REVENGE

بوی گند انتقام

ساواکیه ترسید و حرفی‌ نزد، ولی‌ ممد آقا ول کن نبود

12-Nov-2011 (11 comments)
اون طرف دروازه آهنی، سعید با تسبیح شاه مقصودش بازی میکرد و ممد هم مطابق معمول، مشغول تمیز کردن چاقوی زنجانیش بود. هر روز به چاقوی دسته عاجش روغن می‌‌زد، و روی یک سنگ سیاه کوچک، تیزش می‌‌کرد. هیچوقت ندیده بودم که ازش استفاده‌ای بکنه، فقط قپی می‌‌اومد که؛ "خوش دست‌ترین ضامن دار و پنجه بوکس زنجانه!" ... جلوی ژ-۳، که چی‌؟ >>>

SINS

گناهانت
12-Nov-2011 (2 comments)
اولین گناهت
مانند دومین گناهت بود
چون سومین گناهت
که چهار گناه بعدی شدند
>>>

WAR

چرا حملهء نظامی به رژیم ایران!؟

هیچ ایرانی حاضر نیست کمترین خدشه و خراشی بر تمامیّت اندام «مام میهن» وارد آید، امّا...

10-Nov-2011 (64 comments)
با افشای طرح ترور سفیر عربستان سعودی و احالهء آن به سازمان ملل متحد، ارائهء گزارش معتدل احمد شهید، گزارشگر ویژهء سازمان ملل متحد دربارهء نقض فاحش و مستمّر حقوق بشر در ایران، گزارش اخیر دبیر کلّ آژانس بین المللی اتمی مبنی بر ماهیّت نظامی فعالیّت های اتمی ایران و... بنظر می رسد که اینک پازل حملهء نظامی به ایران کامل گردیده و این امر -بدرستی- باعث ترس و نگرانی ایرانیان نسبت به سرنوشت میهن شده است>>>

IRI

زنگ خطر

برخورد نهایی و خلأ اپوزیسیون

10-Nov-2011 (7 comments)
آقای احمدی‌نژاد گفته «برخورد نهایی نزدیک است». این سخن صرف نظر از اشاره به ظهور قریب‌الوقوع امام زمان (که احمدی‌نژاد قبلا وعده آن را داده) می‌تواند به یکی از دو صحنه درگیری این نظام و یا هر دوی آن‌ها مربوط باشد. یکی به نقطه تصادم رسیدن روابط ایران با غرب، و دیگری رویارویی نهایی دو جناح حاکم. آقای احمدی‌نژاد احتمال برخورد نهایی یا عدم آن را پیش نمی‌کشد>>>

POETRY

سرد
07-Nov-2011 (one comment)
می سوزند و پژمرده می شوند
بر خاک می افتند.
و فریادهای رسایشان
در سکوت درد گستر جانم
خاموش می شود >>>

STORY

اتحاد، مبارزه، پیروزی

اضطراب آن باتون‌های دراز و داستان‌های شیشه پپسی و تخم مرغ پخته، کابل برق و قپونی، کابوس دیگری بود

06-Nov-2011 (19 comments)
ترم اول سال اول دانشکده، حال و هوای جالبی‌ داشت. سالها از جلوی دروازه پر ابهت، نرده‌های سبز و سکو‌های بتنی‌ دانشگاه تهران رد شده بودم؛ و حالا آرزوی راه یافتن به آن تحقق می‌‌یافت. آن زمان رسم بود که حتما یه کیف سیاه سامسونیت می‌‌خریدی، با خودنویس "لامی" و خط کش محاسبه. افسوس که تلاش و ذوق و شوق برای رسیدن به آن مدینه فاضله، از خودش بسیار دلپذیر تر از آب در آمد>>>

POETRY

داستان  منیژه ی زمان
06-Nov-2011
غصه نخور، خودم
خودم می کشمت
آقا جان
بیرون از ته چاه
آقا، آقا، آقای امام زمان >>>

PLAYBOY

آیا "پلی‌بوی" مجله‌ای انقلابی بود؟

هیو هافنر، نیازهای سرکوب شده جنسی مردان جامعه آمریکا را در برابر تاثیرات محافظه‌کاران مذهبی جامعه آمریکا قرار داد

03-Nov-2011 (3 comments)
این مجله توجه‌اش را معطوف به میدان دادن هرچه بیشتر به امیال جنسی دختران نجیب و وفادار کرد. پلی‌بوی تلاش گسترده‌ای کرد تا این واقعیت را در جامعه آمریکا به یک باور عمومی تبدیل کند که دختران نجیب مجرد هم، انسان‌های سکسی فعالی هستند. از دهه ۶٠ میلادی، مرام مجله پلی‌بوی کاملاً لیبرالی شده بود و نظر مساعدی نسبت به مبارزات مدنی سیاهپوستان داشت و از حقوق همجنسگرایان پشتیبانی می‌کرد>>>

GHAZAL

غزلفریاد ِمیهن دوستی‌
03-Nov-2011
آتش عشق مرا آیندگان باور کنید
فرّ زرتشت است، اینک شعله در مجمر کنید

از دل‌ اسطوره‌ها زادید و از بطن شما
بس حماسه زاد خواهد خود اگر سر بَر کنید
>>>

CLINTON

شیطان بزرگ هراسی

مصاحبه خانم کلینتون و واکنش اپوزیسیون

02-Nov-2011 (3 comments)
صرف نظر از برخورد طبیعی و تند رژیم به اظهارات خانم کلینتون، برخی از نیروهای اپوزیسیون نیز به آن واکنش نشان دادند. اپوزیسیون ایران عموما در برابر اتهام «وابستگی» به قدرت‌های خارجی حساسیت نشان می‌دهد و آن را با «استقلال» خود منافی می‌داند، و از این رو بسیاری سعی کردند نظرات خانم کلینتون را تخطئه کنند و خود را منزه‌تر از آن نشان دهند که از چنین «کمک‌هایی» استقبال کنند>>>

POETRY

مثنوی رِی چارلز

جواب مُطرب کور ریپورتِر را در نفی حرص

02-Nov-2011 (5 comments)
نام او رِی بود وچارلز فامیلی اش
استیلِ او ساده و بی غّل و غش
بود یک مرد سیاهپوست اصیل
از تبار زنگیان، نسل خلیل
شغل او خوانندگی در آمریکا
شهرتش از اینجا تا کُستاریکا
>>>

SEXUALITY

ناکامی جنسی ناگزیر

بخش بزرگی از مردم به دلیل تربیت اخلاقی و مشکلات شخصیتی نمی‌توانند به نیازهای جنسی خود بپردازند

31-Oct-2011 (3 comments)
این روز‌ها چشم به هر سو بگردانیم با علائمی روبه‌رو می‌شویم که با بوق و کرنا به آدم‌ها گوشزد می‌کنند که سکس و رابطه جنسی خوب است، مهم است، بشتابید و سهم خود را بگیرید. همه قرار است عاشق باشند و حسودی، خیانت، طلاق و دل‌شکستگی از اخبار روزانه جراید عمومی است. از نوجوانان تا سالمندان در این موج وسیع کامیابی، با تمام توان تلاش می‌کنند تا از قافله عقب نمانند>>>

LOVE

مارگریتا

عادت صبح های ما این بود... هم آغوشی ـ رویا بافی

31-Oct-2011 (4 comments)
روی پیراهن سفید بلند مارگریتا، عکس ماهی های قرمزی را کشیدم که در لا به لای جلبک های سبز شنا می کردند. نفس می کشیدند و حباب هایی روی سطح آب رودخانه درست می کردند. کمی آن ور تر سوزن بان تنهایی در سکوت مسیر قطارها را عوض می کرد. زندگی در لا به لای پیرهن مارگریتا چقدر زیباست>>>

FINGER

انگولک بازی

ظاهراً امان الله از فرط بی‌ حوصلگی، انگشتی به وحید رسانده بود

29-Oct-2011 (14 comments)
"بالغ شدن چه آسون - آدم شدن چه مشکل!" ... همسایه پیرمان در شیراز، وقتی‌ گروه ما پسران ۱۵ ساله را می‌‌دید، بلند بلند با خودش تکرار می‌‌کرد ... بلکه ما هم بشنویم و پند بگیریم. اما کو گوش شنوا؟ ریش و سبیل مان تازه داشت سبز می‌‌شد ... با موی ژولیده، پیرهن یقه خرگوشی و شلوار پاچه گشاد>>>

HEMINGWAY

یک روز انتظار

"تو نمی میری. این حرفا چیه می زنی؟"

29-Oct-2011 (2 comments)
در طبقۀ پائین، دکتر سه نوع قرص در رنگهای مختلف همراه با دستور مصرف گذاشته بود. یکی برای پائین آوردن تب، یکی مسهل و سوّمی برای غلبه بر محیط اسیدی. دکتر توضیح داد که میکرب های آنفلوآنزا فقط در محیط اسیدی می توانند زنده بمانند. به نظرم رسید که او در بارۀ آنفلوآنزا معلومات کافی دارد. گفت اگر که تب از صد و چهار درجه بالاتر نرود هیچ جای نگرانی نیست>>>

FACEBOOK