ملت خودمه میخوام بکشم به شما چه ربطی داره که من انقلاب کردم و رهبرم؟


Share/Save/Bookmark

ملت خودمه میخوام بکشم  به شما چه  ربطی داره که من انقلاب کردم و رهبرم؟
by Sahameddin Ghiassi
30-Mar-2011
 

ملت خودمه میخوام بکشم  به شما چه  ربطی داره که من انقلاب کردم و رهبرم؟ بشما چه  مساله داخلی است مردم خود من هستند دوست دارم آنان را بکشم  بنیدم با توپ تانګ و هواپیما بمبت به سرشان بریزم  آزادم آزادی هست  به نام اسلام من انقلابی هستم فرزند انقلاب هستم من انقلاب کردم و مردم را از دست امپریالیست نجات دادم من حق به ګردن این ملت فقیر بیچاره دارم و بشما هیچ مربوطه نیست  امام سرهنګ قذافی علیه رحمان   مخالفان نبایست با اسلحه بهتر با دیوانه بحنګند بلکه با دست خالی و اسلحه قدیمی از کار افتاده بجنګند ؟  ابر قدرتها میګویند   معلوم نیست که رهبران مثلا دنیای دمکراسی و یا غیر دمکراسی درک این نکته را ندارندکه مردم جان دارند و ګوشت دم ګلوله های توپ نیستند  مردکی ابله مثل قذافی با احتمال چراغ سبز آنان به این مقام شامخ رهبر رسیده است  وی با پول مردم فقیر و شاید ګرسته لیبی  توپ تانګ و هواپیماهای جنګی خریده است و از ثروت ملتی که در اختیارش بوده است مسلم است که عده ای را برای نګه داری خود تربیت نموده است و بادادن پول و زندګی بهتر آنان را عملا از ملت جدا کرده و  فداییان خود کرده است  در برابر او ملتی قرار دارد که بیش از چهل سال غارت و دزدی و فساد او و شاید ریخت پاشهایش را برای دوستان فک فامیل و ایل و قبیله اش ناظر بوده است  حالا عده ای از مردم میخواهند بګویند که تاکنون تو غارت کرده ای نوبتی هم باشد نوبت ماست.

 ولی او با تکیه به ثروتهای غارت شده اش و با خرج ودادن پول و اسلحه به وفادارنش میخواهد حرف خود را به کرسی بنشاند  شاید کسانی که اکنون هم رهبران جامعه مخالف هستند چیزی شبیه همان قذافی باشند  ولی فعلا دارند سنګ مردم را به سینه میزنند و با تقیه که بدبختانه یا خوشبختانه در اسلام عزیز قابل قبول است و شاید هم با خدعه و نیرنګ میخواهند که مردم را ګول بزنند و این بار عده ای دیګر بر ګرده مردم سوار شوند  و کشورهای مثلا پیشرفته هم که تنها فکر منافع لعنتی خودشان هستند و شاید تنها چیزی که واقعا برای آنان اهمیت کمتری داشته باشد همان مردمی هستند که چهل سال بار دیکتاتور دیوانه ای را حمل کرده اند تا ایشان بتواند در سراسر دنیا ولخرجی از کیسه مردم بکند  مثالش همان خواننده ای است که از دست آقازاده جناب سرهنګ یک میلیون دلار برای چهل پنج دقیقه خوانندګی جایزه دریافت کرده بود و ګویا اینقدر از این هدیه دزدی شده ناراحت ګردیده بود که آنرا میخواست پس بدهد.  اکنون هم آقای جناب سرهنګ قذافی مثل سایر دیکتاتور ها میګوید مردم لیبی جز مال واموال او هستند همانطوریکه ثروت نفتی آنان را دزدیده و با همکاری شرکتهای دزد بین المللی خورده است همانطور اجازه دارد که آنان را قتل عام کند و به هیچ کسی مربوط نیست  واضح است که هر دیکتاتوری تعدادی طرفدار و حتی فدایی دارد زیرا دیکتاتور دزد است پول دزدی دارد براحتی خرج میکند.

 و حتما میدانید که همین ثروتهای غارت شده مردم است که برای دیکتاتور دوستهای حتی بین المللی هم دست پا کرده است که میګویند مخالفان نبایست مسلح باشد  ولی قذافی چه  او بایست مسلح باشد تا راحت تر بتواند مردم را کشتار کند تا همه برده و حرف شنوی او باشند  خوب این هم عدالت بین المللی است که مخالفان بایست با دست خالی یا با اسلحه های رده ګذشته به جنګ دیکتاتور تا دندان مسلح بروند تا شاید حق خود را دریافت کنند  البته دولتهای مثلا دمکراسی همین وضع و شاید نظیر آنرا در کشورهای خود هم دارند  یعنی طبقه متوسط کشورهای خود را زیر فشار قرار داده اند و با بی تفاونی و بی قانونی آنان را تبدیل به مردمی فقیر و دست بدهن میکنند که حرف زیادی نزنند شاید در تمامی جامعه ثروتمندان غیر مشروع همراه با غارتګران و دیکتاتورها و رهبران دیوانه ثروت وقدرت دست به دست داده اند تا مردم عادی و متوسط را کاملا برده خود بنمایند .  در خاورمیانه آفریقا با زور و در سایر کشورها بنوعی دیګر   در همین آمریکا هم عده ای ثروتهای نجومی دارند و عده ای قربانی دستګاه هستند  اموالشان را دزد می برد  ؟

پلیس  و یا بقول اینان شریف هیچ کاری نمیکند  سر عده ای کلاه ګذاشته میشود  اګر پول وکیل نداشته باشی غارت شده با سکوت مواجهه میشود  دولتهای محلی اشتباه میکنند و مردم طبقه متوسط بایست زیان این اشتباه را که ګاهی مساوی با از بین رفتن تمامی سرمایه است بدهند  شرکتهای بیمه میلیاردها دلار حق بیمه میګیرند ولی سهم بیمه دهنده همان صدها صفحه کاغذ است  در موقعی که خسارت باید بدهند از راههای دیګر و دزدی نمی دهند  و میګویند برو وکیل بګیر و شکایت کن  وکیل هم که کیسه دوخته و میخواهد مبالغ زیادی اول بګیرد  و شاید یک دزد دیګر است که دندان تیز کرده است تا غارت شده را پچاپد.  خوب تکلیف مردم در این میانه چیست  که در خاورمیانه  مورد غارت قرار ګرفته و برای خاطر دید دیګر یا خانواده ای با مذهب دیګر و یا خانواده ای همراه با دو مذهب مخالف هم زندګی را آغاز کرده اند وهمه بایست قربانی این سیستم بی تفاوت و جهنمی ودزد بشوند  کسانی که سالها کار کرده اند و اکنون در غرب و شرق با دست خالی حتی مورد تهاجم فک و فامیل خود هم قرار میګیرند که اګر دزدی کرده بودی اکنون زندګی بهتری داشتی  و پسر نوجوان را تحریک میکنند که بر سر پدری که سعی کرده مثلا بدون رشوه زندګی کند نعره بکشد که این حق ما بوده است که نګرفته بودی  و یا چرا به دیګران کمک کردی و مثل بقیه آدمک نبودی   آیا نمیدانی که در جهان کنونی بایست یا بی تفاوت باشی  یا ظالم ؟ 

 آقای جناب سرتنګ قذافی هم میخواهد با یک ارتش تا دندان مسلح و تعلیمات خوب نظامی دیده با ملت خودش بجنګد و میګوید به هیچ کس هم مربوط نیست  او اجازه قانونی دارد که مردم خودش را لااقل قتل عام کند  و روسیه هم میګوید که مخالفان تنها اجازه دارند با دست خالی و بدون داشتن اسلحه های پیشرفته به جنګ دیوانه زنجیری  همراه  افرادی که شست شوی مغزی شده اند تا آدم بکشند بروند ؟  در آن سالی که در کشور زیبای ما افغانستان یک ګروه از جوانانی که تحت تاثیر جنبه های خوب کمونیستی قرار ګرفته بودند مثل تعدیل معیشت و کمک به مردم باسوادی و تساوی زنان و حق کارګران و کشاورزان  میخواستند برای مردم کار کنند و مردم هم قبول دارند که آنان واقعا شیفته مردم خود بودند و نه دزد غارتګر  همین ابر قدرتها احساسات مذهبی مردم را تحریک کردند و به آنان بهترین اسلحه ها را دادند تا با آن جوانان ساده دل و خدمتګذار بجنګند  و آنان را تارمار کنند  و متاسفانه مکتب اجتماعی کمونیست بهانه ای بود به دست وحشت های بیهوده از این مکتب و با مسلح کردن دیوانه ګان طالبانی و القاعده  آن  مردم کاری و خیر اندایش ملی و مردمی را از بین بردند که حالا مشګل ګریبان ګیر خودشان و ملت مظلوم ما هم شده است  یا صدام دیوانه با استفاده از اسلحه های شیمیایی برادران کرد ما کشت و دنیا سکوت کرده بود  اکنون هم مردم خاورمیانه همان دمکراسی آبکی که در غرب هم کاریکاتوری از آن مثلا هست میخواهند  ولی آنان اجازه ندارند که رهبران و نمایندګان خود را خودشان انتخاب کنند بلکه خدعه  و فریب و زور و کشت کشتار است که رهبر و نمایندګان آنان را به کرسی می نشاند  به امید روزی که ما هم از دست دیوانه ګان ثروت قدرت و شهوت و تمامیت خواهان هزره و دزد راحت شویم  و لااقل یک دمکراسی الکی و آبکی داشته باشیم و تعداد بیشتری از مردم محروم ما تحت آموزش و تعلیم قرار بګیرند و بتوانیم با دنیای مثلا آزاد رابطه مستقیم داشته باشیم و با مردم آزاد جهان در ارتباط باشیم   و همه امکانات کشورهای ما در اختیار دیوانه ای و یا همکاران و قبیله و رشوه خوران قرار نګیرد و راه دزدی و رشوه خواری و ستم بسته شود  و همه باهم در یک آرامش و برادری نسبی زندګی کنیم و این ګفته سعدی را آویزه ګوش کنیم  که  صورت زیبای ظاهر هیج یا هچ نیست    ای برادر سیرت  زیبا بیار    که همه بار یک دارید و برګهای یک شاخسار به چشم بیګانکی در هم ننګرید  که متاسفانه این پیام هم چون ګفته حضرت بهاالله است به آن ارجی ګذاشته نمی شود  میګویند تولستوی ګفت که کلید صلح عمومی جهان در دستهای یک زندانی ایرانی است  که ګفت  سراپرده یګانګی دړ عالم بلند شده  است     که ای دوست در روضه قلب جز ګل عشق مکار   ایکاش مردم به این نصایح عمل میکردند  که  اګر آدمی به نګاه است چشم ابرو  پس چه فرق است میان آدمی و نقش دیوار   توکز محنت دیګران بی غمی نشاید  که نامت نهند آدمی    می بخور منبر بسوزان مردم آزاری نکن  


Share/Save/Bookmark

more from Sahameddin Ghiassi