سروش" غیب در بی بی سی"


Share/Save/Bookmark

آشنا
by آشنا
23-Dec-2011
 

در اخبار بی بی سی آمده است که حسین حاج فرج دباغ، ملقب به عبدالکریم سروش، در پی آزادی دامادش که در زندان بوده سکته ملیح کرده و به رهبر نامه نوشته است. او در این نامه نیم خیز شده و با عشوه شتری خطاب به رهبر گفته بیا من و تو باهم "آشتی ملی" کنیم (!) و از او خواسته "با رعیت فتح باب" کند. لابد باید خدای را سپاس گفت که سروش از غیب آمد و یک تنه سند رعیت زادگی تمام مردم ایران را به بارگاه رهبر تقدیم کرد. نامه، مثل همیشه ترقصی است با کلمات و بافتن سجع و قافیه های لوس به سبک میرزا بنویس های زمان خواجه نظام الملک. پر است از تکرار افسانه های مذهبی باب طبع قاری ها و مداحان، تمثیل های دست چندم و ابیات هزاران بار خوانده شده و فرسوده. صد رحمت به انشاهای شاگرد مدرسه ای های بی استعداد و صحنه های سوزناک فیلم های هندی. این سروش دباغان نه تنها در اعتقاد و تفکر، بلکه در ادبیات هم گذشته گرا و واپس مانده است. نامه اش البته مقادیری کرشمه و انتقاد هم همراه دارد ولی درست وقتی آنرا نوشته که خر داماد محترم از پل گذشته است. گویی پیش از این خبری از "مادران داغدار و پدران سوگوار و فرزندان یتیم ..." و همه آنچه در سی سال گذشته و به خصوص در دو سال گذشته بر سر هزار ها کشته و زندانی آمده است به حضرتش نرسیده یا او را چندان نرنجانده بود. البته او اگر در گذشته گاهی فس فسی هم علیه نظام کرده همیشه جانب پرده پوشی و احتیاط را بنا بر اعتقادش به تقیه نگه داشته. حتی در همین نامه هم جربزه رو در رویی مستقیم را ندارد تا راه بوس و کنار احتمالی را باز گذاشته باشد. باز هم به ملا عمر رهبر یک چشمی و خونخوار طالبان که در دفاع از اعتقادات منحوسش به کوه و کمر زد و بزدلی نکرد.

اما نقطه اوج این شکوائیه خنک آنجا بود که نوشته: " بار خدایا! از غزالی آموخته‌ام ..." همین دو روز پیش دوستی نوشته ی مهدی مظفری را زیر عنوان "محمد غزالی: کشف جدید عبدالکریم سروش" برایم فرستاده بود. باید این نوشته کوتاه را به تمامی خواند ولی چند خط از میان آن اینجاست:

"جان کلام اینکه آقای سروش مثل دیگر کسانی که به اصلاح طلب و ملی مذهبی معروف شده اند سعی می‌کند برای اصلاح طلبی اسلامی سند هویت بسازد که ما تنها نیستیم ... برای اینکه اصلاح طلبی اسلامی ریشه‌ی تاریخی محکمی پیدا کند و از حد ماجراجویی مثل سید جمال الدین اسدآبادی افغانی حسینی بالاتر برود، سروش آن را به قرن پنجم هجری و مشخصآ به ابوحامد محمد غزالی وصل می‌کند... به نظر می‌رسد غزالی از کشفیات اخیر سروش است که او چه در کنفرانس مذکور و چه در ویدیوهای ساخته برادران صدری مرتبآ از عظمت این مرد و مراتب اصلاح طلبی او یاد می کند،... به اختصار می نویسم که اگر بخواهیم فقط یک نفر را بعنوان دگماتیک ترین، متحجرترین و ارتجاعی ترین فرد در تمام تاریخ اسلام پیدا کنیم، کمتر کسی‌ میتواند با غزالی‌ رقابت کند. غزالی مهیب ترین ضربه ها را در حساس ترین دوره ی تاریخ به حیات اندیشه در جوامع اسلامی زده است."

و حالا فیل سوف اسلام زده در این نامه سوزناکش هم از غزالی یاد می کند. نمی دانم سروش و صدری های پاممبری خوانش به کجا می روند. شاید به لجبازی افتاده باشند چرا که حتی کسی چون من هم که چندان خبری از مذهب ندارم چیزهایی از خود غزالی یا درباره او خوانده ام که بدانم چه سنگواره ای بوده است. اولین بار در سالهای آخر دبیرستان با افکار غزالی آشنا شدم که مجله خواندنیها چند نوشته پیاپی درباره او چاپ کرده بود. تنها چیزی که یادم مانده این است که گفته بود اگر امام سیزدهمی در شیعه می توانست وجود داشته باشد به یقین غزالی است. بعدها دریافتم که چه سخن یاوه ای گفته اند چرا که غزالی اصولا شیعه نبوده. بعدها که سر در نثرهای قدیم فارسی کردم بیشتر کیمیای سعادتش را خواندم و به روزگار جوانی این گفته بیهوده او توجهم را سخت جلب کرد که نوشته غذا کم بخورید که شهوت جنسی تان کم شود و به دام شیطان نیافتید. بعدها آرامش دوستدار در نقدی که بر ناصر خسرو نوشت به گندگونگی این امام هم پرداخت.

شاید این حرفها در بلبشوی سیاسی موجود خارج از موضوع به نظر بیاید ولی اگر کسانی چون سروش داعیه دار "روشنفکری دینی" و "اصلاح طلبی اند" بدا به حال ایران.


Share/Save/Bookmark

Recently by آشناCommentsDate
مرا نیمای مادرقحبه لو داد
6
Dec 18, 2011
قم
1
Dec 16, 2011
Imam Hussein concert (video)
5
Dec 06, 2011
more from آشنا
 
پندارنیک

به این میگن بلاگ..........

پندارنیک


 

 

.......یعنی‌ دارم گوشه میزنم به اون نازنینایی که روزی یه جفت میچپونن لای پالون بنده........

نوشتن رو یاد بگیرین.........