The people who control the world.

دنباله سرګذشت امیر شاهین  با مادری بهایی و پدری مسلمان؟  البته تمامی انسانهایی که زندګی میکنند مشګلات مخصوص بخود را دارند  مثلا دختری برای اینکه کفش نویی برای رفتن بیک مهمانی ندارد ګریه میکند و دختر دیګری برای اینکه مداد ندارد تا مشقهایش را بنویسد نالان است  شمیسا دختر یک پزشګ ثروتمند بود و چندین جفت کفشهای نو داشت  دکتر که تنها فرزندش همین شمیسا بود به او خیلی رسیدګی میکرد و بهترین ها را برایش میخرید و زندګی خوبی برایش فراهم میکرد  یک روز دیدم که او دارد ګریه میکند  ګفتم شمیسا جان چه شده که ګریه میکنی  ګفت که به جشن تولد دوستم دعوت شده ام  کفش تازه ای که دوستانم ندیده باشند ندارم که بپوشم همه کفشهای قبلی من را دیده اند  در حالیکه دختر و پسر شاه که شاید زندګی آنان مورد حسرت خیلی ها باشد خود کشی میکنند و از دشواریها فرار میکنند  پسر یا دختری در نهایت فقر وناراحتی و کشمکش ها به زندګی ادامه میدهند  و خود کشی هم نمی کنند.

   شاهین میګفت درحالیکه من به عنوان تنها فرزند مادرم که کارمند دولت آن زمان بود خیلی شیک و مرتب بودم  پسرخاله ها و پسر دایی های من بمن بسیار حسادت میکردند  آنها هر کدام چندین برادر و خواهر داشتند و همیشه دور هم بودند  بعضی وقت ها مرا هم به بازیهای خود راه نمیدادند  آنان به لباس من حسودی میکردند در صورتیکه پدرمن در هنګامیکه من بسیار خردسال بودم درګذشته بود و حسرت داشتن پدر مثل باری سنګین بر دلم نشسته بود من برادری نداشتم که با او بازی کنم  و آنان مرا بعنوان بچه سید و بچه مسلمون و بچه آخوند از خودشان میراندند.  آنان امکانات خود را با من تقسیم نمی کردند ولی توقع داشتند که همه امکانات مرا هم داشته باشند.   در زمان ګذشته شاید تفرقه ها کمتر بود ولی امروزه برای خاطر سیاست های غارتګرانه تفرقه ها روز به روز زیادتر میشوند مردمی که اخراج میشوند  آواره میګردند  و بعضی هایشان حاضرند برای بقای خود و ادامه زندګی هرکاری بکنند.  کسی که مشګلی دارد اول به کسانی که به کمک او آمده اند خیانت میکند و جواب خوبی های آڼان را با بدی میدهد  البته نظر من ذکر مصیبت نیست که ملاها اینکار را خیلی بهتر از من انجام داده و میدهند بلکه نظر من بیرون آمدن از این مشګلی است که دارد تمامی خاورمیانه را می بلعد.

  شما که روزنامه ها را خوانده اید که چګونه ملتهای یک کشور را از هم جدا و برعلیه هم تربیت میکنند  و تفرقه اندازی و نفرت پراکنی میکنند  لازم به ګفت نیست که از آتش زدن قرآن در آمریکا و تا نفرت پراکنی ها در سایر کشورها همه یک برنامه کاملا پیچیده است که غارتګران بین المللی با همکاری عوامل داخلی خود در دست اجرا دارند  آنان بهترین دانشمندان مادی و پولکی را استخدام میکنند وبا صرف میلیاردها دلار دنیا را به همان نوعی که میخواهند اداره میکنند.  متاسفانه برنامه های آنان به تمامی لایه های اجتماعی نفوذ کرده است و خود بخود بسیار از ما دانسته یا ندانسته در خط آنان در حرکت هسیتم  بی اعتمادی نسبت بهم   بی تفاوتی نسبت به جامعه هایی که درآن زندګی میکنیم همراه باجهل  خود بینی بیش از اندازه و تمامیت خواهی و بت شدن و بت پرست شدن  نفرت و حسادت  همکاری نکردن و خرابکاری همه یک برنامه بسیار پیشرفته است که تهیه شده است.  کشورهای مارا ویران و مردم مارا سرګردان میکنند  آنانکه میتوانند با سرمایه های مشروع و غیر مشروع خود به دامان کشورهای مثلا پیشرفته پناه میبرند و یا به عنوان کارګر بدنی به جامعه آنان خدمت میکنند ویا اګر از باهوشان ونخبه ګان باشد در سمت های بالا به استخدام آنان در میآنید و تمامی کشورهای خود را به دست فراموشی میسپارند  هیچ دیده اید که یک نفر از خاورمیانه برای بچه ها و جوانانی که از کشور خود به بهانه های واهی و ګوناګون آواره شده باشد کاری کرده باشد. بسیاری از شاګردان من و همشاګردیهای هم و دانشجویان خوب من خود کشی کردند  راستی هیچ منبعی پرسیده چرا؟

 در حالیکه دو فرزند شاه که در زیبایی و دانش هم پیشرو بودند خود کشی میکنند حساب دیګران بسیار روشن است .  شاهین میګفت یکی از دوستانش میګفت که تو پوست کرګدن داری  اینهمه مصیبت کشیده ای و باز هم روی پایت ایستاده ای  من اګر بجای تو بودم ده بار خودکشی کرده بودم   آخر این هم زندګی شده که بهرکس که خدمت میکنی برایت دشمنی به ارمغان میآورد  شاهین ګفته بود آنان تقصیری ندارند این سیستم است که آنان را به این سمت هل میدهد  مثلا پسرخاله من به عنوان بهایی اخراج شد  با من که تازګی از همسرم جدا شده بودم خیلی نرم رفتار میکردند هم خودش و هم همسرش با هم خیلی مهربان بودند و دلسوزی میکردند  من فکر کردم حالا که من شرکتی دارم  آنرا به پسرخاله میسپارم تا هم از آن نګه داری کند و هم درآمدی داشته باشد  پسر خاله هم بی انصافی نکرده زیر رو را غارت نمود  معلوم شد که تمامی آن دوستیها تنها برای جلب اعتماد بوده است  آنان علاوه بر اینکه اکثر درآمد شرکت را بالا کشیدند بلکه تا آنجا هم که توانستند به شرکت ضرر زده بودند مثلا ماشین شرکت را در خیابان رها کرده بودند تا شهرداری آنرا ببرد  از تمامی وسایل شرکت تا آنجا که میتوانستند استفاده کرده بودند بعد هم که آڼها را خراب کرده بودند بجای تعمیر آنرا درانبار ګذاشته بودند.  یک روزی یادم است که یک ګنجشک آنان مرده بود  آنان ګریه میکردند ولی تمامی اسباب و ماشین مرا لو داده بودند و عین خیالشان نبود  در صورتیکه آنان مثلا وکیل من بودند وبایست از اموال من که به آنان سپرده ام حفاظت میکردند شاید هم همان حسادت بچګی هنوز در نهادشان بود و هنګامی که فرصت را مناسب یافتند  همه را بردند و تخریب کردند. 

  آیا حالا من بایست به دادګستری شکایت کنم؟  آیا جواب دوستی و اعتماد این است؟  وی با پولهای غارت شده من خانه خودش را مرتب و تعمیر کرد و تمامی وسایل خانه اش را نو کرد و همه وسایل مرا بباد داد.   تازه ادعای بهاییګری و دینداری هم میکردند  ؟  تفرقه بین بهایی ها و مسلمان ها و سنی ها و شیعه ها به نفع کیست  استعمار و استحمار بین المللی  این تفرقه که برای تمامیت خواهی است در بین همه لایه ها رفته است  حتی دو ګروه با هم اتحاد ندارند   و خودی ها و ناخودی ها  و باز بین خودی ها  دست چپی ها و دست راستی ها؟  بجای دوستی محبت و همکاری و سازندګی  هرکس ساز خودش را میزند ودیګری را محکوم میکند   متاسفانه در مدرسه ها و دبیرستانهای ما معلم های خوب بسیار کم هستند ویا اصلا معلم نداریم  مثلا من در تمامی مدت دبیرستان تنها دوسال معلم زبان داشتیم   سال هفتم و سال دوازدهم   بقیه سالها زنګ زبان انګلیسی را در حیاط بازی میکردیم   یا معلم ریاضی ما توانایی انتقال معلومات را نداشت  زیرا تنها شاید یازده کلاس سواد داشت وحتی ګویا دیپلم کامل هم نداشت   بعد ها یک معلم ریاضی برای ما آوردند که لیسانس حقوق بود ولی توانایی این را داشت که ریاضی را باز وګسترده کند  ولی تنها با رفتن به کلاس خصوصی بود که او با جان دل درس میداد  .

 هنګامیکه در دانشګاه تدریس میکردم شاګردان سال او رشته زبان انګلیسی   فرق بین زمان حال و ګذشته را نمی دانستند  تنها با حفظ کردن توانسته بودند که از سد کنکور رد شوند  من هم ریاضی و زبان را تنها حفظ میکردم بدون آنکه بفهمم  دانشجویان رشته زبان من حتی فرق بین فعلهای بی قاعده و با قاعده را نمی دانستند و از فعلهای معین در انګلیسی خبری نداشتند ویا نمی توانستند یک فعل را با تعریف ګرامری یا دستوری منفی بسازند ګرچه در جمله ها آنرا درست بکار میبردند ولی دلیل و راهش را از نظر دستوری نمی دانستند.  وقتی من شروع به ګسترش و باز کردن این مشګلات شدم  همکاران من با حسودی سعی داشتند بقول خودشان زیر آب مرا بزنند؟   آنان که میدیدند که کلاسهای من پر تر از کلاسهای آنان است  میګفتند که دخترها برای قدبالای شاهین واحد های اورا میګیرند خوب پسرهای چی؟  یا در یک دبیرستان که درس میدادم  چون دبیرستان ملی بود و حقوق خوبی میداد  دیګران همه مترصد بودند که برای هم سوسه بیآید و همدیګر را دک کنند و یا کله نمایند. این تمامیت خواهی ها ست که ریشه مارا از بین میبرد.

  تعصب  تمامیت خواهی حسادت  ګرچه امروزه هم پیکانها به نوک هرم نشانه رفته است ولی ما هیچ متوجه نیستیم که این خود ما هستیم که دیکتاتور و تمامیت خواه مبیاشیم منتهی آبی نمی بینیم وګرنه همه ما شنا ګران ماهری هستیم  شاید مثلهای ملا نصرالدین بی جهت نباشد  اګر بمردم نرسی و بی تفاوت باشی ترا خسیس  بی انصاف می نامند و اګر به مردم کمک کنی و در درهایشان شریک شوی  ترا  ساده می پندارند  دوستی میګفت که پسرش سرش نعره میزند که اګر توهم مثل دیګران رشوه ګرفته بودی اکنون ما زندګی راحتی داشتیم.  یا همسرش از وی تلاق میګیرد زیرا درآمدش پایین آمده بود؟   حمله به باورها مردم شاید یکی دیګر از شګردهای غارتګران بین المللی باشد  آنان که با فروش مواد مخدر سودی بیشتر از تجارت نفت دارند  ویا با فروش بیمه و مواد منفجره سودی برابر با تمام  تجارتهای دیګر بدست میآورند و مسلم است که از این دکان پرسود دست برنخواهند داشت  حال مردی والا و مومن ومعتقد به دین را نشانه رفتن چه باری از دوش ما برخواهد داشت. اصل بایست احترام به باورهای مردم باشد نه جنګ با آنان  باورهایی که تامغز استخوانهایشان فرو رفته است  پسر مسلمانی که روی مین ها میدود تا تکه های ګوشت بدنش  در هوا پرت شوند  تنها بخاطر دین است که این کار را میکند .

 دختری که تناب دار را میبوسد و برګردن کودکانه خود میګذارد تا به دیدار محبوبش رود  وکشته و یا شهید راه حق ګردد  چګونه میشود این ایمان محکم را از دل و فکر آنان بیرون کشید و اینکار چه فایده ای برای بشریت دارد؟  مقلدی مسلمان که نه قرآن خوانده و نه از دین و فلسفه آن چیزی میداند ولی حاضر است که جلیقه انتحاری بپوشد و ده ها نفر دیګر همراه با خودش را از بین ببرد  زیرا آنان را کافر و خودش را مومن میداند  چګونه میتوان از وی فردی فرزانه و عاشق بشریت ساخت؟  متاسفانه اصل فدای فرع شده است  ظاهرا دینها بوجود آمده اند تا وسیله وحدت و راستی و پاکی باشند  و برای عشق محبت کار کنند ولی شیادان شاید بی دین و بدون هیچ اعتقادی دینها را وسیله سو استفاده و غارتګری قرار داده اند.  شاهین که به او اینهمه خیانت شده است درفکر پیدا کردن راهی بود که بتواند ریشه ظلم و ستم جهل و نابرابری و تمامیت خواهی را از بیخ برکند   ولی دست تنها اینکار بسیار مشګل خواهد بود  به امید روزی که همه دستان ما باهم متحد شوند و ماهم مثل غارتګران بین المللی با هم متحد باشیم که اکنون آنان متحد هستند و ما متفرق   ما علاوه بر جدال با آنان بایست با وابسته ګان خرد باخته شان نیز در نبرد باشیم کسانی که خود را تافته جدا بافته ای میدانند و خود را برتر و بالا تر و والا تر از دیګران فرض میکنند و ازدیګران اطاعت محض و مقلد شدن را تمنا دارند.

  آنان با علم و دانش مخالف هستند  زیرا سیستم بین المللی به انسان معتاد  بی تفاوت  علیل و بیکاره و بی شعور و خرفت و یا بی دانش بیشتر احتیاج دارد تا به زنان و مردان تحصیکرده  باهوش  هشیار  انسان دوست و دلسوز و مدیران واقعی جامعه  آنان برده های نوع جدید مقلدان میمون صفت میخواهند تا اربابی خود را ثابت کنند   دیوانه ګانی نظیر صدام  قذافی  و... هیتلر  موسولینی  استالین نمونه های دست چین شده آنان هستند  هنګامیکه هم که به آنان احتیاجی نداشته باشند دیګران را برعلیه شان تحریک میکنند و بدین وسیله مواد منفجره خود را میفروشند  و شرکتهای بیمه شان  میلیاردها دلار بدست میآورند.  زنده باد اتحاد بین همه  مردمان در بند وستم دیده  و همه قهرمانان آزادی و انسانی و محبت   توکز محنت دیګران بی غمی نشاید که نامت نهند  آدمی   سعدیا مرد نکو نام نمیرد هرګز   مرده آنست که نامش به نکویی نبرند؟