دعوت به مشاعره: مقام معظم رهبری


Share/Save/Bookmark

Shorts
by Shorts
26-Aug-2010
 

دعوت به مشاعره در پی‌ هنرنمایی جمعی از شعرا در حضور سید علی‌ خامنه‌ای:

**** **** **** **** **** **** **** **** ****

این شعر برای سازمان اتوبوسرانی شهرداری بندر انزلی ساخته شده (از معده در آورده شده) بود

عبادت بی ولایت حقه بازی است
نماز و مسجدش بتخانه سازی است
چرا دشمن نمی خواهد بفهمد؟
وضوی بی ولایت آب بازی است

MM

**** **** ****

رهبرا شعر من نیست مفتی مفتی
پس چی‌ شد اون چلو مرغی که گفتی‌؟

Persian Westender

**** **** ****

معنی پیش کسوت هم فهمیدیم. از این شاعر صله ای ها که چیزی به جز .. شعر بیرون نیامد. ما هم این شعر را بر وزن آهنگ بندری یار بالا می گوییم شاید یک صله ای هم گیر ما بیاید. همه اش که نمی شود ترکها شاعر باشند

موشک میره بالا

یار بالا

به دست آیت الله

یار بالا

هر کره الاغی

یار بالا

شاعر شده حالا

یار بالا

برای شام مفتی

یار بالا

شده شاعر ملا

یار بالا

بیار مرغ و مسما

یار بالا

یالا یالا یالا

یار بالا

Divaneh

**** **** ****

گوز خ.ر. گر جهد ز کون دهانش
آفرینها شود نـــــثـــــــــار بیانش

Mardom Mazloom

**** **** ****

چاپلوس و لفظ شیرین و فریب
می‌ستانی می‌نهی چون زن به جیب

گفت تا اکنون فسوسی بوده‌ام
وز طمع در چاپلوسی بوده‌ام

او ازین تشنیع مردم وین فسوس
کم نمی‌کرد از دعا و چاپلوس

یا بخوردی از کف ایشان سبوس
یا بدادی شیرشان از چاپلوس

رب اعلی گر ویست اندر جلوس
بهر یک کرمی چیست این چاپلوس

گنده پیرست او و از بس چاپلوس
خویش را جلوه کند چون نو عروس

گفت دلقک را سوی زندان برید
چاپلوس و زرق او را کم خرید

مثنوی معنوی
R2-D2

**** **** ****

بعد از دیدن رهبر یکی از شاعران از خود بیخود شد و گفت:

سنده سلامت میکنم
خودمو غلامت میکنم

Faramarz

**** **** ****

سحر آمدم به كويت به شكار رفته بودي
تو كه سگ نبرده بودي به چه كار رفته بودي

P_T_B_A


Share/Save/Bookmark

more from Shorts
 
Shazde Asdola Mirza

roundly our leader

by Shazde Asdola Mirza on

یه رهبر داریم قلقلی یه

زرد و سیاه و بنگی یه.

یه بست بزنه، هوا میره

نمیدونی‌ تا کجا  میره!

ما این رهبرو نداشتیم

یه شاه به جاش می‌داشتیم.

مشقاشو بد نوشت شاه

کله شو کج گرفت شاه

آمریکا به اون مرض داد

به ما هم ... آخوند قلقلی داد.


divaneh

ای رهبر معظم فرمانروای خوبان

divaneh


این هم یک شعر به همان سبک "خواهم اندر تو کنم ای شه فرخنده خصال" با این تفاوت که این بار بیت اول خوب است و بیت دوم حالگیری می کند.

ای رهبر معظم فرمانروای خوبان

روزی تو را بگیرد بندد به کنج زندان

از دست خود نمودی هر گونه ای کرامت

از پا بکن کرامت بیرون برو از ایران

ای پیشوای امت ملت تو را غلام است

گر در کشی زبان را تا انتهای دوران

ای کاشکی بخوانم پشت سرت نمازی

فرقت به سوی قبله پایت مخالف آن

امت ز تو شفاعت یابد به روز محشر

کاینها اسیر بودند در دست ابن شیطان


MM

someone posted something similar - could not find original!

by MM on

ای سپور با مادر پدر
در این روز نحس سیزده بدر
بیا این جهاز اسلامی را با خود ببر


persian westender

"fed" poets society

by persian westender on


 یه `پیش کسوت ` دیگه:

 آه

 رهبرا!

چه خوشحالم...

که دل دردتان برطرف شده

بگویید چاکران سفره را پهن کنند

که وقت "همت مضاعف" شده

 


Kill Mouse Traps

تقدیم به رهبر عزیز، از طرفِ یک بسیجی جان در کف

Kill Mouse Traps


 .

ای رهبر

ای رهبر، ای مرد پُر گُهر
ای که هر خالت سر چشمهء صد هنر
دور از تو انديشه بدان
پاينده مانی تو جاودان
ای ی ی دشمن، ار تو سنگِ خاره ای، من قاتلم
جان من فدای چاکِ پاکِ رهبرم
مهر تو چون شد پيشه ام
دور از تو نيست انديشه ام
در راه تو کی ارزشی دارد اين جان ما
پاينده باد رهبرِ بی باک ما


Javad Yassari

به یاد میرزاده عشقی

Javad Yassari


به یاد میرزاده عشقی که اگر زنده بود شعری از این تندتر و تلخ تر نثار سلطان خامنه ای قاتل و ملیجک های دربارش می کرد که یک سر روزهای آخر حیات مذبوحانهء این حکومت ظالم را می گذرانند.

بعد از این بر وطن و بوم و برش باید رید
به چنین مجلس و بر کر و فرش باید رید
به حقیقت در عدل ار در این بام و در است
به چنین عدل و به دیوار و درش باید رید
آن‌که بگرفته از او تا کمر ایران را گه
به مکافات الی تا کمرش باید رید
پدر ملت ایران اگر این بی پدر است
بر چنین ملت و روح پدرش باید رید
به مدرس نتوان کرد جسارت اما
آن‌قدر هست که بر ریش خرش باید رید
این حرارت که به خود احمد آذر دارد
تا که خاموش شود بر شررش باید رید
شفق سرخ نوشت آصف کرمانی مرد
غفرالله کنون بر اثرش باید رید
آن دهستانی بی مدرک تحمیلی لر
از توک پاش الی مغز سرش باید رید
گر ندارد ضرر و نفع مشیرالدوله
بهر این ملک به نفع و ضررش باید رید
ار رَود موتمن‌الملک به مجلس گاهی
احترامن به‌ سر رهگذرش باید رید


Anahid Hojjati

این هم «ت » از شعر آخرم

Anahid Hojjati


 

 

تابستان , فصلی برای اعدام است

و درختانِ پاییزی هم

برگشان , اشکشان است

چگونه می توان توجیح کرد

قلم ها

زیر بار دروغها

و پای ظالمها

چگونه می توان توجیح کرد

سرها بر دارها

چگونه می توان نوشت

ظلم , حق است

زن آزاد است

جوان شاد است

و مرد پیروز؟