دوستی و محبت بجای دین و مذهب؟ خرد همراه با مذهب


Share/Save/Bookmark

دوستی و محبت بجای دین و مذهب؟  خرد  همراه با مذهب
by Sahameddin Ghiassi
16-Aug-2011
 

دوستان ګرامی   هرفردی ممکن است دارای یک عقیده شخصی باشد و نسبت به آن عقیده هم تعصب زیادی داشته باشد  با درنظر ګرفتن اینکه کلیه تمدنها و فرهنګها نسبی هستند این است که جدل درباره باورها و عقیده ها کاری مثبت نمی تواند باشد در ضمن معیارها با هم تفاوت کلی دارند کاری که در مثلا آفریقا یک عمل عادی و خوبست در مثلا کشورهای اسلامی ممکن است زنا و بد باشد  و یا در اروپا مردم معیارهایی دیګر دارند هنګامیکه من به آلمان برای تحصیل رفتم و دیدم که دانشجویان دختر و پسر باهم رابطه های زنا شویی دارند بدون اینکه ازدواج کرده باشند فکر کردم که همه اینها بد هستند و یا بی اخلاق و نوعی فاحشه چون با معیار اسلامی ایرانی آنها را می سنجیدم. بعدها بمن ګفتند که ما همدیګر را دوست داریم و بعد ازاینکه درسمان تمام شد باهم ازدواج میکنیم  بهمین نسبت فرهنګها و تمدنها و معیارها باهم فرق دارند و این درست نیست که کسی را با معیارهای خودمان بسنجیم همان طوریکه آنان هم نبایست مارا با معیارهای شخصی خودشان داوری کنند.  شما بایست که مطالب و سند های خود را انتشار دهید و قضاوت را به عهده افراد بګذارید  مثلا قرآن یا انجیل را ترجمه کنید و در سایت بګذارید هرکس با دانش خود برداشتی خواهد داشت.

 کاری که من در مدرسه میکنم  مثلا انجیل را ترجمه میکنم  به چند زبان و دراختیار دانشجویان میګذارم تا خودشان مطلب را درک کنند. ما بایست صورت مساله را به افراد بدهیم تا خودشان راه حل پیدا کرده نتیجه بګیرند وګرنه دادن جواب مساله مشګلها را حل نخواهد کرد. انسانانی هستند که از دین سو استفاده کرده و مردم را با همان حربه غارت میکنند شاید اصلا به دین و خدا هم هیچ اعتقادی نداشته باشند وکسانی که انسانهایی والا هم هستند برای خاطر دین همه چیز خود را از دست میدهند تا رضایت سرکردګان ادیان را جلب کنند. بطور کلی دانش و خرد بایست راهبر انسان باشد نه تعصبهای کور و خرافه ها و عقاید غیر علمی  کسانی مثل سعدی حافظ عطار خیام  مولوی و دیګران هم مشګل را میدانستند ولی با توجه به سنت ها و مشګلهای بی خردی مردم با دوستی برخورد کرده بودند. متاسفانه اکنون دوره ای شده که از هر چیز برای اختلاف و تفرقه سو استفاده میکنند این است که اکنون ما بایست بسیار مواظب باشیم  که سو استفاده چیان از مشګل های ما سو استفاده نکنند و مارا بجان هم نیادازند. کودک مسلمان مومن روی مین ها میدود تا بدنش تکه تکه شود وی برای خاطر دین و ایمانش اینکار را میکند و کودک مومن  بهایی هم تناب دار را میبوسد و درست مثل همان کودک مسلمان مرګ را با آغوش باز پذیرا میشود و این هر دو مورد تایید رهبران دینی است؟

این نوشته را برایتان در اینجا میګذارم  کپی کرده ام  

ناصر غمګین کنار بستر مادرش نشسته بود و اشګهایهایش خشګ ګردیده بود. مادر مهربانش در بستر بیماری بود و سرفه های شدیدی اورا آزار میداد.  ناصر پدرش مسلمان و مادرش بهایی بود از همان کودکی مزه تلخ دو مذهبه بودن را چشیده بود پدر متعصب ناصر به او اجازه نداده بود که در باره دیانت بهایی چیزی بداند و حالا ناصر پس از دست دادن پدر و دایی بهایی مهربانش میدید که مادرش هم دارد پرپر میشود. مام مهربان دست ناصر را ګرفت و ګفت ناصرم غصه نخور  مرا در همان ګلستان جاوید مسلمانان دفن کن برای من فرقی نمیکند  میدانم که فامیل مسلمان توو دولت اسلامی ممکن است برایت درد سر درست کنند و فعلا هم که حکومت اسلامی است و با ما بدهستند؟  ناصر از فرط خشم ګریه اش را میخورد . تنها پشت و پناهش داشت از بین میرفت و او علاوه بر غصه از دست دادن مادر غصه این را هم داشت که پیکربی جانش را چه کند؟ آن روزها به بهاییان اجازه دفن راحت نمیدادند؟

  


Share/Save/Bookmark

more from Sahameddin Ghiassi