سایه های روشن

سایه های روشن
by Farah Afshari
04-Mar-2012
 

چراغها روشن و خاموش میشوند
و چهار راهی که از یک سو مرا به تو میرساند
و از همه سوی دیگر گم می کندم به هیچی راه
ناپیدا و پیر
جان میسپارد به مقصدی که بر ان نماز مینهم اما مکان نمیدانم
و فراموشی
ای دریغ
از راه میرسد


ببین کلمات اشنایی
چگونه بر زمین مینشینند
انگار وقت سلامی که هرگز نرسید
و ابری که از برای تشنگی خاک نبارید

پنجره را دریاب
به ان افق گیج میگویم
پنجره را دریاب
همیشه از نفس گرمی که بر پنجره مینشیند
سلامی در زمستان ریشه خواهد زد
ببین چگونه از دست می روند
حتی سایه های پرنده گان روز 
و انچه زندگیست
در جویبار دیروز از رفتن میخشکد

به خوابی که ابیست
با حاشیه ای نیلوفری
ایمان بیاور
در بی کلامی سفر سایه های سبز
چراغی ست مهربان
که در ان سایه های صبور به ابدیت روشننند
و نیازشان به زندگی چونان ست
که هرگز
هرگز به تاریکی روی نمیگردانند


چون قطره ای خنک از اسمانی بی ابر
برتشنگیم
مینشیند
خوابی از دیدار و بیداری
و
نوری که چشمهایم را اغازمی شود
یافتنی است
به ابدیت
و
زیستنی که لبخندی ست به بودن


Share/Save/Bookmark

Recently by Farah AfshariCommentsDate
راه
1
Jul 13, 2012
دیدار
1
Jul 07, 2012
پرواز
4
Feb 17, 2012
more from Farah Afshari
 
Do Not Shoot Me

بسیار زیبا

Do Not Shoot Me


بسیار زیبا