آفتاب پرستی بود که از مدتها پیش در گوشه ای از غار می زیست. چمباتمه زدن بر راس هرمی که از فضولات خفاشان بر پستای خاک ایجاد شده بود بلندای صعودش بود و گوش سپردن به صدای بال خفاشان در تاریکی محض تنها جلوۀ محسوس زندگیش و آن نیز جز برهم زدن خوابش ثمری نداشت. جلوسش زیر آفتاب را فراموش کرده بود و یا شاید هم چشمانش را از خاطر برده بود که آنقدر حریص نگاه بودند که هر یک بی توجه به موقعیت دیگری در کاسه خود پرسه ای بی وقفه داشت. گرمایی که از پوست فلسدارش براحتی رد میشد، داغی مطبوعی که پنجه های خورشید بر تخته سنگ های بسترش یادگاری می گذاشت و سبزیی که در همه سو بی هیچ منتی گسترده بود همه را به فراموش سپرده بود.
اکنون حال گلدان محبوبه شبی را داشت وقت سحرگاهان. در تاریکی راهش را با لمس دیوارهای سرد و نمدار غار پیدا میکرد و از برکت فضولات خفاش ها که حشرات را بخود جذب میکرد روزگار میگذراند. رگه های باریک جویبارهای زیرزمینی که از فواصل سنگها به بیرون تراوش میکرد تشنگیش را پاسخگو بود و زیستنی اینگونه تنها دغدغه زندگیش شد
Recently by shahireh sharif | Comments | Date |
---|---|---|
سقوط آزاد از بلندای رویا به آشپزخانه | - | Nov 06, 2012 |
دو قدم این ور خط، احمد پوری | - | Oct 29, 2012 |
گلودرد | 2 | Oct 11, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
سپاس
shahireh sharifSun Sep 18, 2011 01:44 AM PDT
ملت آفتاب پرست
divanehSat Sep 17, 2011 05:39 PM PDT
با تشکر از این قطعه کوتاه و پر معنی که مرا به یاد ملتی می اندازد که زمانی آفتاب پرست بود.
نقطه مقابل این آفتاب پرست، عقابی بود که گفت:
گر بر اوج فلکم باید مرد
عمر در گند به سر نتوان برد