت مطالعه
نکرده ام ولی با توجه به آنچه که در موردشان شایع و مشهور گردیده فهمیده
ام که آنها طایفه ای گمراه و کافر هستند و از دایره اسلام خارجند و بر اساس
آنچه در سؤال سائل اقتضا می کند، جواب معلوم است.
پس
بعد از دادن جواب به جریان گفتگو که در بین یک سنی و یک بهائی روی داده و
مجله "الهدی النبوی" شماره4 که متعلق به انصار السنه در قاهره می باشد آن
را منتشر می کند اطلاع یافته سه شماره آن را که در رمضان و ذی القعده که
دو عدد آن در سال 1368ه. و سومی در ربیع الثانی سال 1369ه. منتشر گشته
بودند را مطالعه کردم. در آن گفتگو بهائی تصریح می نماید که بهاء الله رسول
طایفه بهائی است و به گمانش ناسخ شریعتهای قبل از خود می باشد که آنها را
تعدیل و متناسب با زمان حال کرده است و اذعان می دارد هر عصر احتیاج به
پیامبری دارد و همچنین به صراحت ملائکه را انکار می کند و می گوید: حقیقت
ملائکه همان ارواح مؤمنین هستند که متعالی گشته اند و در ظاهر سخنانش آشکار
است که معاد جسمانی را نیز قبول ندارد و همه سخنانی را که رسول الله _صلی
الله علیه و سلم_ در مورد دجال اظهار داشته و چیزهای را که از آن خبر داده
انکار می کند و بدون هیچ شک و گمانی ادعای بهائیت در مورد رسالت و اینکه هر
عصر احتیاج به رسولی دارد کفر صریح است.
[1] یعنی در آنها وارد شده و با آنها یکی شده است.
[2]در
این مسئله اختراعی، محمد رشاد خلیفه نیز که مدعی تقدس خاصی برای عدد نوزده
است از آنها پیروی کرده و سعی نموده است اثبات کند که قرآن کریم نیز از
جهت عدد کلمات و حروف بر اساس عدد نوزده تنظیم گردیده است در حالیکه سخنان
ایشان بوسیله محاسبات ابطال شده است . مترجم
[3] لازم به ذکر است از سن 11 تا 42 سالگی روزه می گیرند و روزه بر افراد خارج از این سن لازم نیست. مترجم
[4] احزاب 40
[5] اعراف
بررسی بهاییت
rezapciSat Jan 01, 2011 03:10 PM PST
حسین علی با یکی از مدعیان نبوت به نام "باب" ملاقات نمود و جزو مریدان او
گردید و تا زمانیکه باب مْرد از جمله پیروان او بود ولی بعد از مرگ باب با
برادرش "صبح الازل" بر سر جانشینی باب دچار نزاع و اختلاف شدند و همین امر
منجر به تفرقه و دوری آنها از لحاظ جسمی و فکری شد.
پس
از مرگ باب، بهاء مدعی نبوت شد ولی تنها به این ادعا اکتفا نکرد بلکه از
آن هم پا فراتر گذشته و مدعی الوهیت گردید؛ بدین معنی که او همان پاینده
پابرجایی است که می ماند و جاوید می باشد و مدعی شد روح خداست و او همان
کسی است که پیامبران و رسولان را مبعوث داشته و ادیان را به صورت وحی ارسال
و به گمانش باب تنها پیامبری بود که کار مهمش بشارت به ظهور او بوده است.
زمان پیدایش بابیه و تولد و ظهور بهائیت
بابیه
از ابتدا در ایران ظهور کرد و باب دعوتش را به صورت پنهانی شروع نمود اما
سرانجام مشهور گردید و خبر آن به حکومت رسید در نتیجه اقدام به دستگیری او
کردند و در سال 1263ه. برابر با 1847م. زندانی شد و با این حال پیروانش
برای ملاقات با او در زندان راهی را یافته بودند و در مورد ادامه حرکت
فکریش با او مشورت می نمودند.
بعد
از آشکار شدن کارشان، دعوتشان از حالت پنهانی، علنی و آشکار شد، پیروان
خویش را جهت ایجاد یک کنفرانس دعوت کردند. در ماه رجب سال 1264 در "صحرای
بیدشت" ایران اجتماع کردند و نسخ شدن شریعت اسلام را اقرار و اعلان داشتند؛
چون باب عمل کردن به آن را باطل اعلام کرده بود.
از
بیشترین طرفدار این فکر یعنی لغو کردن شریعت اسلام مرد بسیار شوریده حال و
سرسخت حسین علی نوری بود کسی که در آن کنفرانس عمومی توانست خود را
بنمایاند و با لقب بهاء الله از آن کنفرانس خارج شود و از اینکار بعداً
استفاده کرد و خود را برای جانشین باب آماده نمود. همراه بهاء در ترور
نافرجام ناصرالدین شاه ایران شرکت نمود و بعد از ناکام ماندنشان و شناسایی
عاملان، بهاء به سفارت روسیه که از او اعلان حمایت کامل نموده بود پناهنده
شد و تا زمانیکه از حاکمان ایران وعده عدم کشتن و اعدامش را نگرفت او را
تسلیم ننمود. و به این امر تنها، بسنده نکرد بلکه برای خارج شدن او از
ایران مساعدت نمود در نتیجه بهاء و برادرش صبح الازل در جمادی الآخر سال
1269ه. برابر با 1853م. به بغداد تبعید شدند و در ذی القعده 1279ه. معادل
آوریل 1863م. به استانبول ترکیه و از آنجا نیز به ادرنه رفتند و مدت چهار
سال و نیم آنجا ماندند، در خلال آن سالها برادران با هم شروع به اختلاف
کردند و بر سر مناصب و القاب با هم به جدال پرداختند ولی در همان زمان بهاء
در بین عامه مردم اقدام به نشر و دعوت خویش نمود.
طایفه
و گروهی موسوم به بهائیه به او گرویدند و از او پیروی کردند و گروهی دیگر
موسوم به ازلیه یا بابیه به پیروی از برادر دیگر باب اقدام کردند. دولت
عثمانی خطر بهاء و صبح الازل برادرش را بر مردم دریافت؛ لذا برای بار دیگر
اقدام به تبعید آنها کردند و آن دو برادر را از هم جدا نمودند صبح الازل را
به قبرس تبعید کردند و او تا زمان مردن در آنجا ماند و در همان زمان بهاء
به شهر عکا در فلسطین تبعید گردید و او را تعدادی از پیروانش همرهی
کردند.در سال 1285ه. معادل 1868م. در آنجا ساکن شد، در آنجا بود که جمعی از
یهودیان را ملاقات کرد کسانی که از وی حمایت کردند و از همان زمان عکا به
مقر دائمی برای بهائیان تبدیل و به صورت یک مکان مقدس برایشان در آمد.
عقاید و افکار و شعائر بهائیت
1. ایمان به اینکه خدوند در بعضی از مخلوقات حلول می یابد و از آن جمله به حل شدن خداوند در باب و بهاء معتقدند.[1]
2. به تناسخ کائنات معتقدند و وجود پاداش و عقاب را تنها روحی می دانند.
3. معتقد
به صحیح بودن همه دینها هستند و تورات و انجیل را تحریف شده نمی دانند و
معتقدند که همه دینها باید در دین واحدی که بهائیت است جمع گردند.
4. بودا، کنفوسیوس، برهما و زرتشت و سایر حکما در هند و چین و فارس را پیامبر می دانند و به نبوت آنها معتقدند.
5. مانند نصاری به کشتن و صلیب زدن عیسی _ علیه الصلاة و السلام_ معتقدند.
6. منکر معجزات انبیاء و حقیقت ملائکه و جن هستند همانگونه که منکر بهشت و جهنم می باشند.
7. حجاب را حرام و معته را حلال و به اشتراکیت در زن و مال معتقدند.
8. معتقدند که دین باب نسخ کننده شریعت محمد _صلی الله علیه و سلم _ است.
9. قیامت را به ظهور باب تأویل می کنند و به جای مسجد الحرام، بهجه در عکا را قبله خویش قرار داده اند.
10. در
روز سه دفعه نماز می خوانند و هر نماز نزد آنها سه رکعت است. اوقات نماز
نزد آنها صبح، ظهر و عشاء می باشد. و با آب سرد وضو می گیرند و در صورتی که
آب نیابند به گفتن نام خدا به جای وضو اکتفا می کنند و پنج بار می گویند:[
بسم الله الأطهر الأطهر]
11. نماز جماعت را جز هنگام نماز میت جایز نمی دانند.
12. بهائیت عدد 19 را مقدس می دانند، تعداد ماههای سال نزد آنها 19 می باشد و هر ماه را 19 روز می دانند.[2]
13. بهائی
ها یک ماه بهائی را روزه می گیرند که اسم آن"علا" می باشد و از 2 مارس تا
21 همان ماه ادامه می یابد که آخرین ماه بهائیت می باشد و در آن از زمان
طلوع تا غروب آفتاب از خوردن طعام خودداری می کنند. و به دنبال ماهی که در
آن روزه بوده اند عید نوروز فرا می رسد.[3]
14. بهائیت جهاد و هرگونه اقدام مسلحانه و اظهار مخالفت با کافران حربی را در راستای خدمت به منافع استعمارگران حرام می دانند.
15. منکر ختم نبوت به وسیله محمد _صلی الله علیه و سلم _ هستند و ادعا می کنند نبوت بعد از او نیز استمرار دارد.
16. حج
کردن در مکه را باطل دانسته و به همین سبب حج کردنشان به همان جای است که
بهاء الله در آن دفن شده است که آن بهجه عکا در فلسطین می باشد.
نمونه هایی از سخنان بهاء
نمونه
هایی از سخنان بهاء را در اینجا نقل می کنیم تا میزان فرهنگ و ارزش گوینده
آن معلوم شود. در کتاب الایقان ص71 از قول بهاء آمده است که: قیامت اسلام
با مرگ علی محمد باب به سرانجام می رسد و قیامت بیان و دین باب با ظهور کسی
که خداوند او را آشکار و غالب می سازد_ یعنی خودش_ آغاز می شود هرگاه او
مرد قیامتش به آخر می رسد و قیامت اقدس و دین بهاء با بعثت پیامبر جدید
برپا می گردد.
در کتاب البدیع
ص113 می گوید: مشرکان فکر کردند که روز قیامت پنجاه هزار سال است و در یک
ساعت سپری می گردد. ای کسانی که بصیرت در دیده هایتان به کوری گرائیده است
آیا آنها را تصدیق می کنید؟ و اعتراض دارید که هزار سال در دو سال سپری
گردد.
در کتاب الاقدس ص34 می
گوید: هیچ فردی حق ندارد زبان خویش را به حرکت در آورد و در مقابل مردم
هنگامی که در کوچه ها و خیابانها راه می رود تلفظ به ذکر خداوند نماید.و در
ص41 می گوید: تجدید کردن اثاث خانه در هر 19 سال بر شما واجب است. و می
گوید: پوشیدن لباس حریر بر مردان حلال است و خدوند دستور به اندازه مشخص و
معلوم در لباس و ریش را بر داشته است. و می گوید: از بلند کردن منبرها منع
شدید و هرکس خواهان تلاوت آیات پروردگار خویش است بر صندلی بنشیند.
در پایان می گویم:
این
بهائیت است و این هم بعضی از عقاید آنها بود مخلوطی از عقاید دین با افکار
شرک و بت پرستی که بهاء در شکل و صورت خاصی آن را ظاهر ساخته و آن را وحی و
کتاب مقدس نامیده است. پروردگارا عقلها و بصیرت و فهم مردم کجا رفته است
که از آنها پیروی و تقلید می کنند؟!
و
حال به نقل فتواهایی از مراجع مورد اعتماد در عالم اسلامی می پردازیم که
فتوی به کفر بهائیت و ارتداد آنها از اسلام صادر کرده اند از آنها، دو فتوی
که یکی را الازهر صادر نموده و دیگری توسط مفتی سابق مملکت سعودی شیخ
عبدالعزیز بن باز _ رحمه الله _ صادر شده است را در اینجا می آوریم.
فتوای دارالافتاء در الازهر
بسم
الله ، والحمد لله، والصلاة والسلام على رسول الله ، وبعد: بهائیت یک فرقه
و گروه مرتد از اسلام است، درست نیست که به آن ایمان آورد و با آنها
مشارکت نمود و نسبت به ایجاد جمعیتها و مؤسساتی که ایجاد می کنند نباید بی
تفاوت بود و چشم پوشید. این به آن سبب است که آنها بر اساس عقیده به حلول و
تشریع غیر از آنچه خداوند نازل کرده و ادعای نبوت و حتی ادعای الوهیت به
وجود آمده اند لذا مجمع بحثهای اسلامی در زمان شیخ جاد الحق این فتوی را
صادر و مجمع کنونی نیز آن را تأیید می نماید.
علی
جاد الحق _ رحمه الله _ رئیس قبلی الازهر می گوید: بابیه و بهائیه فکری
است که از اختلاط فلسفه ها و دینهای متعدد به وجود آمده و در آن چیز تازه
ای وجود ندارد که امت اسلامی برای اصلاح حال و وضع خویش در همه مسائل به آن
احتیاج داشته باشد بلکه در واقع چیزی است که برای خدمت کردن به صهیونیسم و
استعمار شکل گرفته است و مجموعه افکار و یک دین ساختگی است که امت با آن
آزمایش می شود و به نام دین اعلان جنگ بر علیه اسلام است.
فتوای شیخ ابن باز در مورد بهائیت
سؤال:
کسانی که معتقد به مذهب بهاء الله شده اند و کسی که مدعی نبوت و همچنین
مدعی است که خداوند در او حلول کرده است حکمشان چیست؟ آیا برای مسلمانان
جایز است که به این کافران اجازه دهند تا در قبرستان مسلمانان دفن شوند؟
جواب:
اگر عقیده بهائیت همانگونه باشد که ذکر گردید در کفرشان هیچ شکی وجود
ندارد بنابراین درست نیست که آنها را در قبرستان مسلمانان دفن نمود. هرکس
بعد از بعثت پیامبر ما محمد _صلی الله علیه و سلم _ مدعی نبوت باشد
دروغگوست و به نص و اجماع مسلمانان کافر است چون تکذیب کننده این فرموده
خداوند است:« وما کَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِکُمْ وَلَکِنْ
رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیِّینَ»[4] «محمد پدر هیچکدام از مردان
شما نیست بلکه رسول خدا و خاتم پیامبران می باشد.» احادیث رسول الله _صلی
الله علیه و سلم_ در حد تواتر در مورد اینکه رسول الله _صلی الله علیه و
سلم_ خاتم پیامبران است و پیامبر دیگری بعد از او نخواهد آمد وجود دارد و
همچنین هرکس ادعا کند که خداوند در او یا یکی از مخلوقات حلول کرده است به
اتفاق همه مسلمانان کافر است چون خداوند در هیچیک از مخلوقاتش حلول نمی
نماید بلکه او بزرگتر از آن است و هرکس گوینده این سخن باشد او نیز کافر
است و تمام آیات و احادیثی که دلالت می کنند بر اینکه خداوند متعال بر عرش
قرار دارد را تکذیب نموده است. به تحقیق که او بالای همه مخلوقات است
بزرگتر از آن است که مثل و مانندی داشته باشد او شبیهی ندارد و در کتاب
خویش اینگونه خود را معرفی می نماید:« إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِی
خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى
عَلَى الْعَرْشِ»[5] «همانا پروردگار شما کسی است که آسمانها و زمین را در
شش روز آفرید آنگاه بر عرش قرار گرفت.» چیزی را که خداوند متعال توضیح
داده عقیده اهل سنت و جماعت است همان چیزی که پیامبران علیهم الصلاة و
السلام و پایان بخش نبوت، محمد مصطفی _صلی الله علیه و سلم _ ، جانشینان
هدایت یافته و اصحابش که مشمول رضایت خداوند و تابعینی که پیروی کننده در
نیکی و احسان که تا امروز بر آن بوده اند، می باشد.
ای
برادر لازم است که بدانی من تا به امروز چیزی را از کتابهای بهائیت مطالعه
نکرده ام ولی با توجه به آنچه که در موردشان شایع و مشهور گردیده فهمیده
ام که آنها طایفه ای گمراه و کافر هستند و از دایره اسلام خارجند و بر اساس
آنچه در سؤال سائل اقتضا می کند، جواب معلوم است.
پس
بعد از دادن جواب به جریان گفتگو که در بین یک سنی و یک بهائی روی داده و
مجله "الهدی النبوی" شماره4 که متعلق به انصار السنه در قاهره می باشد آن
را منتشر می کند اطلاع یافته سه شماره آن را که در رمضان و ذی القعده که
دو عدد آن در سال 1368ه. و سومی در ربیع الثانی سال 1369ه. منتشر گشته
بودند را مطالعه کردم. در آن گفتگو بهائی تصریح می نماید که بهاء الله رسول
طایفه بهائی است و به گمانش ناسخ شریعتهای قبل از خود می باشد که آنها را
تعدیل و متناسب با زمان حال کرده است و اذعان می دارد هر عصر احتیاج به
پیامبری دارد و همچنین به صراحت ملائکه را انکار می کند و می گوید: حقیقت
ملائکه همان ارواح مؤمنین هستند که متعالی گشته اند و در ظاهر سخنانش آشکار
است که معاد جسمانی را نیز قبول ندارد و همه سخنانی را که رسول الله _صلی
الله علیه و سلم_ در مورد دجال اظهار داشته و چیزهای را که از آن خبر داده
انکار می کند و بدون هیچ شک و گمانی ادعای بهائیت در مورد رسالت و اینکه هر
عصر احتیاج به رسولی دارد کفر صریح است.
[1] یعنی در آنها وارد شده و با آنها یکی شده است.
[2]در
این مسئله اختراعی، محمد رشاد خلیفه نیز که مدعی تقدس خاصی برای عدد نوزده
است از آنها پیروی کرده و سعی نموده است اثبات کند که قرآن کریم نیز از
جهت عدد کلمات و حروف بر اساس عدد نوزده تنظیم گردیده است در حالیکه سخنان
ایشان بوسیله محاسبات ابطال شده است . مترجم
[3] لازم به ذکر است از سن 11 تا 42 سالگی روزه می گیرند و روزه بر افراد خارج از این سن لازم نیست. مترجم
[4] احزاب 40
[5] اعراف