داستان لحاف ملا نصرالدین علیه رحمه و داستان درگیریهای بهاییان و مسلمانان؟


Share/Save/Bookmark

داستان لحاف ملا نصرالدین علیه رحمه و داستان درگیریهای بهاییان و مسلمانان؟
by Sahameddin Ghiassi
03-Jan-2011
 

داستان لحاف ملا نصرالدین علیه رحمه و داستان درگیریهای بهاییان و مسلمانان؟  شما حتما داستان ملا نصرالدین و لحاف اورا شنیده اید من خلاصه آنرا برای کسانیکه نشنیده اند می نویسم. شبی در زمستان در اطراف خانه ملا جنجال و هیاهویی بود ملا هم که آدم کنجاوی بود برای گریز از سرما لحاف نو خود را بسر کشید و بخارج منزل رفت . رندی که لحاف نو ملا را دید با تردستی جلو آمد لحاف را محکم بطرف خود کشید و تا ملا آمد که بخود بیاید در تاریکی شب ناپدید شد. ملا بخانه برگشت همسرش و دیگران با کنجاوی از ملا پرسیدند که خوب آملا بیرون چه خبر بود ملا که از دست دادن لحاف نویش بسیار غمیگین بود گفت هیچ یا هپ تمام این سرصداها برای این بودکه من ابله با لحام نویم بیرون بروم و آنان آنرا ازمن بدزدند؟  حالا داستان اختلاف و دعوای بهاییان و مسلمانان است. بجای اینکه به این مشگل عاقلانه برخورد شود و مشگل حل شود به اختلافات و مشگل دامن زده میشود تا مارا فلج کنند و اگر به دنباله مطلب پیگیری شود مسلم است که این هیزم آوردنها و آتش اختلاف روشن کردنها در زیر سر کسانی است که میخواهند از این آب گل آلوده شده ماهی گیری کنند؟

همانانیکه از اختلاف شیعه و سنی استفاده کردند و میلیاردها دلار به کشورهای برادر مسلمان صدمه و ضرر زدند؟  ما لشگر های زیادی بنام آیت الله های عظمی داریم که قاعدتا بایست در اسلام شناسی و فقه و قرآن متحصص باشند و نیز با تاریخ و بهاییت آشنایی داشته باشند و نیز همه آنان ادعای فقیه بودن را دارند و مجتهدهای خبره هستند؟  در برابر آنان یک مشت بهایی داریم که با هزاران صدمه روبرو شده اند سی هزار بابی به دست آقای ناصرالدین شاه خان قاجار کشته شده اند و بسیاری از آنان مجبور به ترک کشورهای خود گرفته اند آنان هم که از کشتار و اعدام ها کنار گذارده شده اند به مسافر کشی و کارهای بدنی مشغولند. پادشاهی که می بایست از رعیت های خود حمایت کند هشتاد زن آنان را را در حرمسرا به حبس نگاه داشته بود و با شاید در همین حدود مردان جوان بیضه بریده شده و ناقص شده به دستور پادشاه رعیت پناه برای مراقبت از سکس آقای سلطان در بند بودند. زیرا آقای ناصرالدین به مردان واقعی اطمینان نداشت و برای اینکه خیالش راحت باشد دستور میفرمود که بیضه های آن مردان بینوا را ببرند و یا آلتهای آنان را هم ببرند که چیزی شبیه به زن باشند و روحانیون اسلام هم از این مرد دفاع میکردند و از وی پشتیبانی میکردند؟  همانطور که نوشتم این آقایان علما و آیت الله ها و ثقه الاسلام ها و یا حتی حجج اسلامی بایست قاعدتا از اسلام و دفاع از آن برآیند و با علم وسیع خود نبایست هیچگونه ترسی از یک مشت بهایی زجر دیده و صدمه دیده نداشته باشند؟ در حالیکه همانطوریکه میدانید حتی بهاییان از آموزش عالی و تاحدی هم متوسطه منع شده اند. خوب آیابهتر نیست برای ختم این غایله و تمام شدن این مشگل یک جلسه بحث و گفتگو در تلویزیون ایران برگزار شود و آقایان علمای اسلامی که از حیث رتبه ثروت مقام علمی و دانش اسلامی خیلی برتر از آقایان بهایی هستند در آن شرکت کنند و مشگل برای یکبار حل شود؟  و مردم از این دردسر راحت شوند همانطوریکه میدانید این کشت کشتارها شاید به نفع همان بهاییان هم باشد و عملا دارند برای آنان تیلیغ میکنند.

  ولی اگر دست از کشت کشتار و اعدامها و آتش زدن اموال بهاییان دست بردارند و از آزار آنان نیز پرهیز کنند و تنها با کلام و منطق و علم  اسلامی با آنان روبرو شوند آیا فکر نمی کنید که مشگل حل میشود؟  من نمی دانم که واهمه از این بحث در چه است و چرا به اینکار نمی پردازند مگر با کشت کشتار و اعدام میشود از یک مکتب فلسفی برخورد  کرد؟  و آیا فکر نمی کنید در حالیکه غرب به اتحاد و همبستگی خود رسیده است ما بقول عطار هنوز اندر خم یک کوچه ایم. ملتهای ما به دانشگاه  کار تحصیل زندگی مسکن دانش و بینش و سازندگی احتیاج دارند نه به اختلافات مذهبی و نژادی و قومی و زبانی؟  کسانیکه به این اختلافات دامن میزنند دانسته یا ندانسته دارند آب به آسیابان دشمن میریزند و پیراهن های عثمان رنگارنگ به دست آنان میدهند.  خودتان هم ببینید که هم اکنون تمامیت طلبی ها و خود خواهی ها وندانم کاریها حتی به همان فشر مذهبی دو آتشه هم نفوذ کرده است؟ ما تنها به دوستی اتحاد برابری  کار  مسکن و رفاه و دانش و همکاری احتیاج داریم تا کشورهای خودرابسازیم.  جنگهای اللکی بر سر باورهای مذهبی کاری ابلهانه است و بایست از آن با منطق و استدلال جلوگیری شود و همانطوریکه دیدید با کشت کشتار و ظلم تنها به رشد مکتب ها مورد ظلم کمک خواهیم کرد.  آقایان علما و آیات عظام شما که از دانش علمی بی نظیری برخوردار هستید بیایید غال این قضیه را برای همیشه بکنید و در یک مناظره تلویزیونی ثابت بفرمایید که شمار راست هستید و بهاییان نادرست و اینرا با علم و استدلال ثابت کنید نه با فحش و کشت کشتار و توهین و آزار؟

 مگر ما یک ملت متمدن نیستیم؟ پس بجای دعوا قلم و زبانهای خود را بکار بیاندازید؟  شایعات و دروغهای بیشتر سبب رشد میشود زیرا براحتی میتوان عکس آنرا ثابت کرد. فکر نمی کنم بهاییانی که آماده شهادت در راه دین خود و معشوق خود هستند از مناظره و بحث در باره دین خودشان طفره بروند و این یک آشتی ملی خواهد بود.  زنده باد تمامی قومها و ملتهای ایران و فلات ایران  و توران زمین؟ پیشرفت من تنها از راه اتحاد ممکن است بقیه راه ها بیراهه و گمراه کننده است.


Share/Save/Bookmark

more from Sahameddin Ghiassi
 
Aliafandi

قانون اول جنگ..........................

Aliafandi


قانون اول جنگ همیشه این بوده که، اگر در حال حمل نباشی‌، بهت  حمل می‌کنن و همیشه در حل دفاعی.

مذهبی‌‌ها هم همین جور تونستن که مکتبشون رو بزرگ تر کنن و بقای خودشون رو حفظ کنن. اگر نه مشابه مذهب‌های واقعی‌ مثل زرتشت یا بودا هیچ رونق پیدا نمیکردن و با زمان از بین میرفتن.

بهترین راه برای سیهیت هر موردی مثل دین، ثابت کردن با روبروی به منتقدینش هست و این براش بهترین تبلیغات هست. این آزادی نظر اثبات اون دین رو بیشتر می‌کنه. ولی‌ وقتی‌ سهیت نداره و چرنده، همش باید با زور و جنگ رفتار کنه. حالا هر کسی‌ می‌خواد باشه. حتا کسی‌ که به همان الله عقیده داره اما راه خودش رو می‌خواد ارایه بده.