مسواکتو می دی من؟

به شرطی شب پیشت می مونم که مسواکتو بدی من دندونامو بشورم


Share/Save/Bookmark

مسواکتو می دی من؟
by Fatemeh Zarei
07-Dec-2010
 

چی؟ از سر کار بیام پیشت؟ باشه میام ولی اگه از سر کار بیام، خسته و کر و کثیفم. اگه بخوام دوش بگیرم حوله ات رو می دی بهم؟ یه چیز دیگه، با من میای حموم، پشتمو لیف بزنی؟ اصلاً با هم حموم کنیم با هم زیر دوش جیش کنیم. میگم که، اگه یه چیزی ازت بخوام گوش می دی؟ چیز عجیبی ازت نمی خوام ولی تورو خدا نه نگو. می گم دودولتو بده من باهاش جیش کنم. یعنی من بگیرمش تو جیش کنی. پسر چه باحال می شه. اگه من دودول تو رو بچرخونم تو می تو نی جیش کنی؟ اصلاً جیش کردن و متوقف نکنی. همین جور جیش کنی منم بپاشم به در و دیوار. اگه من زیر دوش جیش کنم و پات شاشی بشه، پاتو می کشی کنار؟ آخه تو حموم تو که یه دمپایی بیشتر نیست اونم من می پوشم. بدم میاد تو حموم پا برهنه باشم. نه اینکه فکر کنی از جیش بدم میاد ها. نه، اصلاً بدم نمیاد. حتی اگه جیشت بریزه رو من. البته وقتی که دست منه. یه وقت ور نداری رو من جیش کنی بگی دختره خوشش میاد.

بلدی سر منو بشوری؟ بعید میدونم. تا حالا موهات قد من بلند بوده؟ یا یک کم کوتاهتر؟ منم سر تو رو می شورم. باید بامزه باشه. آخه تو کف کله ات عین کف دستِ. من تا حالا سرم کچل نبوده ببینم شستنش چه جوریه. حتماً خیلی آسونه. راستی تو با شامپوی مو سرتو می شوری یا شامپوی بدن؟ دوست دارم اینقدر با هم تو حموم بمونیم تا پوست کف دست و پامون چروک بخوره و پیر شه. هم دیگرو صابونی کنیم و لیز بخوریم. دوست دارم زیر دوش ماچت کنم. خیس و تیلیس و خوشمزه می شی. چشمات خیس می شه مژه هات می چسبه به هم، عین بچه ها که صابون می ره چشمشون، چشمات قرمز میشه. اون دفعه هم که گریه  کرده بودی –نمی دونم سر چی- همین شکلی شده بودی. می گم تو که حوله اضافه نداری. دو نفری تو حوله  تو جا می شیم؟ اگه من فقط موهامو خشک کنم حوله هه خیسِ خالی می شه. بعد قُر نزنی به جونم. یا سرما نخوری بلای جونم بشی. تازه اینهم گفته باشم به شرطی شب پیشت می مونم که مسواکتو بدی من دندونامو بشورم. آخه من که مسواکمو با خودم نمی برم سر کار. راستی خمیر دندونت چه بد مزه ست. اون دفعه ای که با انگشت دندونامو شستم حالم به هم خورد. ماچم کردی بد مزه نبودم؟ خودم یه کم معذب شدم. فکر کردم نکنه خمیرریش یا یه چیز مردونه باشه. آخه شور بود. حسابی هم می سوزوند.لامصب خوب هم شسته نمی شد. من هم که مسواک نداشتم الکی با انگشت مسواک زدم. به جاش تو همیشه ماچات خوشمزه است. با اینکه ظاهراً لب نداری ولی وقتی آدم می بوستت یهو یک قلمبه لب می ره تو دهن آدم. یه خال کوچولوی کمرنگ هم کنار لب بالات سمت چپ –من چپ  می بینم ولی راستِ توِ- هست که هی دلم می خواد زبون بزنم بهش. اصلاً کلاً خوشمزه ای. همیشه هم آدامس ریلکس سبز دهنته. من سر کار از این آدامس میجوم و باهاش کلی حال می کنم. طعم بوسای تو رو داره. پسر تو اون جوری منو ماچ می کنی یه وقت آدامست نپره گلوت. خوب در آرِش. یه ایده دارم. بیا این دفعه موقع ماچ کردن آدامسامونو عوض کنیم. من یه طعم دیگه می خورم که با هم اشتباه نشه. فکر می کنی بشه عوضشون کرد؟ به نظرم اگه بهم نچسبن می شه.

سر راه از بازار تجریش رد می شم. واسه شام خرید می کنم. مرغ و تره فرنگی و فلفل و پیاز و لوبیا سبز و هویج و... وای دلم از همش خواست. تو سبزیجات دوست داری؟ برات خوبه. تو سیبزیجات کم می خوری. اینطوری بهتره تا اینکه از اون چرت و پرت های الکی به خوردم بدی. حالا ناراحت نشی ولی دسپختت خیلی کوفته. البته نمی خوام زود قضاوت کنم ولی همون یکی دو بار بسه. بهتره خودم شام درست کنم.

ببین یه چیزی بگم؟ نه نمی گم خجالت می کشم بگم. ولی می گم. اون شب که پیشت موندم، یهو تو خواب عمیق گوزیدم. راستش خودم از خواب پریدم. هول شدم. اینقدر خجالت کشیدم که داشتم سکته می کردم. خیس عرق شدم و خودمو زدم به خواب. تو یه دفعه خُرخُرِت قطع شد و پهلو به پهلو شدی و ملچ مولوچ کردی. ازاون موقع تو فکرم که تو هم بیدار شدی و خودت رو زدی به خواب یا خدا رو شکر اصلاً بیدار نشدی. حالا اگه خواب بودی بول نگیری و از فردا منو دست بندازی ها. می کشمت. هیچ وقت نباید به روم بیاری. مرض الآن هم حق نداری بخندی.

Fatemeh Zarei is an author currently living in the U.S. She lived in Iran until 2009. Her book «حرفه من خواب دیدن است» was published in Iran in 2008.


Share/Save/Bookmark

Recently by Fatemeh ZareiCommentsDate
فردا قرار است شما بمیرید
-
Aug 20, 2012
Goodbaye Party
-
Aug 10, 2012
جیگر جون
-
Aug 03, 2012
more from Fatemeh Zarei
 
default

Look!

by Doctor mohandes on

I am not as Literally educated and well-versed as many of us here, But i just find it very hard to see anything "masterful' and Brilliant (not to undermine the writer's skills here) about this type of writing. It could be that when one gets bored of all the old subjects that have been written about millions of times, One thinks about all this "alternatives"!! 

ALL people do things in private that can cause embarrassement. But they are real. They happen every day, in someone's life, somewhere on this planet. If a writer does not recreate them, who will? If a writer brings them out, she or he is doing us a service. Humanity and human nature is a mixed bag. I want to see everything in there. Everything

JJ jan

Why should we recreate them or expect someone to do it for us anyway? What joy is there in finding out about such things? That is why they are called private matters after all. aren't day? I mean, if one has a overactive Imagination, Then hey,,, By all means one should knock oneself out, But as for the rest of us...? As a matter of fact, when one puts the power of Imagination to work:) that is where you get to see eeeverything, I mean EEEverything:))) more than any author, contemporary or not can ever magnify things for you


Ari Siletz

This sentence has literary merit:

by Ari Siletz on

 دوست دارم اینقدر با هم تو حموم بمونیم تا پوست کف دست و پامون چروک بخوره و پیر شه

 

It shows Zarei can write. Many readers forgive or even enjoy taboo breaking if overwhelmed by the writer's brilliance, which makes this kind of literature very hard to write. Divaneh's point suggests a truth; it takes a literary master to attempt ultra-intimate spaces successfully. Meanwhile Zarei's writing should be gauged on a difficulty curve. Not Iraj Mirza yet, but I will be watching this talented writer with interest.


Souri

On Creativity: I second Divaneh

by Souri on

I liked the other stories posted here by MS Zarei and like some of the friends, I didn't like this one, butI didn't want to comment about it.

But talking about the creativity of this story is somehow odd!

While Divaneh has brought good example of the same topics written by the male writers, I second him to mention that this kind of subjects have been offered to the public long ago, not by the recent ones like "sex & the city" style but some 40 years ago by Francoise Sagan and other women. So.....sorry, you can't sell it to me as a creative story.

Eroticism is good, Porn is bad.
Sorry Ms Zarei, no disrespect is intended. I hope we will be reading more of your best stories again.

Revised: I just removed the part of this comment which I found offensive. Sorry Ms Zarei, I shouldn't say that.

The good behavior of the people, warms our heart and make us thankful.....  And the bad ones, just make us to recognize and appreciate the good ones!


Shazde Asdola Mirza

سعدی شیرازی میفرماید

Shazde Asdola Mirza


 

شکم زندان باد است،‌ای خردمند

ندارد هیچ عاقل باد در بند

چو باد اندر شکم پیچد، فرو هل

که باد اندر شکم، باریست بر دل‌


divaneh

You are as much to blame JJ

by divaneh on

Taste? Creativity? Give me a break. If I was in your place, I would ask the writer to reconsider the publication of this article, and I think you are as much to blame. Do you think it's the first time that people write such nonsense? These have existed since there has been writing. Saadi, Zakani, Sanaai, Vahshi, ... they all have given it a try and some of them not so badly. But none of these great poets and writers is known for those cheap writings nor has anyone considered those work as creative or of good taste. There must have also been those who just wrote that type of rubbish and were ignored by readers. Writing provocatively is courageous but not necessarily creative, intelligent or of any literary value.


Fred

خوش نویس، بنویس

Fred


پس از تحمل چه بگو و چه ننویس حاکم بر سرزمین گل و بلبل که آفت خلاقیب و خوره جان روح خلاق است، حالا که در سرزمین آزاد هستید، به شکرانۀ آزادی:

 هیچ آداب و ترتیبی مجو هر چه میخواهد دل تنگت بگو

 بسیار خوش می نویسی ، بنویس


Flying Solo

صمیمیت

Flying Solo


در فضای صمیمیت مردم خیلی‌ حرفها میزنند و خیلی‌ کارها میکنند. لازمه نزدیکی‌ همینه. در خلوت شخصی‌ هم همینطور. تو مغز هزار جور فکر میچرخه که ممکنه فرد یک صدمش رو هم به معشوقش علناً نگه. نوشته معلومه که صحبت خیالاتی قهرمان داستان با معشوقشه (ویا گفتگوی واقعی‌ با او).  شخصا برام جالب و با مزه بود.

در صفحه‌هات iranian.com کمتر پیش آمده که زن نویسنده‌ای به این راحتی‌، صراحت و روانی‌ مقاله‌های جور و‌ا جور ارائه داده باشه.

دستت درد نکنه.

 

 

 


Jahanshah Javid

Taste, courage & creativity

by Jahanshah Javid on

It's a matter of taste if one is turned off or on by reading about bodily organs and functions as well as what people might do with them in their own privacy.

Fatemeh Zarei is showing a lot of courage, creativity and wit in expressing such intimate/private moments. This is what makes her stand out. At the risk of being called gross and obscene, she chooses to describe moments that others would rather hide.

ALL people do things in private that can cause embarrassement. But they are real. They happen every day, in someone's life, somewhere on this planet. If a writer does not recreate them, who will? If a writer brings them out, she or he is doing us a service. Humanity and human nature is a mixed bag. I want to see everything in there. Everything!

Thank you Fatemeh. You're unique in your honesty and fearless in your art.


divaneh

هر دم از این باغ بری می رسد

divaneh


ما گناهش را می اندازیم به گردن کیبورد. سابق بر این قلم بود و قلم حرمت خودش را نگاه می داشت، اما این کیبورد لامصب نه حرمت خودش را نگه می دارد و نه حرمت خواننده را و از همین دست اراجیف صادر میکند. ما که از خواندنش هم خجالت کشیدیم.

سخت است که انسان باور کند نویسنده این سطور همان کسی است که آن تصورات زیبا را در جوراب و دستکش بهاره به قلم کشیده. این یکی را به جمال آن یکی بخشیدیم.


comrade

What does an oldie know about the doodool stuff?

by comrade on

You will not be able to break the barrier, as long as you mind it. Remember, your destination is beyond the barrier. No writer should stop writing, change her style, or even pause for a moment because of a bunch of intellectually freeloader pseudo-critics who can't do any better but trying to undermine her giant leap.

You don't have to explain your piece to anyone, Fatemeh. Go back now, and I hope you will come back with more. 

Never increase, beyond what is necessary, the number of entities required to explain anything.

 


Bavafa

ببین یه چیزی بگم؟ نه نمی گم خجالت می کشم بگم. ولی می گم

Bavafa


The patented Iranian girly talk.

sorry to say it but a huge turn off.  It may work more for the dad, but not for the significant other.

Mehrdad


Azarin Sadegh

I couldn't read after the 4th line

by Azarin Sadegh on

I couldn't go farther than the 4th line...I think I was generous today..:-)


Anahid Hojjati

Dear Ms. Zarei, you bring up an excellent point

by Anahid Hojjati on

Dear Ms. Zarei, thanks for your explanation. I like you mentioning creation of fazaye aasheghane. Ajab fazaee een faza. I was also trying to create a fazaye aasheghane in this poem which I am inserting the link for

//iranian.com/main/blog/anahid-hojjati-96 

I think when fazaye aasheghane that writer/poet creates is radically different than one which the reader would create, that is when readers like me object harshly. However, everyone should be entitled to creating their rown fazaye aasheghane.

Cheers!


Fatemeh Zarei

دوستان سوء تفاهم شده

Fatemeh Zarei


دوستان قصد من فقط بکار بردن حرف بد نبوده. فقط خواستم شما رو به فضای خصوصی آدما ببرم بدون اشاره به همچ حرف عاشقانه ای یک فضای عاشقانه درست کنم، نزدیک و قابل باور. تو رو خدا به تمام مقاصد داستان توجه کنید شاید چیز با ارزشی هم توش بود حالا به جز یه کلمه دول


Anahid Hojjati

Ms. Zarei, sorry to be brutally honest

by Anahid Hojjati on

Dear Ms.Zarei, I have read several of your other stories and articles and I believe I liked them all. However, I don't see any value in this one. I was going to blog about Art but i have limted time. Art is creative expression,. I don't see any creative expresion in what you have written here.

 For instance, you write:

 می گم دودولتو بده من باهاش جیش کنم. یعنی من بگیرمش تو جیش کنی. پسر چه باحال می شه. اگه من دودول

I am sorry but what you have written is "mobtazal" and I am surprised why after the great stories and articles, you wrote this one? If I remember correctly, you are the one who wrote how you speak less now that you have to speak in English, it was about kamzaban shodan. That was a good article and it was titled: 

نقره‌هایم را طلا کردم

 I believe all your other work that I read on IC was either good or great with exception of this one.

Normally, I would not comment (or when I do, heavenly creatures get upset with me) but since I consider you a good writer, I want to let you know that as a reader, I did not care for this one.


Monda

very cute

by Monda on

Affarin! : ))


Onlyiran

Actually, Bitter Divorced Man - You are incorrect

by Onlyiran on

that is , if  you are referring to "jeesh" here:

 Those who exchange bacteria, live longer!

Jeesh is totally free of bacteria.  It's sterile when it comes out of the body, unless, of course, one has a urinary track infection.   


comrade

آره، ولی‌ خمیرم تموم شده

comrade


 

فکر می‌کنم طرف کارش تمومه و خودش خبر نداره، ایشالا به پای هم پیر
شین. راجع به اون گوز زیر لحافم زیاد فکر نکن، یه روزی میرسه که از توی اون
یکی‌ اتاق میشنوه که شما موقع همزدن قورمه سبزی هم باد توی دلت نیگر
نمیداری. جرات جیک زدن که نخواهد داشت، هیچی‌؛ به‌‌ به‌‌ و چه چه هم
می‌کنه. خدارم چی‌ دیدی، شایدم بتونی‌ بهش بگی‌ :"غلط کردی، غذا میخوای
کوفت کنی‌، اون یخچال، اونم اجاق. مگه کلفت آوردی؟ مرتیکه بی‌عرضه، بی‌
دندون"...

Never increase, beyond what is necessary, the number of entities required to explain anything.

 


Iranboy

Non-sense

by Iranboy on

In a culture where "Los angelesi music" is art, of course you have to praise this piece of crap... 


deev

Cute

by deev on

رو راستی و بی پروایی رمز دلنشین بودن این داستان بود


Bitter Divorced Man

Those who jeesh together, stay together!

by Bitter Divorced Man on

Those who exchange bacteria, live longer!


CaspianShark

That was a perfect story!

by CaspianShark on

You made my night, dear Fatemeh.

I was in such a bad mode tonight and you put a big smile on my face. Thank you :)))


Flying Solo

عالی‌ بود.

Flying Solo


 

کلی‌ خندیدم مخصوصاً اون آخرش. معلومه که هنوز زن طرف نشدی. باد معده از بالا و پایین جزو هدایای بعد شب عروسیه. :)