STORY

 آقای اسکات

من دل در گرو آن پیرمردی دارم با ریش سفید و بلند که کتابش را زیر بغلش گرفته

26-Jan-2011 (2 comments)
خانه من درست در تقاطع سه چهارتا خیابان مهم واقع شده که همگی ختم می شوند به یک میدان کوچک. با خودم فکر می کردم چطور وسط تقاطع به این پیچیدگی فقط یک میدان کوچک ساخته اند. میدان کوچک است، خیلی کوچک ولی یک مجسمه بزرگ و با شکوه وسط باغچه قشنگش کار گذاشته شده. مجسمه برنزی از یک سوار دلاور با یک اسب بزرگ زیبا>>>

GRIPE

گلایه یک ایرانی از بازماندگان خاندان پهلوی

برای گریز از بتسازی و مرده پرستی

23-Jan-2011 (140 comments)
برخی از دوستانم مرا نکوهش کرده که از مردگان به جز نیکی سخن نگویم و خرده گیری نکنم ولی این نگرش درست نیست زیرا در آن صورت دیگر کسی نباید از کارهای خمینی ایرادی بگیرد زیرا او نیز مرده است. اگر از کاستی این شاهزادهگان سخن گفتم از کینه و سنگدلی نبوده بلکه از فقر کارنامه باقیمانده آنهاست چه بسا اگر بازده شایسته ای از خود به جای میگذاشتند آنها را میستاییدم و به تلاششان افتخار میکردم اما افسوس اینگونه نبوده>>>

POETRY

فرصت
23-Jan-2011 (2 comments)
در پهنه ی زمان
مستانه می دود
پای بر زمین می کوبد
شیهه بر می افرازد
در جاده ی عمر
مرا میجوید >>>

INDIFFERENT

 ناظران بی‌تفاوت

ناظران خاموش صحنه‌های قتل و خشونت به سهم خود در ادامه و تکرار آن‌ها سهیم هستند

21-Jan-2011 (10 comments)
حضور بی‌تفاوت مردم در صحنه‌های قتل (مانند حادثه سعادت‌آباد) یا اعدام‌های علنی در ایران به درستی تکان‌دهنده و مشمئز کننده است. ولی مگر همه ما ناظر «سونامی اعدام» در ایران نیستیم؟ پس چرا در برابر آن بی‌تفاوت ایستاده‌ایم و واکنشی نشان نمی‌دهیم؟ و واقعا تفاوت کسانی که خبر این اعدام ها را می‌شنوند و دست کم انزجار خود را نشان نمی‌دهند با کسانی که به تماشای صحنه قتل ایستاده‌اند چیست؟ >>>

LIFE

درون شکافی در ساعت یک و بیست و سه دقیقه ی بامداد

این روزها از دایره عادت گذشته ام خارج شده ام. به جاده ای پا گذاشته ام که اصلن به هیچ عنوان بی انتها نیست

21-Jan-2011 (8 comments)
این روزها هر کاری که دلم می خواهد انجام می دهم چون به جادوی بزرگی دست یافته ام که توان حتی به کلمه رساند نشان را هم در خودم نمی ببینم. اصلن چرا باید به زبان بیاورم وقتی این همه آسان پیچک درونم را باز می کند و کاری می کند که حس کنم راه نفس کشیدنم بازتر شده>>>

POETRY

جیرجیرک
21-Jan-2011
نه، این شب نیست، جیرجیرک نیست، باروت نیست
آب انباری ست
که همه شب
از آن، جرعۀ آبی، میهمانان شبانه را دعوت می کنم
نه، این همه نیست، و باری لباسی ست از شب
>>>

VOICES

نشست‌های شنبه

تجربه‌ی ده ساله ی‌ یك جرگه ی ادبی در لس‏آنجلس‏

18-Jan-2011 (one comment)
آزادی اندیشه و سخن بدون آزادی انجمن امكان‌پذیر نیست، زیرا فرد برای اندیشیدن و بیان آن نیازمند مخاطب است و به علاوه برای پیاده كردن نیات خود به یاری هم‌‌فكران احتیاج دارد. بیهوده نیست كه در دوران جدید، اشاعه فكر آزادی همیشه همراه با تشكیل انجمن‌ها است. انقلاب مشروطیت، جنبش‏ ملی كردن صنعت نفت و قیام بهمن بدون وجود احزاب سیاسی، هیات‌های مذهبی، گروههای مخفی و كانون‌های ادبی، قابل تصور نیست>>>

STORY

دونده

دیدم ای وای چقدر وقت است همینطور دور خورشید دارم دور می زنم

18-Jan-2011
طبق برنامۀ هر روز صبح، لباس دویم را پوشیدم و برای ورزش از خانه زدم بیرون. به جادۀ خلوتی رسیدم که همیشه در آن تمرین می کنم و شروع کردم به دویدن. بعد از مدتی حس کردم جاده داره انحنا پیدا می کنه و این حالت انحنا هی بیشتر و بیشتر می شه. انگار داشت اتفاقی می افتاد. حواسم را خوب جمع کردم و با دقت به اطراف نگاه کردم؛ دیدم زمین زیر پایم به اندازۀ یک توپِ بزرگ شده! خواستم بایستم، گفتم امکان داره از روی این توپ پرت بشی پائین>>>

1979-2011

شاه رفت، خامنه ای آمد

درفاصله سی سال که چشم بهمزدنی است در تاریخ، استبداد مدرن جای خود را به "نظام توتالیتر مذهبی" داد

16-Jan-2011 (9 comments)
32 سال بعد از روز "شاه رفت"، آسمان ایران را ابر سیاه استبداد گرفته است. ازتولد "گفتمان آزادی" - دستاورد بزرگ جنبش سبز- تانهادینه شدنش، تا تبدیل شدنش بعنوان یک عنصر جاری فرهنگی، عمر درازی باید. ما. من و تو. همه ما. دیگر تاج شاهی برداشته و عبای آخوندی بدوش انداخته ایم. در لفظ گفتمان آزادی را فریاد می کنیم، در عمل به آن رنگ استبداد می زنیم. من خونریز ازتبار تاریخی ما آمده، چرخی زده و گفتمان روزرا به رنگ خود درآورده است. >>>

POETRY

سالانه
16-Jan-2011 (one comment)
اوغ . همش اوغ
دل و روده اتو بیرون می ریزی
باید پس بدی
گذشته رو تو ذهنت بالا بیاری
حتی اینجام تو مسئولی
گناه کاری >>>

SA'DI

دل شاد سعدی

سعدی زندگی و شادی های آنرا شایسته ی بهره جویی میداند و به مرگ اجازه نمیدهد که چون کابوسی بر زندگی سایه اندازد

14-Jan-2011 (3 comments)
در میان گویندگان قدیم و جدید فارسی کمتر کسی را به زندهدلی سعدی می شناسم. تخلص او "سعدی" و عنوان کتاب هایش "بوستان" و "گلستان" است. خدای او باغبان طبیعت و مذهبش آسانگیر است. نه چون مفتی در بند عبادات است و نه چون صوفی در قید ریاضت. نه چون بابا طاهر در سوگ رفتگان سوته دل است و نه چون خیام و حافظ از ترس مرگ خوش باش، بلکه دیوانی دربار شاهی است خودکامه و شادی کُش>>>

HOPELSSS

موسوی از نظام قطع امید کرده است!

زبان موسوی در یک ساله اخیر از یک مخالف وفادار به نظام به یک منتقد ناامید از نظام تغییر کرده است

12-Jan-2011 (16 comments)
در این تردید نمی‌توان کرد که از دید آقای موسوی ما با حاکمیتی روبرو هستیم که از پایه توطئه‌گر است و برای ایجاد جامعه‌ای شبیه کره شمالی (با کمی بزک مردمسالاری) بیست سال تلاش کرده است. به روشنی، چنین حاکمیتی کمترین علاقه‌ای به رأی مردم و صندوق رأی جز به عنوان وسیله‌ای تبلیغاتی برای نمایش «مشروعیت نظام» نخواهد داشت. به عبارت دیگر، موسوی به این جا رسیده است که در نظام جمهوری اسلامی فعلی، دیگر نمی‌توان به صندوق رأی به عنوان وسیله‌ای برای اعمال حق انتخاب مردم امیدی بست>>>

REFLECTION

پهلوی های جوان

در مجالس عزا درون و بیرون از ایران نیروی سیاسی تازه ای در حال شکلگیری است

12-Jan-2011 (23 comments)
تا دو سه روز پیش علیرضا پهلوی فقط همشهری بوستونی من بود که هرگز با وجود پرسه زدن های بسیار در بوستون و کافه هایش، او را ندیده بودم. ایکاش دیده بودم و به او می گفتم همه ی ما تاج و تخت از دست داده ایم. همه ی ما به ناحق فحش خورده ایم و تاکید می کردم به ما شبیخون زده اند و ما همچون همه ی قربانیان شبیخون فقط هنگامی آرام می گیریم که با هم بنشینیم و در پناهگاه با هم گپ بزنیم. علیرضا پهلوی پس از مرگ، گوئی عضوی از خانواده ام شده است که بیشتر زنده اش می پندارم تا مرده>>>

FLIGHT

 گزارش روانی یک پرواز

چشمانم را می بندم و سعی می کنم اخباری را که راجع به وجود هواپیما های از رده خارج شایع است را به یاد نیاورم

12-Jan-2011 (4 comments)
چشمانم را می بندم و سعی می کنم آرام چرتی بزنم. و اصلا اخباری را که راجع به وجود هواپیما های از رده خارج در سیستم حمل و نقل هوایی شایع است را به یاد نیاورم وهمچنین سوانح هوایی را که علت آن ها نقص فنی هواپیما های کهنه اعلام شده را اصلا ندید بگیرم و یک بار دیگر خوشحالم که روزنامه نمی خوانم واخبار گوش نمی کنم و از کمترین این آمار خبر دارم و می توانم به سادگی افکار منفی را از خودم دور کنم>>>

COMEDY

پوپک و مش ماشالله

کمدی رومانتیک و مردم پسند و "میلیاردی" که در روز اول نمایش رکورد فروش گیشه را شکست

10-Jan-2011 (18 comments)
"فيلمنامه‌نويس و كارگردان فقط روي اين نكته زوم مي‌كنند كه مش ماشاالله به عنوان نماد يك مرد پايبند به اصول دينداري و محرم و نامحرم، مردي است ساده لوح، بداخلاق و تندخو، كم‌سواد، سنت‌گراي افراطي و بيگانه با تكنولوژي و تمامي مظاهر مدرنيته، ناتوان از ابراز احساسات عاطفي و كمبود اعتماد به نفس. همه اين كاستي‌ها نيز فقط به خاطر اين است كه او به اصل محرم و نامحرم اعتقاد دارد>>>

FACEBOOK