FREEDOM

بدون آزادی، انتخابات آزاد نیست

متن سخنرانی در کنفرانس بلژیک در مورد انتخابات دهم ریاست جمهوری در ایران

07-Jun-2009 (56 comments)
می گویند: درست است که این انتخابات آزاد نیست، اما در این مقطع و بلافاصله کلمه ی "حساس" و "تاریخی" را نیز بر آن می افزایند، و ادامه می دهند: شرکت یا عدم شرکت به سرنوشت ایران گره خورده و برای نجات ایران باید احمدی نژاد را به عقب راند تا کسی، و تاکیدشان بر موسوی است ، به صحنه بیاید . آنچه در نظر دارند سیاست خارجی به غایت فاجعه بار دولت احمدی نژاد است و منظورشان استفاده از فرصتی است که بقدرت رسیدن اوباما برای نزدیکی به غرب ایجاد کرده است. می گویم: آنچه مسکوت می گذارید این واقعیت مهم است که تصمیمات اصلی در مورد سیاست خارجی ایران نه در دفتر ریاست جمهوری که در بیت رهبری گرفته می شود. حتی اگر موسوی دمکرات ترین امکان موجود این نظام هم باشد، با دادن آدرس اشتباه نه تنها این سرزمین را از سقوط نمی رهانید بلکه با توهم سازی، در مهندسی این سقوط سهیم می شوید>>>

SELECTION

بحث «انتخاب» منتفی است

نقش ابزاری انتخابات در بقای نظام

07-Jun-2009
در یک دمکراسی، نیروهای اجتماعی از آزادی برخوردارند تا تشکل ها و شخصیت های سیاسی نمایانگر خویش را شکل داده، گسترش داده و تقویت کنند. به همین دلیل نیز صحنه ی سیاسی تا حدی باز است که نیروهای جدید به صورت تشکیلاتی یا انفرادی وارد رقابت های انتخاباتی برای کسب اهرم های قدرت شوند. اما در نظام سیاسی ایران فضا به روی غیر خودی ها بسته است و نیروهای اجتماعی از فعالیت سیاسی آزاد محروم هستند؛ به همین دلیل نمی توانند نه تشکل های خود را داشته باشند و نه شخصیت های مطلوب خویش را به صحنه ی سیاسی بفرستند. به همین دلیل نیز صحنه ی سیاسی فقط در اختیار طبقه ی حاکم است. هر که را بخواهند می آورند، مطرح می کنند، به هر مقامی بخواهند می رسانند و در صورت عدم نیاز از صحنه حذف می کنند>>>

STORY

Rudi

Rudi fixed her glance at the rifle’s single barrel, then at its trigger

07-Jun-2009 (2 comments)
It was just another Sunday afternoon. Hot, quiet and weary. Father was sitting in a comfortable chair on the balcony in the sun, cleaning one of his many rifles. It was his only pleasure in life, taking out of his collection of empty antique rifles, one that pleased him the most, then spending many hours on the balcony caressing and shining it. Below the balcony and beside the vast green lawn, was standing the driver, dressed in his usual blue-dark uniform, shining father’s Mercedes. Rudi began looking at both men, as she relaxed in her tall tree house, snuggling her dolly in her arms>>>

POETRY

بی نام و لبخند
07-Jun-2009
آمدی
 مثل خوابی که به دیدن آن ناگزیریم
رفتی و شعر جای تو را گرفت
دیگر به خواب نرفتیم
 نمی آیی
>>>

OBSERVER

Final stretch

Elections in Lebanon

05-Jun-2009
The Lebanese will go to the polls on Sunday, June 7, to elect 128 members of parliament, divided equally between the country’s Christian and Moslem communities, each of which include a variety of sects. The Speaker of Parliament is a Shia Moslem, while the President is a Christian and the Prime Minister a Sunni Moslem. The cabinet is also meant to reflect the country’s diversity, which may appear to be religious, but is in fact based on a more complex set of factors, including ethnicity, geographic location, local economy and ties with other countries in the region and beyond. This year, for the first time, elections will be held on one day>>>

VIEW

House of the Leader

The Real Power in Iran

05-Jun-2009 (27 comments)
On June 3, Iran marked the twentieth anniversary of Ali Khamenei's appointment as the leader of Iran. While international attention is focused on the June 12 presidential elections, the winner of that contest will remain subordinate to Khamenei in power and importance, despite the latter's low profile. Lacking the charisma and religious credentials of his predecessor, Khamenei has managed to attain his powerful position by taking control of key government agencies and building a robust bureaucracy under his direction. Understanding Khamenei's role in Iran's complicated governmental system and how he wields his understated power will be key for the United States as it undertakes a new strategy for dealing with Tehran>>>

LETTER

گپی با رئیس جمهور آینده
05-Jun-2009 (12 comments)
یکی از بزرگترین مشکلات اندیشمندان ما این است که اصولا معضل اصلی اجتماع ایران را نفهمیده اند و یا اینکه فهمیده اند ولی ترجیح میدهند چشم خود را به روی آن ببندند و همچنان بر طبلی که سالها است کوبیده اند باز هم مصرانه بکوبند! حرفها و استدلالهای نخ نما شده ای که از فرط تکرار به شدت مبتذل شده اند از هر سو بیرحمانه بر سر مردم آوار می شوند. اپوزیسیون به غایت روشنفکر ما! تمام درد را در وجود پدیدهء شومی به نام جمهوری اسلامی می بیند و بدون اینکه هیچ آلترناتیوی برای آن ارائه دهد فقط آن را و انتخاباتش را بایکوت می کند. ریشهء همهء مشکلات در نظام ولایت فقیه جستجو شده و تنها راه رهایی در سرکوبی سلطهء فقیه خلاصه می شود. در داخل کشور هم اصلاح طلبان نوک تیز پیکان حمله را به سمت اصول گرایان می گیرند و بر عکس اصول گرایان نیر همهء فتنه ها را زیر سر اصلاح طلبان می دانند. خلاصه آش شوله قلمکاری شده که نگو و نپرس>>>

PAHLAVI

Was the Shah delusional?

... or too sick to distinguish fact from fiction?

05-Jun-2009 (55 comments)
I had compiled this article just before the death of my father Nosratollah Amini and now in his memory and on the occasion of 29th of Ordibehesht (18th of May), Mohammad Mosaddeq’s birthday, I am posting it. My father was an honest, kind and caring human being who was not just the attorney to Mosaddeq, but to many others, including Gholam Reza Takhti and Shamshiri. May his memory live in the hearts and minds of those who knew him. The following are excerpts from the Shah’s last book translated from the original French by Teresa Waugh and published in Great Britain by Michael Joseph Ltd in 1980. As I was reading this interesting text, I came across these few passages>>>

DESIRE

هوس های سکسی مارسیا

فصلی از رمان

05-Jun-2009 (one comment)
مارسیا هر روز صبح که از خواب بیدار می شود پرده های کلفت اتاق را به کناری می زند تا آفتاب بی رمق جزیره تمام زورش را بزند تا کمی اتاق را گرم کند آنقدر که صورت در سایه مانده اش را روشن تر کند تا که چشم هایش رمق بگیرد. تصور کن نور درست ما بین چشم های سیاه و درشتش بتابد و مارسیا شروع به خندیدن کند. صدای ریزش آب چه از داخل حمام و چه از شیرهای دستشویی و آشپزخانه باید از خانه شنیده شود. به قول خودش حس جنسی غالبی دارد که روزش را می سازد. با حوله ی کوچکی که به رنگ شیره ای است از حمام بیرون می آید و آگاهانه سعی می کند سفت به کمرش بسته نباشد تا با تلنگری به پایین غلت بخورد و سعی هم می کند که حواس پرت نشان داده شود!>>>

POETRY

هوای صادق

For Sadegh Hedayat

05-Jun-2009 (6 comments)

امشب دل من هوای صادق دارد

بن بست دلم خیال فارغ دارد

من زنده به گور و برده عشق تو ام

نادر به غلامی تو لایق دارد>>>

ELECTION

Why I will not vote for Moussavi

The presidential candidates fail to inspire me

03-Jun-2009 (138 comments)
I have given up all hopes of a regime change in Iran. Heck I can’t even change my own regime (in the French sense of diet) far less fathom the fall of the now almighty, clear-winner-of-the-Iraq-war, Islamic Republic of Iran. I now, once again, think that perhaps reform from within the system is the best solution for Iran. I was a big supporter of Khatami until he betrayed the students and all the rest of us in the 18th Tir uprising. I like much of what Moussavi has to say but frankly he bores me. I just listened to his TV speech and found myself yawning three minutes into it. I do not agree with Ahmadinejad on 90% of issues but the guy certainly has more chutzpah than this diet-coke of a reformist >>>

POINT

Human Rights: Ba-Humbug?

The mixed up muddled up shook up world of human rights politics

03-Jun-2009 (one comment)
Large sums of money have been and are being spent on creating seemingly spontaneously grown citizens' organizations that shape and give direction to dissent among the populations over-lorded by governments not liked by the U.S. It is natural that, in these half-covert operations, human rights are used as a wedge issue. Because of this push by the right into the discursive and practical area of 'human rights', some western leftists have abandoned this area of advocacy when it comes to countries they perceive as being under attack by the imperialists, and therefore most talk of human rights violations in such countries has become taboo, since it allegedly paves the way for the continuation of the imperialist interventions, and subjugation of more natives around the world>>>

MUST GO

احمدی نژاد باید برود

نقدی بر وضعیت فعلی انتخابات ایران

03-Jun-2009 (7 comments)
احمدی نژاد باید برود، این را همه می دانیم. اینکه ایشان می توانند انسانی سالم و متدین باشند (که حتما هم اینطور است) دلیلی بر تکیه بر مسند ریاست جمهوری ایران نیست. هزاران جایگاه دیگر برای فعالیت سازنده ایشان در کشور وجود دارد. از منش آقای احمدی نژاد اینگونه بر می آید که احترام متقابل و صداقت در زندگیشان تا به حال مفهومی نداشته است، یعنی به کسی احترام نگذار و اگر بی احترامی دیدی اهمیتی نده، دقیقا چیزی که در سیاست خارجی فعلی ایران و ارتباطات داخلی کشور دیده می شود. پس اولین رکن یک انسان شایسته در شخصیت ایشان زیر سئوال است و بماند هزاران مشکل دیگر، که این روزها، هر ساعت لیست بلند بالای بی لیاقتی های دولت را می بینیم در تباهی 4 سال درخشان ایران. >>>

WOMEN

 نذر آزادی!

از نگاه يک زن

03-Jun-2009 (one comment)
در پديده ی موسوم به «همگرايي بخشی از جنبش زنان» می بينيم که زنان پديد آورنده ی آن از کانديداهای رياست جمهوری «مطالبه ی حقوق» کرده اند. روشن است که اين حق دموکراتيک اين زنان است که چنين خواستی را با چنان کانديداهایی مطرح سازند. اما طرفه آن است که برخی از اين زنان حاضر نيستند بپذيرند که ديگران هم حق دارند موضع گيری و برخورد آن ها را ـ آن هم در جريان انتخاباتی غير دموکراتيک ـ نقد کنند. به راستی چرا بخشی از جنبش زنان حق ندارد به بخش ديگر اين جنبش بگويد «خواست شما در زير سقف حکومت اسلامی، به خصوص آنجا که سخن از پذيرش کنوانسيون رفع تبعيض "با حفظ موازين اسلامی" پيش می آيد تخفيف و پايين آوردن حق زنان است؟» و به راستی چرا باور ندارند که ديگرانی هم حق دارند که بگويند: «اين مطالبه و آن پاسخگويي از جانب کانديداها يعنی درجا زدن در قوانين موجود >>>

STORY

An Identity Case

Part 3 (last)

03-Jun-2009
The secretary at Internal Affairs led Molson to Officer Davis’s office. He was rather old but still stood ramrod. He sported an out-dated moustache. “What can I do for you, sir?” the man asked. He was fair with brown eyes. He reminded Molson of his own father. Molson hoped his looks matched his personality. “I am here to complain about Officer Robert Campbell. Do you know him?” “Yes I do.” The man was quick in his response. “He is one of our finer policemen.” “I am afraid not, sir,” Molson said. “I’m here to file a complaint against him.” “On what account?” The man’s voice didn’t change. “He displayed racism in his encounter with me.” Molson repeated the sentence Kasra had taught him. >>>