POETRY

چگونه به درد خویش  خو کردم
30-Mar-2011 (7 comments)
این مهمان ناخوانده
دردیست در آرنج چپم
که حدود بیست سال است
هر از گاه سری به من میزند >>>

HALLAJ

عطار و شوق حلاج به مرگ

حلاج چه کرده که باید کشته شود؟

28-Mar-2011 (16 comments)
هیچ کس شک ندارد که حسینبن منصور حلاج (309ــ 244 هـ . ق) اولا در دورهی معینی از زندگی خود شروع به گفتن این جمله کرد: "اناالحق" و ثانیاً توسط مقتدر عباسی در بغداد به دار آویخته شد. جز این دو مورد، بر سر دیگر مسائل مربوط به زندگی این شخصیت نیمه افسانه ای مابین گذشتگان و امروزیان به یک نسبت اختلاف وجود دارد. علی شریعتی او را دیوانه میخوانَد و علی میرفطروس کم مانده تا او را مارکسیست بخواند. از قدما نیز گروهی او را موحد و برخی ملحد می خواندند>>>

TEHRAN

حاج خانم، دستتون درد نکنه!

چند درس جنده بازی‌ در تهران

27-Mar-2011 (73 comments)
چادرش رو که ور داشت، بجای هلو بیشتر به هندونه میزد. بدک نبود، اما از بر‌آمدگی شکمش میشد حدس زد که یک دو باری زاییده. سی‌ و چند ساله، با موی قهوه‌ای و چشمان میشی‌ ... صورت گرد و پوست سفیدش جذاب بود و دلنشین. تعارف کردم که؛ "چیزی میل دارید؟ شربت، شیرینی‌ یا شراب؟">>>

POETRY

چه کنم؟
27-Mar-2011 (6 comments)
جای لبهای تو جانم به لب آید چه کنم؟
روز را سر کنم اینگونه، شب آید چه کنم؟

شب نگو بی تو شبی صد شب یلداست مرا
شب نیاید گل من، لرز و تب آید چه کنم؟ >>>

OBAMA

پیام اصلی اوباما

او در شرایطی ممکن است به ایران حمله کند که (همانند لیبی) مطمئن باشد بخش بزرگی از مردم آن را «خیرخواهانه» خواهند دید

25-Mar-2011 (24 comments)
اگر آمریکا طرحی برای حمله نظامی به ایران داشته باشد، باید بتواند پیش از آن «خیرخواهانه» بودن حرکت خود را به مردم ایران بقبولاند. باید بتواند نشان دهد که آمریکا تنها با رژیم ایران خصومت دارد و با مردم ایران دوست است. باید تصویر آمریکای متجاوز را از ذهن مردم ایران بزداید و تصویر انسانی‌تری از آن به ایرانیان عرضه کند. باید با زبان و فرهنگ مردم ایران سخن بگوید و خود را با دردهای آنان آشنا نشان دهد. از قربانیان سرکوب رژیم نام ببرد، و از شاعران محبوب ایران نقل قول کن>>>

STORY

 چهار فصل

صبحی بر می خیزی و می بینی که زمین مانند بستری شده از پر قو

25-Mar-2011 (one comment)
دلم می خواهد که تو بهار قشنگ شهر مرا ببینی. آی که چه لذت بخش است. به اندک زمانی شاخه های ترد باریک و خشکیده گره گره می شوند. این گره ها بزرگ می شوند چنانچه تو خیال می کنی هر شاخه تسبیح بلندی ست با دانه های گرد منفصل. و راستی که تسبیح اند. خوبتر که نگاه کنی و دل به دانه ها بدهی تسبیح آن جوانه های کوچک مچاله را می شنوی که آرام آرام سر از سجده کردگار برمی دارند و در رقص آرام سبکشان در شکفتن، شادی می پراکنند>>>

POETRY

چهاروتیک
25-Mar-2011
اندوه، مرگ و كینه
دستِ اهرمن پر است همیشه اما
با چهار دستِ خالی ما
عشق را تكخالِ دل بودیم >>>

POETRY

پنجم فروردین
25-Mar-2011 (one comment)
فرقی نمی کند که روز پنجم فروردین است
یا روز بیست و چهارم مارچ
سرزمین مادری که نیست
اینجا درختان شکوفه هم که می دهند
نمیدانند که نوروز با فدمهای با شکوهش
به آنها جلوه داده است >>>

FANTASY

فرشته ی افتاده از آسمان

بی اختیار در حال ذوب شدن در نگاه گرم و آسمانی فرشته افتاده از آسمان بودم

23-Mar-2011 (16 comments)
اولین فرشته روی سقف افتاد. تا بلند بشوم، فرشته ی دوم در کنار رودخانه افتاد. سومی به روی درخت های باغچه افتاد و تا چهارمی به روی زمین بیافتد دوان دوان گرفتمش تا صدمه ای نبیند. فرشته ی چهارمی چشمان خیلی درشت زیبایی داشت. صورتش را دست زدم. آرایش نداشت. نه پودر سفید کننده و نه حتی ماتیک رنگی به لب هایش. با اینکه آرایش نکرده بود عجیب زیبا بود>>>

POETRY

كشورم ايران
23-Mar-2011 (8 comments)
كشورم ايران است
زادگاه كورش و اردشير بابكان
روسيه از دوستان و
چين هم از خودمان
غرب جزء دشمنان است
>>>

EYD

شیرینی‌ عید با معلم نقاشی‌

قهوه ترک، سیگار بهمن و نون خامه‌ای ...

21-Mar-2011 (12 comments)
در این اوضاع و احوال، تهران فقط در ایام عید قابل بازدید است. سال پیش، هوا ملایم و لطیف بود؛ مثل همان موقع که آقا محمد خان عاشق پایتخت جدیدش شد! همه زده بودند بیرون، و جمعیت شهر رسیده بود به حداکثر ظرفیت مجاز برای زیست انسانی‌ - یعنی‌ چیزی حدود دو میلیون. مسیر سرازیری از پارک ساعی تا کافه نادری را پیاده آمدم؛ که بنظر من، بهترین روش برای لذت بردن و شناختن هر شهری ست>>>

POETRY

یاد ‬‬
21-Mar-2011 (2 comments)
‫انبوه قلب ترا‫
باد ترانه میخواند‫
در ذهن پوک زمان‫
 و قلب خیس تو
در کوچه ها ی خلوت درد میگذرد ‫ ‫ >>>

POETRY

بهار تهران
21-Mar-2011 (2 comments)
باوركنید شیرینی نوروز
خشكید بر سفرۀ رؤیا:
چندین بهار رفت و
خرسِ زمان
در آستینِ اللْه خواب.
>>>

POETRY

نرگس مست
18-Mar-2011 (4 comments)
چار تکبیر بدنیا زدم و هر چه به دنیاست
دیده را بستم و جز مهر تو از جمله گسستم

چون سیه مستی ام از نرگس مست تو مرا بس
دل گسستم ز سوای تو و در پای تو بستم
>>>

POETRY

کورش در آینه
18-Mar-2011
شنها را می‌توانم شماره کنم
و آب دریاها را پیمانه بگیرم
من صدای خاموشی را می شنوم
و می‌دانم که مرد گنگ چه می‌گوید.
هشدار! بوی تند سنگ پشت می‌‌آید
با آن لاک استخوانی اش >>>

FACEBOOK