The people who control the world.

دین بهتر است یا ثروت  و چرا جوانان ایرانی کشته می شوند یا خودکشی میکنند؟  حتما شما هم یادتان هست که در زمان گذشته یکی از موضوع هایی که برای انشا نویسی داده میشد این بودکه علم بهتر است یا ثروت. و البته دانش آموزان آن وقت همه اینطور قلم فرسایی میکردندکه البته علم زیرا که اگر علم داشته باشی ثروتمند میشوی ولی اگر ثروتمند باشی  در یک شب ممکن است آنرا دزد برباید و یا ورشکست شوی. ولی اکنون که علم در خاورمیانه در مکانی پست قرار گرفته است و دانشمندان همه مجبورند به دریوزیگی به کشورهای غرب پناه ببرند و ثروت هم که وضعی معلوم دارد؟   خوب اکنون موضوع روز بایست حتما این باشد که دین بهتر است یا ثروت.  اگر دین داشته باشی یا تظاهر به دینداری بکنی بهتر است یا اگر ثروت داشته باشی. در غرب مسلم است که ثروت بهتر است زیرا همه کلیسا ها و یا معابد و یا سایر مکانهای مذهبی اگر ثروت داشته باشی پایت را روی تخم چشم آنان خواهی گذاشت و از تو همیشه دعوت میکنندکه به جلسات مذهبی بروی ولی اگر نداشته باشی و نتوانی خوب پول به مراکز مذهبی بدهی  ترا بقول خودشان ایگنور میکنند یعنی محلت نمیگذارند و اگر به یک کلیسا بروی  میگویند به کلیسای دیگر برو؟   خوب این در غرب بود حالا در شرق چه خبر؟ 

 لابد اگر دین داشته باشی و یا لااقل خودت را خیلی دیندار نشان بدهی و خوب بتوانی جانماز آبکشی کنی شاید بتوانی خیلی زود از راه دینداری ثروتمند بشوی درست مثل علم سابق که اگر داشتی کارهای خوب گیر میآوردی و ثروتمند میشدی؟   فرزندان ایران اکنون آواره هر دیاری هستند. مجبورند که برای زندگی درکشورهای دیگر دهان هایشان را بدوزند و بسیار از آنها بسبب نداشتن امکانات و یا سایر درد ها و ناراحتی ها حتی با داشتن درجه های بالای علمی خودکشی کرده اند. جوانانی که میبایست دست دیگران را هم میگرفتند و بالا میکشیدند خودشان  خودکشی کرده اند. بسیاری از آنان به بهانه های مختلف مانند مجاهد  منافق مذهبی  بهایی  ملیگرا فدایی و... شاه پرست مصدق پرست  کمونیست  کاپیتالیست  بسیجی  سپاهی  ارتشی و... کشته شده اند.  و یا از فرط بیقراری و مشگلات خودکشی کرده اند. خوب این هم آشی بودکه دیگران با کمک خودما برایمان پختند که رویش یک وجب روغن است یا بود.  تفرقه   غارت  دورویی حسادت   لو دادن و آزار دادن هم و تمسخر هم ادامه دارد و ملتهای ما عوض اتحادی نظیر اتحادیه اروپا فعلا در کشمش هایی  تفرقه بیانداز حکومت غارت کن هستند.  دین  ملیت قوم زبان و نژادهای ساختگی عوض آنکه سبب الفت یگانگی دوستی و مهربانی باشد سبب نفرت غارت  اذیت شده است و مردم مارا طوری طراحی میکنند که به راحتی با هم در مناقشه  گفتگوهای غیر دوستانه و مرگ و جنون باشند.  دیوانه گانی چون صدام را بر ما تحمیل میکنندوبا تعریف و آگهی های مرد افکن از مویی کوهی برایمان میسازند و آن دیوانه را بنام ناجی رهبر بما می قبولانند و او هم مثل ضحاک مار بدوش جوانان مارا می بلعد تا خودشان اورا به زیر بکشند زیرا دیگر حرف شنوایی حتی از خود آنان هم نداشت؟  دیوانه ای میخواست با یک ارتش کوچک با ابر قدرتها سرشاخ شود و خودش را بکلی گم کرده بود.

 سیاستمداری که حتی فکر یک بچه مدرسه ای را هم نداشت که نمی توان بدون اسلحه با ابر قدرتها نبرد کرد؟ خودش و فامیلش را برباد داد و کشورش را بخاک خون کشید.  کاوه آهنگری که هنوز نیامده و شاهزاده فریدونی که میبایست با ضحاکیان بجنگد و با گرزش مغز ضحاکیان را پریشان کند با اسب سفیدشان به آسمانها رفت و دوستانش را رها کرد.  به امید آمدن سر عقل مردم شرق و به امید پیروزی همه آنان بر اهریمن فساد  دزدی و قتل غارت و تمامیت خواهی و به امید صلح دوستی و وحدت و یک پارچگی همه ملتهای مشرق زمین که همه بتوانند در همان حد کشورهای پیشرفته سر از آب در بیاورند.  و اتحادیه کشورهای مشرق را پایه گذاری کنند همان کاریکه اروپاییها پس از قرنها کشمکش و کشت کشتار کرده اند.  و ما هم به کاروان ترقی بپیوندیم و از آوارگی و بیچارگی و دریوزگی و فساد و تمامیت خواهی و ظلم راحت شویم؟ تا همه در خدمت هم باشیم و کشورهای خود را از نوبسازیم تا جوانان ما هم دست از خودکشی بردارند.