آیا دینها با علم مخالف هستند؟ دین بهتر است یا دانش؟ و اینهمه گرفتاری از دینها چرا؟ اگر به تاریخ نگاه کنیم متوجه می شویم که دینها برای تعالی و ترقی بشر آمده اند و اکثر پیامبران نیز انسانها را به اخلاق خود وکارهای نیکو تشویق کرده اند. مثلا گفتار نیک پندار نیک رفتار نیک اندیشه های خوب و کارهای خوب و مردم راهی بوده که دنیها نشان داده اند یا حضرت مسیح گفته که ببخشید و بدهید و کمک کنید همدیگر را دوست بدارید دشمن خود را دوست بدارید حسود تمامیت خواه و بد جنس نباشید اگر کسی به گونه راست شما سیلی زد گونه چپ را هم به او ارزانی کنید. شاید خجالت بکشد. حضرت محمد هم فرموده که همدیگر را برادر وار دوست بدارید بهم کمک کنید برای هر زن مرد مسلمان کسب دانش لازم است و یا برای دانشجویی حتی به کشور چین هم که شده بروید. حضرت بهاالله هم که فرموده از خرافات دست بردارید دین بایست مطابق عقل و علم باشد. اگر دین موجب ناراحتی و اختلاف و مشگل ساز است بی دینی بهتر است یا سراپرده یگانگی در عالم بلند شده به چشم بیگانگی بهم ننگرید که همه بار یک دارید و برگ یک شاخسار.
که در گفته استاد سخن هم آمده است که سعدیا مرد نکو نام نمیرد هرگز مرده آنست که نامش به نکویی نبرند. ولی آیا در عمل هم چنین است؟ گروهی از دین سو استفاده کرد به غارت مردم و کشتار مردم می پردازند و گروهی هم قربانیان دینها میشوند. مسلم است که اکثر و شاید تمامی روسای و یا رهبران دینی همه در ناز نعمت بسر میبرند و مومنان خود را غارت کرده و یا بجان هم می اندازند. حتی به کودکان مومنان هم رحم نمی کنند که نمونه آن همانا دست درازی شهوانی توسط کشیشان مسیحی به کودکان مومنانی بوده که همه توان و یا بیشتر توان مالی خود را به آنان واگذار کرده اند. زندگی اشرافی رهبران دینها چیزی نیست که پنهان باشد. شیوخ عرب از صدقه سر حضرت محمد و بنام اسلام در قصر های تلا کاری و گرمابه های عاج زندگی میکنند و صدها دلبر از شرق غرب سیاه سفید زرد و سرخ در کنارشان آرامیده و کودک فلسطینی در بی غذایی و بی آبی و بی مدرسه ای گرفتار است. و برادر دینی هیچ مسولیتی برای همدین خود در بقول خودشان فلسطین اشغالی حس نمی کنند. روسای دینها در نهایت آسودگی زندگی میکنند و بسیاری دیگر در نهایت فلاکت و بیچارگی زیرا مومنان دینهای مختلف را بجان هم می اندازند وخودشان بهره وری تبلیغاتی میکنند که ببینید که دین من اینهمه کشته داده است و پس برحق است.
در حالیکه شیخ عرب در بستر نرم و گرم آرامیده و با میلیارد ها دلار ثروت انباشته در بانکهای بقول خودشان کافرستانها برای روز مبادا و یا قیامت خودشان که مسلم است که کافر هم آنقدر ابله نیستند که این ثروت باد آورده دزدی شده و غارت شده را به صاحب قلابی آن پس بدهند و لاجرم ثروتهای مردم محروم بدبخت فلک زده را می بلعند. باحتمال بسیار دست شیطانهای بزرگ در این نوع زندگی ها نتیجه هارا رقم میزند. مثلا با وجود اینکه دیوانه مثل صدام سرکار است ولی او کاملا از طرف شیاطین واقعی کنترل میشود و هنگامیکه اورا نتوانند کنترل کنند با وسایلی که در اخیتار دارند به زیر میکشند. شیوخ عرب هم اموال مردم خود را تاراج میکنند و در بانکهای آنان انباشت مینمایند ولی باحتمال خیلی زیاد این ثروتهای هرگز به دست آنان یا خانواده هایشان نخواهد رسید. آنان مردم را برعلیه هم تحریک و شیعه کشی و سنی کشی راه میاندازند و خودشان طبق دستور اربابان جوانان مثلا مسلمان را نابود میکنند و همه را بجان هم می اندازند. که جنگ ایران و عراق یکی از این دامها بود و حالا هم تحریک عربان جزیره نشین خلیج پارس که بر علیه حتی اسم تاریخی خلیج اقدام میکنند؟ در قدیم خلیفه های عرب که به نام اسلام حکومت میکردندو شاید هیچ علاقه و عقیده هم به اسلام نداشتند با حیله سرداران ترک را بر علیه سرداران عرب تحریک میکردند و سرداران ایرانی را برعلیه هم و یا برعلیه دیگران با حیله قدرت خود را حفظ میکردند. حالا آیا خلیفه های مسیحی و یا خلیفه های اسلامی از آنان احمق ترند مسلم است که نه و آنان هم مردم را علیه هم میشورانند و ثروت آنان را غارت میکنند. دامن زدن به نفرت بین دینها جز یک سیاست غارتگرانه ای بیش نیست که تهیه و تنظیم شده است تا ما ملتهای خاورمیانه را در جهل بیسوادی و خرافات نگه دارند و خودشان با کمک عوامل داخلی شان عرصه را هر روز به ما تنگ تر نمایند. دیگر روشن است که حتی نواده همان پیامبر اسلام هم که میگفتند به او معتقد هستند به دست آنان یعنی کسانیکه که میگفتند مسلمان هستند گردن زده شدند. خوب وقتی این رهبران به حتی نواده پیامبر خودشان رحم نمی کنند آیا توقع دارید به مردم عادی رحم کنند. معلوم است که آنان حاضرند میلیونها مردم عادی را هم برای حفظ موقعیت خود بکشند و نابود کنند.
ولی چطور آنان اینقدر موفق هستند و ما نیستیم. شاید مشگل اول نداشتن علم و دانش و بینش همگانی باشد که آنان از آن سو استفاده می فرمایند. درحالیکه دینها همه را به دوستی و محبت و گرامیداشت علم و دانش تشویق کرده است در واقع آنان به جهل خرافات وبیسوادی دامن میزنند. و میگویند که تا ابله بسیار است من یا مفلس در نمی ماند. تعصبهای کور خرافات خانمان برانداز مردم عادی را روبروی هم قرار میدهد و آنان به جنگ و کشتار یکدیگر به اشاره و برنامه ریزی اربابان می پردازند و بقول معروف از هر طرف کشته شود به نفع اسلام است. داستان قحطی 1914 در ایران و نیز خصومت بین شیعه و سنی وبین اقوام ایرانیان و بهاییان و مسلمانان ودیگران... آزار مردم فلات ایران و خاورمیانه بعنوان یکی از این ها و نیز دامن زدن به اختلافات توسط تربیونهای بین المللی همه یک برنامه دقیق برای از هم پاشیدن بیشتر ماست. تمامیت خواهی ستم خود خواهی بی تفاوتی و حسادت و سایر خصایل نکوهیده مرتب ترویج میشود و مردم را به سوی خرافات تعصب و دیوانه گی های بیشتر سوق میدهند. تنها راه رهایی همانا احترام بهم دوست داشتن هم داشتن تساهل بجای تعصب و همکاری و پیشرفتهای علمی است که شاید ما هم بتوانیم روی پای خویش بایستیم.
و اینهم نصیحت مدرن از لقمان حکیم که به روز شده که برای من ارسال شده است و برای شما مینویسم
.
وصیت لقمان حکیم به پسرش نسخه ۲۰۱۰
*پسرم! گروهی ، اگر احترامشان کنی تو را نادان می دانند و اگر بی محليشان کنی
از گزندشان بی امانی. پس در احترام ،اندازه نگهدار*
*پسرم! سخت ترین کار عالم محکوم کردن یک احمق است. خون خودت را کثیف نکن- ضمنا
چرچیل هیچگونه نسبتی با طایفه ما ندارد. بچه هایش ادعای ارث نکنند**.*
*پسرم! با کسی که شکمش را بیشتر از کتاب هایش دوست دارد ، دوستی مکن*
*پسرم! دوستانت را با یک لیوان آب خوردن امتحان کن! آب را به دستشان بده تا
بنوشند! بعد بگو تا دروغ بگویند! اگر عین آب خوردن دروغ گفتند از آنان بپرهیز**
…*
*هان ای پسر! در پیاده رو که راه می روی، از کنار برو. ملت می خواهند از کنارت
رد شوند*
*پسرم! اگر کسانی از سر نادانی به تو خندیدند ، تو برای شفایشان گریه کن*
*پسرم! خود را وابسته به هیچ دسته ای مدان. چه، پس فردا تقش درمی آید که آنی که
تو می خواستی نیست و حالا خر بیار و معرکه بارکن*
*پسرم! اگر به ناچار به جریانی متمایل شدی، جایی برای نفس کشیدن خود و رقیبت
بگذار. نه او را چنان به زمین بکوب و نه خود را چنان بالاببر. دیرزمانی نیست که
جایتان عوض شود*
*پسرم! در تاکسی با تلفن همراه بلندبلند صحبت نکن*
*هان ای پسر! اهل هنر را احترام کن. اما مواضع سیاسی ات را با کسی مسنج و کسی
را به خاطر مواضعش مرنجان**.*
*پسرم! هیچ گاه دنبال به کرسی نشاندن حرفت مباش و همه جا سر هر صحبتی را
بازمکن. بگذار تو را نادان بدانند*
*پسرم! اگر برای دختر یا پسری پیش تو برای تحقیق آمدند و تو چیزی می دانستی رک
و راست بگو. هر آنچه که می دانی. به فکر بدبختی دختر و پسر مردم باش*
*پسر! اخبار را از منابع مختلف بگیر. جمع بندی اش با خودت. مخاطب دائمی یک
رسانه بودن آدم را به حماقت می کشاند*
*پسرم! پیش از استخدام در اداره های دولتی ، “پاور پوینت” را فرابگیر*
*پسرم! در اداره ای استخدام شدی هرچه دستمال از جیب هایت دوربریز. آب بینی ات
را پیراهن تمیزکنی بهتر است تا کسی دستمال در دستت ببیند*
*پسرم! قطار اندیمشک – تهران زمستانش گرم و جانسوز است و تابستانش سرد و
استخوان سوز. لباس مناسب با خودت ببر*
*پسرم! اساتید را محترم بشمار! اگر توانستی دستشان را ببوس اگر نه ،خود دانی*
*پسرم! در ضمن ، به هر کسی بی خودی لقب “استاد” عنایت مکن. “استاد” باید خودش
بیاید، زورکی که نیست*
*پسرم! اگر آلبوم های موسیقی دل آواز و هرمس و آوای شیدا گرانتر از چهار
هزارتومان شد ، دیگر نخر. با این حال نصیحت قبل از قبلی را آویزه گوش کن*
*پسرم! اقل کم! ماهی یک بار آژانس شیشه ای را ببین**.*
*پسرم! اگر توانستی استخدام شوی، در اداره با دو کس رفیق شو آنچنان که دانی**.*
*
آبدارچی و یکی از بچه های حراست. هرکدام باشد توفیری نمی کند.*
*پسرم! بلوتوث تلفن همراهت را خاموش نگهدار، مگر در مواقع ضروری*
*فرزندم! هیچ کس تنها نیست**.*
*پسرم! راه تو را می خواند. اما تو باور مکن*
*پسرم! آنتی ویروس “بیت دیفندر” اوریجینال نصب کن. پول “رجیستر” به میزان ده
سال را کنار گذاشته ام. با احتساب تورم جهانی و تحریم و فیلتر و نوسان بازار.
مادرت جای آن را می داند*
*هان ای پسر! اگر کسی گفت اسفندیار ار می شناسی خودت را به نفهمی بزن*
*پسرم! هر روز از همکارانت در اداره عمیقا خداحافظی کن. کسی نمی داند آیا فردا
در همان اداره باشی یا نه. اداره در همان شهر باشد یا نه. شهر در … ولش کن پسرم
*
*پسرم! دانشگاه کسی را آدم نمی کند. علم را از دانشگاه بیاموز ، ادب را از
مادرت*
*پسرم! می دانم الان داری حسرت دیدار مرا می خوری. یالله بلند شو دست مادرت را
ببوس بعد بیا بقیه وصیت را بخوان*
*پسرم! پیامک های عیدنوروزت را همین الان بفرست*
*هان ای پسر! خواستی در مملکت خودمان درس بخوانی بخوان. خواستی فرنگ بروی برو.
اما اگر ماندی از فرنگ بد نگو ، اگر رفتی از مملکتت*
*پسرم! گوجه را از نارمک بخر، شنیده ام ارزان است**.*
*پسرم! هیچ گاه از دانشگاه های هاروارد ، ماساچوست و بوستون مدرک نگیر. برایت
حرف در میارن. مگه آزاد رودهن چشه؟*
*پسرم! نامزد انتخابات شدی ، اول یا داماد لُرها شو یا تُرک ها که تو را در
انتخابات تنها نگذارند*
*هان ای پسر! خسته شدی؟ … از ساعت چند داری وصیت می خونی؟ … کی خسته است؟ …
خودت نقطه چین ها رو پرکن*
*پسرم! شماره حساب هدفمندی یارانه ها ، رمزگذاری شده در صندوقچه مرحوم آقابزرگ
توی اتاق پشتی است**.*
*پسرم! شهر ما خانه ما! … نه نه نه! نمی خواد عزیزم. شهرشون خونه خودشون. اول
اتاقت رو از این ریخت در بیار*
*پسرم! در فیس بوک عضو شو و این وصیت نامه را برای دوستانی که برمی گزینی یا تو
را برمی گزینند “شیر” کن*
موفق باشید
Recently by Sahameddin Ghiassi | Comments | Date |
---|---|---|
Dear Bank of America | 3 | Nov 30, 2011 |
کنار گذاشتن تعصبهای غیر علمی و زن ستیزی؟ | - | Nov 29, 2011 |
آمریکایی که تخصص در بیخانمان کردنها و چاقی های افراطی دارد؟ | 1 | Nov 29, 2011 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |