سوزندان قرآن به دست یک کشیش و بعد هم به دست دیګران آیا مشګلات را پیچیده تر نخواهد کرد؟ نمیدانم آن کشیش ګمنامی که قرآن را سوزانید چه نظری علمی و اخلاقی از این کار داشت آیا میخواست معروف شود و یا نفرت بیشتری بین مردم پراکنده سازد حتی آن خانمی هم که قرآن را آتش میزند چه مشګلی را میتواند حل کند؟ آیا با توهین و جنګ و نفرت میتوان به یک جامعه ارزشمند متعالی رسید.؟ آیا کسانی که قرآن را آتش میزنند حتی آنرا خوانده اند همه آنرا با ترجمه و درک از آن اګر نکاتی به نظرشان میرسد که فکر میکنند اشتباه است در اینترنت انتشار بدهند تا دیګران به آنان جواب دهند آیا ګوش نکردن و نخواندن و توهین و آتش زدن یک راه علمی و اخلاقی است؟ خیلی ها هستند که در اثر بودن دین همه زندګی خود را از دست داده اند و یا بخاک سیاه نشسته اند شاید میلیونها نفر از مردم خاورمیانه به خاطر دین از زندګی خود کنده شده خانواده و فرزند و همسر و کار و کشور خود را از دست داده و به کشورهای مثلا پیشرفته به دریوزګی پناه برده اند ولی آیا این مستقیما تقصیر دین است یا شیادانی که از آن به عنوان یک حربه برنده سو استفاده میکنند؟
تعصب جهالتهای تمامیت خواهی ها و فساد و دزدی است که در زیر لوای دین انجام میشود و شاید اصلا به دین هم مربوط نباشد چه که بی دینان هم همین کارها را در لوای مکتبهای اجتماعی انجام میدهد غرور های الکی و تعصب ها بیهوده مشګل ماست بیسوادی و تمامیت خواهی و ستم و ظلم بی تفاوتی مشګل ساز هستند نه ادیان وحتی مکبتهای اجتماعی نظیر کمونیست و کاپیتالیست و مذهب های مختلف. آنهمه حضرت مسیح در باره خوبی و انسانیت ومهر و محبت ګفت و جان خودش را هم بر سر همین کارها ګذاشت و حاضر شد به چهار میخ کشیده شود تا طبق نظر پیروانش مثل ګوسفند قربانی شود تا مردم آمرزیده شود باهم مهربان باشید بهم کمک کنید وغمخوار و دوست وبرادر و خواهر هم باشید ولی آیا همه مسیحیان به این نصایح و ګفته ها عمل میکنند یا شیادان در لباس حتی کشیشی به مال و بچه های مردم تجاوز میکنند آیا این عیب مسیحیت است یا شیادانی که تظاهر به مسیحی بودن میکنند و جانماز آب می کشند و مردم را غارت میکنند و یا در قرون وسطی مردم را عملا می کشتند و می سوزاندند آیا حضرت مسیح ګفته بود مردم را بسوزانید؟ این دزدان و شیادان و قاتلان هستند که چهره های خود را در زیر نقاب دین پنهان کرده اند واز ساده دلی و بیسوادی و احساسات مردم برای منافع خودشان سو استفاده میکنند در اسلام هم همین طور هر شیادی ممکن است یک برداشت به نفع خودش از دین بیرون بکشد و آنرا بقول قدیمی ها پیراهن عثمان نماید و از مردم ساده و بدون اطلاع و تحریک شده سو استفاده بکند همان طوریکه دیدید یک ملت ممکن است در اثر تبلیغات کوبنده و دروغ و فتنه و تقیه و خدعه کاملا مسحور و ګمراه بشود.
یا برای ثروت و شهوت و قدرت خودرا به پای دزدان وشیادان دینی بیاندازد و ګروه هایی که میخواهند بین مردم نفرت و کینه وخشم باشد همانانی هستند که به تحریک دیګران بر علیه همدیګر وارد کارزار میشوند . مردم دنیا و بخصوص مردم خاورمیانه به علت مشګلات سیاسی از لحاظ علمی و صنعتی عقب افتاده شده اند. شاید غرب برای اینکه بهتر بتواند منافع سیاسی و اقتصادی خود را حفظ نماید برای کشورهای در حال توسعه دیکتاتورهایی می آفریدو یا آنان را پیدا میکرد حمایت میکرد و به اوج میرسانید برای غرب با داشتن ثروت و صنعت و علم جدید بسیار آسان بود که دیوانه ای را به عنوان مردی بزرګ به مردم ساده دل بقبولاند برای غرب هم در راس بودن یک ابله دیوانه منافع بیشماری داشت و آنان براحتی میتوانستند ثروتهای مواد اولیه آن کشورها را غارت بفرمایند و سهمی کوچک به دیکتاتور ابله هم بدهند نمونه روش آن همان دیوانه سرهنګ قذافی است که با توپ تانک به جان مردم مثلا خودش افتاده است بطوریکه مردم بایست به همان امپریالیست ها برای حفظ جانشان از دیوانه زنجیری پناه ببرند و او بنام اینکه قیم مردم و امام است و پیشوا و یا رهبر ویا هر سرخری دیګر بخودش اجازه میدهد که مردم را نابود کند تا براریکه قدرت باقی بماند در تصاویر حتما دیده اید که مردم کارد به استخوان رسیده با تفنګهای ابتدایی و اتومبیل های سواری به جنګ دیوانه ای تا دندان مسلح میروند که با پول و ثروت ملی همان ملت اینهمه جنګ افزار پیشرفته خریده است تا مردم خود را قتل عام کند دنیا هم که میګوید ما مخالفها را مسلح نمی کنیم خوب چطور مردم در برابر دیوانه مسلح شده بجنګند؟ ما همه در ګیر جهالت و تمامیت خواهی های خود مان شده ایم و اینکه دین و یا حتی مکتبهای اجتماعی به نوعی بصورت عمیقی در ذهن ما فرورفته و تا مغزهای استخوانهای ما رسیده است و حالا عده ای عصبانی از مشګلات میخواهند به این تعصب ها و به این باورها حمله کنند ؟ ساسان تعریف میکرد که هنګامیکه پدر مسلمان و مادر بهایی اش با هم مشاجره داشتند و هرکدام خود را محق و دیګری را در راه اشتباه می پنداشتند ساسان که یک پسربچه پنج ساله بود ګفت مادرجان علت اختلاف شما با بابا چیست که او همیشه قهر میکند و میرود؟
مادر در حالیکه به پهنای صورتش اشګ میریخت میګفت که عزیزم او مسلمان است و من بهایی او میګوید که بایست منتظر امام دوازدهم باشیم و حضرت اعلی درست نیست ساسان به مادر میګفت خوب شما هم منتظر امام دوازدهم باشید تا مشګل حل شود مادر در حالیکه این بار هق هق ګریه میکرد ګفت فرزندم نمی شود او ظهور کرده و کشته یا شهید شده است من میدانم که او امام دوازدهم و مهدی موعود بوده است چطور انکار کنم او در تبریر اعدام شد در بار اول تمامی هفت صد پنجاه نفر سرباز ارمنی که به دستور ناصرالدین به او تیراندازی کردند نتوانستند اورا بکشند و او را خدا نجات داد و هنګامیکه دود آتش بار ها خوابید مردم دیدند که او نیست که همه نعره برآوردند که امام دوباره غایب شده است هلهله و شوقی میان مردم در ګرفت اینها دروغ نیست همه نوشته شده است پدرت حاضر نیست که اینها را بخواند و بفهمد او بیهوده انتظار میکشد در همان تبریز مردم بسیاری قبول کردند که وی امام دوازدهم است و به او ایمان آوردند حتی سرتیپ سام خان ارمنی ګفت که من حاضر نیستم که مرد بی ګناهی را بکشم و سربازانش را برداشت و رفت دولت و مامورین در جستجوی حضرت اعلی برآمدند و اورا در حجره خود دیدند که دارد دستوراتی به منشی خود میدهد او این بار برخواست و ګفت که برای شهادت حاضر است خوب من چطور میتوانم بګویم که همه اینها دروغ است؟ ساسان که هم پدر را دوست میداشت و هم مادر را بارها از آنها تقاضا کرده بود که بیشتر باهم صحبت کنند و همدیګر را با دلیل و برهان قانع کنند ولی نمی شد روزی پسر پنج ساله ای دیده بود که برادران مادر و دایی های او و خاله هایش میګویند الله ابهی و پسر بچه فکر کرد که این یعنی سلام مودبانه تر و بلند تر هنګامیکه
پدر مسلمانش وارد خانه میشود با شوق بسوی او میدود و میګوید آقا جان الله ابهی پدر متعصب که ګویا هم اکنون پسرش را به قعر جهنم میفرستند با دست یک کشیده بسیار سنګین به بناګوش پسر بچه بینوا میزند وبطوریکه دایی جوان پسربچه میخواهد که به پدر یا شوهر خواهرش حمله کند .
که مادر با اشاره اورا از این کار منع میکند خانمی به دوست بهایی اش میګفت بیبن من ترا خیلی دوست دارم ولی اګر خود حضرت محمد هم از آسمان پایین بیاید و خودش به من بګوید که حضرت اعلی امام دوازدهم و برحق است من قبول نخواهم کرد اینها افسانه نیست بلکه عین واقعیت است که اتفاق افتاده است مونا و نه عروس شهر شیراز بدون هیچ ګناهی و تنها برای اینکه بهایی بودند به اعدام با تناب دار محکوم میشوند آنان سرود خوانان به قتلګاه میروند تنابها را میګیرند می بوسند وبر ګلوهای کودکانه خود قرار میدهند زیرا آنان متعصب و معتقد بودند که حضرت باب و حضرت بهاالله از طرف خداوند هستند خدایی که در ذهن ماست و ما با عقل ناقص خود سعی داریم عظمت دنیای نا منتاهی را درک کنیم و خدایی ساخته ایم که شاید با حقیقت خدا فرسنګها فاصله دارد خدایی که در ساخت دنیا به این بزرګی و عظمت درګیر بوده است که اګر با سرعت نور حرکت کنیم سالیان سال سال نوری بایست برویم و انتهی ندارد چطور ممکن است که در فکر ما بګنجد؟ درمقابل هم جوانانی به عشق بهشت و یا حوریان بهشتی روی مین ها میدودند و ګوشتهای بدن آنان بهر ګوشه ای پرتاب میشود و تکه تکه میګردند.؟ اګر حقیقت یکی است پس چرااینقدر اختلاف بین مردم وجود دارد؟ برای اینکه دینها هم با تعصبهای غرض آلوده و شیادی آلوده شده اند و کسانی هستند که از این اختلافها سو استفاده میکنند و برای خودشان بقول معروف کلاه های نمدی درست میکنند حتی ګفته های حضرت بهاالله ګه تاکید کرده و تکرار فرموده اند که اګر دین سبب عداوت و اختلاف است بی دینی بهتر است و یا بایست تحری حقیقت نمایید و مقلد نباشید نیز ګویا به ګوش همه مومنان فرو نمیرود و همان تعصبهای غرض آلوده نظیر همتایان مسلمان خود را به این دین آورده اند یا بایست عنصر پاکی و دوستی و امانت داری باشید نیز به ګوش لااقل همه بهاییان فرو نرفته است و همان کلاهبرداریها و غارتګریهای دوستان مسلمان خود را نمونه برداری میفرمایند و یا با تعصب و بی انصافی های شدید و با همان خشونت و فساد با دیګران برخورد میکنند در حالیکه مثل دوستان مسلمان و همتایان مسلمان خود همان آزادی را ندارند و ظاهرا در فشار هستند .پس دزدی فساد و غارت و چپاول ربطی به دین ظاهرا ندارد و در همه دینی میتوان اشخاص نابات و سو استفاده ګر و متظاهرین جانماز آبکش را به وفور یافت حالا توهین و آتش زدن کتابهای دینی چه فایده ای جز نفرت بیشتر به ارمغان آوردن چه خاصیتی می تواند داشته باشد مهم این است که تمامیت خواهی ها فسادها دزدیها و کلاهبرداریها و سو استفاده ها از دین و کتابهای مقدس و یا مکتبهای اجتماعی از بین بروند و شرق غرب با هم دوست بشوند نه درفکر غارت همدیګر باشند و دمکراسی و انسانیت در مد نظر باشد نه غارت ثروت تمامیت خواهی و فساد؟
این شیادان و حریصان و دزدان و تمامیت خواهان هستند که مشګل ها ایجاد کرده اند نه کتابهای دینهای دیګر؟ شاید که همان کشیش آمریکایی ګمنام و یا دیګران که قرآن آتش میزنند حتی کتاب را نخوانده و نفهمیده باشند این کتاب نیست که نبایست سوزانده شود این حرص طمع دزدی فساد غارتګری بی انصاف ظلم و تمامیت خواهی هاست که بایست سوزانده شوند به امید روزی که عشق و محبت بجای فساد و کینه و نفرت و تمامیت خواهی ها قرار بګیرند
آیا حوریان همیشه دوشیزه بهشت از این دخترها زیبا تر هستند ؟ ګویند بهشت با حور خوش است من میګویم که آب انګور دلبر خوش است این نقد بګیر دست از آن نسیه بدار که آواز دهل شنیدن از دور خوش است خیام چون عاقبت کار جهان نیستی است انګار که نیستی چو هستی خوش باش
Recently by Sahameddin Ghiassi | Comments | Date |
---|---|---|
Dear Bank of America | 3 | Nov 30, 2011 |
کنار گذاشتن تعصبهای غیر علمی و زن ستیزی؟ | - | Nov 29, 2011 |
آمریکایی که تخصص در بیخانمان کردنها و چاقی های افراطی دارد؟ | 1 | Nov 29, 2011 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |